داستان آشنايي او با شيخ انصاري كه شهيد مطهري در كتاب «عدل الهي» آورده، درسي براي اهل علم و پويندگان وادي معرفت است.
داستان از اين قرار است كه روزي مرحوم آيتالله كوه كمرهاي، نيم ساعتي پيش از شروع تدريس در محل برگزاري كلاس درس خود حاضر و در گوشهاي نشسته بود در اين هنگام طلبهاي را مشاهده ميكند كه به چند طلبه ديگر درس ميدهد لذا طرز بيان او را محققانه و عالمانه ميبيند.
فرداي آن روز مخصوصاً خود را زودتر به آنجا ميرساند و اين نكته برايش ثابت ميشود كه آن طلبه گمنام بهتر از او تدريس ميكند، از اين رو وقتي كلاس درس او -كه بسيار هم شلوغ بوده و شاگردان فراواني داشته- تشكيل ميشود رو به جمع كرده، با اشاره به آن طلبه ميگويد: «رفقا! اين شخص، درس را بهتر از من ميگويد و من خود، از او استفاده ميبرم، بياييد همگي در درس ايشان حاضر شويم» و آن شخص كسي جز صاحب «رسائل» و «كفايه» يعني مرحوم شيخ مرتضي انصاري نبود.
از شاگردان اين عالم بزرگوار ميتوان حاج ميرزا موسي تبريزي علامه شَرَبياني، شيخ حسن مامقاني (فاضل ممقاني)، ملا احمد شبستري، ميرزا جواد آقا تبريزي، شيخ عبد الله مازندراني و سيّد حسن طالقاني را نام برد همچنين حوزه درس او از پر رونقترين حوزههاي درس نجف در آن زمان به شمار ميرفت كه بنا به نقلي گاهي 400 تا 800 شاگرد در محضر ايشان تلمذ ميكردهاند.
آثار فقهي مرحوم آيتالله سيدحسين كوهكمرهاي شامل رسالههايي در حج، نماز و زكات، الاستحصاب، المواريث، القضا، الاجاره است.
آيتالله كوه كمرهاي پس از وفات شيخ اعظم «انصاري» مرجعيت شيعيان را بر عهده گرفت، او عموي بزرگوار يكي از مراجع ديگر بزرگ شيعه، يعني «سيد محمدحجت كوهكمرهاي» نيز هست كه سيد محمد، مؤسس مدرسه معروف به «حجتيه» در قم است كه بسياري از عالمان و دانشآموختگان كوشا و پژوهنده حوزه علميه قم از طلاب اين مدرسه هستند.
اين عالم وارسته با 24 واسطه از نسل امام سجاد عليهالسلام بود كه در بيست و سوم رجب سال 1399 هجري قمري از عالم خاكي رخت بر بست و به ديار باقي شتافت.
منبع: فارس/عقيق
از آينده نگري حضرت امير همين بس كه تك تك اين شرايط را با گوشت و پوست خود حس كرده ايم . جفا كرده ايم اگر حضرت را صرفا بابت اين آينده نگري تحسين كنيم . عين خيلي از كار هايي كه با بزرگانمان ميكنيم . چهار تا احسنت و بارك الله بارشان ميكنيم و تمام . نه بشارتشان در گوشمان فرو ميرود و نه نذارتشان . جملاتشان را خوانده ، نخوانده فرض ميكنيم.
امروز با خود مي انديشيدم ، از بس مسلمانانه زندگي نكرده ايم ما را به الگو گيري غربي ها دعوت ميكنند . كه آن غربي مآب اينگونه ميزيد و توي شيعه مآب اينگونه عمر ميگذارني . باز هم در حق شيعگي ظلم كرده ايم . به ما ميگويند امروز نوبت مد لباس آن خواننده ي بدكار هرزه است ، سريع رنگ عوض كرده شبيه او ميشويم . به ما ميگويند ، آن خواننده ديگر اينگونه راه نميرود ، كلاغ وار پيرو قدم هاي او ميشويم . حرفي است كه 1400 سال پيش مولايمان فرموده اند . او ميخواهد به ما بگويد كه هرزگي نكن ، هرزه پروري نكن ، اصلا مجال رشد كردن به هرزه نده . ذره اي تحسينش نكن ، با اون راه نرو ، اصلا هر كاري كه تو را به سوي او متمايل نشان ميدهد نكن . حالا بعضي هامان بيايند و اداي روشن فكر هاي تاريك فكر را در بياورند و بگويند بله ما با اين تيپش هم رفيقيم ، با آن تيپش هم رفيقيم . اصلا راستش را بگويم ، خودمم از اين حرف ها زده ام . ولي حرف مولا ختم ماجراست . نه بايد به هرزه مجال رشد داد . نياز نيست برايش پول فراهم كني ، همين كه با او رفاقت كني كافيست . همين كه فكر كند كه تو او را پسنديده اي و با او حال ميكني ، كافيست تا بدمستي كند . تو هم بايد پي در پي با ساز او برقصي.
