تقدم خانواده بر ديگران
حضرت رسول(صلي الله عليه وآله) فرمود: هرگاه خدا به يكي از شما خيري عطا كرد، ابتدا خود و خانوادهاش را از آن بهرهمند سازد.
در فرهنگ اسلامي اولويت و تقديم خانواده يك اصل به حساب ميآيد و روايات فراواني بر آن دلالت دارند. رسول خدا(صلي الله عليه وآله) فرمود: از خانواده آغاز كنيد و هر كسي كه نزديكتر است مقدم بداريد.
امام سجاد(عليه السلام) ميفرمايد: اينكه وارد بازار شوم و پولي داشته باشم كه براي خانوادهام گوشتي بخرم كه بدان نياز دارند، نزد من از آزادسازي بردهاي محبوبتر است.
با سلام خدمت همه مشتاقان معارف اهل بيت عليهم السلام آنچه كه از آن به عنوان شاه راه تعبير كردم، چيزي است كه بعد از سالها تحصيل در حوزه و همچنين تحقيقات شخصي در باب اخلاق و سير و سلوك و عرفان به آن رسيده و يقين به تاثير گذاري آن دارم. همچنين در سالهاي تبليغ اين راه را به مشتاقان ارائه كرده و پي گير اثر آن بوده ام(چيزي شبيه تحقيقات ميداني روانشناسان)، و خدا را شاهد مي گيرم در اين ماه پر بركتش كه كسي وارد اين مسير و متحلي به اين فيض عظيم نشد جز اينكه به تعبيري كوتاه زندگيش در تمام ابعاد تغيير كرد. زيرا چون كه صد آيد نود هم پيش ماست. اما اين شاه راه چيزي نيست مگر توحيد. انساني كه مراتب توحيد را حائز مي شود و موحد تر مي شود و ذرات و غبار شرك را از تمام شئون وجوديش دور مي كند اگر رذائل مختلفي هم داشته باشد در پرتو توحيد همه رذائل از بين خواهد رفت. اگر متكبر باشد با توحيد مي يابد كه اگر براي خود استقلالي قائل باشد در واقع موحد نيست بلكه به همان مقدار مشرك است. اگر عجب دارد با توحيد(توحيد افعالي) متوجه مي شود كه اعمال رفتارش به اراده مستقل او نبوده است و خواست او در طول اراده الهي بوده و اگر خدا توفيق نمي داد خيري از او صادر نمي شد. اگر غرور دارد با توحيد(عظمت پيدا كردن خدا در نظرش به علت شناخت صحيح)خودش را چيزي نمي بيند كه به آن افتخار كند. اگر اهل غيبت و تهمت است با توحيد و درك عجز خود و ديگران سعي در غيبت از ديگران به علت احساس ذلت خود و بالاتر بودن ديگران نمي كند،با تهمت زدن عقده هاي درونيش را سرپوش نمي گذارد.(تمام دليل غيبت و تهمت عقده حقارت نيست،صرف مثال است). و قس علي هذا(باقي موارد نيز قابل تبيين است) البته ورود به اين راه منافاتي با مرابطه و كار روي يك يا چند رذيله ندارد،خصوصا بحث شناخت گناهان و رذائل كه در راه توحيد نيز لازم است.ولي مي توان در كنار انجام آن راه ها اين مسير را نيز پي گرفت كه حقيقتا فيض عظمي است.رزقنا الله عيب آن مسير به تنهائي اينست كه هم خيلي طول مي كشد و هم گاهي اوقات برخي رذائل كه ترك مي شود انسان تازه در دام رذيله ديگري مي افتد؛مثلا چند رذيله را ترك كرده گرفتار عجب مي شود كه از همه خطرناك تر است. اما كسي كه توحيد را نيز پي گير باشد هم در ترك رذائل موفق تر است چون بنيان و بنان اعتقاديش محكم است و هم فضائلي را در طي مسير كسب مي كند. عرض شد كه :چون كه صد آيد نود هم پيش ماست. توحيد روش خاص اخلاق اسلامي است و بنده از آن و چند مسأله ديگر در اخلاق تعبير به هنر اعلاي اخلاق اسلامي مي كنم. تا يار كه را خواهد و ميلش به كه باشد. پرتو توحيد هر چه قوي تر شود چيزي از نفس اماره باقي نمي گذارد كه محل و موضوع براي رذائل باشد. تا چه مقبول افتد.
اگر بگويم تمام بحثهاي اعتقادي و اخلاقي به نحوي با توحيد رابطه دارند،يقين بدانيد بيراه نگفته ام. منتها اصلاح توحيد و برهان كامل بر آن اقامه كردن زحمت دارد،همه افراد كه در يك سطح معرفتي نيستند،آنچه كه من در همه اين سالها آموخته ام از فقه و اصول و كلام و منطق و فلسفه و تفسير و اخلاق و روانشناسي ،به يقين مي گويم بيان فلسفه را در تبيين توحيد هيچ كدام از علوم ديگر ندارند. با عقل است كه توحيد دقيق تبيين شده و به جان مي نشيند و آنوقت كه روايات توحيدي مولا را مي خواني مي فهمي يعني چه!! وقتي روايت امام محمد باقر عليه السلام را مي خواني كه مي فرمايند:خدائي كه شما مي پرستيد مخلوق اذهان شماست.(مضمون و تقريبا عين روايت)،مي فهمي توحيد كجاي كار است؛ ما در ذهن خود چه ساخته ايم؟ عقل بايد وارد معركه شود و ميان داري كند تا ببينيد چه مي شود. خب حالا همه برويم فلسفه بخوانيم؟نه لازم نيست،ولي خواستم بدانيد تبيين صحيح با كدام روش و از كدام علم است. به همان علتي كه گفتم(تفاوت سطح معارف)نمي شود سريع پيش رفت. لذا بايد چند كتاب معرفي شود و اگر دوستان قول بدهند مطالعه كنند،بنده عرض كنم و كم كم مطالبي عرض شود. تا خداوند متعال چه خواهد و چه اراده كند. لا حول و لا قوة الا بالله العلي العظيم.
دانستنيهايي درباره آب، غذا، خانه و كتاب شيطان
رابطه محبت به زنانتان و محبوب خدا شدن!
وقتي گناهان مثل برگ درخت مي ريزد!