در روزگاري كه اميرمؤمنان عليه السلام در كوفه به سر مي برد، حضرت زينب براي زنان مجلس برپا مي كرد و براي آنها تفسير قرآن مي گفت.
يكي از روزها تفسير «كهيعص» (حروف مقطعه ابتداي سوره مريم) را مي فرمود. در اين بين علي عليه السلام وارد شده و فرمود: اي نور ديده! شنيده ام تفسير «كهيعص» را براي زنان بيان مي نمودي.
عرض كرد: بلي، فدايت شوم.
اميرمؤمنان فرمود: دخترم! اين رمزي است در مصيبت شما عترت پيامبر، و سپس مصيبت هايي را كه بر آنها وارد مي شد براي آن بانو بيان فرمود كه ناگاه ناله و گريه آن مظلومه بلند شد.
دختر دردانه علي(ع) امروز چشم مي گشايد و دل مولا به آمدنش گرمي تازه مي گيرد. چه لذت بخش است آمدنت دخترم، دردانه من، آرام دلم. چه لذت بخش است ديدن تابش نور معرفت از چشم هاي كودكانه ات و چه روح افزاست شنيدن عرفان از لب هاي كوچكت. پدر مي گويد بگو «يك» و زينب(س) با لحن شيرين كودكانه تكرار مي كند «يك». پدر مي گويد بگو «دو» و زينب(س) كه از جويبار مهر خدا آب معرفت نوشيده است، زينب(س) كه به سرچشمه زلال وحي متصل است، زينب(س) كه در دامن خداشناسي فاطمه(س) رشد كرده است، هرچند كودك است اما «دو» نمي گويد و چراي پدر را پاسخ مي دهد كه «زباني كه به يك گشوده شد به دو باز نمي شود». سلام بيكران خدا بر تو اي دردانه ولي خدا.
معاوية بن عمار گويد:امام صادق(ع) دستمال (بقچه) زردي از ديبا داشت كه تربت امام حسين(ع) در آن بود و هنگام نماز آن را بر سجاده خويش ميريخت و بر آن سجده ميكرد و ميفرمود:سجده بر تربت حسين(ع)، هفت پرده (آسمان) را ميشكافد (و نماز را به درجه قبول ميرساند).(1)
مراد از حجابهاي هفتگانه، طبق آيات و روايات متعدد، مانعين صعود و قبول اعمال انسان در آسمانهاي هفتگانه است.
قرآن مجيد در سورههاي فصّلت و طلاق و نوح و ملك و نبأ از آسمانهاي هفتگانه سخن ميگويد، چنان كه در سوره ملك آيه دوم ميفرمايد:"الذي خلق سبع سموات طباقاً؛ خدايي كه هفت طبقه آسمان آفريد".
نيز در سوره نبأ آيه دوازدهم ميفرمايد:"و بنينا فوقكم سبعاً شداداً؛ بر فرازتان هفت آسمان استوار برافراشتهايم".
در روايتي از بحارالانوار، معاذ بن جبل از پيامبر گرامي حديث مفصّلي را نقل ميكند كه به اين شرح است:
معاذ بن جبل گويد:حديثي را از پيامبر(ص) شنيدم كه اگر اين حديث را حفظ كني، به تو نفع خواهد داد. فرمود:
همانا خداي سبحان قبل از آن كه آسمانهاي هفتگانه را خلق كند، هفت فرشته را خلق كرد. سپس در هر آسماني، ملكي را قرار داد كه بر در ورودي اين طبقات آسمانها قرار گيرند تا حافظان عمل انسان، عمل او را از صبح تا غروب يادداشت كنند.
سپس حافظان و نگهبانان انسان، عمل او را بالا ميبرند. براي اين عمل نوري است همانند نور خورشيد، تا اين كه به آسمان دنيا ميرسد.
در اين جا است كه جلوي عمل انسان گرفته ميشود، كه اين خود يك حجاب از حجابها و پردههاي هفتگانه آسمانها است.
در اينجا به عمل انسان دستور ماندن ميدهند.
پس اگر صاحب اين عمل، داراي گناهي باشد، مثلاً غيبتي كرده باشد، فرشته غيبت مانع ورود اين عمل به طبقات و حجابهاي ديگر آسمان ميشود و ميگويد كه اين را خداي سبحان به من امر فرموده است. ممكن است اين عمل به آسمان دوم برسد كه در آن جا هم ملكي است كه اگر صاحب اين عمل با عملش قصد دنيوي داشته است، باز مانع بالا رفتن اين عمل به طبقه سوم آسمان ميشوند، مگر اين كه اين عمل با صدقه و نمازي همراه باشد.
