معرفی وبلاگ
فعالییت سازمان زنان انقلاب اسلامی در پی انسجام و هماهنگی و شناسایی زنان فعال منطقه بسته به مهارت و توانمندیی انها در جهت رفع نیازمندرهای زنان ان منطقه . خواهرم بسته به نیاز فکری و روحی و مادی خود با ما هم سخن شو بهترین خوبی ها نزد زنان است امام صادق(ع) باهم شویم ،یکی شویم درمانی برای دردی شویم ............ آن لحظه اي كه زن در خانه خود مي ماند و (به امورزندگي و تربيت فرزند مي پردازد)به خدا نزديكتر است.حضرت زهرا (س)
صفحه ها
دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 2156464
تعداد نوشته ها : 1572
تعداد نظرات : 178
Rss
طراح قالب
موسسه تبیان
12مرحله سير و سلوك علامه بحر العلوم



اسلام اعظم، و آن عبارت از غلبه بر لشكر شهوت و آمال و آرزوهاى دور و دراز است كه بعد از فتح و ظفر، عوامل بيدار كننده برون بر عوامل انحرافى درون پيروز مى شود و اينجاست كه قلب، مركز انوار الهى و افاضات ربّانى مى گردد.


ارباب سير و سلوك و علما و دانشمندانى كه در اين راه گام برداشته و تعليمات قرآن و سنّت را راهنماى خويش قرار داده (نه صوفيانى كه تحت تأثير مكتبهاى التقاطى و غير اسلامى بوده اند) هر يك براى خود روشى را پيشنهاد كرده اند؛ يا به تعبير دقيقتر، مراحل و منزلگاههايى در نظر گرفته اند كه در ذيل به بخشى از آنها به صورت فشرده اشاره مى شود،

در اين كتاب كه به فقيه باهر و علاّمه ماهر «بحرالعلوم» نسبت داده شده است هر چند انتساب بعضى از بخشهاى آن به اين بزرگوار بعيد به نظر مى رسد ولى قسمتهايى از آن داراى اهمّيّت فوق العاده اى است براى سير و سلوك الى اللّه و پيمودن راه قرب به پروردگار عوالم چهارگانه و به تعبير ديگر، چهار منزلگاه مهم ذكر شده است:
1 ـ اسلام
2 ـ ايمان
3 ـ هجرت
4 ـ جهاد
و براى هر يك از اين عوالم چهارگانه سه مرحله ذكر شده است كه مجموعاً دوازده مرحله مى شود كه پس از طىّ آنها، سالك الى اللّه وارد عالم خلوص مى گردد، و اين مراحل دوازده گانه به شرح زير است:


منزل اوّل، اسلام اصغر است، و منظور از آن اظهار شهادتين و تصديق به آن در ظاهر و انجام وظائف دينى است.
منزل دوم، ايمان اصغر و آن عبارت از تصديق قلبى و اعتقاد باطنى به تمام معارف اسلامى است.
منزل سوم، اسلام اكبر است و آن عبارت است از تسليم در برابر تمام حقايق اسلام و اوامر و نواهى الهى.
منزل چهارم، ايمان اكبر است و آن عبارت از روح و معنى اسلام اكبر مى باشد كه از مرتبه اطاعت به مرتبه شوق و رضا و رغبت منتقل شود.
منزل پنجم، هجرت صغرى است، و آن انتقال از «دارالكفر» به «دارالاسلام» است مانند هجرت مسلمانان از مكّه كه در آن زمان كانون كفر بود به مدينه.
منزل ششم، هجرت كبرى است، و آن هجرت و دورى از اهل عصيان و گناه و از همنشينى با بدان و ظالمان و آلودگان است.
منزل هفتم، جهاد اكبر است، و آن عبارت از محاربه و ستيز با لشكر شيطان است با استمداد از لشكر رحمان كه لشكر عقل است.
 


حتّى به ظاهر شدن خارق عادت و اطّلاع بر علوم پنهانى و اسرار نهان انسان، و عبور بر ب و تش، و اطّلاع بر مسائل مربوط به ينده و مانند ن نمى توان اطمينان كرد كه صاحب چنين اعمالى مقام پيشرفته اى در سلوك راه حق دارد زيرا، اينها همه در مرتبه مكاشفه روحيّه حاصل مى شود، و از نجا تا سرحدّ وصول و كمال، راه بسيار است.


حتّى به ظاهر شدن خارق عادت و اطّلاع بر علوم پنهانى و اسرار نهان انسان، و عبور بر ب و تش، و اطّلاع بر مسائل مربوط به ينده و مانند ن نمى توان اطمينان كرد كه صاحب چنين اعمالى مقام پيشرفته اى در سلوك راه حق دارد زيرا، اينها همه در مرتبه مكاشفه روحيّه حاصل مى شود، و از نجا تا سرحدّ وصول و كمال، راه بسيار است.


