به گزارش فرهنگ نيوز، پس از انتشار اين پيامك، يكي از مسئولان و متوليان آستان مقدس حضرت رقيه (س) با سايت شيعهآنلاين تماس گرفته و ضمن تكذيب مضمون پيامك اخير، پشت پرده و علت انتشار اينگونه پيامكها را عنوان كرده است.
وي در اينباره گفته است: هر از چند گاهي يك بار پيامكي با مضمون تهديد و يا به خطر افتادن حرم حضرت رقيه (س) در ميان مردم به طور گسترده منتشر مي شود. تا به حال منبع اصلي ساخت و انتشار اين پيامكها مشخص نشده اما به نظر ميرسد وهابيون دست به چنين اقدامي ميزنند.
وي در مورد علت ساخت و انتشار اين پيامكها نيز اظهار كرده است: حرم حضرت رقيه (س) تنها حرم مطهري است كه در خارج از خاك جمهوري اسلامي ايران به طور كامل توسط گروهي ايراني اداره ميشود و در واقع ايرانيان متولي آن هستند و دستاندركاران آستان مقدس به شمار ميروند.
اين عضو آستان مقدس حرم حضرت رقيه (س) در ادامه افزوده است: بدون شك وهابيون از اداره شدن آستان مقدس حرم حضرت رقيه (س) توسط ايرانيان ناراحت و ناراضي هستند و مايلند كه مديريت اين مكان از دست ايرانيان خارج شود. از همين رو هر از چند گاهي چنين پيامكهايي را ساخته و به طور گسترده منتشر ميكنند تا به افكار عمومي القاء كنند كه به خطر افتادن حرم حضرت رقيه (س) به خاطر ضعف در مديريت است؛ لذا بايد دستاندركاران و متوليان آن تغيير يابند.
وي در پايان خاطرنشان كرده است: به رغم وضعيت نسبتا نامناسب امنيت در دمشق اما زائران و عاشقان اهل بيت عصمت و طهارت (ع) و دلباختگان اين بانوي سه ساله همچنان به زيارت حرم حضرت رقيه (س) ميروند و آستان مقدس هم مانند گذشته و به طور طبيعي برنامههاي فرهنگي خود را دنبال و برگزار ميكند كه اين مساله، خشم وهابيون را برانگيخته است.
.. زني خانه دار همنشين حضرت داوود (ع) افسران - زني خانه دار همنشين حضرت داوود (ع)
هر درد و زيان و رنجي به من مي رسيد و صبر مي كردم حتي از خدا نخواستم آن را برطرف سازد و براي صبرم پاداش نخواستم و همواره شكر خدا را نمودم من راضي به رضاي خدا هستم و هيچ وقت از خدا ناراضي نبودم به گزارش فرهنگ نيوز، راضي بودن به رضاي الهي و تسليم امر او بودن از جايگاه ويژه اي برخوردار است. اين در حالي است كه در تمامي لحظات زندگي توصيه به دعا و درخواست از خداوند شده است. امير مؤمنان حضرت علي عليه السلام مي فرمايد: محبوب ترين چيز نزد خدا دعا است . آيا بايد به دعا وعرض نياز، به عنوان يك وظيفه نگاه كرد يا فقط مساله رفع حاجت مطرح است؟ اگر يكي از دوستان ما فقط زماني به ديدار ما بيايد و يا تلفني ارتباط برقرار كند كه كاري با ما دارد و چيزي مي خواهد چه احساسي به ما دست مي دهد؟ اين كار تصوير خوشايندي در ذهن ما ايجاد نمي كند و اينكه او ما را به خاطر خودمان نمي خواهد را القا مي كند. در رابطه با خداوند هم همينگونه است؛ همان طور كه ما اگر با اقوام و يا دوستان خود ارتباط قلبي داشته باشيم با او با محبت رفتار كرده و همواره احوال اورا جويا شده و به ديدارش برويم با خدا نيز نبايد فقط با حاجت سخن بگوييم. زيبايي دعا به انس و محبت به خداوند است. در اين صورت حتي اگر تقاضايي هم داشته باشيم زيبا است. واگر هم حاجتي داريم و از خداوند مي خواهيم آن را برآورده كند نبايد توقع داشت كه حتما برآورده شود و روح تسليم و رضا بايد در همه ي دعاها و نيايش هاي ما باشد. اگر درخواستي از بزرگ به كوچك باشد به آن امر مي گويند ولي اگر كوچكتر از بزرگتر درخواستي داشته باشد به آن دعا مي گويند . افرادي كه جاهل هستند در دعايشان حاكميت و آمريت وجود دارد. اين افراد به خدا مي گويند كه حتما بايد اين خواسته ي من را برآورده بكني .اصرار در مسائل معنوي و مادي خوب است ولي اهم رضاي خداست. در اين رابطه در كتاب سفينة النجاة آمده است: حضرت داوود به خدا گفت : همنشين من در بهشت كيست ؟ به نظر مي رسيد كه همنشين او در بهشت يك پيامبر يا عابد يا زاهد باشد. به داوود خطاب شد كه همنشين تو در بهشت خانم خانه داري است . اين جاي تعجب بود كه همنشين يك پيامبر يك خانم خانه دار بود . حضرت داود (عليه السلام) به خانه آن زن رفت و در خانه را زد. زن از خانه بيرون آمد تا حضرت را ديد گفت : آيا در مورد من وحي رسيده است كه به خانه من آمده اي ؟ حضرت داود (عليه السلام) فرمود: آري . زن گفت : آن چيست ؟ حضرت داوود فرمود: آن وحي الهي است در فضيلت تو. زن گفت : او من نيستم ، شايد زني همنام من باشد، چون من لياقت آن را ندارم . حضرت داوود فرمود: آن زن تو هستي . زن گفت : به خدا كاري كه مرا به چنين موفقيت رسانده باشد از خود نمي بينم. حضرت داوود (عليه السلام) به او فرمودند: اندكي از زندگي خود را برايم بگو. زن گفت : هر درد و زيان و رنجي به من مي رسد صبر مي كنم و صبر كردم حتي از خدا نخواستم آن را برطرف سازد و براي صبرم پاداش نخواستم و همواره شكر خدا را نمودم من راضي به رضاي خدا هستم و هيچ وقت از خدا ناراضي نبودم. حضرت فرمودند: به او گفتم به همين خاطر به چنين مقامي رسيدي . پس اين طور نيست كه بطور مطلق اگر كسي چيزي از خدا بخواهد ، خدا به او بدهد . مالكيت از آن خداست و اگر تسليم خواسته خدا باشيم و از روي محبت او را بخوانيم او بهترين ها را برايمان محقق مي كند و بايد هم در آسايش وهم سختي دعا كنيم و راضي به رضاي او باشيم. ..
..
شيطان به حضرت محمد(ص) گفتمن طاقت وتحمل شش خصلت آدم را ندارم ۱ به هم ميرسند سلام ميكننذ۲ با هم مصافحه ميكنند۳براي هر كاريانشاءاله مي گويند۴ ازهر گناه استغفار ميكنند۵اول هر كار بسم اله الرحمان الرحيم ميگويند۶تا نام حضرت محمد(ص) را ميشنوند صلوات ميفرستند .اين روايت را براي يك ديگر بگوييم وبه آن ها عمل كنيم تادست هاي شيطان بسته شود.
...
/.//
نخست به تعريف واژه كالري مي پردازيم: كالري واحد استاندارد اندازه گيري مقدار انرژي موجود در مواد غذايي است.تمامي انواع غذا ها حاوي مقاديري كالري هستند. در حقيقت هيچ گونه ماده ي غذايي به جز آب وجود نداشته كه كاملا عاري از هرگونه كالري باشد.
به گزارش سلامت نيوز، واژه ي غذا هاي داراي كالري منفي در حقيقت به غذا هايي اطلاق مي گردد كه بدن براي هضم و جذب و نيز استفاده از آنها، به صرف مقادير بالاتري از انرژي در مقايسه با محتواي انرژي موجود در اين غذا ها، نيازمند هستند. كه اين در نهايت موجب سوختن مقداري انرژي توسط بدن مي گردد.
بدن براي هضم و جذب غذا ها و نيز استفاده از ويتامين ها، مواد معدني و نيز ديگر فاكتور هاي تغذيه اي موجود در مواد غذايي، به صرف انرژي نياز مند است. هر چه بدن راحت تر قادر به تجزيه، و نيز استفاده از مواد مغذي موجود در يك ماده ي غذايي باشد، سلول هاي بدن، به منظور هضم و جذب آن ماده ي غذايي، نيازمند به صرف مقدار انرژي كمتري خواهند بود. و برعكس، هرچه استخراج تركيبات مغذي موجود در يك ماده ي غذايي مشكل تر باشد، سلولهاي بدن براي هضم و جذب و نيز استفاده از تركيبات موجود در آن ماده ي غذايي، نيازمند به صرف مقدار انرژي بيشتري خواهند بود.
غذاهاي داراي كالري منفي
اينها در واقع غذاهايي هستند كه مقدار انرژي مورد نياز براي هضم و نيز جذب آنها توسط بدن انسان، به مراتب بالاتر از مقدار انرژي موجود در اين غذاها مي باشد. در حقيقت، استفاده از كالري هاي موجود در اين دسته از غذاها براي بدن انسان دشوار بوده، و بنا بر اين بدن به منظور هضم و جذب اين دسته از مواد غذايي نيازمند صرف مقادير زيادي از انرژي است.