1400 سال پيش حضرت گفته اند عبادت نوعي برتري طلبي بر مردم ميشود . تويي كه تسبيحت ديگر عضوي از وجودت شده است ، وقتي دستش ميگيري ، حس تحكمي به تو دست ميدهد كه نگو! انگار شلاق به دست گرفته اي و ميخواهي هر كس بر عليه تو بود لت و پار كني . تسبيحي كه بايد با آن درود ميفرستادي بر محمد و آل محمد ، شده است وسيله رنجش ديگران . چنان تسبيح ميچرخاني كه وجود هركس از هيبتت به لرزه مي آيد . تسبيحي كه قرار بود تو را خاكي كند ، سركشت كرده . بعضي اوقات بايد تسبيحت را هم آب بكشي !
تا عبارت "حكومت با مشورت زنان" را خواندم ياد رايس و كيلينتون و اشتون افتادم ، دلم زيادي پريد ، همين حوالي خودمان هم زياد اند ! حالا بيايند و راه باز كنند ، قانون هموار كنند و معبري بزنند براي راهيابي زنان به دنياي سياست . علي كه اينگونه نميخواست!
تو خود حديث مفصل بخوان از اين مجمل
...
فرهنگ نيوز : آيت الله العظمي "مكارم شيرازي" در كتاب"وهابيت بر سر دوراهي" مي نويسند:
......
...
/.
...
...
//
هر كار بدي كردي كار خوبي انجام بده تا ان را پاك كند
حضرت رسول اكرم (ص)
روز 23 ربيع الاول سال روز ورود حضرت معصومه (س) به قم را به همه عزيزان تبريك مي گويم
سخنچيني نوعي سخن بياساس يا شايعهاي است كه دربارهٔ مسائل شخصي يا خصوصي ديگران گفته ميشود.
از گناهاني كه كبيره بودنش، به واسطه وعده عذاب در قرآن و اخبار مسلم شده، سخن چيني(نميمه) است. خداوند در سوره مباركه رعد ميفرمايد: "و كساني كه قطع ميكنند آنچه را خداوند امر به وصل آن فرموده و در زمين فساد ميكنند، براي ايشان است دوري از رحمت خداوند و برايشان بدي سراي آخرت است يعني عذاب اخروي".
امام صادق(ع) سخن چيني را نوعي جادوگري ميدانند و ميفرمايند: "سخن چيني از بزرگترين جادوهاست، (زيرا) با سخنچيني ميان دوستان جدايي افكنده ميشود، ياران يكدل را با هم دشمن ميكند، به واسطه آن خونها ريخته ميشود، خانهها ويران ميگردد و پردهها دريده ميشود.
آدمِ سخنچين، بدترين كسي است كه روي زمين گام برميدارد1".
امام علي(ع) درباره اينكه سخن چيني چه جايگاهي دارد؟ ميفرمايند: "بدترين راست، سخنچيني است2".
آنحضرت همچنين پيامد سخنچيني را اينگونه معرفي ميكنند: "بپرهيز از سخنچيني كه آن تخم كينه ميافشاند و از خدا و مردم دور ميگرداند3".
رسول خدا(ص) نيز دراين باره در حديثي فرمودند: "كسي از شما حق ندارد از هيچ يك از يارانم چيزي به من بگويد؛ زيرا دوست دارم در حالي كه چيزي از شما در دلم نيست به سويتان بيايم4".
پي نوشت:
1- بحارالأنوار: 63 / 21 / 14 منتخب ميزانالحكمة: 570
2- غررالحكم: 2939 منتخب ميزانالحكمة: 570
3- غررالحكم: 2663 منتخب ميزانالحكمة: 570
4- مكارمالاخلاق، ص 17
منبع: خبرگزاري ايسنا
..
//.
../
.../
///.
