معرفی وبلاگ
فعالییت سازمان زنان انقلاب اسلامی در پی انسجام و هماهنگی و شناسایی زنان فعال منطقه بسته به مهارت و توانمندیی انها در جهت رفع نیازمندرهای زنان ان منطقه . خواهرم بسته به نیاز فکری و روحی و مادی خود با ما هم سخن شو بهترین خوبی ها نزد زنان است امام صادق(ع) باهم شویم ،یکی شویم درمانی برای دردی شویم ............ آن لحظه اي كه زن در خانه خود مي ماند و (به امورزندگي و تربيت فرزند مي پردازد)به خدا نزديكتر است.حضرت زهرا (س)
صفحه ها
دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 2066635
تعداد نوشته ها : 1572
تعداد نظرات : 178
Rss
طراح قالب
موسسه تبیان

خواب هنده زن يزيد

يكي ديگر از ماجراهاي مستند پس از شهادت امام حسين(ع) كه در منابعي چون، بحارالانوار، الوقايع و الحوادث و منتخب نقل گرديده شده است ماجراي خواب هنده زن يزيد است.

توسلي در اين باره مي‌نويسد: از هنده، زن يزيد نقل شده است كه گويد: شب هنگام به طرف رختخواب خود رفتم، ديدم دري از آسمان گشوده شد و فرشتگان دسته دسته به سوي سر مقدس امام حسين(ع) كه نزد ما بود فرود مي‌آمدند و مي‌گفتند: السلام عليك يا أبا عبدالله، السلام عليك يابن رسول الله.

ناگاه ديدم ابري از آسمان پايين آمد كه مردان بزرگوار بسياري در آن بودند، در ميان آنها مردي گندمگون ماه روي بود، او با سرعت در پيشاپيش آنها حركت مي‌كرد، آمد تا خود را بر سر مبارك امام حسين(ع) انداخت و شروع كرد به بوسيدن دندان‌هاي آن حضرت در حالي كه مي‌فرمود: فرزندم تو را كشتند؟ آيا آنها تو را نشناختند و از نوشيدن آب تو را بازداشتند؟ اي فرزندم؛ من جد تو رسول خدا هستم، و اين پدرت علي مرتضي، و اين برادرت حسن، و اين عموي تو جعفر و اين عقيل و اينها حمزه و عباس هستند.

هنده گويد: هراسان و ترسان از خواب بيدار شدم، ناگاه نوري ديدم كه بر سر مطهر امام حسين(ع) مي‌درخشد.

دسته ها : مذهبي
چهارشنبه بیست و هفتم 10 1391 22:16

آه دل ام كلثوم

در تذكره الشهدا نقل شده است كه سهيل مي‌گويد: هنگامي كه سر امام حسين(ع) بر بالاي نيزه بود، قصري را ديدم كه پنج زن در آن نشسته بودند و در ميان آنها پيره زني خميده بود و چون سر مطهر به نزديكي آن قصر رسيد، پيرزن سنگي برداشت، و بر صورت امام حسين(ع) زد و به روايتي چنان با شدت آن سنگ را زد كه از بالاي نيزه سر مبارك بر روي زمين افتاد، ناگاه صداي ناله زنان و طفلان بلند شد.

پس چون ام كلثوم اين صحنه را مشاهده كرد، بي طاقت گرديد و گفت: خداوندا اين زناني را كه در بالاي اين منظر، منزل دارند بزودي هلاك نما، هنوز دعاي آن معصومه تمام نشده بود، كه آن قصر خراب شد و آن زنان با جمعي بسيار هلاك شدند و سپس حضرت زينب فرمودند: «الله اكبر، من دعوه ما اسرع اجابته»

دسته ها : مذهبي
چهارشنبه بیست و هفتم 10 1391 22:15

ران گنديده ابن زياد

يكي ديگر از معجزاتي كه پس از شهادت حضرت به وقوع پيوست در باب ابن زياد (عليه العنة) رخ داد به نحوي كه در كتاب رياض القدس مكتوب است، آمده است: ابن زياد، بعد از ديدن سر مبارك سيدالشهدا و زدن چوب بر چهره مبارك ايشان، سر مقدس امام حسين (ع) را گرفت و در صورت ايشان نگاهي كرد، ناگهان دست نحسش لرزيد و آن خورشيد فروزنده به زانوي او فرود آمد، قطره خوني به ران او چكيد كه از لباس او گذشت و ران كثيف او را سوراخ كرد و از سوي ديگر بيرون آمد. پس از اين واقعه ابن زياد آن زخم را هر چه مداوا مي‌كرد خوب نمي‌شد و چون به شدت بوي تعفن از ران پايش به مشام مي‌رسيد، به ناچار دائم بر آن عطر مي‌ماليد كه بوي بد آن را ديگران استشمام نكنند!

دسته ها :
چهارشنبه بیست و هفتم 10 1391 22:9

متوسل مي‌نويسد: در روايت‌هاي خاندان وحي، براي گريستن در مصايب آمده است، هيچ چيز شيطان را مانند ندبه كردن و گريه كردن بر حضرت سيدالشهدا(ع) به خشم نمي‌اندازد. در آخرين وصيت حضرت اباعبدالله(ع) به فرزند بزرگوارشان امام زين العابدين (ع) اين گونه آمده است: اي فرزندم؛ سلام مرا به شيعيانم برسان و به آنها بگو، پدرم غريبانه از دنيا رفت، پس بر او نوحه سرايي كنيد و به شهادت رسيد، پس به او گريه كنيد.

همچنين در اين زمينه به نقل از قدس آنلاين؛ در تذكرة الشهدا نقل شده است كه پس از شهادت امام حسين(ع) ابليس لعين از خوشحالي پرواز كرد و تمام زمين را گشت و شياطين و عفاريت را به دور خود جمع كرد و گفت: اي شياطين؛ ما امروز به آرزوي خود رسيديم، و مردم را اهل جهنم كرديم، مگر كسي كه در اين مصيبت گريه كند و به دوستي و محبت آل محمد (ص) مصمم گردد. پس تا مي توانيد مردم را از اين واقعه در شك اندازيد و از آگاهي از اين مصيبت باز داريد تا زحمت من به هدر نرود.