در نتيجه:
بدن براي هضم و جذب غذاهاي داراي كالري منفي نيازمند به صرف مقادير بيشتري انرژي در مقايسه با محتواي انرژتيكي موجود در اين غذا ها است، كه اين به نوبه ي خود منجر به افزايش انرژي مصرفي بدن و در نتيجه منجر به كمك به كاهش وزن مي گردد. به همين دليل، غذاهاي كالري منفي به غذا هاي چربي سوز نيز معروف هستند.
به عنوان مثال:
يك قاچ كيك داراي حدودا 500 كالري است، و سلول هاي بدن نيز به منظور هضم و جذب اين قاچ كيك نياز مند به صرف حدودا 200 كالري مي باشند. در نهايت، پس از پايان تمامي پروسه هاي متابوليكي توسط بدن، و هضم و جذب غذا توسط دستگاه گوارشي، مقدار 300 كالري اظافي در نتيجه ي مصرف اين قاچ كيك باقي خواهد ماند. اين كالري ها نيز به نوبه ي خود به تجمع چربي در بدن، و نيز به افزايش وزن كمك كرده، و در نهايت منجر به ايجاد مشكل اضافه وزن مي گردند.
حال آنكه، اگر غذاي مصرفي داراي 100 كالري بوده و بدن نيز براي هضم و جذب آن به صرف 150 كالري نيازمند باشد، در واقع به مانند اين است كه با خوردن اين غذا بدن نه تنها كالري اي مصرف ننموده بلكه 50 كالري نيز سوزانده است.
به عنوان مثال بدن براي هضم و جذب يك ظرف 100 گرمي كلم بروكلي نيازمند به صرف حدودا 100 كالري مي باشد، حال آنكه اين مقدار كلم داراي فقط چيزي در حدود 25 كالري مي باشد.
پس بنابر اين هرچه مقدار بيشتري از اين كلم را مصرف نماييم، بدن نيز براي متابوليسم و هضم و جذب آن مقدار بيشتري كالري خواهد سوزاند.غذا هاي مختلف حاوي مقادير متفاوتي از كالري، كربوهيدراتها، چربي ها، پروتيين، مواد معدني، ويتامين ها و ديگر تركيبات مي باشند.بدن انسان براي هضم و جذب مواد غذايي مختلف، و نيز به منظور انجام واكنش هاي مختلف متابوليكي، نيازمند به انواع گوناگوني از آنزيم ها است.
غذا هاي كالري منفي در حقيقت حاوي انواع ويتامين ها، مواد معدني، و نيز ديگر مواد مورد نياز بدن مي باشند. كه اين ويتامين ها و مواد معدني براي توليد، و نيز فعاليت بسياري از آنزيمهاي بدن مورد نياز است. بدين ترتيب نيز، غذا هاي كالري منفي، به واسطه ي نقش خود در فراهم آوردن ويتامين ها و مواد معدني مورد نياز بدن، به بدن در تجزيه و نيز متابوليسم مواد غذايي مصرفي كمك مي نمايند.
در واقع مقدار ويتامين ها و مواد معدني موجود در اين دسته از گياهان در حدي است كه نه تنها به بدن در تجزيه و سوخت كالري هاي موجود در اين غذاها كمك مي كند، بلكه به بدن در سوخت كالري هاي موجود در ديگر انواع غذاهاي مصرف شده نيز كمك مي نمايد.
همچنين اين دسته از گياهان حاوي مقادير بالايي از فيبر (سلولز) و نيز آب مي باشند. بديهي است كه آب داراي هيچگونه كالري نمي باشد و سلولز نيز قابل جذب توسط بدن نبوده و به تجمع چربي و افزايش وزن نخواهد انجاميد. به علاوه، محتواي سلولزي اين گياهان به عملكرد دستگاه گوارشي كمك نموده و دفع مواد زايد توسط روده ها را افزايش خواهد داد كه اين امر نيز به نوبه ي خود به كاهش وزن كمك چشمگيري مي نمايد.
فهرستي از غذا هاي داراي كالري منفي
سبزيجات:
كدو، كلم، اسفناج، شلغم، كلم برگ، كرفس، فلفل قرمز، خيار، سير، مارچوبه، كلم بروكلي، كلم گل، لوبيا سبز، پياز، گوجه فرنگي، پيازچه، تره فرنگي.
ميوه ها:
سيب، گريپ فروت، ليمو، پرتقال، توت فرنگي، نارنگي، آناناس، مانگو، آلو.
غذا هاي كالري منفي تماما از ميوه ها و نيز سبزيجات بوده، و همان طور كه قبلا نيز ذكر شد اين غذاها حاوي مقادير بالايي از سلولز و آب هستند. آب داراي هيچ گونه كالري اي نيست. به علاوه، سلولز نيز به علت فقدان آنزيم سلولاز در بدن انسان، قابل جذب توسط بدن نبوده و بنابر اين بدن قادر به متابوليسم سلولز و نيز استفاده از كالري هاي موجود در اين ماده ي غذا يي نيست. حيواناتي از قبيل گاو، و گوسفندان قسمت عمده ي كالري هاي مورد نياز بدن خود را از مصرف سلولز، كه در گياهان و علف موجود مي باشد به دست مي آورند.
..
...
«باز اين چه شورش است كه در خلق عالم است»
ماه عزاي فاطمه روح مُحرم است
خون گريه كن ز غم، كه عقيق يمن شوي
رخصت دهد خدا كه تو هم سينه زن شوي
در فاطميه از دل و جان گريه مي كنيم
همراه با امام زمان گريه مي كنيم
در فاطميه رنگ جگر سرخ تر شود
آتش فشان غيرت ما شعله ور شود
شمشير خشم شيعه پديدار مي شود
وقتي كه حرف كوچه و ديوار مي شود
لعنت به آنكه پايگذار سقيفه شد
لعنت به هر كسي كه به ناحق خليفه شد
لعنت بر آنكه برتن اسلام خرقه كرد
اين قوم متحد شده را فرقه فرقه كرد
تكفير دشمنان علي ركن كيش ماست
هر كس محب فاطمه شد،قوم وخويش ماست
ما بي خيال سيلي زهرا نمي شويم
راضي به ترك و نهي تبرا نمي شويم
قرآن و اهل بيت نبي اصل سنت است
هر كس جدا ز اين دو شود،اهل بدعت است
ما همكلام منكر حيدر نمي شويم
«با قنفذ و مغيره برادر نمي شويم»
ما از الست طايفه اي سينه خسته ايم
ما بچه هاي مادر پهلو شكسته ايم
امروز اگر كه سينه و زنجير مي زنيم
فردا به عشق فاطمه شمشير مي زنيم
ما را نبي «قبيله ي سلمان» خطاب كرد
روي غرور و غيرت ما هم حساب كرد
از ما بترس،طايفه اي پر اراده ايم
ما مثل كوه پشت علي ايستاده ايم
از اما بترس، شيعۀ سرسخت حيدريم
جان بركفان جبهه ي فتواي رهبريم
از جمعه اي بترس كه روز سوارهاست
پشت سر امام زمان ذوالفقارهاست
از جمعه اي بترس،كه دنيا به كام ماست
فرخنده روز پر ظفر انتقام ماست
از جمعه اي بترس، كه پولاد مي شويم
از هرم عشق مالك و مقداد مي شويم
وحيد قاسمي
فضّه در باز كن امروز نگارم خوب است
باغبانم پس در باغ و بهارم خوب است
از چه با هول و بلا چشم به بستر داري
با علي حرف بزن جان بسپارم خوب است
چه كنم اين همه از كوثر من خون نرود
مرحم تازه به زخمش بگذارم خوب است
فاطمه جان، همسر خوبم، عزيزم پاشو
اينكه من بي سپرم، يار ندارم خوب است
نگران من و اين حالم و اين خانه مباش
تو كه خوبي همه ي ايل و تبارم خوب است
از خدا خواسته ام بعد تو و سوختنت
درب اين خانه شود سنگ مزارت خوب است
چه كنم فاطمه جان تا كه دلت وا بشود؟
مهر و سجّاده و تسبيح بيارم خوب است
قول دادم نكنم گريه، بخندي كه نشد
بزنم زير همه قول و قرارم خوب است
حسين قربانچه
به قلبم مهر حيدر با تو مادر
نجات من زمحشر با تو مادر
برايت گريه كردن با من و دل
و رزق ديده ي تر با تو مادر
اي شيعيان به هوش ايام مضطري است
هر شيعه ي علي در فاطميه ها
از شادي و شعف از خنده ها بري است
رخت و لباس نو بر تن نمي كنيم
مشكي به تن كند هر كس كه حيدري است
دور از نگاه غم آلوده ي علي
ابري تر از بهار چشمان دختري است
طفلان فاطمه محزون و دل غمين
باور نمي كنند مادر كبوتري است
با بغض در گلو حيدر اشاره كرد
يعني كه فاطمه پايان دلبري است؟
از داغ همسرش از پا فتاده است
حيدر كه گفته اند مولاي خيبري است
گريان روضه ايم و عزادار فاطمه
عمري اسير كوچه و بازار فاطمه
جبران لطف مادريش را كجا توان
تا بي نهايتيم بدهكار فاطمه
روز ازل خريده مرا او براي خويش
اكنون اگرشديم خريدار فاطمه
هركس اسير مشغله اي گشته است و ما
شاعر شديم شاعر دربار فاطمه
.................
با رفتنت تمام بلاها شروع شد
درد فراق و غصه ي زهرا شروع شد
بعد از بهار ، هيزم دلهاي كينه اي
شعله كشيد و نوبت سرما شروع شد
وقتي غروب عمر تو را جار مي زدند
آغاز كار غربت دريا شروع شد
از اين به بعد كلبه ي احزان دخترت
فرياد وامحمدا و خدايا شروع شد
ابري سياه بر سر كوچه كمين نمود
صحبت زباغ هاي فدك تا شروع شد
از روز رفتنت و تا روز رفتنم
ايام درس زينب كبري شروع شد
جايي كه سوخت در آن بيت مرتضي
آتش زدن به كرببلاها شروع شد
.............................