همين طور تا آسمان هفتم، در هر طبقه ملكي است كه اگر خداي ناكرده، انسان عجب يا حسد يا بي رحمي و امثال آن را در دنيا داشته باشد، جلوي اعمال گرفته ميشود.(2)
بنابراين اگر كسي بر تربت امام حسين(ع) از روي اخلاص و ايمان سجده كند، حجابها و پردههاي هفتگانه آسمان را كنار ميزند و عمل خود را به آسمان هفتم و مرتبه قبول خداي سبحان ميرساند.
پينوشتها:
1 - معارف و معاريف، ج3، ص 523 - 533.
2 - علامه محمد باقر مجلسي، بحارالانوار، ج67، كتاب ايمان و كفر، حديث 20، ص 246 - 248، چاپ بيروت.
القاب حضرت زينب سلام الله عليها
القاب حضرت زينب سلام الله عليها:
عالمة غير مُعلمةٍ: داناى نياموخته.
فهيمة غيرَ مُفهِّمةٍ: فهميده بى آموزگار.
كعبة الرَزايا: قبله رنجها.
نائبة الزهراء: جانشين حضرت زهرا سلام الله عليها.
نائبة الحسين: جانشين حضرت حسين عليه السلام.
مَليكة الدنيا: شهبانوى گيتى.
عَقيلة النِساء: خردمند بانوان.
عَديلة الخامس مِن اهل الكِساء: همتاى پنجمين نفر از اهل كساء.
شريكة الشهيد: انباز شهيد.
كفيلة السجاد: سرپرست حضرت سجاد.
ناموسُ رَواق العَظمةِ: ناموس حريم عظمت و كبريايى.
سيدة العقائل: بانوى بانوان خردمند.
سرّ ابيها: راز پدرش على عليه السلام.
سُلالة الولاية: فشرده و خلاصه و چكيده ولايت.
وَليدةُ الفصاحة: زاده شيوا سخنى.
شَقيقة الحَسن: دلسوز و غمخوار حضرت حسن عليه السلام.
عَقيلة خِدر الرسالة: خردمند پرده نشينان رسالت.
رضيعة ثدىِ الولاية: كسى كه از پستان ولايت شير خورده.
بليغة: سخنور رسا.
فصيحة: سخنور.
صديقة الصغرى: راستگوى كوچك(در مقابل صديقه كبرى سلام الله عليها).
المُوثقة: بانوى مورد اطمينان.
عقيلة الطالبين: بانوى خردمند از خاندان حضرت ابوطالب(طالبيين).
الفاضلة: بانوى با فضيلت.
الكاملة: بانوى تام و كامل.
عابدة آل على: پارساى خاندان على عليهم السلام.
عقلية الوحى: بانوى خردمند وحى.
شمسة قَلادَةِ الجَلالةِ: خورشيد منظومه بزرگوارى و شكوه.
نَجمة سَماءِ النَبالة: ستاره آسمان شرف و كرامت.
المعصومة الصغرى: پاك و مطهره كوچك(در مقابل صديقه كبرى سلام الله عليها).
قرينة النَوائِب: همدم و همراه ناگوارى ها.
المحبوبة المصطفى: مورد محبت و محبوب حضرت رسول صلي الله عليه و آله.
قرة عين المرتضى: نور چشم حضرت على عليه السلام.
صابرة محتسبة: پايدارى كننده به حساب خداوند براى خداوند.
عقيلة النبوة: بانوى خردمند پيامبرى.
رَبَة خِدرِ القُدس: پرورنده پرده نشينان پاكى و تقديس.
قبلة البَرايا: كعبه آفريده شدگان.
رَضيعَة الوحى: كسى كه از پستان وحى شير مكيده است.
بابُ حِطَةِ الخَطايا: دروازه آمرزش گناهان.
حَفَرَةُ علىٍ و فاطمةٍ: مركز جمع آورى دوستى و محبت على (عليه السلام ) و فاطمه (سلام الله عليها).
رَبيعَةُ الفضل: پيش زاده فضيلت و برترى.
بطلة كربلاء: قهرمان كربلا.