زنى به حضور حضرت داوود (ع) آمد و گفت: اى پيامبر خدا پروردگار تو ظالم است يا عادل؟
داوود (ع) فرمود: خداوند عادلى است كه هرگز ظلم نمى كند.
سپس فرمود: مگر چه حادثه اى براى تو رخ داده است كه اين سؤال را مى كنى؟
زن گفت: من بيوه زن هستم و سه دختر دارم، با دستم ريسندگى مى كنم، ديروز شال بافته خود را در ميان پارچه اى گذاشته بودم و به طرف بازار مى بردم تا بفروشم و با پول آن غذاى كودكانم را تهيه سازم ، ناگهان پرنده اى آمد و آن پارچه را از دستم ربود و برد و تهيدست و محزون ماندم و چيزى ندارم كه معاش كودكانم را تأمين نمايم .
هنوز سخن زن تمام نشده بود كه ...
در خانه داوود (ع) را زدند ، حضرت اجازه وارد شدن به خانه را داد ، ناگهان ده نفر تاجر به حضور داوود (ع) آمدند و هر كدام صد دينار (جمعاً هزار دينار) نزد آن حضرت گذاردند و عرض كردند: اين پولها را به مستحقش بدهيد. حضرت داوود (ع) از آن ها پرسيد : علت اين كه شما دسته جمعى اين مبلغ را به اينجا آورده ايد چيست ؟ عرض كردند: ما سوار كشتى بوديم ، طوفانى برخاست ، كشتى آسيب ديد و نزديك بود غرق گردد و همه ما به هلاكت برسيم ، ناگهان پرنده اى ديديم ، پارچه سرخ بسته اى به سوى ما انداخت ، آن را گشوديم ، در آن شال بافته ديديم ، به وسيله آن مورد آسيب ديده كشتى را محكم بستيم و كشتى بى خطر گرديد و سپس طوفان آرام شد و به ساحل رسيديم و ما هنگام خطر نذر كرديم كه اگر نجات يابيم هر كدام صد دينار، بپردازيم و اكنون اين مبلغ را كه هزار دينار از ده نفر ماست به حضورت آورده ايم تا هر كه را بخواهى ، به او صدقه بدهى.
حضرت داوود (ع) به زن متوجه شد و به او فرمود : پروردگار تو در دريا براى تو هديه مى فرستد، ولى تو او را ظالم مى خوانى ؟ سپس هزار دينار را به آن زن داد و فرمود : اين پول را در تأمين معاش كودكانت مصرف كن ، خداوند به حال و روزگار تو ، آگاهتر از ديگران است.
...
علماي ديني بر اين عقيده اند كه هر گناهي ( كبيره ، صغيره) از انجايي كه مخالف با فرمان خداوند است به خودي خود گناهي بزرگ محسوب مي شوند و مقياس كوچك و بزرگ بودن گناه اين نيست كه آن را نسبت به ساحت مقدّس خداوند بسنجيم، زيرا براساس اين سنجش، همه گناهان كبيره هستند.
تقسيم گناهان بر اساس سنجش يك دسته از گناهان نسبت به دسته ديگر است. شاخص ترين راه شناسايي گناه در ميان دانشمندان اسلامي اين است كه هر گناهي كه در برابر ارتكاب آن وعده عذاب در قرآن داده شده باشد، گناه كبيره است.
از جمله گناهان كبيره اي كه در جامعه ما ديده مي شود و در دين اسلام بر مرتكبين آنها وعده آتش دوزخ داده شده مي توان به: شرك به خدا ، نا اميدي از رحمت خدا ، قتل مومن ، تهمت ، خوردن مال يتيم ، فرار از جنگ ، خوردن ربا ، زنا ، قسم ناحق ، خيانت ، شهادت دروغ و كتمانش ، شراب خواري و ترك نماز ، نقض عهد و قطع رحم اشاره كرد.
قرآن مجيد نيز به عنوان سرچشمه تقسيم گناهان كبيره و صغيره مي فرمايد: اگر از گناهان كبيره بپرهيزيد، از گناهان كوچك شما در ميگذريم.