حرمت شكسته اند و نوشتند ملال نيست
كشتند اهل خانه و گفتند قتال نيست
اصحاب هر كدام به دنبال خويشتن
حتي به گوش شهر صداي بلال نيست
از كوچه از حسن و بغض در گلوش
خانم بيا بگو كه ديگر مجال نيست
حرف اهالي است در اين هفته اخير
زهرا به گردن علي آيا وبال نيست؟
حوراي آسماني خاكي نشين تورا
با اين همه سپاه توان جدال نيست
وقتي كه بيت وحي به آتش كشيده شد
آتش زدن به خيمه زينب محال نيست
........................
در بين راه تا گذرم را گرفته اند
از دست كوچه ها پسرم را گرفته اند
مي خواستند پر نزنم در هواي او
دل را شكسته اند و پرم را گرفته اند
يك ضربه ليك چه آورده بر سرم ؟
پهلو و بازو و كمرم را گرفته اند
مي خواستند در شب تيره به سر برند
خانه نشانده و قمرم را گرفته اند
ديدي فدك به قيمت جانم تمام شد
با سيلي هديه ي پدرم را گرفته اند
مردم چقدر منتظر رفتنم شدند
لحظه به لحظه ها خبرم را گرفته اند
...........................
آتش گرفت اين در و آتش گرفت دل
افتاده بود مادر و آتش گرفت دل
در حيرتم دوزخ و درب بهشت ، نه
مي سوخت قلب حيدر و آتش گرفت دل
بعد از گذر زكوچه كه افتاد مادرم
افتاد بين بستر و آتش گرفت دل
آن موقعي كه پيرهن دست باف را
مي داد دست دختر و آتش گرفت دل
شعله وسيع تر شد و رفت كربلا
آنجا كه سوخت معجر و آتش گرفت دل
ياسر مسافر
صلوات حضرت فاطمه زهرا سلام الله عليها :
اللّهمّ صلّ علي فاطمة و أبيها و بعلها و بنيها [و السّرّ المستودع فيها] بعدد ما أحاط به علمك.(1) بارپروردگارا؛ درود فرست بر فاطمه و پدر بزرگوارش و همسر گرامياش و فرزندان عزيزش [و آن رازي كه در وجود او به وديعه نهادي]، به تعداد آنچه دانش تو بر آن احاطه دارد.
كه در اين صلوات شريف، مقصود از «رازي كه در وجود مقدس آن حضرت(س) به وديعه نهاده شده» حضرت ولي عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف هستند.
در خصوص وقت بيان ، بنده در منابع وقت خاصي براي اداي اين ذكر شريف نديدم اما در برخي منابع در خواص و فضيلت اين صلوات شريف ، ختمي جهت برآورده شدن حاجات بيان شده است . (2)
البته قابل ذكر است كه اين صلوات در كتب قديمي وجود ندارد و از مرحوم شيخ انصاري(ره) شنيده شده، ولي به علت ارتباطي كه آن بزرگوار با حضرت بقيةالله ـ ارواحنا فداه ـ داشتهاند، به احتمال قوي اين دعا از حضرت صاحبالامر(ع) صادر شده است. (3)
(1)- صحيفه الزهرا، جواد قيومي اصفهاني، ص304
(2)- صحيفة مهديه، اثر سيدمرتضي مجتهدي سيستاني، ترجمة مؤسسة اسلامي ترجمه، نشر حاذق، ص
584
(3)- همان
سال نو مبارك
...
گروه دين و انديشه «خبرگزاري دانشجو» - حامد صارم؛ اقوام مختلفي كه در جاي جاي اين كره خاكي زندگي ميكنند داراي آداب و رسوم مخصوص به خود هستند. آداب و رسومهاي مختلف خواستگاههاي مختلفي دارند؛ بعضي از آداب و رسومها متاثر از شرايط آب و هوايي منطقه زندگي اين اقوام ميباشد كه نوع پوشش و تنوع غذايي كه در مناطق مختلف وجود دارد را ميتوان از اين قبيل دانست. برخي از اين آداب و رسوم متاثر از اعتقادات خاصي است كه در قوميتهاي مختلف موجود است. اين قسم از آداب و رسوم ها شايد از اهميت بالاتر و حساسيت ويژه اي برخوردار باشد.
با توجه به اين مهم كه اعتقادات اعم از صحت و سقم ميباشد چه بسا بعضي از اين اداب و رسومها از مصاديق خرافات باشند، اما نميتوان به يكباره همه آداب و رسوم را متهم به خرافهگرايي كرد و بايد در ريشهها و خواستگاههاي آنها دقت كرد و با توجه به آن به قضاوت نشست. بسياري از آداب و رسومها ريشه در تعاليم وحياني انبياء الهي دارد.
حجت قبل از خلقت است
بايد به اين نكته توجه كرد كه قبل از خلقت نوع بشر، خداوند ابتدا حجت خويش را خلق نموده است. (1) و يكي از شئون مهم بشر، زندگي اجتماعي انسان است.
بيشك مهمترين تاثيرات در فرهنگها مرهون تلاش انبيا در طول تاريخ بوده است؛ زيرا يكي از شئون مهم انبيا الهي در ميان جامعه بشري فرهنگ سازي ايشان است؛ و فرهنگ صحيح يكي از حيثيات امر هدايت است. از اين رو بسياري از فرهنگها و آداب رسوم كهن كه در اقوام مختلف موجود بوده ريشهاي وحياني دارد، البته نبايد از نظر دور داشت كه برخي آداب و رسوم هايي كه منشا پيدايش آن انبياي الهي بوده اند؛ در طول تاريخ دستخوش دگرگوني هاي مختلف شده است و با خرافه مخلوط شده است.
نوروز از جمله آداب و رسومي است كه از باستان تا به امروز باقي مانده است. هرچند نوروز از آداب و رسومي است كه ريشه در اعتقادات صواب دارد اما آغشته به خرافاتي هم شده است كه از جمله آن خرافهها ميتوان نحوست روز سيزدهم را نام برد.
نوروز مورد تاييد اهل بيت
اما اصل نوروز ريشه در فرهنگسازي انبيا و پيامبران گذشته دارد؛ چراكه نوروز در نزد اهل بيت عليهم السلام مورد تخطئه و نهي قرار نگرفته است. قابل توجه است كه برخي از رسوم ايران باستان در نگاه ائمه معصومين (ع) مغاير با فرهنگ و سنت حنيف ابراهيم معرفي شده است، اما نوروز با حنيفيت ابراهيم خليل الله مغايرتي ندارد. بنابر اين در نزد ايرانيان آداب رسوم باستاني با توجه به تاييد اهل بيت داراي ارزش و اعتبار خواهد بود و الا صرف باستاني بودن يك آداب و رسوم به خودي خود ارزش نيست.
بايد توجه داشت كه آداب و رسوم و فرهنگ با يك شي عتيقه بسيار متفاوت است. ممكن است يك كوزه گلي كه از گذشته دور تا به امروز به ما رسيده است ارزشي باستاني داشته باشد؛ نبايد ارزشي كه براي اشياء عتيقه وجود دارد باعث خلط اين موضوع شود كه هرچيزي كه مربوط به گذشته است ارزشمند ميباشد. چه بسا سنت هايي كه در گذشته چه ايران باستان و چه عرب جاهلي وجود داشته كه خرافه محض باشد.
نوروز در كلمات اهل بيت در حد بالايي مدح شده است و هرچند كه در روايات از آن تعبير به عيد نشده است. از اين رو براي نورز قائل به ارزش هستيم.
مدح بلند نوروز در فرمايشات اهل بيت عليهم السلام
تعابيري كه در روايات از نوروز شده تعابيري بلند است؛ بايد به اين نكته توجه داشت كه تعريف اهل بيت از يك موضوع مانند نوروز نشاندهنده حقيقتي در آن مطلب است و نبايد اين گمان به ذهن رجوع كند كه اهل بيت قصد داشتند نوعي همخواني با آموزه هاي اسلام يا نوعي جهتدهي به يك سنت قديمي ايجاد كنند.
بالاترين و مهمترين آموزه اسلام و قرآن كه حتي توحيد را هم تحت الشعاع خود قرار ميدهد بحث ولايت علي عليه السلام است. به حدي كه اگر شخصي سالها به عبادت بپردازد ولي ولايت و وصايت آن حضرت را معتقد نباشد اعمال او، نماز او و موحد بودن او برايش سودي نخواهد داشت. از اين رو ولايت بالاترين آموزه ديني اسلام است. نوروز در روايات پيوندي مهم با ولايت علي عليه السلام دارد.
نوروز از اسماء اميرالمومنين علي عليه السلام
از نبي مكرم اسلام روايت است كه براي علي عليه السلام هفده اسم است نزد عرب «علي» نزد مادرش«حَيْدَرَةُ» در تورات اليا در انجيل «بريا» در زبور«قريا» در روم «بظرسيا» و نزد فارسها «نوروز»و ... است. (2)
نوروز روز بيعت با اميرالمومنين
نوروز روزي است كه با علي عليه السلام بيعت شد. نوروز روز ولايت است. امام صادق عليه السلام فرمودند: «نوروز روزي است كه پيامبر امر كردند كه اصحاب با علي عليه السلام بيعت كنند. از انجاييكه علي عليه السلام امير مومنين است، نوروز روزي است كه از جنيان بر ولايت علي عليه السلام بيعت گرفته شد؛ نوروز روزي است كه در آن براي امير المونين بيعت گرفته شد و در نورز بيعت دوم واقع شد» (3) معلوم است كه در نوروز دوبار براي امير المومنين بيعت گرفته شده است.