عظيمةٌ بلواها: بانويى كه امتحانش بس بزرگ بود.
عقلية القريش: بانوى خردمند از قريش.
الباكية: بانوى گريان.
سليلة الزهراء: چكيده و خلاصه حضرت زهرا سلام الله عليها.
امنية الله: امانت دار الهى.
آيةٌ مِن آيات الله: نشانى از نشانه هاى خداوند.
مظلومةٌ وحيدة: ستمديده بى كس
...
...
...
حضرت امامزاده صالح (ع) فرزند امام هفتم شيعيان امام موسي بن جعفر (ع) وبرادر امام رضا (ع) است. درزمان حكومت بني عباس مأمون به قصد فريب دادن مردم و موجه نشان دادن دستگاه عباسي حضرت امام رضا(ع) را به عنوان وليعهدي به طوس دعوت كرد. متعاقب اين امر و عزيمت حضرت رضا (ع) خاندان و منسوبين حضرت كه در مدينه وبغداد ساكن بودند به قصد زيارت والتزام در ركاب حضرت به سوي ايران حركت كردند. از جمله كاروان هايي كه جانب ايران حركت كرد، كارواني بود كه حضرت امامزاده صالح (ع) وتني چند از برادران بزرگوارشان در آن بودند.
هديه به روح مقدس حضرت امامزاده صالح عليه السلام و شهدا و علما و صلحا و مومنين و مومنات مدفون در جوار اين امامزاده عظيم الشان صلوات و فاتحه
اللهم صل علي محمد وآل محمد و عجل فرجهم
.....
پيغمبر گرامى خدا (ص ) فرمود:
هرگاه بنده بسم الله الرحمن الرحيم را قرائت كند، شيطان از وى بگريزد.
..
..
..
امير مؤ منان در مسجد كوفه بالاى منبر خطبه مى خواند. مردى برخاست كه به او ذعلب مى گفتند، داراى زبانى بليغ در خطبه و قلبى شجاع بود. گفت : اى امير مؤ منان ! آيا پروردگارت را ديده اى ؟ حضرت فرمود: واى بر تو اى ذعلب ! من خدايى را كه نبينم ، نمى پرستم . پرسيد: اى امير مؤ منان ! پس چگونه او را ديده اى ؟ فرمود: واى بر تو اى ذعلب ! ديدگان با مشاهده او را نمى بينند؛ ولى قلب ها با حقايق ايمان او را مى بينند. واى بر تو اى ذعلب ! خداى من چنان لطيف است كه لطفش به وصف در نمى آيد و چنان عظيم است كه با عظمت وصف نمى گردد و چنان بزرگ كبرياست كه با بزرگى وصف نمى شود. در جلالت چنان جليل است كه با غلظت وصف نمى شود. قبل از هر چيز است و نمى شود گفت : پيش از چيزى است . بعد از هر چيز است و نمى شود به او بعد گفت : اشياء را خواسته ، اما نه با همت . درك كرده است ، اما نه با خدعه . در همه اشياست ، اما با آن ها مخلوط نيست و از آن ها هم جدا نيست . ظاهر است ، نه به شكل مباشرت . متجلى است ، نه با ديدن . دور است ، نه با مسافت . قريب است ، نه با نزديك شدن . لطيف است ، نه با جسم داشتن ، موجود است ، نه بعد از عدم . فاعل است ، نه به اضطرار. صاحب تقدير است ، نه با حركت زياد مى شود، نه با اضافه . شنواست ، نه با آلتى بيناست ، نه با اءداتى . اماكن حاوى او نمى شوند و اوقات او را شامل نمى گردند، صفات او را محدود نمى كنند و خواب او را نمى گيرد. هستى او از اوقات سبقت جسته ، وجودش از عدم و ازلش ، از ابتدا پيشى گرفته است . با خلق مشاعر فهميده مى شود كه كسى براى او مشاعر قرار نداده و با تجهير جواهر فهميده مى شود كه جوهر ندارد و با ضد قرار دادن ميان اشيا فهميده مى شود كه او ضد ندارد و با خلق تقارن ميان اشيا فهميده مى شود كه او قرين ندارد. نور را ضد ظلمت قرار نداده است و خشكى را ضد ترى و زيرى را ضد نرمى ، و سردى را ضد گرمى ، متباين ها را با هم جمع كرده و ميان چيزهايى نزديك ، دورى افكنده است كه با تفريق ، بر مفرق و با تاءليف ، بر مؤ لف دلالت مى كند. و اين سخن خداى تعالى است و من كل شى ء خلقنا زوجين لعلكم تذكرون . ( ۱ ) ميان قبل و بعد، فاصله انداخت تا معلوم شود كه او قبل و بعدى ندارد و موجودات با غرايزشان گواه اند كه آفريننده غريزه آن ها، غريزه ندارد و با موقت بودن شان اعلام مى كنند كه براى قرار دهنده وقت آن ها وقتى نيست . ميان موجودات حجاب و مانع قرار داده تا معلوم شود ميان او و خلقش حجابى نيست . پروردگار است ، بدون اين كه خود پروردگارى داشته باشد و اله است ، بدون اين كه خود الهى داشته باشد. عالم است ، بدون اين كه معلوم باشد. سميع است ، بدون اين كه مسموع باشد. ( ۲ )
...
