خواب هنده زن يزيد
يكي ديگر از ماجراهاي مستند پس از شهادت امام حسين(ع) كه در منابعي چون، بحارالانوار، الوقايع و الحوادث و منتخب نقل گرديده شده است ماجراي خواب هنده زن يزيد است.
توسلي در اين باره مينويسد: از هنده، زن يزيد نقل شده است كه گويد: شب هنگام به طرف رختخواب خود رفتم، ديدم دري از آسمان گشوده شد و فرشتگان دسته دسته به سوي سر مقدس امام حسين(ع) كه نزد ما بود فرود ميآمدند و ميگفتند: السلام عليك يا أبا عبدالله، السلام عليك يابن رسول الله.
ناگاه ديدم ابري از آسمان پايين آمد كه مردان بزرگوار بسياري در آن بودند، در ميان آنها مردي گندمگون ماه روي بود، او با سرعت در پيشاپيش آنها حركت ميكرد، آمد تا خود را بر سر مبارك امام حسين(ع) انداخت و شروع كرد به بوسيدن دندانهاي آن حضرت در حالي كه ميفرمود: فرزندم تو را كشتند؟ آيا آنها تو را نشناختند و از نوشيدن آب تو را بازداشتند؟ اي فرزندم؛ من جد تو رسول خدا هستم، و اين پدرت علي مرتضي، و اين برادرت حسن، و اين عموي تو جعفر و اين عقيل و اينها حمزه و عباس هستند.
هنده گويد: هراسان و ترسان از خواب بيدار شدم، ناگاه نوري ديدم كه بر سر مطهر امام حسين(ع) ميدرخشد.
آه دل ام كلثوم
در تذكره الشهدا نقل شده است كه سهيل ميگويد: هنگامي كه سر امام حسين(ع) بر بالاي نيزه بود، قصري را ديدم كه پنج زن در آن نشسته بودند و در ميان آنها پيره زني خميده بود و چون سر مطهر به نزديكي آن قصر رسيد، پيرزن سنگي برداشت، و بر صورت امام حسين(ع) زد و به روايتي چنان با شدت آن سنگ را زد كه از بالاي نيزه سر مبارك بر روي زمين افتاد، ناگاه صداي ناله زنان و طفلان بلند شد.
پس چون ام كلثوم اين صحنه را مشاهده كرد، بي طاقت گرديد و گفت: خداوندا اين زناني را كه در بالاي اين منظر، منزل دارند بزودي هلاك نما، هنوز دعاي آن معصومه تمام نشده بود، كه آن قصر خراب شد و آن زنان با جمعي بسيار هلاك شدند و سپس حضرت زينب فرمودند: «الله اكبر، من دعوه ما اسرع اجابته»
ران گنديده ابن زياد
يكي ديگر از معجزاتي كه پس از شهادت حضرت به وقوع پيوست در باب ابن زياد (عليه العنة) رخ داد به نحوي كه در كتاب رياض القدس مكتوب است، آمده است: ابن زياد، بعد از ديدن سر مبارك سيدالشهدا و زدن چوب بر چهره مبارك ايشان، سر مقدس امام حسين (ع) را گرفت و در صورت ايشان نگاهي كرد، ناگهان دست نحسش لرزيد و آن خورشيد فروزنده به زانوي او فرود آمد، قطره خوني به ران او چكيد كه از لباس او گذشت و ران كثيف او را سوراخ كرد و از سوي ديگر بيرون آمد. پس از اين واقعه ابن زياد آن زخم را هر چه مداوا ميكرد خوب نميشد و چون به شدت بوي تعفن از ران پايش به مشام ميرسيد، به ناچار دائم بر آن عطر ميماليد كه بوي بد آن را ديگران استشمام نكنند!
متوسل مينويسد: در روايتهاي خاندان وحي، براي گريستن در مصايب آمده است، هيچ چيز شيطان را مانند ندبه كردن و گريه كردن بر حضرت سيدالشهدا(ع) به خشم نمياندازد. در آخرين وصيت حضرت اباعبدالله(ع) به فرزند بزرگوارشان امام زين العابدين (ع) اين گونه آمده است: اي فرزندم؛ سلام مرا به شيعيانم برسان و به آنها بگو، پدرم غريبانه از دنيا رفت، پس بر او نوحه سرايي كنيد و به شهادت رسيد، پس به او گريه كنيد.