نوروز روز برائت از دشمنان خداوند و اهل بيت (ع)
نوروز روزي است كه بزرگترين دشمنان خدا در آن روز نابود شدهاند و روزي است كه در آينده خبيثترين دشمنان خاندان وحي در نوروز به هلاكت خواهند رسيد، لذا ميتوان گفت نوروز روز هدم كجيها و نابودي دروغهاي بزرگ است.
در روايت شريف آمده است: «نوروز روزي است كه امير المومنين علي عليه السلام بر شانه رسول الله رفت و بتهاي قريش را سرنگون ساخت و در نوروز بود كه حضرت ابراهيم بتها را شكستند. نوروز همان روزي است كه رهبر خوارج «ذي الثديه» به درك واصل شد و اميرالمومنين بر خوارج پيروز شد. در نوروز حضرت قائم كه خداوند ظهورش را نزديك بگرداند بر دجال پيروز ميشود و در كوفه دجال را به دار خواهد آويخت و هيچ نوروزي نيست الا اينكه ما اهل بيت متوقع ظهور امام زمان در آن هستيم» (4)
نوروز براي اهل بيت است
شايد در تصور ما اين باشد كه ايام خاصي متعلق به اهل بيت است مثل نيمه شعبان يا روز غدير و يا روزي مثل روز عاشورا، اما حقيقت اين نيست. نوروز هم متعلق به اهل بيت عصمت و طهارت ميباشد، لذا ادعاي اينكه نوروز خاص ايرانيان است با روايات تطبيق نميكند در اين روايت بسيار جالب ميخوانيم: «نوروز از ايام ما ميباشد و از ايام شيعيان ما است اين روز را عجم حفظ كرد و شما (منظور عرب) آن را ضايع كرديد...» (5)
علاوه بر اين كه نوروز روز اهل بيت است روزي است كه توقع ظهور امام زمان نيز در اين روز ميرود كه در سطور گذشته به آن اشاره شد، اما نكتهاي بسيار جالب در اين روايت تعريف و تمجيد بينهايت بالا از فارس يعني ايرانيان ميباشد. به نظر ميآيد كه اين بزرگترين تعريف از يك قوم توسط اهل بيت باشد.
ايران باستان محب اهل بيت بوده است
زماني كه يك آيين يا آداب رسوم بعد از چند هزار سال هنوز زنده است، دلالت بر اهميت ويژه آن آيين يا آداب و رسوم ميكند و عميق بودن اين رسم يا آيين را در نهاد آن ملت ميرساند كه باعث شده است بعد از هزاران سال هنوز زنده باشد. مانند ايام شهادت حضرات معصومين كه بعد از گذشت صدها سال هم چنان زنده و پا برجاست بالاخص ايام شهادت امام حسين عليه السلام و حضرت فاطمه زهرا سلام الله عليها.
نوروز ساليان طولاني است كه در ميان ايرانيان بوده است شايد بيش از چهار هزار سال. با توجه به ريشه نوروز در اعماق تاريخ ايران زمين، و علت بزرگي اين روز نزد ايرانيان با توجه به فرمايش امام صادق عليه السلام ميتوان چنين نتيجه گرفت كه ايرانيان همواره حفظ كننده و احياگر حقيقت بودهاند. نوروز سمبل اوج محبت و دوستي ايرانيان به اهل بيت خاصه اميرالمومنين عليه السلام است. و چه تعبير ظريفي را امام صادق عليه السلام به كار بردند؛ اينكه نوروز روزي براي ما و شيعيان ما است كه ايرانيان آن را حفظ كردند.
نوروز؛ شاهد شيفتگي ذاتي ايرانيان به اميرالمومنين
ايرانيان باستان، روزي را بزرگ داشتند كه درآن روز قرار بود كه از همه براي اميرالمومنين بيعت گرفته شود. نميتوان گفت اين همخواني بين رسم ايرانيان و اموزههاي شيعه اتفاقي است و گذشتگان فارس از اهميت ويژه اين روز بيخبر بودهاند؛ چراكه امام عليه السلام ميفرمايد «فارسها اين روز را حفظ كردند» از اين رو شيفتگي ذاتي ايرانيان به اميرالمومنين باعث شده است كه ايران، اسلام و نهايتا شيعه را بپذيرد و نوروز شاهدي بزرگ بر اين مدعا است.
اهل بيت، نوروز و ايران سه واژهاي كه با يكديگر عجين شدهاند
برخي حمله يك سري عرب به رهبري انساني جاهل و غاصب را علت هدايت ايران به نور اهل بيت دانستند كه اين امر هم جفا به اهل بيت است و هم ناديده گرفتن شأن بلند ايرانيان. نميتوان خردورزي ايرانيان را در قبول كردن اهل بيت ناديده گرفت و تشيع ايرانيان را به چند سال حكومت يك سلسله در ايران منحصر كرد.
به هر حال ايران از باستان تا كنون سرزمين اهل بيت بوده و هست و انشاءالله خواهد بود كما اينكه در روايات ظهور حضرت مهدي اين امر روشن است كه ايران سرزمين ياوران حضرت مهدي است. اهل بيت، نوروز و ايران سه واژهاي هستند كه با يكديگر عجين شدهاند. هرجا نامي از ايران برده ميشود محبت و ارادت به اهل بيت نيز همراه آن به ذهن شنونده متبادر ميشود. ايران، در موسمهاي شادي اهل بيت شاد است و در زمانهاي عزاي اهل بيت يك پارچه عزادار است.
دوستي با اهل بيت اجر رسالت است
ايرانيان بارها نشان دادهاند كه دوستي با اهل بيت را با هيچ چيزي عوض نخواهند كرد هرچند كه در اين راه سنگينترين هزينهها را پرداخت كنند. هرگاه نوروز با محرم قرين شده است دسته جات عزاداري برپاشده و پرچمهاي سياه بر افراشته است.
نوروز يعني پايبندي ايرانيان به ولايت علي عليه السلام. نوروز يعني انتظار نابودي دجالها. نوروز يعني انتظار موعودي كه بناهاي شرك و نفاق را در هم ميپاشد. و امسال نوروز قرين است با ايام شهادت بانوي بزرگي كه براي حفظ ولايت علي عليه السلام جان خود و فرزند شش ماهه خويش را فدا كرد.
عزاي فاطميه يعني اداي حق رسالت
تعجبي ندارد كه در ايام نوروز لباس عزا تن كنند؛ چرا كه نوروز، روز مرگ دجال است و شهادت فاطمه زهرا سلام الله عليها رسوايي رگ و ريشه دجال است. نوروز؛ روز شكستن بتهاي قريش است و فاطمه زهرا شهيد شد تا امت پيامبر به قهقري نرود. شهادت صديقه طاهره باعث شكستن دو بت قريش بود. از اين جهت نوروز امسال همگام با «هِق هِق»هايي است كه در واقع نداي «حَق حَق» است.
عزاي فاطميه يعني اداي حق رسالت. هرچند مردم مدينه نتوانستند اجر رسالت را پرداخت نمايند و هرچند كه اهل مدينه، نتوانستند حق را بيايند اما امروز ايران همان ايراني است كه پيامبر اسلام از غيب به آن خر دادند و فرمودند: «لو كان الدين متعلّقا بالثريّا لتناوله رجال من أبناء فارس ....» (6) اگر دين آويزان در ستاره ثريا باشد مرداني از فارس به آن خواهند رسيد.
اگر عرب مدينه ان روز نتوانست و يا نخواست كه ايه شريفه: « قل لا اسئلكم عليه اجرا الا الموده في القربي» را بفهمد و به جاي تسليت به آن بانوي مجلله به پشت درب خانهاش هجوم آوردند دو بار پشت در خانه وحي هيزم جمع كردند. (7) سرانجام در خانه وحي را آتش زدند و كردند آنچه كه كردند. امروز ايرانيان و همه شيعيان جهان آيه مودت را خوب فهميدهاند و محبت اهل بيت را جرعهجرعه نوشيده اند و به تاسف اين واقعه ناگوار حتي در نوروز اين مناسبت باستاني عزادار خواهند بود.
پي نوشت ها:
1. اشاره به آيه 30 سوره بقره «...اني جاعل في الارض خليفه....»
2. .الفضائل (لابن شاذان القمي) ص 175 و في ذكر اللوح المحفوظ الذي نزل به جبرئيل على النبي ص ما ينفع للمستبصرين
3. مستدركالوسائل، ج 6، ص 352 - 40- باب استحباب صلاة يوم النيروز
4. همان
5. همان
6. بحارالأنوار، ج30، ص 223
7. زخم آتش علي لباف
...
...
...
...
آداب عيد نوروز در تركمنستان
در كشور تركمنستان، طبق رسم قديم و جديد، دوبار در سال جشن سال نو گرفته ميشود. يكي از اين جشنها با استناد به تقويم ميلادي كه به تاييد سازمان ملل رسيده، به عنوان جشن بينالمللي«سال نو» شناخته ميشود و ديگري برگزاري عيد نوروز به نشانهي احياي دوبارهي آداب و رسوم ديرينهي مردم تركمنستان است. مردم تركمنستان در اين ايام با پختن غذاهاي معروف نوروزي مانند نوروز كجه، سمنو و اجراي بازيهاي مختلف جوانان تركمن، حال و هواي ديگري به اين جشن و شادي ميدهند. در ايام نوروز مسابقات مختلفي در تركمنستان برگزار ميشود كه ميتوان به مسابقات اسبدواني، پرش براي گرفتن دستمال از بلندي، خروس جنگي و ... اشاره كرد.