...
هر شكلاتي، كاكائويي نيست
در ايام عيد بيشترين شيرينياي كه در خانهها به چشم ميخورد، انواع و اقسام شكلاتهاي تلخ، شيرين، شيري، سفيد و مغزدار است اما با وجود اين بازهم برخي مهمانان در ديد و بازديدهاي نوروزي يك جعبه شكلات را هديهاي مناسب براي عرض تبريك و تهنيت عيد ميدانند.
حال اين شكلات چه طعم و كيفيتي دارد يا تاريخ مصرف آن به پايان رسيده يا نه بماند. معمولا هم وضع به اينگونه است كه تا يكي دو ماه اول سال نو اين شكلات در ديد و بازديدها دست به دست ميشود. پس بهتر آنكه دستكم در ايام نوروز از خريدن و بردن شيرينيجات به خانه ميزبان اجتناب كنيم.
اما چه تفاوتي ميان انواع شكلاتها وجود دارد؟ آيا خواص شكلاتهايي كه با چربي جانشين كره كاكائو تهيه ميشود در مقايسه با آنهايي كه حاوي كره كاكائوست برابري ميكند؟ از نظر تغذيهاي و درماني مصرف پودر كاكائوي خالص بهتر است يا شكلات تلخ؟ مصرف شكلات براي چه افرادي محدوديت دارد و آيا ميتوان با رويكردي درماني از آن استفاده كرد؟
شكلات يا فرآورده كاكائويي؟
هر شيريني كوچكي كه در تركيب آن 18 تا 22 درصد كره كاكائو به كار رفته باشد، شكلات نام دارد. شكلاتهايي كه فقط حاوي پودر كاكائو باشد و به جاي كره كاكائو در آن از جانشين كره كاكائو استفاده شود فرآورده كاكائويي نام گرفته و شكلاتي همچون شكلات سفيد كه فاقد پودر كاكائو است، اگر با چربي جايگزين كره كاكائو تهيه شود نه شكلات است و نه فرآورده كاكائويي بلكه يك فرآورده روغني به همراه موادي همچون شكر، شيرخشك، مواد نگهدارنده و طعمدهنده است.
اما شايد اين سوال پيش آيد چربي به كار رفته در جانشين كره كاكائو از چه نوع است؟ اين چربي از روغنهاي هيدروژنه گياهي همچون روغن پالم يا چربي حيواني به دست ميآيد كه البته در انواع نامرغوب و تقلبي شكلات از پيه حيوان هم استفاده ميشود، اما چرا از جانشين كره كاكائو استفاده ميشود؟ واقعيت اين است كه نقطه ذوب كره كاكائو برابر دماي بدن است و در مناطق گرمسير سريع ذوب شده و ظاهر محصول را نازيبا ميكند.
به همين دليل توليدكنندگان در استانهاي گرمسير و در فصول گرم سال براساس فرمولاسيون تعريف شدهاي مجبور به استفاده از روغنهاي هيدروژنه با نقطه ذوب بالا هستند.
چربي جانشين كره كاكائو خواص مثبتي ندارد
اما بايد بدانيد چربيهاي جانشين به دليل آن كه هيدروژنه و ميزان اسيد چرب ترانس آن بالاست، مكانيسم عمل روغنهاي جامد را داشته و با افزايش كلسترول بد خون احتمال تجمع پلاكتها در جداره عروق را افزايش و موجب گرفتگي رگها ميشود و خواص مثبت و درماني كره كاكائو را كه فاقد كلسترول است، ندارد.