همچنين در اين زمينه به نقل از قدس آنلاين؛ در تذكرة الشهدا نقل شده است كه پس از شهادت امام حسين(ع) ابليس لعين از خوشحالي پرواز كرد و تمام زمين را گشت و شياطين و عفاريت را به دور خود جمع كرد و گفت: اي شياطين؛ ما امروز به آرزوي خود رسيديم، و مردم را اهل جهنم كرديم، مگر كسي كه در اين مصيبت گريه كند و به دوستي و محبت آل محمد (ص) مصمم گردد. پس تا مي توانيد مردم را از اين واقعه در شك اندازيد و از آگاهي از اين مصيبت باز داريد تا زحمت من به هدر نرود.
در تذكرة الشهداء، تأليف ملاحبيب الله كاشاني ماجراي جالبي از ديدار امام حسين(ع) با سلطان هندوستان، آن هم فقط چند ساعت قبل از شهادت ايشان آمده كه بي شك به معجزهاي ميماند.
در سرزمين هندوستان، سلطاني بود كه «قيس» نام داشت و از محبان حضرت سيدالشهدا(ع) بود. وي در روز عاشورا به قصد شكار به صحرا رفت و آهوئي نظرش را جلب كرد و در پي آن از همراهانش جدا شد تا به دره اي رسيد و آهو از نظرش ناپديد شد و ناگه شير عظيمي در مقابلش حاضر شد و راه او را بست. قيس كه حيران شده بود و از طرفي نيز خبر نداشت كه امام حسين (ع) در كربلا است، روي به مدينه كرد و عرض نمود: يا اباعبدالله، مرا درياب.
آن حضرت در همان حال كه مشغول جنگ بود، به چشم برهم زدني خود را به سلطان قيس رسانيد و آن شير را از او دفع نمود، سپس قيس نگاه كرد و بزرگواري را ديد كه چهرهاش مانند خورشيد ميدرخشيد ولي بدنش از فراواني جراحات جاي سالمي نداشت، عرض كرد: جانم فدايت تو كيستي كه مرا نجات دادي؟ حضرت فرمود: منم حسين بن علي ابي طالب كه به او پناه بردي و استغاثه كردي.
سپس قيس عرض كرد: اين زخمها چيست بر بدنتان؟ حضرت بطور خلاصه ماجراي كربلا را براي وي نقل نمودند. قيس كه بسيار متأثر شده بود عرض كرد: سرور من؛ مرا چندين هزار لشگر است، اجازه فرما تا به ياري شما بياييم. حضرت فرمودند: اي قيس؛ به وعده شهادت من بيش از چند ساعت نمانده... و سپس حضرت از مقابل سلطان قيس ناپديد گرديدند.
بازپس فرستادن نامه خدا از سوي امام!
در كتاب چهره درخشان حسين بن علي(ع) به نقل از اسرار حسينيه، آمده است: زماني كه سيدالشهدا (ع) با صداي بلند و غمگينانه ندا داد آيا ياوري هست كه مرا ياري كند، پايههاي عرش خدا لرزيد و آسمانها گريستند و فرشتگان ضجه زدند و عرض كردند: پروردگارا؛ اين حبيب تو و نور چشم حبيب توست، به ما اجازه بده تا ياريش كنيم.
پس صحيفهاي (نامهاي) از آسمان در دست آن حضرت افتاد و هنگامي كه پشت صحيفه را نگاه فرمودند مشاهده نمودند كه با خطي روشن و واضح نوشته شده است: ما مرگ و شهادت را بر تو واجب ننمودهايم و تو مختاري كه انتخاب كني، و بدان كه مقام تو در نزد ما محفوظ است و اگر بخواهي ما اين گرفتاري را از تو برطرف ميسازيم، بدان كه همه آسمانها و زمين و جن و فرشتگان را به فرمان تو درميآوريم و هر گونه كه ميخواهي به آنان فرمان ده تا آنان اين كافران و از خدا بي خبران را نابود كنند.