آداب عيد نوروز در افغانستان
نوروز در افغانستان يا به عبارتي در بلخ و مركز آن مزار شريف، هنوز به همان شكوه پيشين برگزار ميشود. در روزهاي اول سال، همهي دشتهاي بلخ و ديوار و پشتبامهاي گلي آن پر از گل سرخ ميشود. گويي بلخ سبدي از گل سرخ است! رسم است كه در اولين روز عيد نوروز، علم امام علي با مراسم خاص و با شكوهي در صبح آن روز برافراشته شود. با افراشته شدن آن، جشن نوروز نيز رسماً آغاز ميشود و تا چهل شبانه روز ادامه مييابد. در اين چهل شبانهروز حاجتمندان و بيماران براي شفا در پاي اين علم مقدس به چله مينشينند. مردم اين سرزمين بر اين باورند كه اگر برافراشته شدن علم به آرامي و بدون لرزش و توقف از زمين بلند شود، سالي كه در پيش است نيكو و ميمون است. از آيين و رسم نوروز در سرزمين بلخ ميتوان به شستشوي فرشهاي خانه و زدودن گرد وغبار پيش از آمدن نوروز و انجام مسابقات مختلف از قبيل بزكشي، شتر جنگي، شتر سواري، قوچ جنگي و كشتي خاص اين منطقه اشاره كرد.
آداب عيد نوروز در پاكستان
در ميان مردم پاكستان، تقويم و روزشمار يا سال نماي نوروز از اهميت خاصي برخوردار است. از آداب و رسوم عيد نوروز در ميان مردم پاكستان ميتوان به خانه تكاني و يا به عبارتي پاكيزه كردن خانه و پوشيدن لباس نو و تهيه كردن انواع شيريني و همچنين پختن غذاهاي معروف اين ايام و عيدي دادن و گرفتن و ديد و بازديد اقوام اشاره كرد. در ايام نوروز مردم پاكستان از گفتار نامناسب پرهيز كرده و يكديگر را با احترام صدا ميزنند.
نوروز در جمهوري آذربايجان
يكي از جشنهاي بزرگ مردم جمهوري آذربايجان نوروز است. مردم اين سرزمين به جهت اعتقادات شديد يه آيين و مراسم نوروز، براي با شكوهتر انجام شدن جشن نوروز، براي اين مراسم تداركات ويژهاي ميبينند؛ از قبيل سرودن ترانههاي پيش از نوروز، تدارك بساط شادي ايام نوروز، تهيهي لوازم و مواد مورد نياز، سفرهي نوروز، تهيهي چيستانهاي نوروزي، ستايش و نفرينهاي نوروزي، پند و امثال نوروزي و انجام آيين و مراسم نوروزي. در ميان مراسم نوروزي، مراسم خاطرهانگيزي همچون ارسال خوان سمنو، انداختن كلاه پوستين به درها، آويزان كردن كيسه و توبره از سوراخ بام در شب عيد و درخواست تحفهي عيد در اين سرزمين موسوم است.
البته برپايي عيد نوروز در كشورهاي ديگري مثل تاجيكستان، ازبكستان، قرقيزستان، بعضي از مناطق مصر، و حتي مناطق كردنشين عراق و تركيه هم برگزار ميشود.
...
..
....
آداب عيد نورو
موقع تحويل سال نو همه اهل خانه با لباس نو بر سر سفره مي نشينند، مادر اسپند دود مي كنند، يكي از بچه ها شمع روشن مي كند، پدر قرآن مي خواند و …
هر كدام از اين آداب و رسوم عيد، فلسفه خاص خود را دارد؛ مادر اسپند دود مي كند براي دوري از چشم زخم حسود، با روشن كردن شمع، بر روشنايي خانه و زندگي تاكيد مي شود و از خانواده بزرگ افراد خانواده مي خواهند تا در سال نو، خانه آنها را با شمع وجود پدر و مادر نوراني كند؛ قرآن خوانده مي شود تا در آغاز سال نو دل ها به سوي خداوند بزرگ سوق داده شود و از صاحب قرآن خواسته شود كه در اين سال جديد نيز يار و مددكار اهل خانه باشد، حضور ثابت و گسترده قرآن نه تنها در سفر عيد بلكه در تمام آداب اجتماعي نوروز نشان از مردم ايران زمين توجه به قرآن دارد و قرائت قرآن و بوسيدن آن در ساعات تحويل سال از جمله آداب سال تحويل است.
بر سر سفره عيد، سكه، برنج، آب، ماهي قرمز، آيينه و … نيز ديده مي شود كه سكه نشان از خير و بركت و رفاه؛ برنج، نشاني از خير و بركت و فراواني؛ آب، نشان صافي و پاكي و روشنايي و گشايش كار؛ ماهي قرمز، شگون دارد؛ آيينه، براي رفع كدورت و نشاني ازصفا و پاكي و يكرنگي است.
افراد خانواده بعد از تحويل سال نو با هم روبوسي كرده و عيد را به هم تبريك مي گويند و براي هم سال خوب و پربركتي را آرزو مي كنند.
● دعاي تحويل سال نو يكي ديگر از آداب عيد نوروز
مجلسي در كتاب زادالمعاد در خصوص دعاي سال نو روايت مي كند كه در وقت تحويل سال اين دعا را بسيار بخوانيد:« يا مقلب القلوب والابصار يا مدبر الليل والنهار يا محول الحول و الاحوال حول حالنا الي احسن الحال.»
علامه مجلسي(ره) همچنين خواندن اين دعا را در نوروز مناسب دانسته است:
«اللهم هذه سنه جديده و انت ملك قديم اسإلك خيرها و خيرمافيها و اعوذبك من شرها و شرمافيها و استلفيك موونتها و شغلها يا ذالجلال و الاكرام. ؛ بارالها! اين سال جديد است و تو خدايي ازلي و قديم هستي. خير اين سال و خير آنچه را در اين سال پيش مي آيد، از تو خواستارم و از شر اين سال و شرآنچه در اين سال پيش خواهد آمد، به تو پناه مي برم...»
● زيارت اهل قبور
يكي ديگر از آداب عيد نوروز،رفتن به زيارت اهل قبور در آغازين روزهاي سال نو و نيز برگزاري مراسم تحويل سال در كنار قبور شهدإ از ديگر آداب ديني نوروز است.تشرف و حضور در اماكن مقدسه و مشاهد مشرفه و برگزاري مراسم تحويل سال نو در آن مكانها نيز از جمله آداب نوروز مي باشد.
● ديد و بازديد و دادن عيدي
ايام عيد فرصت مناسبي براي صله رحم و رسيدگي به وضع خويشان و بستگان است كه اين نيز يكي از نشانه هاي اخلاق و سنن مرضيه اسلامي و انساني است. از همان روز اول نوروز، ديد و بازديدها آغاز مي شود. در همه خانواده ها رسم بر آن است كه افراد خانواده ابتدا به ديدن بزرگترهاي فاميل مي روند و عيد را به آنها تبريك مي گويند. سپس به خانه بر مي گردند و منتظر مي مانند تا بزرگترها به آنها سر بزنند. در اين ديد و بازديدها عيدي هم داده مي شود.علاوه بر ديدوبازديد از بستگان، دوستان، همسايگان و بزرگان فاميل، با جمعي از مصيبت ديدگان در سال گذشته نيز ديدار مي شود. ديد و بازديدها تا روز سيزده بدر، (سيزدهمين روز سال نو)، ادامه داد.
● سيزده بدر
يكي ديگر از آداب عيد نوروز اجراي مراسم سيزده بدراست. سيزده بدر در ميان ايرانيان از دير باز امري بسيار جدي بوده است كه همواره با برپايي مراسمي خاص همراه بوده است . از آن جمله مي توان به غذاهايي كه مردم به طور سنتي در روز سيزده به در مي خوردند اشاره كرد . خوردن كاهو سكنجبين و چغاله بادام از خوردني هاي مرسوم عصر سيزده به در است.
.
..
...
..
نماز عيد
يكي از آداب عيد نوروز خواندن نماز عيد است.شيخ طوسي(ره) فرموده است: نماز ظهر و عصر روز نوروز را كه خواندي چهار ركعت نماز با دو سلام (دو ركعت دو ركعت) مي خواني ركعت اول پس از حمد ده بار سوره «قدر» ركعت دوم پس از حمد ده بار سوره «كافرون» ركعت سوم پس از حمد ده بار سوره «توحيد» ركعت چهارم پس از حمد ده بار سوره «ناس» و «فلق» (معوذتين). و در پايان نماز سجده شكر بجاآور و در آن دعاكن تا خداوند گناهان ۵۰ ساله ات را ببخشد.
نظافت و لباس تميز
يكي ديگر از آداب عيد نوروز پوشيدن لباس نو و تميز است.نظافت و رعايت بهداشت و نيز پوشيدن لباس تميز و استفاده از عطر و بوي خوش در صورت امكان از وظايف اخلاقي و اجتماعي نوروز است. از امام صادق(ع) نقل شده است كه فرمود: «و البس انظف ثيابك و تطيب باطيب طيبك» ؛ «تميزترين لباست را بپوش و با بهترين عطرت خود را خوشبوي ساز»
● خريد لباس نو و سبز كردن گندم
سبز كردن گندم و خريد لباس از ديگر آداب و رسوم عيد است.يكي دو روز مانده به آغاز سال جديد (نوروز)، افراد خانواده براي خريد لباس عيدشان به بازار و فروشگاه ها مي روند و لباس هاي نو و پارچه هاي رنگين، خريداري مي كنند. در واقع افراد خانواده با خريد لباس نو و تغيير ظواهر زندگي نشاط خاصي ا به زندگي خود مي بخشند.