در نتيجه در هنگام خريد شكلات كاكائويي به تركيبات مندرج بر بستهبندي محصول توجه كنيد. اغلب شكلاتهايي كه با كره جانشين تهيه ميشود قيمت ارزاني داشته و در مقايسه با شكلاتهاي مرغوب تاريخ مصرف كوتاهتري دارد و اگر بخوبي نگهداري نشود به مرور زمان چربي آن اكسيد و رنگ، بو و طعم محصول تغيير ميكند و اگرچه مصرف آن مسموميتزا نيست، اما در طولانيمدت تهديدكننده سلامت خواهد بود.
البته اين را هم بدانيد كره كاكائو قيمت بالايي دارد و برخي توليدكنندگان غيرمتعهد بدون آنكه مصرفكننده را مطلع سازند، در تركيب برخي شكلاتها از جانشين كره كاكائو استفاده و محصول را با قيمتي گران عرضه ميكنند كه اين كار اخلاقي نيست و نوعي تقلب محسوب ميشود.
شكلاتي كه در دماي بدن سريع ذوب نشود و در داخل دهان بماند حاوي چربي جانشين كره كاكائوست.
پودر كاكائو بهتر است يا شكلات آن؟
اما سوالي كه بيشتر خانوادهها از متخصصان علوم غذايي ميپرسند، آنكه آيا پودر كاكائو در مقايسه با شكلاتهاي كاكائويي مزيت بيشتري دارد؟
پودر كاكائوي خالص و شكلات از نظر تغذيهاي دو خوراكي نسبتا متفاوت است. كاكائوي خالص مواد آنتياكسيداني قويتري داشته و از آنجايي كه بيشتر بيماريهاي مزمن همچون بيماريهاي قلبي، ديابت، پرفشاري خون و برخي سرطانها با اختلالات اكسيداني در بدن شروع ميشود، اين محصول بسيار مورد توجه است.
در 100 گرم پودر كاكائوي خشك 150-125 ميليگرم كلسيم نهفته است و غني از مس، آهن، منيزيم و پتاسيم بوده و اگر كم چرب باشد 190كالري، ولي در همين ميزان شكلات معمولي 500 كالري انرژي نهفته است.
در واقع شكلاتها به دليل آنكه حاوي درصدهاي مختلف پودر كاكائو، كره كاكائو، شيرخشك، مواد نگهدارنده و طعمدهنده، به انضمام شكر با نسبتهاي مختلف است، بسياري از خواص خوراكي كاكائو را ندارد و گاهي مضر هم خواهد بود.
البته اين را هم بدانيد براي به دست آوردن پودر كاكائوي خالص و استخراج كره از آن از فرآيندهاي حرارتي استفاده ميشود و اين خود ميتواند از خواص محصول بكاهد، اما مزيت آن از شكلات تلخ فرآوري شده بيشتر است.
مضرات كاكائو را هم در نظر بگيريد
پودر كاكائو با توجه به خواص بي شمارش به دليل تركيبات تئوفيلين طعم بسيار تلخي دارد و به صورت خالص كمتر توليد و مصرف ميشود و از اين روجنبه درماني ندارد و تنها يك محصول فراسودمند است.
اين را هم بدانيد مصرف زياد پودر كاكائو و شكلات تلخ به دليل دارا بودن تركيبات كافئين و تئوفيلين موجب كندي حركات گوارشي و افزايش احتمال يبوست ميشود و مصرف آن براي بيماران روماتيسمي و افراد مضطرب توصيه نميشود.
همچنين درصد بالاي مواد خشك موجود در كاكائو تشديدكننده آلرژي بوده و باعث تحريك تبخال، زخم معده، ريفلاكس معده و بروز كهير در افراد حساس ميشود و به دليل داشتن اگزالات و مس براي كساني كه كليه سنگساز دارند و مبتلا به سيروز كبدي هستند، محدوديت مصرف دارد.
چه شكلاتي بخريم؟
شكلات تلخ بهترين نوع شكلات است و در مقايسه با ساير شكلاتها، از كاكائوي زيادتري تهيه شده و در نتيجه خواص بيشتري دارد، اما برخلاف تصور عامه حاوي شكر و چربي بوده و مصرف زياد آن به بهانه برخورداري از خواص درمانياش، چاقكننده و براي ديابتيها محدوديت مصرف دارد. شكلات سفيد به دليل درصد بالاي چربي چندين برابر شكلاتهاي ديگر كالري دارد و شكلات شيري حاوي شيرخشك بوده، ولي شير افزوده شده به آن موجب افزايش ارزش تغذيهاي محصول نميشود و استفاده از آن براي افرادي كه به پروتئين شير حساسيت دارند منع مصرف دارد.