اكنون مي خواهيم بدانيم؛ فردي كه درعمل گناه كبيره انجام مي دهد مورد شفاعت قرار خواهد گرفت!؟
حجت الاسلام والمسلمين عالي در يكي از سخنراني هاي خود در رابطه با شفاعت فرد عمل كننده به گناهان كبيره گفت:
" يه روز يكي از ياران امام كاظم (ع) سوالي در مورد شفاعت گناهكار پرسيد و امام فرمود: گناهكار دو جور است: گناهكاري كه از گناه خوشش نمي آيد و گناه با ذات او همجنسي ندارد،اين نشانه ي اين است كه ذات او پاك است و از طينت اهل بيت است .يعني گناهان آنها از عمق ذات نيست.
مومن كسي است كه از گناه اجتناب مي كند و از گناه خوشش نمي آيد. اين فرد مثل الماسي است كه در لجن افتاده است .
وي در ادامه سخنانش گفت: در روايتي آمده است كه محبت اميرالمومنين نوري در ذات انسان است كه گناه را پس مي زند و نمي گذارد گناه وارد عمق جان او بشود. اين فرد با شستشويي در دنيا پاك مي شود. اين فرد مي تواند مورد رضايت خدا باشد.
يك روز از امام علي (ع) پرسيدند كه آيا شيعه ي شما گناه هم مي كند ؟ امام فرمود : بله، پرسيدند كه مي توان به آنها فاسق گفت ؟ امام فرمود: مي توان به آنها فاسق العمل و طيب الروح گفت.
امام سجاد (ع) در دعاي ابوحمزه مي فرمايد : خدايا من گناه تو را كردم و تو جبران كننده هستي ، من كسي هستم كه بر آقاي خودش جرات ورزيدم و گناه كردم ، خدايا اگر گناه كردم نخواستم با تو دشمني كنم و هواي نفس بر من غالب شد و مي دانم اشتباه كردم.
رسول تُرك در عيد نوروز به كربلا مي رفت . او مي گفت كه من در طول سال روسياه هستم و آخر سال به كربلا مي آيم تا بشفاعت امام حسين (ع) رو سفيد بشوم و برگردم. در ادامه امام فرمود: عده اي هستند كه از گناه كردن خوششان مي آيد و آنها مورد رضايت خدا نيستند.
وي در پايان سخنانش با اشاره به سوره مدثر گفت: در قيامت بهشتيان از جهنميان مي پرسند كه چه چيزي باعث شد كه به جهنم برويد ؟ آنها گفتند : ما جزو نمازگران نبوديم ،به مساكين كاري نداشتيم ، غرق در دنيا بوديم و تكذيب قيامت را مي كرديم. شفاعت شامل اين افراد نمي شود.
كساني هستند كه نماز را كوچك مي شمارند و نماز نمي خوانند. عده اي نيز هستند كه نماز نمي خوانند ولي اگر در جايي بفهمند كه آنها نماز نمي خوانند، خجالت مي كشند. ممكن است شفاعت به اين افراد دير برسد. پس بين كسي كه نماز نمي خواند و شرمنده است با كسي كه نماز نمي خواند و به آن اهميت نمي دهد فرق مي كند."
در آخر به ذكر حديثي از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله در اين رابطه مي پردازيم. ايشان مي فرمايند :هر پيامبرى ، شفاعتى مى كند و من شفاعت خود را براى اهل گناهان كبيره امّت خود در روز قيامت ، نگه داشته ام .
باشگاه خبرنگاران جوان
...
..
به گزارش خبرگزاري فارس به نقل از خبرگزاري رسمي سوريه (سانا)، «بشار اسد»، رئيس جمهوري سوريه صبح امروز با «سعيد جليلي»، دبير شوراي امنيت ملي جمهوري اسلامي ايران و هئيت همراهش ديدار كرد.
در اين ديدار دو طرف درباره اوضاع منطقه و به ويژه اوضاع سوريه پس از تجاوز اخير رژيم صهيونيستي به سوريه و هدف قرار دادن يك مركز تحقيقات نظامي در منطقه «جمرايا» از توابع ريف دمشق، در جنوب سوريه بحث و گفتوگو كردند.
در اين ديدار بشار اسد تاكيد كرد: اين تجاوز نقش واقعي اسرائيل در همكاري با نيروهاي دشمن خارجي سوريه و ايادي آن در داخل سوريه را برملا كرد كه ثبات و استقرار سوريه را هدف قرار داده و درصدد تضعيف اين كشور تا سرحد صرف نظر كردن از مواضع و اصول و مبادي ملي و قومي خود است.