بعد از فتح و ظفر، عوامل بيدار كننده برون بر عوامل انحرافى درون پيروز مى شود و اينجاست كه قلب، مركز انوار الهى و افاضات ربّانى مى گردد.
منزل دهم، ايمان اعظم است، و آن عبارت از مشاهده نيستى و فناى خود در برابر خداوند است، و مرحله دخول در عالم فَادْخُلى فى عِبادى وَادْخُلى جَنَّتى است كه در اين هنگام حقيقت عبوديّت و بندگى خدا ظاهر مى شود.
منزل يازدهم، هجرت عظمى است، و آن مهاجرت از وجود خود و به فراموشى سپردن آن، و سفر به عالم وجود مطلق، و توجّه كامل به ذات پاك خداست كه در جمله «وَادْخُلى جَنَّتى» خطاب به آن شده است.
منزل دوازدهم، جهاد اعظم است كه بعد از هجرت از خويشتن، متوسّل به ذات پاك خداوند مى شود تا تمام آثار خودبينى در او محو و نابود گردد و قدم در بساط توحيد مطلق نهد.
بعد از پيمودن اين عوالم دوازده گانه وارد عالم خلوص مى شود، و مصداق «بَلْ اَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقَوُنَ» مى گردد.(1)
در رساله سير و سلوك منسوب به علاّمه بحرالعلوم بعد از ذكر عوالم و منازل بالا به چگونگى طى نمودن اين راه پرمشقّت و پرافتخار پرداخته و بيست و پنج دستور براى وصول به اين مقاصد بالا و والا مى دهد كه آنها را بطور فشرده در ذيل مى آوريم:


سالك الى اللّه و رهرو راه قرب به پروردگار براى وصول به اين عوالم، بعد از آن كه اصول دين را از طرق معتبر شناخت و به فروع احكام دينى و اسلامى كاملا آشنا شد، بار سفر مى بندد و به راه مى افتد و با انجام دستورهاى بيست و پنجگانه زير به سوى مقصد همچنان پيش مى رود:


اوّل، ترك آداب و عادات و رسومى است كه انسان را از پيمودن راه باز مى دارد و غرق در آلودگيها مى كند.


دوم، عزم قاطع بر پيمودن راه، كه از هيچ چيز نترسد و با استمداد از لطف خدا ترديدى به خود راه ندهد.


سوم، رفق و مدارا، و آن اين كه در آنِ واحد امور زيادى را بر خود تحميل نكند مبادا دلسرد و متنفّر شود، و از پيمودن راه بازماند.


چهارم، وفا، و آن عبارت از اين است كه نسبت به آنچه توبه كرده وفادار بماند و به آن باز نگردد، و نسبت به آنچه استاد راه مى گويد وفادار بماند.



پنجم، ثبات و دوام است، به اين معنى كه برنامه هايى را كه انتخاب مى كند به صورت عادت مستمر در آيد تا بازگشتى در آن صورت نگيرد.



ششم، مراقبت است، و آن عبارت از توجّه به خويش در تمام احوال است كه تخّلفى صورت نگيرد.


هفتم، محاسبه است، كه در حديث «لَيْسَ مِنّا مَنْ لَمْ يُحاسِبْ نَفْسَهُ كُلَّ يَوْم كسى كه همه روز به حساب خويش نرسد از ما نيست!»(1) به آن اشاره شده است.



هشتم، مۆاخذه است، منظور از مۆاخذه اين است كه هر گاه مرتكب خطايى شد به خويشتن تنگ بگيرد و از اين راه خود را مجازات كند.


نهم، مسارعت است، يعنى به مقتضاى امر «وسارِعُوا اِلى مَغْفِرَة مِنْ رَبِّكُمْ»(2) كه در قرآن مجيد آمده در مسير حق شتاب كند، پيش از آن كه شيطان مجال وسوسه يابد.



دهم، ارادت است، و آن عبارت از اين است كه باطن خود را چنان خالص كند كه هيچ غِشّى در آن نباشد، و نسبت به صاحب شريعت و اوصياى معصوم او كاملا عشق ورزد.



يازدهم، ادب است، يعنى نسبت به ساحت قدس خداوند و رسول اكرم(صلى الله عليه وآله) و جانشينان معصوم او شرط ادب نگاه دارد، و كمترين سخنى كه نشانه اعتراض باشد بر زبان نراند، و در تعظيم اين بزرگان بكوشد و حتّى در بيان حاجت از الفاظى كه نشانه امر و نهى است بپرهيزد.


دوازدهم، نيّت است، و آن عبارت است از خالص ساختن قصد در اين سير و حركت و جميع اعمال از براى خداوند متعال.


سيزدهم، صَمْت است، به معنى خاموشى و حفظ زبان از سخنان زائد و اكتفا به مقدار لازم.