دسته ها : مذهبي
چهارشنبه بیست و هفتم 10 1391 20:21



در تذكرة الشهداء، تأليف ملاحبيب الله كاشاني ماجراي جالبي از ديدار امام حسين(ع) با سلطان هندوستان، آن هم فقط چند ساعت قبل از شهادت ايشان آمده كه بي شك به معجزه‌اي مي‌ماند.

در سرزمين هندوستان، سلطاني بود كه «قيس» نام داشت و از محبان حضرت سيدالشهدا(ع) بود. وي در روز عاشورا به قصد شكار به صحرا رفت و آهوئي نظرش را جلب كرد و در پي آن از همراهانش جدا شد تا به دره اي رسيد و آهو از نظرش ناپديد شد و ناگه شير عظيمي در مقابلش حاضر شد و راه او را بست. قيس كه حيران شده بود و از طرفي نيز خبر نداشت كه امام حسين (ع) در كربلا است، روي به مدينه كرد و عرض نمود: يا اباعبدالله، مرا درياب.

آن حضرت در همان حال كه مشغول جنگ بود، به چشم برهم زدني خود را به سلطان قيس رسانيد و آن شير را از او دفع نمود، سپس قيس نگاه كرد و بزرگواري را ديد كه چهره‌اش مانند خورشيد مي‌درخشيد ولي بدنش از فراواني جراحات جاي سالمي نداشت، عرض كرد: جانم فدايت تو كيستي كه مرا نجات دادي؟ حضرت فرمود: منم حسين بن علي ابي طالب كه به او پناه بردي و استغاثه كردي.

سپس قيس عرض كرد: اين زخم‌ها چيست بر بدنتان؟ حضرت بطور خلاصه ماجراي كربلا را براي وي نقل نمودند. قيس كه بسيار متأثر شده بود عرض كرد: سرور من؛ مرا چندين هزار لشگر است، اجازه فرما تا به ياري شما بياييم. حضرت فرمودند: اي قيس؛ به وعده شهادت من بيش از چند ساعت نمانده... و سپس حضرت از مقابل سلطان قيس ناپديد گرديدند.

دسته ها :
چهارشنبه بیست و هفتم 10 1391 20:19

بازپس فرستادن نامه خدا از سوي امام!

در كتاب چهره درخشان حسين بن علي(ع) به نقل از اسرار حسينيه، آمده است: زماني كه سيدالشهدا (ع) با صداي بلند و غمگينانه ندا داد آيا ياوري هست كه مرا ياري كند، پايه‌هاي عرش خدا لرزيد و آسمان‌ها گريستند و فرشتگان ضجه زدند و عرض كردند: پروردگارا؛ اين حبيب تو و نور چشم حبيب توست، به ما اجازه بده تا ياريش كنيم.

پس صحيفه‌اي (نامه‌اي) از آسمان در دست آن حضرت افتاد و هنگامي كه پشت صحيفه را نگاه فرمودند مشاهده نمودند كه با خطي روشن و واضح نوشته شده است: ما مرگ و شهادت را بر تو واجب ننموده‌ايم و تو مختاري كه انتخاب كني، و بدان كه مقام تو در نزد ما محفوظ است و اگر بخواهي ما اين گرفتاري را از تو برطرف مي‌سازيم، بدان كه همه آسمان‌ها و زمين و جن و فرشتگان را به فرمان تو درمي‌آوريم و هر گونه كه مي‌خواهي به آنان فرمان ده تا آنان اين كافران و از خدا بي خبران را نابود كنند.

در آن هنگام تمام آسمان‌ها و زمين پر بود از فرشتگاني كه سلاح‌هايي از آتش در دست داشتند و منتظر فرمان امام حسين (ع) بودند.

هنگامي كه امير عالم از مضمون نامه پروردگار خويش آگاهي پيدا نمودند، صحيفه را به آسمان فرستادند و فرمودند: پروردگارا؛ دوست دارم، كه هفتاد بار يا هفتاد هزار بار كشته شوم و دوباره زنده شوم، و همچنان در طاعت و بندگي و دوستي تو باشم و من از ادامه زندگي بعد از كشته شدن يارانم بيزارم.

دسته ها :
چهارشنبه بیست و هفتم 10 1391 20:17



محمد رفيع گرمرودي تبريزي مي‌نويسد؛ هنگامي كه ابن جويريه مزني، چون نگاهش به آتش- در خندق‌هاي اطراف چادرها- افتاد، مشغول به دست زدن شد و فرياد كشيد: اي حسين و اي ياران حسين بشارت باد بر شما آتش دوزخ و براستي چه شتاب كرده‌ايد بسوي اين آتش!

امام فرمودند: اين مرد كيست كه اين سخنان را مي گويد؟ عرض كردند: ابن جويريه مزني است، و سپس حضرت اينگونه بر او نفرين كردند: خداوندا؛ بچشان به او عذاب آتش را در دنيا ، بلافاصله پس از گفتن اين سخنان، اسب آن ملعون رميده، و آن را در همان خندق (كه بوسيله آن امام و يارانش را مسخره مي‌نمود) انداخت و آتش كارش را ساخت و امام پس از ديدن اين واقعه فرمودند: الله اكبر، من دعوة ما اسرع اجابت‌ها، الله اكبر، چه زود اين نفرين اثر نمود.

دسته ها :
چهارشنبه بیست و هفتم 10 1391 20:9



عصر روز تاسوعا عمر سعد لشگر خود را فراخواند و پيش از غروب آفتاب به خيام امام حسين(ع) حمله نمود. امام كه در جلوي خيمه‌شان نشسته و دو زانو را دربند شمشير قرار داده بودند و در اثر خستگي خوابشان برده بود، ولي خواهرشان حضرت زينب(س) بيدار بودند، از اين ماجرا آگاه گشتند، به نحوي كه در كتاب چهره درخشان حسين بن علي(ع) نقل است: حضرت زينب صداي حمله سپاه را از نزديك مي‌شنود و با ملايمت به برادر نزديك شده و مي‌گويد: برادر بانگ و فرياد نزديك مي‌شود آيا نمي شنويد؟ امام سر برمي دارند و مي‌گويند: جدم رسول خدا (ص) را در خواب ديدم، به فرمود: تو نزد ما مي‌آيي!

خواهر بزرگوارشان سيلي به صورت خود نواختند و فرمودند: اي واي! اي واي! و امام فرمودند: خواهر بزرگوارم واي بر تو نباشد و آرام باشد، زيرا اين حق است.