رئيس جمهوري سوريه افزود: سوريه به لطف بيداري مردم و قدرت ارتش خويش و پايبندي به خط مشي مقاومت ميتواند به مقابله با چالشهاي كنوني و رويارويي با هر تجاوزي برود كه ملت سوريه و نقش تاريخي و تمدني آن را هدف قرار داده است.
از جهت ديگر سعيد جليلي اطمينان خويش نسبت به درايت رهبران سوريه در برخورد با اين تجاوز ددمنشانه ابراز كرد كه نقش رهبري سوريه در محور مقاومت را هدف قرار داده است.
وي بر حمايت كامل جمهوري اسلامي ايران از ملت مقاوم سوريه در مقابله با دشمن صهيونيستي و ادامه هماهنگيها با دمشق براي مقابله با توطئهها و طرحهاي خارجي تاكيد كرد كه هدف آنها متزلزل كردن امنيت منطقه و ثبات استقرار آن است.
دبير شوراي امنيت ملي ايران همچنين تقدير و تشكر ايران از طرح بشار اسد براي حل بحران سوريه و گامهايي كه توسط دولت سوريه در اين راه براي اجراي اين طرح برداشته شده را ابلاغ كرد.
وي در ادامه بار ديگر از آمادگي تهران براي ارائه هرگونه كمك جهت خروج موفقيتآميز از گفتوگوهاي ملي و نتيجه دادن اين گفتوگوها به عنوان تنها راه خروج از بحران سوريه خبر داد.
همچنين دو طرف درباره همكاريهاي خاص و متمايز تهران و دمشق و تاكيد متقابل رهبران دو كشور بر تقويت و تحكيم اين همكاريها در تمام حوزهها بحث و گفتوگو كردند.
خاطره اي شگفت انگيز از عمل جراحي «آزاده جانباز نوراله فردوسي» در اردوگاه
«مفيد» با دو چوب كبريت كه به جاي پنس از آنها استفاده مي كرد در لابه لاي زخم به دنبال تير و تركش بود و «مهدي» هم با پاك كردن خوني كه از زخم خارج مي شد، نقش پرستار را ايفا مي كرد...
پنج ماه از مدت اسارت ما مي گذشت ولي هنوز يكي از زخم هايي كه در اثر اصابت تير به بدنم ايجاد شده بود، خوب نشده بود. استخوان دستم جوش خورده بود و من مي توانستم با دست راستم هر كاري بكنم ولي هر روز زخمي كه روي سينه ام بود، بدتر و بدتر مي شد. تا آنجا كه يك روز درميان، حدود يك استكان چِرك از آن تخليه مي كردم.
چند مرتبه به بهداري رفتم ولي پزشك عراقي هيچ توجهي به اين زخم نمي كرد؛ فقط چند كپسول آنتي بيوتيك برايم مي نوشت كه آن هم كارساز نبود. ديگر هم اتاقي هاي من، طاقتشان طاق شده بود؛ به خصوص آنهايي كه در كنار من مي خوابيدند، چون بوي عفونت آنها را اذيت مي كرد. طوري شده بود كه كسي كنار من چند دقيقه هم تحمل نمي كرد.
روزي دوستانم «مفيد و مهدي» به من پيشنهاد دادند كه زخم را بشكافند. آنها اعتقاد داشتند كه اين عفونت به خاطر وجود تير و يا تركش است. من باورم نمي شد و از طرفي هم مي ترسيدم زخم با شكافته شدن، از آن چيزي كه هست، بدتر شود. اصرار آنها و تأييد ديگر هم آسايشگاهي ها باعث شد كه من تن به عمل جراحي بدهم … .
پيراهنم را درآوردم، مفيد با تكه هاي باندي كه از قبل آماده كرده بود، آنقدر به زخمم فشار داد تا تمام چرك ها از آن خالي شد. بعد با چوب كبريتي، پوستي را كه بر روي زخم بسته شده بود، كنار زد. خيلي ها تحمل نگاه كردن را نداشتند، ولي دوست داشتند ببينند نتيجه اين عمل جراحي چه مي شود. مفيد با دو چوب كبريت كه به جاي پنس از آنها استفاده مي كرد در لابه لاي زخم به دنبال تير و تركش بود و مهدي هم با پاك كردن خوني كه از زخم خارج مي شد، نقش پرستار را ايفا مي كرد. بعد از چند دقيقه مفيد فريادي كشيد و گفت: «تير را يافتم.» همه صلوات فرستادند. بعد مفيد با دو چوب كبريت تير را از بدنم خارج ساخت … .