چهاردهم، جوع و كم خوردن، كه از شروط مهمّه پيمودن اين راه است ولى نه تا آن حد كه باعث ضعف و ناتوانى گردد.


پانزدهم، خلوت است، و آن عبارت است از كناره گيرى از اهل عصيان و طالبين دنيا و صاحبان عقول ناقصه و به هنگام عبادات و توجّه به اذكار، دور از ازدحام و غوغا بودن.



شانزدهم، سَهَر و شب بيدارى (مخصوصاً بيدارى در آخر شب)، كه در آيات و روايات اسلامى كراراً به آن اشاره شده است.


هفدهم، دوام طهارت، يعنى هميشه با وضو بودن است كه نورانيّت خاصّى به باطن انسان مى دهد.


هيجدهم، تضرّع به درگاه خداوند ربّ العزّة است، كه هر چه بيشتر بتواند اظهار خضوع در پيشگاه پروردگار كند.


نوزدهم، پرهيز از خواسته هاى نفس (هر چند مباح باشد) تا آنجا كه در توان دارد.


بيستم، رازدارى و كتمان سرّ، كه از مهمترين شرايط است، كه اساتيد اين رشته به آن اصرار مى ورزيدند، و آن اين كه اعمال و برنامه هاى خويش را در اين راه مكتوم دارد (تا كوچكترين تظاهر و ريا در آن حاصل نشود) و اگر مكاشفاتى از عوالم غيب براى او دست داد آن را نيز پنهان دارد و به اين و آن بازگو نكند (تا گرفتار عجب و خودبينى نگردد).
بيست و يكم، داشتن مربّى و استاد است، اعم از استاد عام كه در كارهاى مربوط به سير و سلوك با ارشاد او پيش مى رود و استاد خاص كه آن رسول خدا(صلى الله عليه وآله) و امامان معصوم(عليهم السلام)مى باشد.
البتّه بايد سالك توجه داشته باشد كه اين، مرحله بسيار دقيق و باريكى است تا كسى را نيازمايد و از صلاحيّت علمى و دينى او آگاه نشود، در ارشادات به او تكيه نكند كه گاه شياطين در لباس استاد درآيند و گرگان ملبّس به لباس چوپان شوند و سالك را از راه منحرف سازند.


مرحوم علاّمه طباطبايى در اين زمينه مى گويد: كه حتّى به ظاهر شدن خارق عادت و اطّلاع بر علوم پنهانى و اسرار نهان انسان، و عبور بر آب و آتش، و اطّلاع بر مسائل مربوط به آينده و مانند آن نمى توان اطمينان كرد كه صاحب چنين اعمالى مقام پيشرفته اى در سلوك راه حق دارد زيرا، اينها همه در مرتبه مكاشفه روحيّه حاصل مى شود، و از آنجا تا سرحدّ وصول و كمال، راه بسيار است.
بيست و دوم،«ورد» است، و آن عبارت است از ذكرهاى زبانى كه راه را به روى سالك مى گشايد و او را براى گذشتن از گردنه هاى صعب العبور مسير الى اللّه يارى مى دهد.
بيست و سوم، نفى خواطرات است، و آن عبارت است از تسخير قلب خويشتن و حكومت بر آن، و تمركز فكر به گونه اى كه هيچ تصوّر و خاطره اى بر او وارد نشود مگر به اختيار و اذن آن و به تعبير ديگر، افكار پراكنده بى اختيار فكر او را به خود مشغول ندارد، و اين يكى از كارهاى مشكل است.
بيست و چهارم، فكر است، و منظور از آن، آن است كه سالك با انديشه عميق و فكر صحيح در آگاهى و معرفت بكوشد، و تمام تفكّر او مربوط به صفات و اسماء الهى و تجلّيات و افعال او بوده باشد.
بيست و پنجم، ذكر است، و منظور از آن، توجّه قلبى است به ذات پاك پروردگار نه ذكر با زبان كه به آن ورد گفته مى شود و به تعبير ديگر، منظور اين است كه تمام نظر خويش را به جمال پروردگار متوجّه سازد و از غير او چشم بپوشد.
اين بود خلاصه آنچه از سير و سلوك منسوب به علاّمه بحرالعلوم استفاده مى شود كه علاّمه طباطبائى نيز همين روش را با مختصر تفاوتى ـ مطابق آنچه در رساله «لبّ اللّباب» ـ آمده دنبال كرده است.



پي نوشت ها:
1. ارشاد القلوب ديلمى، باب 39.
2. آل عمران ـ 133.