در آن هنگام تمام آسمانها و زمين پر بود از فرشتگاني كه سلاحهايي از آتش در دست داشتند و منتظر فرمان امام حسين (ع) بودند.
هنگامي كه امير عالم از مضمون نامه پروردگار خويش آگاهي پيدا نمودند، صحيفه را به آسمان فرستادند و فرمودند: پروردگارا؛ دوست دارم، كه هفتاد بار يا هفتاد هزار بار كشته شوم و دوباره زنده شوم، و همچنان در طاعت و بندگي و دوستي تو باشم و من از ادامه زندگي بعد از كشته شدن يارانم بيزارم.
محمد رفيع گرمرودي تبريزي مينويسد؛ هنگامي كه ابن جويريه مزني، چون نگاهش به آتش- در خندقهاي اطراف چادرها- افتاد، مشغول به دست زدن شد و فرياد كشيد: اي حسين و اي ياران حسين بشارت باد بر شما آتش دوزخ و براستي چه شتاب كردهايد بسوي اين آتش!
امام فرمودند: اين مرد كيست كه اين سخنان را مي گويد؟ عرض كردند: ابن جويريه مزني است، و سپس حضرت اينگونه بر او نفرين كردند: خداوندا؛ بچشان به او عذاب آتش را در دنيا ، بلافاصله پس از گفتن اين سخنان، اسب آن ملعون رميده، و آن را در همان خندق (كه بوسيله آن امام و يارانش را مسخره مينمود) انداخت و آتش كارش را ساخت و امام پس از ديدن اين واقعه فرمودند: الله اكبر، من دعوة ما اسرع اجابتها، الله اكبر، چه زود اين نفرين اثر نمود.
عصر روز تاسوعا عمر سعد لشگر خود را فراخواند و پيش از غروب آفتاب به خيام امام حسين(ع) حمله نمود. امام كه در جلوي خيمهشان نشسته و دو زانو را دربند شمشير قرار داده بودند و در اثر خستگي خوابشان برده بود، ولي خواهرشان حضرت زينب(س) بيدار بودند، از اين ماجرا آگاه گشتند، به نحوي كه در كتاب چهره درخشان حسين بن علي(ع) نقل است: حضرت زينب صداي حمله سپاه را از نزديك ميشنود و با ملايمت به برادر نزديك شده و ميگويد: برادر بانگ و فرياد نزديك ميشود آيا نمي شنويد؟ امام سر برمي دارند و ميگويند: جدم رسول خدا (ص) را در خواب ديدم، به فرمود: تو نزد ما ميآيي!
خواهر بزرگوارشان سيلي به صورت خود نواختند و فرمودند: اي واي! اي واي! و امام فرمودند: خواهر بزرگوارم واي بر تو نباشد و آرام باشد، زيرا اين حق است.
در روضة الشهدا اين گونه نقل شده است كه در روز هشتم محرم بود كه در لشگرگاه امام حسين (ع) آبي پيدا نميشد و تمامي لشگر و اطفال به تشنگي مبتلا شده بودند و فرياد العطش العطش سر ميدادند. امام حسين(ع) پس از ديدن اين وضعيت برخاستند و به موضعي تشريف بردند و فرمودند: اين موضع را بكنيد.
زماني كه كندند، چشمه آبي زلال و شيرين پديدار گشت و همه لشگر از آب خوردند و اسبان خود را نيز سيراب كردند و پس از آن فوراً آن چشمه ناپديد شد و هر چه جستجو كردند از آن اثري نديدند!
يكي از مسائل بسيار خواندني كه در كشمكش حركت و قيام امام حسين عليه السلام به وقوع پيوسته معجزاتي است كه از حضرت سيدالشهدا عليه السلام بسيار ديده شده ، خواه زمان حركت از مدينه خواه حتي پس از شهادت!