بعد از خارج شدن تير از بدنم، مدتي طول نكشيد كه زخم خشك شد و ديگر عفونتي از آن خارج نشد
معاون امور شهري و فضاي سبز شهرداري 6 از آمادگي كامل اين منطقه جهت مهار آبگرفتگي خبر داد.
ماني جعفريان در گفتگو با خبرنگار اجتماعي باشگاه خبرنگاران افزود: با توجه به پيش بيني سازمان هواشناسي مبني بر احتمال آبگرفتگي معابر از سوي منطقه تدابيري اتخاذ گرديد كه هيچ گونه آبگرفتگي در سطح شهر منطقه مشاهده نشود و تردد در خيابان هاي اين منطقه به صورت آرام و روان جريان داشته باشد.
وي تصريح كرد: كليه نواحي 6 گانه در آماده باش كامل به سر مي برند و تمامي امكانات، نيروي انساني و ماشين آلات جهت مهار آبگرفتگي بسيج شده اند.
جعفريان با اشاره به شناسايي نقاط آبگير و حساس منطقه طبق سنوات گذشته و لايروبي و قنوات موجود از قبل اظهار داشت: منطقه 6 جهت مهار آبگرفتگي آمادگي كامل دارد و علاوه بر آن طي بارش اخير به صورت مداوم و مستمر عوامل خدمات شهري از اين نقاط جهت رفع هر گونه معضل و مشكلي بازديد به عمل آوردند.
جعفريان خاطر نشان كرد: نظر به اعلام سازمان هواشناسي مبني بر بارش نزولات آسماني طي هفته جاري، عمليات لايروبي انهار و قنوات در سطح منطقه و نواحي 6 گانه جريان دارد.
در دوران پهلوي در تار و پود رژيم نفوذ كرده بود و منشاء تمام آن دربار بود. درباريان در شئون مختلف مفاسد اخلاقي و مالي نقش داشتند. لذا يكي از عوامل بروز نارضايتيهاي گسترده از رژيم شاه، فساد بيحد و حصر دربار بود. فساد اخلاقي، تكبر و تفرعن، فساد جنسي، فساد مالي و فساد ديني تمام اركان، سازمانها و وزارتخانهها را در نورديده بود. در حقيقت، فسادي كه با ظهور رژيم پهلوي همزاد دربار بود، در پايان دوران حكومت پهلوي به صورت يك فرهنگ حاكم درآمد.(1)
4ـ همان
در پاسخ به شبهه ي اينكه " شيعيان، رواياتى درباره على بن ابى طالب نقل مى كنند كه همگى غلوّ است، مانند «على هو الصراط المستقيم» و «على بن أبى طالب حجّتى على خلقى»
در پاسخ به اين پرسش در پايگاه اطلاع رساني حضرت آيت الله سبحاني آمده است: .
پاسخ
درگذشته يادآور شديم، غلوّ تجاوز از حدّ و اندازه است. شيعيان، درباره اميرمؤمنان على بن ابى طالب(عليه السلام) ، جز آنچه كه در قرآن درباره او آمده و يا روايات متواتر يا متضافر، آن را تأييد كرده، چيزى نمى گويند.
كافى است كه بدانيم احمد بن حنبل مى گويد: روايات صحيحى كه در حق على(عليه السلام) وارد شده در حق هيچ يك از صحابه نيامده است. [243]
على(عليه السلام) نخستين كسى است كه به پيامبر (صلى الله عليه وآله) ايمان آورد و نخستين كسى است كه در تمام غزوات، جز غزوه تبوك در ركاب پيامبر(صلى الله عليه وآله) جانفشانى كرد. على(عليه السلام) آن انسانى است كه پيامبر او را دروازه دانش خود خواند و گفت: «أنا مدينة العلم وعلىٌّ بابها» ، على(عليه السلام) نخستين و آخرين فردى است كه نسل رسول خدا از طريق او و همسرش فاطمه(عليها السلام) ادامه يافته است. على(عليه السلام) تنها انسانى است كه همه صحابه به او رجوع كرده و از او علم مى آموختند و او به احدى مراجعه نكرده است.
اين رشته از فضايل چيزى نيست كه كسى آنها را منكر شود. لجوج ترين افراد مانند ابن تيميه نيز كه دشمنى على(عليه السلام) را در دل دارد، نسبت به برخى از فضائل اذعان كرده اند.