فراوري: محمدي
بخش اخلاق و عرفان اسلامي تبيان


منبع : اخلاق در قرآن جلد 1 ،آيت الله مكارم شيرازي
چهارشنبه هجدهم 11 1391 11:7
 
سهم ما و شما از كمك به اسرائيل(حتما بخونيد...)
آقا! خانم! سهم ما و شما از كمك به اسراييل چقدر است...؟!
فكر مي‌كنيد چرا اسرائيل بعد از گذشت نيم قرن هنوز به حيات نامبارك خويش ادامه مي‌دهد؟ آيا بخاطر داشتن سومين ارتش منظم دنياست؟ يا بخاطر داشتن صدها كلاهك هسته‌اي؟
براي پي‌بردن به جواب اين سوال كمي به دور و بر خود نگاه كنيد و سر و وضع خويش را نظاره‌گر باشيد.


قريب به 60 سال از تأسيس رژيم غاصب صهيونيستي مي‌گذرد؛ دهها و صدها كنفرانس و اجلاس و نشست و همايش در جهان اسلام! برگزار شده و هزارها قطعنامه و اعلاميه و بيانيه و طومار صادر گشته و خدا مي‌داند چند بار رژيم اسرائيل محكوم شده است؛ اما... اما هنوز نام  اين رژيم بر نقشه‌ها خودنمايي مي‌كند و بر سر زبانها مي‌چرخد و در كشورهاي دنيا سفارتخانه و در سازمانهاي جهاني حق رأي دارد و دائما در سازمان ملل قطعنامه صادر مي‌كند و عليه اين كشور و آن كشور موضع مي‌گيرد و... و هر روز حلقه محاصره را بر ملت مظلوم فلسطين تنگتر و روز به روز نسل‌كشي مردمان ستمديده اين سرزمين را بيشتر و خانه‌هايشان را خراب و فرزندانشان را آواره مي‌كند و... مي‌دانيد چرا؟

فكر مي‌كنيد چرا اسرائيل بعد از گذشت نيم قرن هنوز به حيات نامبارك خويش ادامه مي‌دهد؟ آيا بخاطر داشتن سومين ارتش منظم دنياست؟ يا بخاطر داشتن صدها كلاهك هسته‌اي؟...

براي پي‌بردن به جواب اين سوال كمي به دور و بر خود نگاه كنيد و سر و وضع خويش را نظاره‌گر باشيد.

گوشي‌هاي "نوكيا" Nokia و "موتورولا" Motorola جيبهاي ما را اشغال كرده است؛ موسيقي از ام‌پي‌تري پليرهاي "آي پود" IPod به گوش ما مي‌رسد؛ سي‌پي‌يوهاي "اينتل" Intel تجارت و اقتصاد و فرهنگ و سياست ما را مي‌گرداند و اطلاعات آنها را پردازش مي‌كند؛ پرينترهاي "اچ‌ پي" HP مطالب ما را به چاپ‌ مي‌رساند؛ اوقات سرگرمي‌مان با فيلمهاي هيجاني "هاليوود" Hollywood كه در كمپاني بزرگ "فاكس قرن بيستم" Fox 20 Century  توليد شده، پر مي‌شود و براي كودكانمان كارتون‌هاي معروف "والت ديزني" Disney را با تلويزيونهاي "پايونير" Pioneer  نمايش مي‌دهيم؛ در هنگام سفر اين دوربين‌هاي "كوداك" Kodak  هستند كه لحظات زيباي ما را ماندگار مي‌كنند؛ اين مجريان اخبار شبكه "سي‌ان‌ان" CNN و خبرنگاران مجله هفتگي "تايم" TIME هستند كه اخبار دنيا را به گوش ما مي‌رسانند؛ بچه‌هايمان با شيرخشك‌هاي خوشمزه‌ي "سرلاك" Cerelac بزرگ مي‌شوند و شكلات‌هاي "مگي" Maggi و "كيت‌كت" KitKat و "اسمارتيز" Smarties مي‌خورند؛ بعد از وعده‌هاي غذايي‌مان هيچ‌چيز به اندازه نوشابه‌هاي "كوكاكولا" Coca Cola و "پپسي" PEPSI و "فانتا" Fanta و "ميريندا" Mirinda  نمي‌چسبد و آنچه كه خستگي را بعد از يكروز كاري از تن آدم به‌در مي‌كند يك "نسكافه"ي Nescafe  مخلوط با "كافي‌ميت" Coffee Mate است. البته ناگفته نمي‌ماند كه صورتهايمان را با "ژيلت" Gillette اصلاح مي‌كنيم، مسواك‌هايمان "اورال بي" OralB است، سيگار "مارلبرو" Marlboro بر گوشه لبمان نشسته و خودكار "بيك" BIC و روان‌نويس "پاركر" Parker در جيبمان يافت مي‌شود؛ و البته بگذريم از تيشرت‌هاي رنگ و وارنگ "باس" BOSS كه گاهگاهي به تن مي‌كنيم و باراني‌هاي خوش‌دوخت "نايك" Nike كه بدن ما را از برف و باران حفظ مي‌‌كند و كفشهاي خوش‌پاي "تيمبرلند" Timberland  كه در گرما و سرما همراه ماست و لباسهاي ورزشي "چامپيون" Champion كه ما را در افتخارات ملي و محلي همراهي مي‌كند؛ و...ديگر نگوييم چرا شعار مرگ بر اسرائيل اثر ندارد! ديگر نگوييم چرا اين همه اعلاميه و قطعنامه و تظاهرات به ثمر نمي‌نشيند؛ تا وقتي كه مسئولين ما قراردادهاي نفتي را با شركت چند مليتي "شل" Shell امضا مي‌كنند و فروشگاه‌هاي زنجيره‌اي پوشاك "بنتون" Benton مد را به ما عرضه مي‌دارند و محصولات غذايي "نستله" Nestle در يخچال‌هاي ما جاخوش كرده‌اند اوضاع همين است كه هست.... شايد بگوييد چرا؟به گواهي اسناد و مدارك، هر ريالي كه بابت خريد و مصرف اين محصولات مي‌پردازيم گلوله‌اي مي‌شود در قلب كودك فلسطيني، و بمبي بر سر خانه‌اش، و عاملي براي ويراني سرزمين و آوارگي هموطنان او؛ و بگذريم از اينكه ريال‌هاي ما، بودجه سالانه دولت اسرائيل را افزايش و موجبات رفاه زندگي شهروندان آن را فراهم و روزگار را به كام مردم آن مي‌گرداند.