حضرت سيدالشهدا عليه السلام كه از هر نظر به شهادت خود آگاه بودند و هنگامي كه ميخواستند از مدينه حركت كنند، ام سلمه همسر پيامبر(ص) به خدمت ايشان رسيد و عرض كرد: اي نور ديده من، مرا اندوهناك مكن در بيرون رفتن از مدينه بسوي عراق، چون من از جدت رسول خدا(ص) شنيدم كه ميفرمودند: فرزند دلبند من حسين، در عراق، در زميني كه آنرا كربلا ميگويند به تيغ ظلم و جفا كشته ميشود.
سپس آن حضرت فرمودند: اي مادر، ميدانم كه شهيد خواهم شد و چارهاي جز رفتن ندارم و به فرموده خدا عمل ميكنم.
و چنانچه كه در كتب مدينه المعاجز و ملحقات احقاق الحق نقل است، ايشان ميفرمايند: به خدا سوگند؛ ميدانم در چه روزي كشته ميشوم، و چه كسي مرا خواهد كشت، و در كدام بقعه مدفون خواهم شد و ميدانم چه كسي با من از اهل بيت من و خويشان من كشته خواهد شد، و ميخواهي اي مادر نشان بدهم جاي شهادت خود را؟
و سپس آن حضرت با دست مبارك خود به سوي كربلا اشاره نمودند و به اعجاز آن حضرت زمينها فرو رفت و زمين كربلا بالا قرار گرفت...
به احتمال قوي اين نخستين معجزهاي بوده كه از حضرت سيدالشهدا(ع) در راه رسيدن به شهادت و تقرب به خدا، از ايشان سرزده و جالب است بدانيد كه پس از آن نيز معجزاتي بسيار عجيب تر از اين حضرت نمايان گرديده به نحوي كه اكثر راويان و منابع آنها را نقل كردهاند. متوسل در باب اين معجزات مينويسد:
امام حسين(ع) پس از طي مراحل و رسيدن به خاك كربلا، ديگر اسبشان قدم از قدم برنميداشت تا آن اسب را عوض كردند، سپس اسبي ديگر براي حضرت آوردند و آن هم گامي برنداشت تا آن كه پنج اسب را به همين منوال عوض كردند و هيچكدام راه نرفتند و حضرت پس از ديدن اين صحنهها از نام آن سرزمين جويا شدند و پي به ماجرا بردند!
علامه طلاطبايي گفت: "مرگ حق است. همه بايد بميريم. من براي مرگ همسرم گريه نميكنم. گريه من براي كدبانوگري و محبتهاي خانم است. ما زندگي پر فراز و نشيبي داشتيم. " |
فضيلت و نكات نمازهاي نافله(مستحبي)
يكي از نقطه هاي آغاز در رسيدن به كمال ، التزام به نوافل و مستحبات است. نوافل و سنن صالحه چندان مهم است كه بعضي از فقها ترك جميع سنن را از آن جهت كه دليل بر بي اعتنايي به آداب شرع مقدس است حرام دانسته اند.[1]
ـ چند نكته مفيد:
الف. التزام و استمرار بر نوافل و مستحبات سه اثر مهم دارد:
1. گناهان انسان را محو مي سازد، چنانكه خداوند متعال مي فرمايد:
«وَ أَقِمِ الصََّلاةَ طَرَفَيِ النَّهارِ وَ زُلَفاً مِنَ اللَّيْلِ إِنَّ الْحَسَناتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئاتِ»[2]
نماز بگذار در آغاز و انجام روز و ساعاتي از شب. زيرا نيكيها بديها را از ميان مي برد... .
و در حديث آمده است كه نماز مؤمن در شب گناهان روز او را از بين مي برد.[3]
و در بعضي نقلها آمده است كه نماز وِتْر گناهان را از بين مي برد.[4]
2. نواقص و كمبودهايي را كه بر اثر غفلت يا قصور در فرايض و واجبات رخ داده است، جبران ميكند. مثلاً نوافل يوميه ـ خصوصاً نوافل شب ـ نواقص نمازهاي يوميه را مرتفع مي سازد، روزه هاي مستحبّي نواقص روزه هاي ماه رمضان را برطرف مي كند، صدقات مستحبّه كمبودهاي واجبات مالي از قبيل زكات و خمس را رفع مي نمايد و ... احتمال دارد كه اعمال مستحبه مطلقاً در رفع نواقص كليه فرايض و واجبات مؤثر باشد. در اين مورد به چند حديث اشاره مي شود.