در برخي از مناطق ايران، به رعايت اين آداب و رسوم، بسيار تاكيد شده است به عنوان مثال در شيراز، از يكي دو ماه به نوروز مانده شيرازي ها به بازار مي روند و لباس عيدشان را مي خرند پارچه هايي معمولاً خريداري مي شود كه داراي رنگ روشن و سرخ يا زرد باشد. آنها معتقدند كه لباس را خودشان بدوزند، پارچه آن را روزهاي دوشنبه يا جمعه قيچي كنند و نيز روز پنج شنبه ساعت سنگين است و لباس مدتي روي دست مي ماند تا دوخته شود، روز سه شنبه اگر بريده شود نصيب دزد يا مرده شور خواهد شد و روز چهار شنبه مي سوزد وسايل خانه نيز بايد عوض شود و يا تميز گردد. پختن نان شيرين از جمله كارهايي است كه حتماً بايد قبل از عيد و براي عيد انجام بگيرد .
سبز كردن گندم، عدس، تره تيزك، ده پانزده روز به عيد مانده در خانه هاي شيراز صورت مي گيرد. براي اين كار از ظرفي استفاده مي كنند كه از جنس مس يا روي باشد و بعد مقداري دانه ابتدا به سلامتي آقا امام زمان (عج) مي ريزند و به ترتيب بعد از آن نام اعضاي خانواده را مي آورند.
● خانه تكاني
يكي از رسوم پسنده و ارزشهاي نيك عيد، نظافت و خانه تكاني است كه يكي دو هفته پيش از عيد خانه تكاتي يا رفت و روب انجام مي گيرد و مجدداً اثاثيه را جابه جا مي كنند و گردگيري مي كنند و دوباره آنها را مي چينند در واقع مردم قبل از رسيدن سال نو تحولي در زندگي خود مي كنند و خانه را براي پذيراني از ميهمانان عيد آماده مي سازند.
● تهيه سفره هفت سين
تهيه سفره هفت سين از ديگر آداب عيد نوروز است.بزرگترين نماد آيين نوروز "هفت سين" ، است. "محمد علي دادخواه" كه اخيراً پژوهشي با عنوان "نوروز و فلسفه هفت سين" را به نگارش در آورده، در اين باره مي نويسد: "عدد هفت برگزيده و مقدس است. در سفره نوروزي انتخاب اين عدد بسيار قابل توجه است. ايرانيان باستان اين عدد را با هفت امشاسپند يا هفت جاودانه مقدس ارتباط مي دادند. در نجوم عدد هفت، خانه آرزوهاست و رسيدن به اميدها را در خانه هفتم نويد مي دهند. علامه مجلسي مي فرمايد: آسمان هفت طبقه و زمين هفت طبقه است و هفت ملك يا فرشته موكل برآنند و اگر موقع تحويل سال، هفت آيه از قرآن مجيد را كه باحرف سين شروع مي شودبخوانند آنان را از آفات زميني و آسماني محفوظ مي دارند."
هفت سين عبارت است از سماق، سير، سنجد، سمنو، سكه، سركه، سبزي .
...
..
در روزگاري كه اميرمؤمنان عليه السلام در كوفه به سر مي برد، حضرت زينب براي زنان مجلس برپا مي كرد و براي آنها تفسير قرآن مي گفت.
يكي از روزها تفسير «كهيعص» (حروف مقطعه ابتداي سوره مريم) را مي فرمود. در اين بين علي عليه السلام وارد شده و فرمود: اي نور ديده! شنيده ام تفسير «كهيعص» را براي زنان بيان مي نمودي.
عرض كرد: بلي، فدايت شوم.
اميرمؤمنان فرمود: دخترم! اين رمزي است در مصيبت شما عترت پيامبر، و سپس مصيبت هايي را كه بر آنها وارد مي شد براي آن بانو بيان فرمود كه ناگاه ناله و گريه آن مظلومه بلند شد.
دختر دردانه علي(ع) امروز چشم مي گشايد و دل مولا به آمدنش گرمي تازه مي گيرد. چه لذت بخش است آمدنت دخترم، دردانه من، آرام دلم. چه لذت بخش است ديدن تابش نور معرفت از چشم هاي كودكانه ات و چه روح افزاست شنيدن عرفان از لب هاي كوچكت. پدر مي گويد بگو «يك» و زينب(س) با لحن شيرين كودكانه تكرار مي كند «يك». پدر مي گويد بگو «دو» و زينب(س) كه از جويبار مهر خدا آب معرفت نوشيده است، زينب(س) كه به سرچشمه زلال وحي متصل است، زينب(س) كه در دامن خداشناسي فاطمه(س) رشد كرده است، هرچند كودك است اما «دو» نمي گويد و چراي پدر را پاسخ مي دهد كه «زباني كه به يك گشوده شد به دو باز نمي شود». سلام بيكران خدا بر تو اي دردانه ولي خدا.
معاوية بن عمار گويد:امام صادق(ع) دستمال (بقچه) زردي از ديبا داشت كه تربت امام حسين(ع) در آن بود و هنگام نماز آن را بر سجاده خويش ميريخت و بر آن سجده ميكرد و ميفرمود:سجده بر تربت حسين(ع)، هفت پرده (آسمان) را ميشكافد (و نماز را به درجه قبول ميرساند).(1)
مراد از حجابهاي هفتگانه، طبق آيات و روايات متعدد، مانعين صعود و قبول اعمال انسان در آسمانهاي هفتگانه است.
قرآن مجيد در سورههاي فصّلت و طلاق و نوح و ملك و نبأ از آسمانهاي هفتگانه سخن ميگويد، چنان كه در سوره ملك آيه دوم ميفرمايد:"الذي خلق سبع سموات طباقاً؛ خدايي كه هفت طبقه آسمان آفريد".
نيز در سوره نبأ آيه دوازدهم ميفرمايد:"و بنينا فوقكم سبعاً شداداً؛ بر فرازتان هفت آسمان استوار برافراشتهايم".
در روايتي از بحارالانوار، معاذ بن جبل از پيامبر گرامي حديث مفصّلي را نقل ميكند كه به اين شرح است:
معاذ بن جبل گويد:حديثي را از پيامبر(ص) شنيدم كه اگر اين حديث را حفظ كني، به تو نفع خواهد داد. فرمود:
همانا خداي سبحان قبل از آن كه آسمانهاي هفتگانه را خلق كند، هفت فرشته را خلق كرد. سپس در هر آسماني، ملكي را قرار داد كه بر در ورودي اين طبقات آسمانها قرار گيرند تا حافظان عمل انسان، عمل او را از صبح تا غروب يادداشت كنند.
سپس حافظان و نگهبانان انسان، عمل او را بالا ميبرند. براي اين عمل نوري است همانند نور خورشيد، تا اين كه به آسمان دنيا ميرسد.
در اين جا است كه جلوي عمل انسان گرفته ميشود، كه اين خود يك حجاب از حجابها و پردههاي هفتگانه آسمانها است.
در اينجا به عمل انسان دستور ماندن ميدهند.
پس اگر صاحب اين عمل، داراي گناهي باشد، مثلاً غيبتي كرده باشد، فرشته غيبت مانع ورود اين عمل به طبقات و حجابهاي ديگر آسمان ميشود و ميگويد كه اين را خداي سبحان به من امر فرموده است. ممكن است اين عمل به آسمان دوم برسد كه در آن جا هم ملكي است كه اگر صاحب اين عمل با عملش قصد دنيوي داشته است، باز مانع بالا رفتن اين عمل به طبقه سوم آسمان ميشوند، مگر اين كه اين عمل با صدقه و نمازي همراه باشد.
همين طور تا آسمان هفتم، در هر طبقه ملكي است كه اگر خداي ناكرده، انسان عجب يا حسد يا بي رحمي و امثال آن را در دنيا داشته باشد، جلوي اعمال گرفته ميشود.(2)
بنابراين اگر كسي بر تربت امام حسين(ع) از روي اخلاص و ايمان سجده كند، حجابها و پردههاي هفتگانه آسمان را كنار ميزند و عمل خود را به آسمان هفتم و مرتبه قبول خداي سبحان ميرساند.
پينوشتها:
1 - معارف و معاريف، ج3، ص 523 - 533.
2 - علامه محمد باقر مجلسي، بحارالانوار، ج67، كتاب ايمان و كفر، حديث 20، ص 246 - 248، چاپ بيروت.
القاب حضرت زينب سلام الله عليها
القاب حضرت زينب سلام الله عليها:
عالمة غير مُعلمةٍ: داناى نياموخته.
فهيمة غيرَ مُفهِّمةٍ: فهميده بى آموزگار.
كعبة الرَزايا: قبله رنجها.
نائبة الزهراء: جانشين حضرت زهرا سلام الله عليها.
نائبة الحسين: جانشين حضرت حسين عليه السلام.
مَليكة الدنيا: شهبانوى گيتى.
عَقيلة النِساء: خردمند بانوان.
عَديلة الخامس مِن اهل الكِساء: همتاى پنجمين نفر از اهل كساء.
شريكة الشهيد: انباز شهيد.
كفيلة السجاد: سرپرست حضرت سجاد.
ناموسُ رَواق العَظمةِ: ناموس حريم عظمت و كبريايى.
سيدة العقائل: بانوى بانوان خردمند.
سرّ ابيها: راز پدرش على عليه السلام.
سُلالة الولاية: فشرده و خلاصه و چكيده ولايت.
وَليدةُ الفصاحة: زاده شيوا سخنى.
شَقيقة الحَسن: دلسوز و غمخوار حضرت حسن عليه السلام.