دسته ها :
چهارشنبه بیست و هفتم 10 1391 20:8



در روضة الشهدا اين گونه نقل شده است كه در روز هشتم محرم بود كه در لشگرگاه امام حسين (ع) آبي پيدا نمي‌شد و تمامي لشگر و اطفال به تشنگي مبتلا شده بودند و فرياد العطش العطش سر مي‌دادند. امام حسين(ع) پس از ديدن اين وضعيت برخاستند و به موضعي تشريف بردند و فرمودند: اين موضع را بكنيد.

زماني كه كندند، چشمه آبي زلال و شيرين پديدار گشت و همه لشگر از آب خوردند و اسبان خود را نيز سيراب كردند و پس از آن فوراً آن چشمه ناپديد شد و هر چه جستجو كردند از آن اثري نديدند!

دسته ها :
چهارشنبه بیست و هفتم 10 1391 20:7
عكس‌العمل شيطان پس از شهادت امام‌حسين عليه السلام



يكي از مسائل بسيار خواندني كه در كشمكش حركت و قيام امام حسين عليه السلام به وقوع پيوسته معجزاتي است كه از حضرت سيدالشهدا عليه السلام بسيار ديده شده ، خواه زمان حركت از مدينه خواه حتي پس از شهادت!

حضرت سيدالشهدا عليه السلام كه از هر نظر به شهادت خود آگاه بودند و هنگامي كه مي‌خواستند از مدينه حركت كنند، ام سلمه همسر پيامبر(ص) به خدمت ايشان رسيد و عرض كرد: اي نور ديده من، مرا اندوهناك مكن در بيرون رفتن از مدينه بسوي عراق، چون من از جدت رسول خدا(ص) شنيدم كه مي‌فرمودند: فرزند دلبند من حسين، در عراق، در زميني كه آنرا كربلا مي‌گويند به تيغ ظلم و جفا كشته مي‌شود.

سپس آن حضرت فرمودند: اي مادر، مي‌دانم كه شهيد خواهم شد و چاره‌اي جز رفتن ندارم و به فرموده خدا عمل مي‌كنم.

و چنانچه كه در كتب مدينه المعاجز و ملحقات احقاق الحق نقل است، ايشان مي‌فرمايند: به خدا سوگند؛ مي‌دانم در چه روزي كشته مي‌شوم، و چه كسي مرا خواهد كشت، و در كدام بقعه مدفون خواهم شد و مي‌دانم چه كسي با من از اهل بيت من و خويشان من كشته خواهد شد، و مي‌خواهي اي مادر نشان بدهم جاي شهادت خود را؟

و سپس آن حضرت با دست مبارك خود به سوي كربلا اشاره نمودند و به اعجاز آن حضرت زمين‌ها فرو رفت و زمين كربلا بالا قرار گرفت...

به احتمال قوي اين نخستين معجزه‌اي بوده كه از حضرت سيدالشهدا(ع) در راه رسيدن به شهادت و تقرب به خدا، از ايشان سرزده و جالب است بدانيد كه پس از آن نيز معجزاتي بسيار عجيب تر از اين حضرت نمايان گرديده به نحوي كه اكثر راويان و منابع آنها را نقل كرده‌اند. متوسل در باب اين معجزات مي‌نويسد:

امام حسين(ع) پس از طي مراحل و رسيدن به خاك كربلا، ديگر اسبشان قدم از قدم برنمي‌داشت تا آن اسب را عوض كردند، سپس اسبي ديگر براي حضرت آوردند و آن هم گامي برنداشت تا آن كه پنج اسب را به همين منوال عوض كردند و هيچكدام راه نرفتند و حضرت پس از ديدن اين صحنه‌ها از نام آن سرزمين جويا شدند و پي به ماجرا بردند!


دسته ها :
چهارشنبه بیست و هفتم 10 1391 20:6


نقل قول:
علامه طلاطبايي گفت: "مرگ حق است. همه بايد بميريم. من براي مرگ همسرم گريه نمي‌كنم. گريه من براي كدبانوگري و محبت‌هاي خانم است. ما زندگي پر فراز و نشيبي داشتيم. "

به گزارش شيعه، رفتار و برخورد علما با همسر و خانواده خود همواره بر اساس اصول ديني و اسلامي بوده و دانستن شيوه آنان در اين گونه تعامل و برخوردار، جالب و مفيد به نظر مي رسد.

براي نمونه در مورد علامه سيد «محمدحسين طباطبايي» نويسنده تفسير مشهور الميزان، گفته مي‌شود: همسر علامه كه از دنيا رفت، علامه بيش از حد و عجيب گريه و بي‌تابي مي‌كرد. گفتند شما ما را به صبر در مصائب نصيحت مي‌كرديد، چرا اين قدر گريه مي‌كنيد؟

گفت: "مرگ حق است. همه بايد بميريم. من براي مرگ همسرم گريه نمي‌كنم. گريه من براي كدبانوگري و محبت‌هاي خانم است. ما زندگي پر فراز و نشيبي داشتيم. "

"در نجف اشرف با سختي‌هايي مواجه مي‌شديم و من از حوائج زندگي و چگونگي اداره آن بي‌اطلاع بودم. اداره زندگي به عهده خانم بود. در طول مدت زندگي ما هيچ‌گاه نشد خانم كاري بكند كه من حداقل در دلم بگويم كاش اين كار را نمي‌كرد. يا كاري را ترك كند كه بگويم كاش اين عمل را انجام داده بود. در تمام دوران زندگيم هيچ‌گاه به من نگفت چرا فلان عمل را انجام دادي يا چرا ترك كردي؟"
دسته ها :
چهارشنبه بیست و هفتم 10 1391 20:1
دسته ها : نماز
چهارشنبه بیست و هفتم 10 1391 19:59
دسته ها :
چهارشنبه بیست و هفتم 10 1391 18:28

"شهيد آويني: شهدا كليد داران كعبه شيدايي اند و كعبه شيدايي كربلاست."

اللهم ارزقنا...

چهارشنبه بیست و هفتم 10 1391 1:10

شهيد سيّد مرتضي آويني: مكه براي شما ، فكه براي من. بالي نمي خواهم. اين پوتين هاي كهنه هم مي توانند مرا به آسمان ببرند.

چهارشنبه بیست و هفتم 10 1391 1:9

شانه هايم تاب زلفت را ندارد ،پس نخواه
تخته سنگي زير پاي آبشاري بشكند...