اين تازه اول قضاياست و اگر نگاهي به تورات و تلمود و قباله(كتابهاي مقدس يهوديان) و  پروتكلهاي 24 گانه صهيونيسم بيندازيد خواهيد فهميد كه قضايا پيچيده‌تر از اين حرفهاست و اسرائيل اين پديده شوم قرن بيستم نه تنها داعيه‌دار حكومت بر سرزمين فلسطين و بعد از آن كل منطقه خاورميانه است، بلكه مدعي حكومت بر تمامي جهان مي‌باشد. گلداماير نخست‌وزير اسبق رژيم صهيونيستي مي‌گفت "هر جا كه يك يهودي هست آنجا مرزهاي اسرائيل بزرگ است".

در كتاب قبّاله مي‌خوانيم "1 كشتن غير يهودي و غصب كردن و دزديدن مال او بر يهودي، در صورتيكه مقدور باشد، جائز، بلكه واجب است. 2 براي آنكه سلطنت و آقايي تنها براي يهوديان باقي بماند، لازم است هر فرد يهودي، تمام نيرو و امكاناتش را صرف بدست آوردن مال و ثروت، و منع ديگر ملتها از اندوختن زر و سيم و سيادت و آقايي نمايد. 3 از آنجا كه افراد يهودي در عزت الهي با هم شريك و مساوي هستند، پس دنيا و مظاهر آن مال آنهاست و حق بهره‌برداري از آنها را دارند و دزديدن مال يهودي براي همكيشان او جائز نيست، ولي دزديدن مال غير يهودي مانعي ندارد بلكه اصلا نام دزدي نبايد روي آن گذارد؛ اين عمل در حقيقت استرداد مالي است كه در دست ديگران است و دين آنرا براي يهودي مباح ساخته است؛ اموال غير يهودي مانند اموال بي‌صاحب يا ريگهاي كنار دريا است كه هر كس زودتر دست روي آنها بگذارد، مالك آنها خواهد شد. بني اسرائيل در مثل مانند زني است كه در خانه نشسته و شوهرش از راه كار و كوشش، مال و ثروت فراهم مي‌كند و او بدون آنكه در رنج كارگري با او شريك باشد، با مرد سهيم است و حق بهره‌برداري از دست‌رنج او را دارد. 4 براي يهود سوگند دروغ خوردن مخصوصا هنگام معامله با ديگر ملتها جايز است، زيرا اصل سوگند براي از بين بردن نزاع قرار داده شده ولي درباره غير يهودي كه عبارت باشند از حيوانات ناطق اين سوگند اعتبار ندارد!"...بگذاريد ديگر اشاره‌اي به پروتكلهاي صهيونيسم كه مجموعه قوانين مصوب نزد علماي قوم يهود است نكنم، كه هوش را از سرتان خواهد برد؛ بگذاريد نگويم كه رژيم خبيث صهيونيستي معتقد است غير يهودي، اعم از مسلمان و مسيحي و زرتشتي، همگي حيوانات ناطقي هستند كه خداوند براي بهره‌كشي قوم يهود از آنان، خلق كرده است و انسان برتر فقط و فقط يهودي‌ها هستند؛ بگذاريد نگويم كه غاصبان فلسطين جان و مال و ناموس غير يهودي را بر خود مباح مي‌دانند؛ و... (توصيه مي‌كنم حتما پروتكلهاي 24 گانه يهود را مطالعه بفرماييد)

نتيجه آنكه هر ريالي را كه بابت خريد و مصرف كالاهاي صهيونيستي پرداخت مي‌كنيم، در واقع با دست خود گوري براي خويش كنده‌ايم... .