عَقيلة خِدر الرسالة: خردمند پرده نشينان رسالت.
رضيعة ثدىِ الولاية: كسى كه از پستان ولايت شير خورده.
بليغة: سخنور رسا.
فصيحة: سخنور.
صديقة الصغرى: راستگوى كوچك(در مقابل صديقه كبرى سلام الله عليها).
المُوثقة: بانوى مورد اطمينان.
عقيلة الطالبين: بانوى خردمند از خاندان حضرت ابوطالب(طالبيين).
الفاضلة: بانوى با فضيلت.
الكاملة: بانوى تام و كامل.
عابدة آل على: پارساى خاندان على عليهم السلام.
عقلية الوحى: بانوى خردمند وحى.
شمسة قَلادَةِ الجَلالةِ: خورشيد منظومه بزرگوارى و شكوه.
نَجمة سَماءِ النَبالة: ستاره آسمان شرف و كرامت.
المعصومة الصغرى: پاك و مطهره كوچك(در مقابل صديقه كبرى سلام الله عليها).
قرينة النَوائِب: همدم و همراه ناگوارى ها.
المحبوبة المصطفى: مورد محبت و محبوب حضرت رسول صلي الله عليه و آله.
قرة عين المرتضى: نور چشم حضرت على عليه السلام.
صابرة محتسبة: پايدارى كننده به حساب خداوند براى خداوند.
عقيلة النبوة: بانوى خردمند پيامبرى.
رَبَة خِدرِ القُدس: پرورنده پرده نشينان پاكى و تقديس.
قبلة البَرايا: كعبه آفريده شدگان.
رَضيعَة الوحى: كسى كه از پستان وحى شير مكيده است.
بابُ حِطَةِ الخَطايا: دروازه آمرزش گناهان.
حَفَرَةُ علىٍ و فاطمةٍ: مركز جمع آورى دوستى و محبت على (عليه السلام ) و فاطمه (سلام الله عليها).
رَبيعَةُ الفضل: پيش زاده فضيلت و برترى.
بطلة كربلاء: قهرمان كربلا.
عظيمةٌ بلواها: بانويى كه امتحانش بس بزرگ بود.
عقلية القريش: بانوى خردمند از قريش.
الباكية: بانوى گريان.
سليلة الزهراء: چكيده و خلاصه حضرت زهرا سلام الله عليها.
امنية الله: امانت دار الهى.
آيةٌ مِن آيات الله: نشانى از نشانه هاى خداوند.
مظلومةٌ وحيدة: ستمديده بى كس
...
...
...
حضرت امامزاده صالح (ع) فرزند امام هفتم شيعيان امام موسي بن جعفر (ع) وبرادر امام رضا (ع) است. درزمان حكومت بني عباس مأمون به قصد فريب دادن مردم و موجه نشان دادن دستگاه عباسي حضرت امام رضا(ع) را به عنوان وليعهدي به طوس دعوت كرد. متعاقب اين امر و عزيمت حضرت رضا (ع) خاندان و منسوبين حضرت كه در مدينه وبغداد ساكن بودند به قصد زيارت والتزام در ركاب حضرت به سوي ايران حركت كردند. از جمله كاروان هايي كه جانب ايران حركت كرد، كارواني بود كه حضرت امامزاده صالح (ع) وتني چند از برادران بزرگوارشان در آن بودند.
هديه به روح مقدس حضرت امامزاده صالح عليه السلام و شهدا و علما و صلحا و مومنين و مومنات مدفون در جوار اين امامزاده عظيم الشان صلوات و فاتحه
اللهم صل علي محمد وآل محمد و عجل فرجهم
.....
پيغمبر گرامى خدا (ص ) فرمود:
هرگاه بنده بسم الله الرحمن الرحيم را قرائت كند، شيطان از وى بگريزد.
..
..
..
امير مؤ منان در مسجد كوفه بالاى منبر خطبه مى خواند. مردى برخاست كه به او ذعلب مى گفتند، داراى زبانى بليغ در خطبه و قلبى شجاع بود. گفت : اى امير مؤ منان ! آيا پروردگارت را ديده اى ؟ حضرت فرمود: واى بر تو اى ذعلب ! من خدايى را كه نبينم ، نمى پرستم . پرسيد: اى امير مؤ منان ! پس چگونه او را ديده اى ؟ فرمود: واى بر تو اى ذعلب ! ديدگان با مشاهده او را نمى بينند؛ ولى قلب ها با حقايق ايمان او را مى بينند. واى بر تو اى ذعلب ! خداى من چنان لطيف است كه لطفش به وصف در نمى آيد و چنان عظيم است كه با عظمت وصف نمى گردد و چنان بزرگ كبرياست كه با بزرگى وصف نمى شود. در جلالت چنان جليل است كه با غلظت وصف نمى شود. قبل از هر چيز است و نمى شود گفت : پيش از چيزى است . بعد از هر چيز است و نمى شود به او بعد گفت : اشياء را خواسته ، اما نه با همت . درك كرده است ، اما نه با خدعه . در همه اشياست ، اما با آن ها مخلوط نيست و از آن ها هم جدا نيست . ظاهر است ، نه به شكل مباشرت . متجلى است ، نه با ديدن . دور است ، نه با مسافت . قريب است ، نه با نزديك شدن . لطيف است ، نه با جسم داشتن ، موجود است ، نه بعد از عدم . فاعل است ، نه به اضطرار. صاحب تقدير است ، نه با حركت زياد مى شود، نه با اضافه . شنواست ، نه با آلتى بيناست ، نه با اءداتى . اماكن حاوى او نمى شوند و اوقات او را شامل نمى گردند، صفات او را محدود نمى كنند و خواب او را نمى گيرد. هستى او از اوقات سبقت جسته ، وجودش از عدم و ازلش ، از ابتدا پيشى گرفته است . با خلق مشاعر فهميده مى شود كه كسى براى او مشاعر قرار نداده و با تجهير جواهر فهميده مى شود كه جوهر ندارد و با ضد قرار دادن ميان اشيا فهميده مى شود كه او ضد ندارد و با خلق تقارن ميان اشيا فهميده مى شود كه او قرين ندارد. نور را ضد ظلمت قرار نداده است و خشكى را ضد ترى و زيرى را ضد نرمى ، و سردى را ضد گرمى ، متباين ها را با هم جمع كرده و ميان چيزهايى نزديك ، دورى افكنده است كه با تفريق ، بر مفرق و با تاءليف ، بر مؤ لف دلالت مى كند. و اين سخن خداى تعالى است و من كل شى ء خلقنا زوجين لعلكم تذكرون . ( ۱ ) ميان قبل و بعد، فاصله انداخت تا معلوم شود كه او قبل و بعدى ندارد و موجودات با غرايزشان گواه اند كه آفريننده غريزه آن ها، غريزه ندارد و با موقت بودن شان اعلام مى كنند كه براى قرار دهنده وقت آن ها وقتى نيست . ميان موجودات حجاب و مانع قرار داده تا معلوم شود ميان او و خلقش حجابى نيست . پروردگار است ، بدون اين كه خود پروردگارى داشته باشد و اله است ، بدون اين كه خود الهى داشته باشد. عالم است ، بدون اين كه معلوم باشد. سميع است ، بدون اين كه مسموع باشد. ( ۲ )
...
...
هر شكلاتي، كاكائويي نيست
در ايام عيد بيشترين شيرينياي كه در خانهها به چشم ميخورد، انواع و اقسام شكلاتهاي تلخ، شيرين، شيري، سفيد و مغزدار است اما با وجود اين بازهم برخي مهمانان در ديد و بازديدهاي نوروزي يك جعبه شكلات را هديهاي مناسب براي عرض تبريك و تهنيت عيد ميدانند.
حال اين شكلات چه طعم و كيفيتي دارد يا تاريخ مصرف آن به پايان رسيده يا نه بماند. معمولا هم وضع به اينگونه است كه تا يكي دو ماه اول سال نو اين شكلات در ديد و بازديدها دست به دست ميشود. پس بهتر آنكه دستكم در ايام نوروز از خريدن و بردن شيرينيجات به خانه ميزبان اجتناب كنيم.
اما چه تفاوتي ميان انواع شكلاتها وجود دارد؟ آيا خواص شكلاتهايي كه با چربي جانشين كره كاكائو تهيه ميشود در مقايسه با آنهايي كه حاوي كره كاكائوست برابري ميكند؟ از نظر تغذيهاي و درماني مصرف پودر كاكائوي خالص بهتر است يا شكلات تلخ؟ مصرف شكلات براي چه افرادي محدوديت دارد و آيا ميتوان با رويكردي درماني از آن استفاده كرد؟
شكلات يا فرآورده كاكائويي؟
هر شيريني كوچكي كه در تركيب آن 18 تا 22 درصد كره كاكائو به كار رفته باشد، شكلات نام دارد. شكلاتهايي كه فقط حاوي پودر كاكائو باشد و به جاي كره كاكائو در آن از جانشين كره كاكائو استفاده شود فرآورده كاكائويي نام گرفته و شكلاتي همچون شكلات سفيد كه فاقد پودر كاكائو است، اگر با چربي جايگزين كره كاكائو تهيه شود نه شكلات است و نه فرآورده كاكائويي بلكه يك فرآورده روغني به همراه موادي همچون شكر، شيرخشك، مواد نگهدارنده و طعمدهنده است.