دسته ها : شعر
چهارشنبه بیست و هفتم 10 1391 1:1
در سرش خيره سري فكر خيانت دارد
دست سنگين كسي ميل جنايت دارد

يك نفر نيست بگويد مزن اين قدر لگد
پشت در حضرت زهراست خجالت دارد

همه جز چند نفر بنده شيطان شده اند
ميخ در هم به علي قصد خيانت دارد

دود از چادر زهرا به ثريا رفته
آسمان باز از اين خاك شكايت دارد

فاطمه سوخت ولي باز دم از حيدر زد
شيعه شير خدا غيرت و همت دارد

اين كه اين گونه تن فاطمه را لرزانده
عقده از واقعه عيد ولايت دارد

سوخت در تا كه به قنفذ برسد سهميه اي
چه قدر خانه خورشيد كرامت دارد
دسته ها : ربيع الاول
سه شنبه بیست و ششم 10 1391 23:50
مرحوم شيخ مفيد مى‌نويسد:


فَجَاءَتِ الرِّوَايَةُ أَنَّهُ قِيلَ لِفَاطِمَةَ (عليها السلام) مَا الَّذِي أَسَرَّ إِلَيْكِ رَسُولُ اللَّهِ (صلي الله عليه وآله وسلم) فَسُرِيَ عَنْكِ مَا كُنْتِ عَلَيْهِ مِنَ الْحَزَنِ وَ الْقَلَقِ بِوَفَاتِهِ قَالَتْ إِنَّهُ خَبَّرَنِي أَنَّنِي أَوَّلُ أَهْلِ بَيْتِهِ لُحُوقاً بِهِ وَ أَنَّهُ لَنْ تَطُولَ الْمُدَّةُ بِي بَعْدَهُ حَتَّى أُدْرِكَهُ فَسُرِيَ ذَلِكَ عَنِّي.


روايت چنين است كه از فاطمه سلام الله عليها پرسيده شد:

رسول خدا صلى الله عليه وآله با تو چه رازى گفت كه اندوه وفات او از دلت رفت و از اضطرابت كاسته شد و صورتت برافروخته گرديد؟ فرمود: رسول خدا صلى الله عليه وآله به من خبر داد: "تو نخستين كس از «اهل بيت» من هستى كه به من ملحق خواهى شد و ماندن تو پس از من بطول نمى‏انجامد".
دسته ها : ربيع الاول
سه شنبه بیست و ششم 10 1391 23:31
اميرالمؤمنين عليه السلام به عمر فرمود:

(در زمان مهدي) همان آتشي را مي آورندكه بر در خانه ام براي سوزاندن من و فاطمه دختر پيامبر و دو پسرم حسن و حسين و دو دخترم زينب و ام كلثوم برافروختيد؛
و بعد با همان آتش تو و ابوبكر را مي سوزانند.

الهدايةالكبري: ص163
دسته ها : ربيع الاول
سه شنبه بیست و ششم 10 1391 23:9
دسته ها : ربيع الاول
سه شنبه بیست و ششم 10 1391 23:7
اولين روضه و مرثيه خوان ايام شوم جنايات هولناك سقيفه ي بني ساعده، صادق آل محمد (صلوات الله عليهم) بوده است.
آن صادق سلاله پاك رسول (صلوات الله عليه) در حالي كه بر آن همه مصائب توان فرساي اولاد معصوم آن سرور و سالار انبياء از شدت گريه محاسن مباركشان خيس شده بود خطاب به مفضل فرمودند:





خشك نشود چشمي كه نگريد وقت ياد كردن اين مصيبت ها ...


پس مفضل گريه كرد گريه اي طولاني ...


پس حضرت صادق (صلوات اله عليه) فرمودند: هيچ روزي مانند روز كربلا نمي شود گرچه روز سقيفه و آتش زدن درب خانه ي اميرالمؤمنين ... و شهادت محسن (صلوات الله عليهم) عظيم تر و وحشتناك تر و تلخ تر است چرا كه آن روز اصل روز عذاب است.


نوائب الدهور ج2 ص 194 و 195




قال الصادق (عليه السلام):


قول الله تعالي (اِنَّ الذين ارتَدُّوا علي ادبارِ هم مِن بَعدِ ما تَبَيَّنَ لَهُمُ الهُدي) فلانُ و فلانُ و فلانُ اِرتدّوا عَن الايمانِ في تَرَكَ وَلايَتِ اَميرالمؤمِنينِ.


كافي ، ج 1، ص 420


امام صادق در تفسير آيه ي 25 سوره ي محمد مي فرمايند:


اولي،دومي وسومي با ترك ولايت اميرالمؤمنين (صلوات الله عليه) از محدوده ي ايمان مرتد شدند.




قال الباقر (صلوات الله عليه):


نحن معاشر بني هاشم فامر كبارنا و صغارنا بسبهما و البرائه منهما.


امام باقر (عليه السلام) مي فرمايند:


ما بني هاشم بزرگ و كوچكمان را به سب و برائت از اولي و دومي امر مي كنيم.


رجال كشي ، ص 206





اينچنين بود كه حكم خدا نقض و سنت پيامبر پايمال و شالوده ي غيبت و غربت حضرت وليعصر (ارواحنافداه) و عدم درك بشريت از فيض حضور حضرتش بنا نهاده شد.




محسنيه ايام اعاده ي حيثيت شيعه است كه جانسوزترين وصف در بيان اين مظلوميت آنجاست كه حضرت زهرا (سلام الله عليها) فرمودند:



"هتك والله حجابه" (بحار ، ج 43 ، ص 156)



به اميد ظهور وارث و منتقم خون حضرت زهرا و جگرگوشه اش حضرت محسن بن علي (صلوات الله عليهم)





لعن الله قاتليك يا فاطمةالزهــــرا سلام الله عليها
دسته ها : ربيع الاول
سه شنبه بیست و ششم 10 1391 23:2
"عمق فجايع و حــزن آل الله عليهم السلام در اين ايام"



آندم كه زباغ باغبان را بردند
در شعله هنوز غنچه و گل مي سوخت



آيا ميدانيد؟
امير المؤمنين (صلوات الله عليه) فرمودند: پيامبر (صلي الله عليه و آله) تمام مصائب بعد از شهادت خويش را به من خبر دادند، گفتم با رسول الله در آن حال چه كنم؟ فرمودند: اگر ياراني پيدا كردي با آنان (غاصبين خلافت) بجنگ،دوست دارم روز قيامت بيايي در حالي كه خون آنان از شمشيرت بچكد وگرنه صبر پيشه كن.
(غايه المرام بحراني)



آيا ميدانيد؟


اميرالمؤمنين (صلوات الله عليه) درايام شوم جنايات سقيفه،حضرت صديقه ي طاهره فاطمه ي اطهر را همراه حسنين (صلوات الله عليهم)، سوار بر مركبي مي فرمود و به درب خانه ي مهاجر و انصار مي رفت و از آنها براي جنگ با غاصبان خلافت طلب ياري مي فرمود.