از امام باقر ـ عليه السّلام ـ نقل شده است كه فرمود:
« إنَّما جُعِلْتَ النّافلةُ لِيَتُمَّ بها ما يَفْسُد منَ الْفريضةِ.»[5]
نماز نافله براي آن قرار داده شده است كه فساد و نقص فرايض را جبران كند.
در حديث ديگر آمده است:
«إنَّ تباركَ و تعالي أتمَّ صلوةَ الْفريضةَ بصلوةِ النّافِلةِ.»[6]
خداوند تبارك و تعالي نماز واجب را با نماز نافله كامل كرده است.
ابوحمزه ثمالي مي گويد كه امام ـ عليه السّلام ـ فرمود: هيچ نمازي بدون حضور قلب قبول نيست. من عرض كردم: فدايت شوم، همه ما هلاك شديم؟ فرمود: نه، زيرا خداوند متعال اين گونه عبادات را به وسيله نافله ها كامل ميگرداند.[7]
3. موجب تقرّب به خداوند سبحان مي شود، چنانكه مي فرمايد:
«تَتَجافي جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضاجِعِ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفاً وَ طَمَعاً وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِيَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْيُنٍ جَزاءً بِما كانُوا يَعْمَلُونَ»[8]
مؤمنان حقيقي شبها پهلو از بستر برمي دارند و خداي را با بيم واميد مي خوانند و از آنچه روزيشان كرده ايم انفاق مي كنند. پس هيچ كس نمي داند به پاداش اعمالشان چه نعمتها به عنوان چشم روشني براي آنها در عالم غيب آماده شده است.
و نيز مي فرمايد:
«وَ مِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نافِلَةً لَكَ عَسى أَنْ يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقاماً مَحْمُوداً»[9]
پاسي از شب را براي اداي نافله بيدار باش، باشد كه خدايت تو را به جايگاه پسنديده اي برگزيند.
و در حديث قدسي آمده است:
«... و ما تقرَّب إليَّ عبدٌ بشيْ ءٍ احبُّ إليَّ ممّا افْترضْتُ عليهِ و انَّهُ ليتقرَّبُ إليَّ بِالنّافلةِ حتي اُحبَّهُ فَإذا احْبيْتُهُ كُنْت سَمْعَهُ الّذي يسْمع بِهِ، و بصرهُ الَّذي يُبْصرُ بِهِ و لِسانَهُ الّذي ينْطقُ بِهِ وَيَدَهُ التَّي يَبْطِشُ بها، إنْ دعاني أجبتُهُ، و إنْ سَئلني أعْطَيْتُهُ...»[10]
هيچ بنده اي به عبادتي بهتر از فرايض و واجبات به من تقرّب نجسته است و او به وسيله نوافل به من تقرب ميجويد تا جايي كه من او را دوست بدارم؛ آنگاه كه دوستش داشتم من گوش شنواي او و ديده بيناي او و زبان گويا و دست تواناي او خواهم بود، اگر مرا بخواند پاسخش مي دهم و چنانچه چيزي از من بخواهد ارزاني اش مي دارم.
در حديث ديگر آمده است:
«صلوةُ النَّوافِلِ قُربانُ كلِّ مؤمنِ... .»[11]
نماز نافله وسيله نزديك شدن مؤمنان به خداوند است... .
از رسولخدا ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ نقل شده است:
«أشرف اُمَّتي حملةُ الْقرانِ و اصْحاب اللَّيلِ.»[12]
بزرگان و اشراف امّت من دو گروه اند: حاملان (: حافظان) قرآن، و شب زنده داران.
ب. نكته دوم آنكه اعمال مستحبه و نوافل در صورتي مفيد و مؤثر است كه استمرار و تداوم داشته باشد، چنانكه دراحاديث آمده است: هر عمل نيكي را كه شروع ميكنيد حداقل آن را تا يك سال ادامه دهيد[13] كه تأثير عمل در تداوم آن است.