و امّا اينك دو مطلبى كه دستاويز طراح شبهه شده، درباره آنها سخن بگوييم:
1. در تفسير( اهدنا الصراط المستقيم ) آمده است كه مقصود از صراط مستقيم اميرمؤمنان على بن ابى طالب(عليه السلام) است. [244]
مسلّماً اين از قبيل تطبيق يك مفهوم كلى بر مصداق است. على مظهر صراط مستقيم و قبل از او پيامبر گرامى مظهر آشكار «صراط مستقيم» است. در حقيقت، پيامبر و على(عليهما السلام) و ديگر اوصيا و اوليا، اسوه ها و الگوهايى براى صراط مستقيم هستند. مردم براى شناسايى راه درست از غير آن، بايد به زندگانى اين انسان هاى وارسته بنگرند كه راه و روش آنها تجلى گاه صراط مستقيم است. امروز يكى از راه هاى اصلاح جامعه، ارائه اسوه ها و نمونه هاست تا مردم، از نزديك ببينند و مثل آنان عمل كنند. با توجه به اين حقايق، كجاى اين، غلوّ است؟
قرآن در آيه اى ديگر نمونه هاى بيشترى را براى صراط مستقيم معرفى مى كند و مى فرمايد:
( من يطع الله والرسول فأُولئك مع الذين أنعم الله عليهم من النبييين والصديقين والشهداء والصالحين وحسن أولئك رفيقاً ). [245]
«هر كس از خدا و پيامبر فرمان برد، با كسانى خواهد بود كه خداوند بر آنان نعمت بخشيده از جمله پيامبران و پذيرندگان آنها و شهيدان و شايستگان، آنان دوستان خوبى هستند».
بنابراين، اين نوع تفسير كه در روايات فريقين فراوان است، از قبيل «جرى» و تطبيق كلى بر فرد است.
و امّا فقره دوم كه «على بن ابى طالب حجّتى على خلقى و ديّان دينى» [246] اين روايت كه در مصادر متعدد شيعه نقل شده است، كوچك ترين غلو در آن نيست. على(عليه السلام) به حكم حديث غدير، و ثقلين، خليفه رسول خدا و جانشين بر حق اوست.
[244] . مجمع البيان، ج1، ص 31.
[245] . نساء/ 69.
[246] . امالى صدوق، ج1، ص 637; عيون اخبار الرضا، ج1، ص 61.
منبع: شفقنا و عقيق
تو به سوي ما مي آيي!
عصر روز تاسوعا عمر سعد لشگر خود را فراخواند و پيش از غروب آفتاب به خيام امام حسين(ع) حمله نمود. امام كه در جلوي خيمهشان نشسته و دو زانو را دربند شمشير قرار داده بودند و در اثر خستگي خوابشان برده بود، ولي خواهرشان حضرت زينب(س) بيدار بودند، از اين ماجرا آگاه گشتند، به نحوي كه در كتاب چهره درخشان حسين بن علي(ع) نقل است: حضرت زينب صداي حمله سپاه را از نزديك ميشنود و با ملايمت به برادر نزديك شده و ميگويد: برادر بانگ و فرياد نزديك ميشود آيا نمي شنويد؟ امام سر برمي دارند و ميگويند: جدم رسول خدا (ص) را در خواب ديدم، به فرمود: تو نزد ما ميآيي!
خواهر بزرگوارشان سيلي به صورت خود نواختند و فرمودند: اي واي! اي واي! و امام فرمودند: خواهر بزرگوارم واي بر تو نباشد و آرام باشد، زيرا اين حق است.
....چشمهاي كه بدست امام حسين (ع) نمايان شد
در روضة الشهدا اين گونه نقل شده است كه در روز هشتم محرم بود كه در لشگرگاه امام حسين (ع) آبي پيدا نميشد و تمامي لشگر و اطفال به تشنگي مبتلا شده بودند و فرياد العطش العطش سر ميدادند. امام حسين(ع) پس از ديدن اين وضعيت برخاستند و به موضعي تشريف بردند و فرمودند: اين موضع را بكنيد.
زماني كه كندند، چشمه آبي زلال و شيرين پديدار گشت و همه لشگر از آب خوردند و اسبان خود را نيز سيراب كردند و پس از آن فوراً آن چشمه ناپديد شد و هر چه جستجو كردند از آن اثري نديدند!
...
..