گروهي وعده مي دادند اما به جز سه نفر وفا نمي كردند.


(اختصاص شيخ مفيد)




آيا ميدانيد؟


ايام غصب خلافت چه ايامي است و اول مظلوم عالم اميرالمؤمنين (صلوات الله عليه)، در چه ايامي خانه نشين شده است؟




آيا ميدانيد؟


ايام محسنيه چه ايامي است؟


و آيا مي دانيد اولين قرباني اهل بيت محمد مصطفي (صلوات الله عليهم)، يعني


محسن حضرت زهرا (صلوات الله عليهما) در چه ايامي به شهادت رسيده است؟




آيا ميدانيد؟


اول مظلوم عالم اميرالمؤمنين (صلوات الله عليه)


را در اين ايام با چه وضعي به مسجد بردند؟


آري! ذكر آن عرش را به لرزه مي اندازد.




آيا ميدانيد؟


پهلوي ناموس دهر و محور دايره ي خلقت در چه ايامي شكسته شده است؟


حضرت زينب (سلام الله عليها) مي فرمايند:


هنگام غسل مادرم، كبودي پهلوي او را ديدم و درباره ي آن از پدرم سؤال كردم.


حضرت فرمودند: اينها جاي تازيانه ها است.


تذكره المصايب، صفحه ي 135




آيا ميدانيد؟


نقشه ي قتل اميرالمؤمنين (صلوات الله عليه) را در چه ايامي طرح نمودند كه به ناكامي و رسوايي ابوبكر و عمر انجاميد؟


(رجوع شود به الايضاح فضل بن شاذان-صفحه ي 155)




آيا ميدانيد؟


خانه ي وحي كه جبرئيل و رسول اكرم (صلي الله عليه وآله وسلم) هم بدون اذن داخل آن خانه نمي شدند، در چه ايامي به آتش كشيده شده است؟



حضرت زهرا (سلام الله عليها) مي فرمايند: عمـــر با پايش به در كوبيد و آن را روي من برگرداند، در حالي كه باردار بودم ..... او آنچنان سيلي به من زد كه گوشواره از گوشم افتاد. و حالت وضع حمل بر من عارض شد و محسن بي گناه را سقط نمودم.


بحار، جلد30 ، صفحه ي 349




آيا ميدانيد؟


فدك زهراي مظلومه (سلام الله عليها) در چه ايامي غصب شده است؟


در كتاب نهج الحق، در باب غصب فدك آمده است:


عمربن خطاب، قباله ي فدك را از حضرت فاطمه (صلوات الله عليهما) گرفت، آن را پاره كرد و نوشته اش را محو كرد.




اللهم عجل لوليك الفرج
سه شنبه بیست و ششم 10 1391 23:1
"عمق فجايع و حــزن آل الله عليهم السلام در اين ايام"



آندم كه زباغ باغبان را بردند
در شعله هنوز غنچه و گل مي سوخت



آيا ميدانيد؟
امير المؤمنين (صلوات الله عليه) فرمودند: پيامبر (صلي الله عليه و آله) تمام مصائب بعد از شهادت خويش را به من خبر دادند، گفتم با رسول الله در آن حال چه كنم؟ فرمودند: اگر ياراني پيدا كردي با آنان (غاصبين خلافت) بجنگ،دوست دارم روز قيامت بيايي در حالي كه خون آنان از شمشيرت بچكد وگرنه صبر پيشه كن.
(غايه المرام بحراني)



آيا ميدانيد؟


اميرالمؤمنين (صلوات الله عليه) درايام شوم جنايات سقيفه،حضرت صديقه ي طاهره فاطمه ي اطهر را همراه حسنين (صلوات الله عليهم)، سوار بر مركبي مي فرمود و به درب خانه ي مهاجر و انصار مي رفت و از آنها براي جنگ با غاصبان خلافت طلب ياري مي فرمود.


گروهي وعده مي دادند اما به جز سه نفر وفا نمي كردند.


(اختصاص شيخ مفيد)




آيا ميدانيد؟


ايام غصب خلافت چه ايامي است و اول مظلوم عالم اميرالمؤمنين (صلوات الله عليه)، در چه ايامي خانه نشين شده است؟




آيا ميدانيد؟


ايام محسنيه چه ايامي است؟


و آيا مي دانيد اولين قرباني اهل بيت محمد مصطفي (صلوات الله عليهم)، يعني


محسن حضرت زهرا (صلوات الله عليهما) در چه ايامي به شهادت رسيده است؟




آيا ميدانيد؟


اول مظلوم عالم اميرالمؤمنين (صلوات الله عليه)


را در اين ايام با چه وضعي به مسجد بردند؟


آري! ذكر آن عرش را به لرزه مي اندازد.




آيا ميدانيد؟


پهلوي ناموس دهر و محور دايره ي خلقت در چه ايامي شكسته شده است؟


حضرت زينب (سلام الله عليها) مي فرمايند:


هنگام غسل مادرم، كبودي پهلوي او را ديدم و درباره ي آن از پدرم سؤال كردم.


حضرت فرمودند: اينها جاي تازيانه ها است.


تذكره المصايب، صفحه ي 135




آيا ميدانيد؟


نقشه ي قتل اميرالمؤمنين (صلوات الله عليه) را در چه ايامي طرح نمودند كه به ناكامي و رسوايي ابوبكر و عمر انجاميد؟


(رجوع شود به الايضاح فضل بن شاذان-صفحه ي 155)




آيا ميدانيد؟


خانه ي وحي كه جبرئيل و رسول اكرم (صلي الله عليه وآله وسلم) هم بدون اذن داخل آن خانه نمي شدند، در چه ايامي به آتش كشيده شده است؟



حضرت زهرا (سلام الله عليها) مي فرمايند: عمـــر با پايش به در كوبيد و آن را روي من برگرداند، در حالي كه باردار بودم ..... او آنچنان سيلي به من زد كه گوشواره از گوشم افتاد. و حالت وضع حمل بر من عارض شد و محسن بي گناه را سقط نمودم.