شكلات قهوه هم سرشار از كافئين بوده و مصرف به اندازه آن نشاطآور و رفعكننده خستگي است. ولي بايد بدانيد مصرف بيش از حد آن اعتيادآور است. در شكلات ميوهاي هم درصدي كاكائو سطح ميوه خشك را پوشانده و در مقايسه با انواع شكلاتها كالري كمتري دارد و از طرفي ميوه درون آن موجب افزايش ارزش تغذيهاي محصول ميشود.
....
...
....
ضد دردها؛ مفيد يا مضر؟
يكي از مهمترين مكانيسمهاي دفاعي بدن براي حفظ سلامت؛ حس درد است. هرگونه فشار، ضربه يا ايجاد التهاب در نقاط مختلف بدن باعث آزادسازي موادي به نام «پروستاگلاندين» ميشود.
اين مواد حسگرهاي رشتههاي عصبي مربوط به درد را تحريك و با تحريك اين رشتهها درد احساس ميشود.ناخوشايند بودن حس درد باعث ميشود كه فرد مجبور شود، شرايط را تغيير دهد.
مثال واضح ديگر در مورد درد، دندان است. وقتي دندانها خراب ميشود، درد احساس ميشود. ايجاد درد باعث ميشود فرد درصدد ترميم يا كشيدن دندان برآيد.
حال اگر حس درد وجود نداشته باشد التهاب و تخريب پيشروي ميكند و ممكن است استخوانهاي فك دچار عفونت شود و عفونت استخوان فك فرد را كاملا از پا درآورد.
آسپرين سردسته داروهاي ضددرد است كه توانسته است بر زمان غلبه كند. غلبه بر زمان اصطلاحي است كه فقط براي تعداد اندكي دارو كه توانسته است طي دهههاي متمادي در بازار دارو دوام آورد و نسلهاي جديد دارو نتوانسته است آنها را كنار بزند، به كار ميرود و آسپرين يكي از مهمترين اين داروهاست.
آسپرين و همخانوادههاي جديدترش شامل بروفن، ديكلوفناك، مفناميك اسيد، ناپروكسن و ايندومتاسين مانع از توليد پروستاگلاندينها ميشود و به اين ترتيب از ايجاد شرايطي كه حس درد را برانگيزد، پيشگيري ميكند. براي اين كار قدرت آسپرين بيشتر از همخانوادههايش است و ضددرد قويتري است.
پروستاگلاندين علاوه بر ايجاد حس كارهاي ديگري نيز انجام ميدهد. مثلا مقاومت مخاط معده بر ضد اسيد معده و پيشگيري از زخم شدن معده يكي از خواص پروستاگلاندين است و به همين دليل آسپرين و همخانوادههايش اگر بيرويه مصرف شود، بخصوص در افرادي كه بيماريهاي كليوي يا كبدي دارند يا پير هستند، ميتواند موجب زخم معده و خونريزي شود.
يكي از ديگر خاصيتهاي پروستاگلاندينها شركت در پروسه انعقاد خون است. به اين ترتيب آسپرين و همخانوادههايش ميتواند مانع انعقاد خون شود. از عوارض ديگر اين داروها اين است كه در كساني كه كليههايشان در مرز نارسايي است، ميتواند باعث حمله نارسايي كليه شود.
نكته مهمي كه بايد به خاطر داشت اين است كه بروز عوارض را بايد با اثر درماني كه براي داروها در نظر ميگيريم، مقايسه كنيم.
به عبارت ديگر اگر درد چندان شديد نيست و قابل تحمل است، بهتر است دارو مصرف نشود، ولي وقتي درد زندگي را تحتالشعاع قرار ميدهد بايد عوارض را پذيرفت و دارو را استفاده كرد. البته گاهي ميتوان از تمهيداتي براي جلوگيري از عوارض استفاده كرد. مثلا ميتوان از ضد اسيدها براي جلوگيري از عارضه زخم معده بهره گرفت.
دكتر رضا كريمي - فوق تخصص بيماريهاي غدد
...
..