جمعه بیست و هفتم 5 1391 13:15

محوريت زن فلسطيني در استمرار انتفاضه

تعمق در دستاورها و عملكردهاي زن فلسطيني در طول دوران مقاومت مقدس حاكي است كه او همواره به منزله ي ديوار مستحكمي با اجراي وظايف چندگانه ي خود ، در حفظ آرامش و انسجام خانواده ، تحمل مصايب و حضور مستقيم در عرصه ي دفاع ، آتش انتفاضه را از تندباد يأس و نااميدي محافظت نموده است و روحي تازه در كالبد آن دميده تا علي رغم جنايات فراوان رژيم صهيونيستي ، از ترور و كشتار گرفته تا تبعيد و ويران كردن خانه ها ، و به رغم تمامي چالش هاي پيش روي ملت فلسطين ، راه فتح و ظفر را هموار سازد .
معمار كبير انقلاب اسلامي ايران ، حضرت امام خميني رحمه الله نقش موثر زنان را در پيروزي ملت ها چنين بيان مي دارد : « ملتي كه بانوانش در صف مقدم براي پيشبرد مقاصد اسلامي هست ، آسيب نخواهد ديد. ملتي كه بانوانش در ميدان هاي جنگ با ابر قدرت ها و مواجه شدن با قواي شيطاني قبل از مردها در ميدان حاضر شوند ، پيروز خواهند شد.» (26)

جمعه بیست و هفتم 5 1391 3:39

زنان اسير فلسطيني

مقاومت حماسي زنان اسير فلسطيني در زندان هاي اين رژيم ، برگ زريني در تاريخ مبارزات فلسطين محسوب مي شود . اين زنان دوشادوش مردان ، با تحمل حبس هاي طولاني و انواع شكنجه هاي روحي و جسمي ، نقش بسزايي در تكوين آرمان فلسطين ايفا كرده اند.
راديو رژيم صهيونيستي طي گزارشي به تعدادي از زنان فلسطيني اشاره كرد كه از آغاز انتفاضه ي مسجدالاقصي به اتهام دست داشتن در عمليات ضد صهيونيستي ، در زندان هاي اين رژيم به سر مي برند؛ از جمله :
- آمنه مني دانشجو و روزنامه نگار 25 ساله اي كه صهيونيست ها او را نوك پيكان فعاليت هاي زنان زنداني مي دانند . او ، كه بارها توسط جانيان متجاوز دستگير شده و شكنجه هاي دهشتناكي را در سلول هاي انفرادي متحمل گرديده بود ، در نهايت ، به اتهام كشتن يك يهودي ، به حبس ابد محكوم گرديد .
- عطاف از مجاهدان برجسته ي جنبش « جهاد اسلامي » است كه در سال 1367 به اتهام برنامه ريزي براي انجام عمليات شهادت طلبانه دستگير شد .
- رابعه حمايل دختر چهارده ساله ي فلسطيني است كه به اتهام حمله به يك سرباز يهودي ، رنج و مشقت اسارت را به جان خريد . (22)
- ماجده سلايمه سال هاي طولاني از عمر خود را در زندان هاي صهيونيست ها گذرانده است .
- سوناالراعي ، نسرين طه ، سعاد غزال ، ساره عيسي عمرو ، هنا ابوخضير و ده ها زن اسير ديگر ، (23) كه در شرايطي بسيار سخت در مراكز بازداشت اشغالگران به سر مي برند ، با انواع روش هاي سركوبگرانه ي افراد « شاباك » ( سازمان اطلاعات رژيم صهيونيستي ) مواجهند. صهيونيست ها براي اينكه زنان اسير را به زانو درآورند، از انواع فشارهاي رواني و تهديد استفاده مي نمايند ، ولي بر خلاف تصور آنان ، زنان اسير فلسطيني شجاعت و بي باكي خود را در رويارويي با اقدامات ضد بشري و خشونت بار آنان ثابت كرده و براي حمايت از عزت ، شرف و نجات ميهن خود ، بسياري از ستم ها را تحمل نموده اند .
بنيامين اليعازار، رئيس سابق ستاد ارتش رژيم صهيونيستي ، سخصا با يك زن شهادت طلب فلسطيني ، كه قبل از عمليات بازداشت شده بود ، به گفت وگو پرداخته است . او چنين اعتراف مي كند : درك نمي كنم چه عاملي اين زنان را به انجام اين اعمال خطرناك و استقبال از مرگ ترغيب مي كند. (24) اين واقعيتي است كه اكنون در اذهان زنان فلسطيني جاري است و نويد بخش رهايي سرزمين فلسطين است و به حق ، مي توان از زنان فلسطين به عنوان « مشعلداران آزادي زنان » ياد كرد.