بحار، جلد30 ، صفحه ي 349




آيا ميدانيد؟


فدك زهراي مظلومه (سلام الله عليها) در چه ايامي غصب شده است؟


در كتاب نهج الحق، در باب غصب فدك آمده است:


عمربن خطاب، قباله ي فدك را از حضرت فاطمه (صلوات الله عليهما) گرفت، آن را پاره كرد و نوشته اش را محو كرد.




اللهم عجل لوليك الفرج
دسته ها : ربيع الاول
سه شنبه بیست و ششم 10 1391 22:41
چرا بعضي اوقات دچار اشتباه و گناه مي‏شوم؟

عالمان اخلاق مي‏گويند: منشأ و انگيزه دروني گناهان، سه نيروي نفس مي‏باشد:

1. شهوت، 2.غضب و 3.وهم.

نيروي شهوت، انسان را به افراط در لذت خواهي نفساني مي‏كشاند و سرانجامش، غرق شدن در فحشا و زشتي‏هاست.

نيروي غضب، انسان را به ظلم، طغيان، آزار رساني و تجاوز، وادار مي‏كند.

نيروي وهم، روح برتري طلبي، انحصارجويي، تكبر و خودخواهي را در انسان زنده مي‏كند و او را به گناهان بزرگي وارد مي‏كند.

به اين مثال توجه كنيد: آب، در عين حال كه مايه حيات تمامي جانداران مي‏باشد، اگر مهار نشود، به صورت سيلابي جريان مي‏يابد و باعث نابودي حيات بشر مي‏شود. بنابراين، اين پديده حيات‏بخش نيز نياز به سد سازي و مهار دارد و در صورتي براي بشر مفيد خواهد بود كه به هنگام نياز، در كانال كنترل شده خاصي قرار گيرد و از دريچه مخصوصي، به مقدار نياز، جريان يابد و در غير اين صورت، طغيان مي‏كند و به باغ‏ها، كشتزارها و خانه‏ها سرازير شده، همه را ويران خواهد ساخت.

در مورد انسان نيز نيروي غضب، براي دفاع و شهوت، براي بقاي نسل، لازم است؛ ولي اگر اين دو غريزه بر اثر افسار گسيختگي طغيان كنند، موجب بروز جنايات ويران‏گر و انحرافات جنسي و بي‏عفتي خواهند شد.

در نتيجه اگر بخواهيم جامعه را از لوث گناه پاك سازيم و يا وجود خويش را از آلودگي گناه حفظ كنيم، راهي جز كنترل و تعديل غرايز و تمايلات نفساني نداريم.

حل مشكل
1. گناه‏شناسي؛ شناخت گناهان و تفكر در آثار دنيوي و اخروي آنها، گام نخستين شناسايي تصوير زشت گناهان و زمينه‏ساز تنفر از گناهان است.

2. گناه‏زدايي؛ مبارزه اساسي با گناه، از طريق مبارزه با زمينه‏هاي گناه و تقويت زمينه‏هاي اصلاح، امكان‏پذير است و در اين‏باره، راهي جز تقويت اراده وجود ندارد.

اينك با طرح سؤال‏هاي كوتاه و پاسخ آنها، به گشودن راه كمك مي‏كنيم.

1. چرا بايد خودمان را بشناسيم؟ چون اگر استعداد بي‏نهايت و ارزش‏هاي وجودي خود را نشناسيم، هرگز حركتي نخواهيم كرد. تمام حركت تكاملي انسان، به نوع و عمق شناخت وي نسبت به ارزش‏هاي وجودي وي وابسته است.

2. چرا بايد هستي را شناسايي كنيم؟ چون انسان خلاصه هستي است و با هماهنگي و همراه شدن با هستي و قرب به خداي هستي و رنگ خدايي گرفتن، به كمال مي‏رسد. اگر انسان هستي را نشناسد نمي‏داند چه بايد كند و به عبارت ديگر، انسان، قانون كمال را از هستي فرا مي‏گيرد.

3. نقش دين در زندگي انسان چيست؟ آدمي با زبان هستي آشنا نيست و نياز به مترجم دارد. دين، ترجمان هستي است و به نحو بسيار ظريفي انسان را به رنگ هستي درمي‏آورد. تمام دين، در جهت به خدا رسيدن و قرب الهي برنامه‏ريزي شده است.

4. دانستن سرنوشت انسان در حيات اخروي و معاد، چه كمكي به انسان مي‏كند؟ معاد و قيامت، فرداي زندگي انسان است؛ فردايي كه بايد آن را بسازد و تا ابديت در آن بماند. انسان بايد بداند كه عازم كدام وادي و مسافر كدام اقليم وجود است؛ بايد بداند كه براي فرداي خود، چه توشه‏اي فراهم كند و چه مقدار به كار و كوشش بپردازد؛ ببيند با چه كسي مي‏خواهد همراه و همنشين شود تا در قيامت، با مشكل روبه‏رو نگردد.

يكي از مهم‏ترين مراحل خودسازي، رفع زمينه‏هاي گرايش به گناه است.

نقش ذكر و ياد خدا
ذكر خدا، آثار مثبت فراواني دارد. ذكر، از آن جهت كه با ذاكر اتحاد وجودي مي‏يابد و باعث حضور خداوند در دل و جان مؤمن است، موجب مي‏شود كه ذاكر، خود را در محضر خدا حاضر ببيند و از كمال قرب او بهره مند شود و در نتيجه، بر محور حيا، از بسياري از افكار پليد، اخلاق زشت و اعمال نكوهيده، پرهيز كند.


دستور العمل‏هاي ترك گناه
1. ترك زمينه گناه
كنترل چشم؛ امام صادق عليه‏السلام فرمود: «نظر دوختن، تيري مسموم از تيرهاي ابليس است و چه بسا نگاهي كه حسرت درازمدتي را (در دل) به ارث بگذارد»1 بنابراين، انسان بايد تا حد امكان، از حضور در مجالس مختلط يا برخورد با نامحرم پرهيز كند.

كنترل گوش؛ بايد از شنيدني‏هايي كه ممكن است به حرام منجر شوند و زمينه‏ساز حرام هستند، پرهيز شود؛ مانند موسيقي حرام، صداي شهوت انگيز نامحرم و... .