و در حديث ديگر آمده است: مداومت بر كار خير آثار خوبي از آن ناشي مي شود از جمله: ترك كارهاي زشت، پرهيز از لغزش و گناه، حصول يقين، حبّ نجات، طاعت خداي رحمان، تعظيم منطق و برهان، دوري از وسوسه شيطان و پذيرفتن عدل و گفتار حق. اينها چيزهايي است كه شخص خردمند از تداوم بر كار خوب به دست مي آورد.[14]
و در حديث ديگر در اهميت مداومت بر كار خير از امام باقر ـ عليه السّلام ـ نقل شده است كه آن حضرت همواره مي فرمود: هنگامي كه بر كار خوبي خود را عادت مي دهم دوست دارم كه بر آن مداومت داشته باشم. چنانچه نتوانم آن را در شب انجام دهم قضاي آن را در روز بجا مي آورم و اگر در روز از من فوت شود در شب آن را قضا مي كنم. به راستي محبوب ترين عمل نزد خدا عملي است كه دوام داشته باشد.[15]
ج. مقصود از التزام به نوافل و مستحبات آن نيست كه انسان تمام مستحبات را بجا آورد كه چنين چيزي نه ممكن است و نه جايز، زيرا نه امكانات اجازه مي دهد و نه ساير تكاليف و مسئوليتها براي انسان اين همه وقت باقي مي گذارد بلكه مقصود آن است كه انسان در حدود شرايط و امكانات فردي و اجتماعي اعمالي را انتخاب كند و ملتزم به انجام آن باشد.
د. در شرع انور نسبت به پاره اي از عبادات و مستحبات و خدمات و صدقات و سنن صالحه بيشتر تأكيد شده و سيره و روش اولياي دين و ائمه معصومين ـ عليهم السّلام ـ بر التزام به اين گونه سنن بوده است مانند:
قرائت قرآن، تهجّد و شب زنده داري و مناجات و راز و نياز در دل شب (آنگاه كه چشمها همه در خواب اند)، التزام به اوّل وقت در نمازهاي واجب، بجا آوردن پنجاه و يك ركعت نماز در شبانه روز كه هفده ركعت آن واجب و بقيه مستحب است به ويژه نماز شب و دو ركعت نافله صبح و دو ركعت نافله عشاء (و تيره)[16] و همواره با وضو بودن، رعايت آداب و سنن و حضور قلب در عبادات، تعقيبات نماز، شركت مداوم در نماز جمعه و جماعات، طولاني كردن قنوت و سجده هاي نماز، و سه روز روزه در هر ماه، زيارت قبور اولياء و شهدا خصوصاً پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ و ائمه معصومين ـ عليهم السّلام ـ گريه و بكاء در عزاي سيّد الشّهداء ـ عليه السّلام ـ و توسّل به آن حضرت و ساير معصومين ـ عليهم السّلام ـ صله رحم و دستگيري از ارحام و مستمندان، اطعام طعام و افشاي سلام به ويژه در مورد دوستداران اهل بيت عصمت ـ عليهم السّلام ـ تداوم نسبت به برخي از اوراد و اذكار مأثوره مانند ذكر «لا اله الّا الله» و «استغفرالله ربي واتوب اليه» و صلوات بر محمد و آل محمد ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ و تسبيحات حضرت فاطمه سلام الله عليها[17] بعد از هر نماز و در هنگام خواب. بعضي از بزرگان فرموده اند صد بار ذكر «لا اله الّا الله» و هفتاد بار استغفار پس از نماز صبح به شرط توجه و حضور قلب بسيار مجرب است، حتي المقدور آن را ترك نكنيد. و همچنين ده بار گفتن «لا اله الّا الله الملك الحقّ المبين» و هفت بار «لا حول و لا قوَّة الّا بالله العلي العظيم» پس از نماز صبح و نماز مغرب.
در احاديث آمده است كه قرائت چهار آيه از آخر سوره حشر كه از آيه شريفه «لَوْ أنزلنا هذَا الْقُران» شروع شده و تا آخر سوره به پايان مي رسد هر روز صبح بسيار خوب است و بهتر آن است كه در سجده شكر خوانده شود. اين بود قسمتي از مستحبّات كه تداوم بر آن بسيار مجرّب و مفيد است.