جمعه بیست و هفتم 5 1391 3:37

- وفا ادريس اولين زن شهادت طلب فلسطيني و عضو شاخه ي نظامي « فتح » است كه با كشته و زخمي كردن 91 صهيونيست ، لرزه بر اندام دشمن اشغالگر افكند.
- دارين محمد ابوعيثه 22 ساله ساكن روستاي « بيت وندن » در نزديكي شهر « نابلس » يكي ديگر از دختران شهادت طلب فلسطيني است . او دانشجوي رشته ي مطالعات اسلامي و عضو انجمن اسلامي دانشگاه « الخاج » نابلس بود و از برجسته ترين دانشجويان در اين دانشگاه به شمار مي آمد. مادر شهيد دارين مي گويد : دلم گواهي مي داد كه دارين بالاخره به شهادت خواهد رسيد ؛ زيرا او هميشه به من مي گفت: مادر برايم دعا كن تا در راه خدا شهيد شوم. وي در تاريخ 27/2/2002 ميلادي با انجام عملياتي استشهادي ، به مقام رفيع شهادت نايل آمد.
- شهيد عندليب طقاطقه 66 صهيونيست را (19) با عمليات استشهادي خويش در قدس كشت و يا زخمي كرد. فيلم ويدئويي اين مبارز قهرمان تأثير شگرفي در مخاطب ايجاد مي نمايد . عندليب در حالي كه قرآن در دست داشت و وصيتش را مي خواند ، گفت: اين دنيا و زندگي در آن فاني و زودگذر است و هيچ ارزشي ندارد و بهترين چيزي كه انسان مي تواند در پي دست يابي به آن باشد ، زندگي پاك و جاودان در بهشت زيباي خداوندي است .
- هبه دراغمه 19 ساله اولين زن شهادت طلب جنبش « جهاد فلسطيني » است كه با عمليات متهورانه ، بار ديگر نام پر افتخار بانوان مجاهد فلسطيني را به ثبت رساند.
به گفته ي خانواده ي شهيد ، هبه از همان اول نوجواني ، از خصايص اخلاقي و ايمان والايي برخوردار بود و پاي بند و التزام او به مسائل شرعي همچون حجاب و پرهيز از استماع آوازهاي مبتذل زبانزد افراد دور و نزديك بود.
- هنادي تيسير حرارات ، كه به « عروس حيفا » يا « عروس فلسطين » ملقب گشت ، ستاره اي ديگر در آسمان فلسطين است . وي علم حقوق خواند تا با آگاهي بيشتر در راه اعتلاي خقوق ملت خود گام بردارد . عمليات جسورانه ي وي در حالي در قلب شهر صهيونيستي حيفا اجرا شد كه پليس رژيم صهيونيستي با ديوار امنيتي خود ، شهر را در حالت آماده باش كامل قرار داده بود. او خواست بطلان معادلات استراتژيكي داعيه داران قدرت را به منصه ي ظهور برساند .
دل سياه تجاوزگران سست بنياد صهيونيست و حاميان غربي آن ها هرگز نمي تواند رعب و وحشت اين اقدام بي سابقه را محو نمايد. ضربه ي اين حمله چنان سهمگين بود كه رژيم اشغالگر را در اقدامي احمقانه به بمباران خاك كشور مسلمان سوريه وادار نمود.
- اقدام شجاعانه ي نورا جمال شلهوب نيز نمادي ديگر از حماسه ي بانوان در دفاع از سرزمين مقدس فلسطين است . نورا محصل و حافظ قرآن كريم بود ، تصاوير و وصاياي رهبران شهيد انتفاضه را جمع آوري مي كرد و آرزو داشت خود را در خيل آنان ببيند . اين شهادت طلب 15 ساله خود را در يك پست بازرسي صهيونيستي موسوم به پست بازرسي « الطيبه » ، كه مناطق اشغالي 1967 و 1948 فلسطين را از يكديگر جدا مي سازد ، منفجر كرد و بدين سان ، نام خود را به عنوان كم سن و سال ترين شهادت طلب فلسطيني ثبت نمود.
- شهيد الهام الدسوقي عمليات خود را در اثناي حمله ي نظاميان مسلح صهيونيست به خانه اش در اردوگاه جنين اجرا نمود. وي توانست دو افسر صهيونيست را به هلاكت برساند و 10 نظامي ديگر را زخمي نمايد .
- مريم صالح الرياشي اولين زن شهيد عضو « حماس » است . دو فرزند سه ساله و هجده ماهه ي او نتوانستند هدف مقدسش را در تعالي اسلام و آزاد سازي فلسطين متزلزل سازند . وي با پشت سر گذاشتن تمامي موانع صهيونيستي ، عمليات خود را در محكم ترين منطقه ي نظامي در پاسگاهي موسوم به « گذرگاه ايزر » بين نوار غزه و مناطق اشغالي 1948 اجرا نمود و عزم راسخ ستيز زنان فلسطيني را در عرصه ي جهاد و مقاومت، به اثبات رساند.
فرمانده ي ارشد نظاميان اعتراف نمود كه مجري اين عمليات موفق شد تمامي مأموران امنيتي را فريب دهد و با بمبي كه به همراه داشت ، وارد استحكامات نظامي شود. (20)
مريم صالح الرياشي در وصيت نامه ي تصويري خود ، لحظاتي قبل از شهادت ، چنين مي گويد : با وجود اينكه دو كودك دارم – كه فقط خدا مي داند چقدر دوستشان دارم - اما علاقه ام به ديدار خدا بيشتر است . اين بچه ها را نزد خانواده به امانت مي گذارم و اطمينان دارم كه تحت توجهات خداوند ،رشد خواهند كرد. (21)
- شهيد شيخ احمد ياسين ، رهبر و بنيانگذار جنبش « مقاومت اسلامي حماس » ، پس از اين عمليات ، كه به دست يك مجاهد زن عضو گردان هاي « قسام»انجام شد ، گفت : جنبش « حماس » اولين باري است كه از يك شهادت طلب زن براي انجام عمليات استفاده مي كند . اين اقدام يك تحول جديد در مقاومت عليه دشمن است. ما در گذشته گفته ايم كه زنان ذخيره ي راهبردي ما براي مقاومت هستند.
- سناء قديع به همراه همسرش باسم قديع از فرماندهان گردان هاي شهيد عزالدين قسام ، با بستن كمربندهاي انفجاري ، شماري از اشغالگران را به هلاكت رساندند و گروهي ديگر را نيز زخمي كردند.
- زينب علي عيسي ابوسالم ساكن اردوگاه « عسكر قديم » در شرق شهر نابلس بود. او موفق شد با رخنه در تدابير امنيتي دشمن ، عمليات خود را به انجام رساند و با خلق حماسه اي ديگر در تاريخ حماسه هاي رزمندگان فلسطيني ، برگ زرين ديگري بر افتخارات بانوان مجاهد بيفزايد . در پي اين عمليات بار ديگر تحليلگران نظامي و صاحب نظران صهيونيست به صورت جدي ، كارآمدي موانع و تدابير متعدد و سر سختانه ي امنيتي حاكم بر فلسطين اشغالي را زير سوال بردند كه چگونه دختري 18 ساله با ظاهري كه كاملا از عرب بودن وي حكايت داشت ، توانسته بود خود را به يكي از كانون هاي پر ازدحام صهيونيست ها در شهر قدس برساند.