ترك هم نشيني با دوستان ناباب؛ دوستاني كه باعث مي‏شوند انسان گناه را مزمزه كند، در واقع دشمن هستند و بايد از آنها پرهيز كرد.

از امام سجاد عليه‏السلام، از همراهي و سخن گفتن و رفيق بودن با پنج كس نهي فرموده كه عبارتند از: دروغگو، گناهكار، بخيل، احمق و كسي كه قطع رحم كرده است».2

2. ترك فكر گناه
ترك زمينه گناه، سهم بسزايي در ترك فكر گناه دارد. سعي كنيد كه فكر گناه را به ياد خدا تبديل كنيد.

3. اشتغال به برنامه شبانه روزي
حتماً بايد شبانه‏روز خود را با برنامه‏ريزي صحيح و متناسب وضع روحي و جسمي خود پر كنيد و هيچ ساعت بي‏كاري نداشته باشيد تا نفس شما مشغول شود. در اوقات بيكاري وسوسه‏هاي نفس و شيطان به سراغ انسان مي‏آيد و او را به فكر گناه و سپس به خود گناه مي‏كشاند. اميرالموءمنين علي عليه‏السلام فرمود: «به راستي و حقيقت، اين نفس (انساني)، پيوسته و مرتب به بدي امر مي‏كند؛ در نتيجه، هر كس آن را به خود واگذارد (و به كاري نگمارد)، نفس او را به سمت گناهان مي‏كشاند».3

4. روزه گرفتن
روزه گرفتن، قواي حيواني و شهواني انسان را تضعيف مي‏كند. اگر قواي شهواني ضعيف شود، فكر گناه هم كم رنگ شود. امام جعفر صادق عليه‏السلام فرمود: «هرگاه شكم پر شود، طغيان مي‏كند».4 مفهوم حديث، اين است كه اگر شكم پر نشود، طغيان نمي‏كند و بهترين نوع گرسنگي، همان روزه گرفتن است.

تذكر اين نكته بسيار ضروري است كه روزه نبايد براي بدن ضرري داشته باشد وگرنه شرعاً حرام است. و نيز نبايد مزاحم انجام كارهاي روزمرّه باشد. در هر صورت، اگر براي روزه گرفتن ممكن نيست، ساعات پرداختن به ورزش بايد افزايش يابد.

5. ورزش
هر روز ورزش لازم است؛ البته آن ورزش‏هايي كه براي بدن ضرري ندارد؛ مثل نرم دويدن و نرم طناب زدن و انجام حركت‏هاي كششي.

چند توصيه
1. هيچ گناهي را كوچك نشماريد.

2. در ابتداي روز، با خداي متعال شرط كنيد كه گناه نكنيد و در طول روز، مراقب اعمال و رفتار خود باشيد و در پايان روز، از خويش حساب بكشيد. اگر از عملكرد خويش راضي بوديد، خداي را شكر گوييد و در صورتي كه راضي نبوديد، بر خويش سخت بگيريد.

3. بدانيد كه همواره در محضر خداي بزرگ هستيد و او بر وجود شما اشراف دارد و از ظاهر و باطن شما آگاه است.

4. از خداوند با دعا و نيايش استعانت و استمداد بجوييد؛ زيرا كه خود فرمود: «اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود، هيچ كدام به فضيلت و تزكيه روي نمي‏آورديد».5

5. اعمال و عادات نيكو را جايگزين رفتار ناپسند نماييد؛ مانند شركت دائمي در نماز جماعت، نماز شب و دعا.

قرآن كريم مي‏فرمايد: «خوبي‏ها، سرانجام ميدان را بر بدي‏ها تنگ خواهد كرد و آنها را از بين خواهد برد».6

همچنين مطالعه پيرامون زندگي پارسايان و زاهدان و مطالعه كتاب‏هاي اخلاقي را فراموش نكنيد.

در اين زمينه به كتاب‏هاي زير مراجعه كنيد:

1. گناه‏شناسي، محسن قرائتي.

2. گناهان كبيره، شهيد دستغيب.

3. قيامت و قرآن (تفسير سوره طور)، شهيد دستغيب.


پي‏نوشت:
1. شيخ عباس قمي، سفينة‏البحار.

2. همان.

3. علي سعادت پرور، سرالاسراء، ج 1، ص 544.

4. فيض كاشاني، المحجة البيضاء، ج 5، ص 150.

5. نور(24)، آيه 21.

6. هود(11)، آيه 114
دسته ها :
سه شنبه بیست و ششم 10 1391 22:24

 

ياران مردانه رفتند؛ اما هنوز تكبير وفاداري‌شان از مناره‌هاي غيرت اين ديار به گوش مي‌رسد.

ياران عاشقانه رفتند؛ اما هنوز لاله‌هاي سرخ دشت‌هاي اين خاك به يمن آنان به پا ايستاده‌اند.

ياران غريبانه رفتند؛ اما هنوز بوي عطر جانمازشان شعر سپيد ياس را مي‌سرايد. ياران رفتند و هنوز نام و يادشان زينت‌بخش كوچه‌هاي شهر است.

و من و تو...!

در اين ساحل باشكوه و امن آنان ايستاده‌ايم و در اين حضور عطرآگين و آسماني‌شان در آرامشيم و از سرخي آنان دشت‌هاي‌مان سرخ و لاله‌گون است.

آنان مردان هميشه جاويدان اين ديار دليرانند. آنان آينه‌هاي تمام‌نماي راه عزت و شرف من و تواند. ... نگاه كن! نور از پيشاني‌هاي به خاك افتاده آنان مي‌طرواد. برخيز! دست در دست هم دهيم و در امتداد مهر بمانيم!



"براي شادي روح شهيدان صلوات"




سه شنبه بیست و ششم 10 1391 22:11




و فضيلت تهجد و قيام ليل و گريه و ندبه از خوف خدا و شوق او - جل جلاله - و نماز شب را اگر بخواهى، اخبار و آيات وارده در اين باب كفايت مى‏كند.
و أنا أذكر منها سطراً تذكره لمن أراد أن يتذكر.

و من مختصرى از آن احاديث را ذكر مى‏كنم تا سبب يادآورى باشد براى كسانى كه طالب آنند.