اما شايد اين سوال پيش آيد چربي به كار رفته در جانشين كره كاكائو از چه نوع است؟ اين چربي از روغنهاي هيدروژنه گياهي همچون روغن پالم يا چربي حيواني به دست ميآيد كه البته در انواع نامرغوب و تقلبي شكلات از پيه حيوان هم استفاده ميشود، اما چرا از جانشين كره كاكائو استفاده ميشود؟ واقعيت اين است كه نقطه ذوب كره كاكائو برابر دماي بدن است و در مناطق گرمسير سريع ذوب شده و ظاهر محصول را نازيبا ميكند.
به همين دليل توليدكنندگان در استانهاي گرمسير و در فصول گرم سال براساس فرمولاسيون تعريف شدهاي مجبور به استفاده از روغنهاي هيدروژنه با نقطه ذوب بالا هستند.
چربي جانشين كره كاكائو خواص مثبتي ندارد
اما بايد بدانيد چربيهاي جانشين به دليل آن كه هيدروژنه و ميزان اسيد چرب ترانس آن بالاست، مكانيسم عمل روغنهاي جامد را داشته و با افزايش كلسترول بد خون احتمال تجمع پلاكتها در جداره عروق را افزايش و موجب گرفتگي رگها ميشود و خواص مثبت و درماني كره كاكائو را كه فاقد كلسترول است، ندارد.
در نتيجه در هنگام خريد شكلات كاكائويي به تركيبات مندرج بر بستهبندي محصول توجه كنيد. اغلب شكلاتهايي كه با كره جانشين تهيه ميشود قيمت ارزاني داشته و در مقايسه با شكلاتهاي مرغوب تاريخ مصرف كوتاهتري دارد و اگر بخوبي نگهداري نشود به مرور زمان چربي آن اكسيد و رنگ، بو و طعم محصول تغيير ميكند و اگرچه مصرف آن مسموميتزا نيست، اما در طولانيمدت تهديدكننده سلامت خواهد بود.
البته اين را هم بدانيد كره كاكائو قيمت بالايي دارد و برخي توليدكنندگان غيرمتعهد بدون آنكه مصرفكننده را مطلع سازند، در تركيب برخي شكلاتها از جانشين كره كاكائو استفاده و محصول را با قيمتي گران عرضه ميكنند كه اين كار اخلاقي نيست و نوعي تقلب محسوب ميشود.
شكلاتي كه در دماي بدن سريع ذوب نشود و در داخل دهان بماند حاوي چربي جانشين كره كاكائوست.
پودر كاكائو بهتر است يا شكلات آن؟
اما سوالي كه بيشتر خانوادهها از متخصصان علوم غذايي ميپرسند، آنكه آيا پودر كاكائو در مقايسه با شكلاتهاي كاكائويي مزيت بيشتري دارد؟
پودر كاكائوي خالص و شكلات از نظر تغذيهاي دو خوراكي نسبتا متفاوت است. كاكائوي خالص مواد آنتياكسيداني قويتري داشته و از آنجايي كه بيشتر بيماريهاي مزمن همچون بيماريهاي قلبي، ديابت، پرفشاري خون و برخي سرطانها با اختلالات اكسيداني در بدن شروع ميشود، اين محصول بسيار مورد توجه است.
در 100 گرم پودر كاكائوي خشك 150-125 ميليگرم كلسيم نهفته است و غني از مس، آهن، منيزيم و پتاسيم بوده و اگر كم چرب باشد 190كالري، ولي در همين ميزان شكلات معمولي 500 كالري انرژي نهفته است.
در واقع شكلاتها به دليل آنكه حاوي درصدهاي مختلف پودر كاكائو، كره كاكائو، شيرخشك، مواد نگهدارنده و طعمدهنده، به انضمام شكر با نسبتهاي مختلف است، بسياري از خواص خوراكي كاكائو را ندارد و گاهي مضر هم خواهد بود.
البته اين را هم بدانيد براي به دست آوردن پودر كاكائوي خالص و استخراج كره از آن از فرآيندهاي حرارتي استفاده ميشود و اين خود ميتواند از خواص محصول بكاهد، اما مزيت آن از شكلات تلخ فرآوري شده بيشتر است.
مضرات كاكائو را هم در نظر بگيريد
پودر كاكائو با توجه به خواص بي شمارش به دليل تركيبات تئوفيلين طعم بسيار تلخي دارد و به صورت خالص كمتر توليد و مصرف ميشود و از اين روجنبه درماني ندارد و تنها يك محصول فراسودمند است.
اين را هم بدانيد مصرف زياد پودر كاكائو و شكلات تلخ به دليل دارا بودن تركيبات كافئين و تئوفيلين موجب كندي حركات گوارشي و افزايش احتمال يبوست ميشود و مصرف آن براي بيماران روماتيسمي و افراد مضطرب توصيه نميشود.
همچنين درصد بالاي مواد خشك موجود در كاكائو تشديدكننده آلرژي بوده و باعث تحريك تبخال، زخم معده، ريفلاكس معده و بروز كهير در افراد حساس ميشود و به دليل داشتن اگزالات و مس براي كساني كه كليه سنگساز دارند و مبتلا به سيروز كبدي هستند، محدوديت مصرف دارد.
چه شكلاتي بخريم؟
شكلات تلخ بهترين نوع شكلات است و در مقايسه با ساير شكلاتها، از كاكائوي زيادتري تهيه شده و در نتيجه خواص بيشتري دارد، اما برخلاف تصور عامه حاوي شكر و چربي بوده و مصرف زياد آن به بهانه برخورداري از خواص درمانياش، چاقكننده و براي ديابتيها محدوديت مصرف دارد. شكلات سفيد به دليل درصد بالاي چربي چندين برابر شكلاتهاي ديگر كالري دارد و شكلات شيري حاوي شيرخشك بوده، ولي شير افزوده شده به آن موجب افزايش ارزش تغذيهاي محصول نميشود و استفاده از آن براي افرادي كه به پروتئين شير حساسيت دارند منع مصرف دارد.
شكلات قهوه هم سرشار از كافئين بوده و مصرف به اندازه آن نشاطآور و رفعكننده خستگي است. ولي بايد بدانيد مصرف بيش از حد آن اعتيادآور است. در شكلات ميوهاي هم درصدي كاكائو سطح ميوه خشك را پوشانده و در مقايسه با انواع شكلاتها كالري كمتري دارد و از طرفي ميوه درون آن موجب افزايش ارزش تغذيهاي محصول ميشود.
....
...
....
ضد دردها؛ مفيد يا مضر؟
يكي از مهمترين مكانيسمهاي دفاعي بدن براي حفظ سلامت؛ حس درد است. هرگونه فشار، ضربه يا ايجاد التهاب در نقاط مختلف بدن باعث آزادسازي موادي به نام «پروستاگلاندين» ميشود.
اين مواد حسگرهاي رشتههاي عصبي مربوط به درد را تحريك و با تحريك اين رشتهها درد احساس ميشود.ناخوشايند بودن حس درد باعث ميشود كه فرد مجبور شود، شرايط را تغيير دهد.
مثال واضح ديگر در مورد درد، دندان است. وقتي دندانها خراب ميشود، درد احساس ميشود. ايجاد درد باعث ميشود فرد درصدد ترميم يا كشيدن دندان برآيد.
حال اگر حس درد وجود نداشته باشد التهاب و تخريب پيشروي ميكند و ممكن است استخوانهاي فك دچار عفونت شود و عفونت استخوان فك فرد را كاملا از پا درآورد.
آسپرين سردسته داروهاي ضددرد است كه توانسته است بر زمان غلبه كند. غلبه بر زمان اصطلاحي است كه فقط براي تعداد اندكي دارو كه توانسته است طي دهههاي متمادي در بازار دارو دوام آورد و نسلهاي جديد دارو نتوانسته است آنها را كنار بزند، به كار ميرود و آسپرين يكي از مهمترين اين داروهاست.
آسپرين و همخانوادههاي جديدترش شامل بروفن، ديكلوفناك، مفناميك اسيد، ناپروكسن و ايندومتاسين مانع از توليد پروستاگلاندينها ميشود و به اين ترتيب از ايجاد شرايطي كه حس درد را برانگيزد، پيشگيري ميكند. براي اين كار قدرت آسپرين بيشتر از همخانوادههايش است و ضددرد قويتري است.
پروستاگلاندين علاوه بر ايجاد حس كارهاي ديگري نيز انجام ميدهد. مثلا مقاومت مخاط معده بر ضد اسيد معده و پيشگيري از زخم شدن معده يكي از خواص پروستاگلاندين است و به همين دليل آسپرين و همخانوادههايش اگر بيرويه مصرف شود، بخصوص در افرادي كه بيماريهاي كليوي يا كبدي دارند يا پير هستند، ميتواند موجب زخم معده و خونريزي شود.
يكي از ديگر خاصيتهاي پروستاگلاندينها شركت در پروسه انعقاد خون است. به اين ترتيب آسپرين و همخانوادههايش ميتواند مانع انعقاد خون شود. از عوارض ديگر اين داروها اين است كه در كساني كه كليههايشان در مرز نارسايي است، ميتواند باعث حمله نارسايي كليه شود.
نكته مهمي كه بايد به خاطر داشت اين است كه بروز عوارض را بايد با اثر درماني كه براي داروها در نظر ميگيريم، مقايسه كنيم.
به عبارت ديگر اگر درد چندان شديد نيست و قابل تحمل است، بهتر است دارو مصرف نشود، ولي وقتي درد زندگي را تحتالشعاع قرار ميدهد بايد عوارض را پذيرفت و دارو را استفاده كرد. البته گاهي ميتوان از تمهيداتي براي جلوگيري از عوارض استفاده كرد. مثلا ميتوان از ضد اسيدها براي جلوگيري از عارضه زخم معده بهره گرفت.
دكتر رضا كريمي - فوق تخصص بيماريهاي غدد
...
..