جمعه بیست و هفتم 5 1391 3:34

 

پيشينه ي مبارزاتي زنان فلسطين

مبارزات زنان به دوره ي قيموميت بريتانيا بر اراضي فلسطين برمي گردند . همزمان با صدور اعلاميه ي « بالفور » (12) در خصوص تشكيل دولت يهود و احساس خطر از سوي فلسطينيان ، زنان نيز فعاليت هاي سياسي خود را در اشكال گوناگون آغاز نمودند.
در سال 1929 ميلادي ، براي اولين بار در تاريخ فلسطين ، سيصد زن فلسطيني از مناطق گوناگون ، همايشي را برگزار نمودند و ضمن آن ، اعتراض خود را عهدنامه ي مذكور اعلام داشتند.
آنان در دوره ي قيام عزالدين قسام (13)، همسران و فرزندان خود را در پيوستن به نيروهاي قسام تشويق مي كردند و خود نيز به مبارزاتي كه در كوه ها كمين كرده بودند آب و غذا و همچنين سلاح مي رساندند و علاوه بر پرستاري از مجروحان ، به درمان آن ها نيز مبادرت مي ورزيدند .
در سال 1936 براي نخستين بار ، آنان در مبارزات مسلحانه شركت جستند و فاطمه غزاله اولين زني بود كه به دست نيروهاي بريتانيايي به شهادت رسيد.
در همان سال ، زنان فلسطيني با ارسال نامه اي به « كنفرانس جهاني صلح » در بروكسل ، خواستار توقف مهاجرت يهوديان شدند و خود نيز با شركت در كنفرانس هاي كشورهاي عربي ، كه در حمايت از مبارزات فلسطين برگزار مي شدند ، حضور سياسي خود را تحكيم مي بخشيدند.
اتحاديه ي عمومي زنان فلسطين در سال 1965 فصل نويني از استراتژي مبارزه و مقاومت را نويد مي بخشيد . اين اتحاديه تنها نماينده ي قانوني زنان فلسطين بود كه صفوف مبارزه ي آنان را سازمان دهي مي كرد و آن ها را براي شركت در فعاليت هاي سياسي – اجتماعي آماده مي نمود.

جمعه بیست و هفتم 5 1391 3:14
X