محمد رضا مهدوي كني - نقطه هاي آغاز در اخلاق عملي، ص337[1] . مرحوم صاحب جواهر در كتاب فضا و شهادات (ج 41 / صفحه 30) در عدالت شاهد مي فرمايد: بعضي از فقها معتقدند كه ترك جميع سنن و مستحبات در صورتي كه دليل بر بي اعتنايي به سنن اسلامي باشد منافي و قادح عدالت است.
[2] . هود / 114.
[3] . جامع احاديث الشيعه، ج 7 / صفحه 107.
[4] . همان، صفحات 107، 108. نماز وتر يك ركعت است كه با آداب مخصوصه در پايان نوافل شب خوانده مي شود. نوافل شب يازده ركعت است كه هشت ركعت آن به نيت نماز شب و دو ركعت به نيت نماز شفع و يك ركعت به نيت نماز وتر خوانده مي شود و ثواب و آثار فراواني دارد.
[5] . جامع احاديث الشيعه، ج 7 / صفحات 116، 118.
[6] . جامع احاديث الشيعه، ج 7 / صفحات 116، 118.
[7] . همان، صفحه 135.
[8] . سجده / 16 ، 17.
[9] . اسراء / 79.
[10] . جامع احاديث الشيعه، ج 7 / صفحه 99.
[11] . همان، ـ صفحه 100.
[12] . همان، صفحه 102.
[13] . اصول كافي، ج 2 / صفحات 82، 83.
[14] . تحف العقول، صفحه 14.
[15] . مستدرك، ج 1 / صفحه 15.
[16] . مفسّران قرآن گفته اند: آيه شريفه «وَ قُرْآنَ الْفَجْرِ إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ كانَ مَشْهُوداً» (اسراء / 78) مربوط به نافله صبح مي باشد كه در نزد خدا مشهود و مقبول است.
[17] . تسبيحات حضرت زهرا سلام الله عليها عبارت است از 34 بار الله اكبر، 33 بار الحمدالله و 33 بار سبحان الله.
نماز حضرت دو ركعت است، در ركعت اول بعد از حمد صد مرتبه سوره قدر و در ركعت دوم بعد از حمد صد مرتبه سوره توحيد مي خواند و بعد از فارغ شدن از نماز تسبيحات حضرت زهرا ـ سلام الله عليها ـ را انجام مي دهد.
و وارد شده كه اين افضل نمازهاي مستحبي است و در اول شب ذي الحجه مؤكد است.
نماز ديگر: چهار ركعت نماز كند به دو سلام بخواند در ركعت اول بعد از حمد «توحيد» پنجاه مرتبه و در ركعت دوم بعد از حمد «و العاديات» پنجاه مرتبه و در ركعت سوم بعد از حمد «اذا زلزلت» پنجاه مرتبه و در ركعت چهارم بعد از حمد «اذا جاء نصرالله» پنجاه
نماز حضرت علي ـ عليه السّلام ـ
و آن چهار ركعت است به دو تشهد و دو سلام. در هر ركعت بعد از حمد پنجاه مرتبه سوره توحيد خوانده مي شود.
از حضرت صادق ـ عليه السّلام ـ روايت كرده اند كه فرمود: «كسي كه اين نماز را به جا آورد از گناهان بيرون آيد مانند روزي كه از مادر متولد شده باشد و حاجتهاي او برآورده شود».
نماز حضرت رسول ـ صلّي الله عليه و آله ـ
نماز حضرت دو ركعت است. در هر ركعت بعد از حمد پانزده مرتبه سوره قدر، و در هر يك از ركوع و بعد از سر برداشتن از آن و در سجود و بعد از سر برداشتن از آن و در سجده دوم و بعد از سر برداشتن از آن پانزده مرتبه سوره قدر را بخواند، بعد از آن ركعت دوم را مثل ركعت اولي انجام دهد.
اگر چنين كند منصرف شود، در حالي كه مابين او و خداوند گناهي نماند، مگر اين كه بخشيده شود و هر چه را كه طلب كرده به او بدهند.
و مستحب است بعد از آن دعا بخواند كه در مفاتيح ذكر شده است.