از جمله روايات درباره شب زنده دارى، روايتى است كه از امام باقر (عليه السلام) نقل شده كه فرمود:

از آنچه خداوند متعال به حضرت موسى (عليه‏ السلام) وحى كرد اين است كه فرمود: دروغ مى‏گويد كسى كه مى‏پندارد كه مرا دوست مى‏دارد و زمانى كه تاريكى شب او را در آغوش مى‏كشد از من غافل شده و مى‏خوابد؛ اى پسر عمران! اگر مشاهده كنى كسانى را كه در دل شب به خاطر من از خواب برمى‏خيزند در حالى كه من حقيقت خود را بر آنان ممثل ساخته‏ام و با من سخن مى‏گويند از روى حضور (گويا مرا مى‏بيند) هر چند من عزيزتر از آنم كه نزد كسى حضور (حسى و مادى) يابم. اى پسر عمران! ببخش براى من، از ديده‏ات اشك و از دلت خشوع و از بدنت خضوع و آن‏گاه در تاريكى‏هاى شب مرا بخوان كه خدايت را نزديك و پاسخگو خواهى يافت.



روى عن النبى (صلى‏الله عليه و آله و سلم): ان شرف المؤمن صلاته بالليل.(126)
از حضرت رسول (صلى‏الله عليه و آله و سلم) روايت شده كه فرمود: شرافت مؤمن، به نماز شب خواندن اوست.



و روى: اذا جمع الله الأولين و الآخرين نادى مناد ليقم الذين (تتجافى جنوبهم عن المضاجع يدعون ربهم خوفاً و طمعاً)(127) فيقومون و هم قليل ثم يحاسب الناس من بعدهم.(128)
روايت شده: هنگامى كه خداوند متعال اولين و آخرين را گرد آورد، نداگرى ندا مى‏دهد كسانى كه پهلوهايشان از بسترها در دل شب دور مى‏شود (و به پا مى‏خيزند و رو به درگاه خدا مى‏آورند) و پروردگار خود را با بيم و اميد مى‏خوانند پس اينك به پا خيزند كسانى كه اندك هستند، و پس از آنكه به حساب آنان رسيدگى شد، به حساب مردم رسيدگى خواهد شد.




و فى الصحيح، عنه (صلى‏الله عليه و آله و سلم): ان فى جنه عدن شجره تخرج منها خيل أبلق مسرجه بالياقوت و الزبرجد ذوات أجنحه لا تروث و لا تبول، يركبها اولياء الله فيطير بهم فى الجنه حيث شاؤا قال فيناديهم أهل الجنه: يا اخواننا، ما أنصفتمونا! ثم يقولون: ربنا بماذا نال عبادك منك هذه الكرامه الجميله دوننا؟ فيناديهم ملك من بطنان العرش: انهم كانوا يقومون الليل و كمنتم تنامون و كانوا يصومون و كنتم تأكلون و كانوا يتصدقون بمالهم لوجه الله تعالى و أنتم تبخلون و كانوا يذكرون الله كثيراً لا يفترون و كانوا يبكون من خشيه ربهم و هم مشفقون.(129)

در روايت صحيحى از رسول اكرم (صلى‏الله عليه و آله و سلم) آمده است كه فرمودند: در بهشت عدن، درختى است كه از آن اسب‏هاى ابلق (يعنى سياه و سفيد) با زين‏هايى از ياقوت و زبرجد و داراى بال‏ها بيرون مى‏آيند، نه سرگينى از آنها خارج مى‏شود و نه ادرارى. اولياء الله بر آنها سوار مى‏شوند و به هر جاى بهشت كه بخواهند به وسيله آن اسب‏ها پرواز مى‏كنند. اهل بهشت (وقتى چنين مقاماتى از آنها مشاهده مى‏كنند) خطاب‏ مى‏كنند كه اى برادران ما، اين راه انصاف نيست كه با ما در پيش گرفتيد! سپس عرض مى‏كنند: اى پروردگار ما، اين بندگانت چگونه به اين كرامت زيبا دست يافته‏اند و ما از آن محروم مانده‏ايم؟! در اين هنگام فرشته‏اى از داخل عرض ندا مى‏دهد: آنان شب زنده‏دارى مى‏كردند در حالى كه شما خوابيده بوديد؛ آنان روزه (مستحبى) مى‏گرفتند در حالى كه شما مشغول خوردن بوديد؛ آنان مال خود را به خاطر خداى تعالى صدقه مى‏دادند در حالى كه شما بخل مى‏ورزيديد؛ آنان بسيار به ياد خدا بودند و همواره ذكر خداى مى‏گفتند (در حالى كه شما در اين خصوص سستى و كوتاهى مى‏كرديد)؛ آنان از ترس و خشيت پروردگار اشك مى‏ريختند و همواره در حالت بيم به سر مى‏بردند.




روى أنه كان مما ناجى الله به داود (عليه السلام): يا داود! و عليك بالاستغفار فى دلج الليل الى الأسحار، يا داود! اذا جن عليك الليل فانظر الى ارتفاع النجوم فى السماء و سبحنى و أكثر من ذكرى حتى أذكرك، يا داود! ان المتقين لا ينامون ليلهم الا بصلاتهم لى(130) و لا يقطعون نهارهم الا بذكرى، يا داود! ان العارفين كحلوا أعينهم بمرود السهر و قاموا ليلهم يسهرون، يطلبون بذلك مرضاتى، يا داود! انه من يصلى بالليل و الناس نيام يريد بذلك وجهى، فانى آمر ملائكتى: أن يستغفروا له و تشتاق اليه جنتى و يدعو له كل رطب و يابس.(131)

روايت شده كه از جمله نجواهاى خداوند متعال با حضرت داود (عليه السلام) اين بود كه فرمود: اى داود! بر تو باد به استغفار كردن در دل شب تا سحرگاهان، اى داود! زمانى كه تاريكى شب تو را در برگرفت پس نگاهى به صعود ستارگان در آسمان، بينداز و مرا تسبيح گو و بسيار به ياد من باش تا من نيز به ياد تو باشم. اى داود! همانا پارسايان، شب‏هايشان را نخوابند مگر اينكه نماز براى من به جاى آورند و روزهايشان را سپرى نكنند مگر اينكه به ياد و ذكر من مشغول باشند، اى داود! همانا عارفان سرمه شب‏زنده‏دارى را به چشم‏هايشان كشيده‏اند و شب را به بيدارى سپرى مى‏كنند و به اين وسيله خواهان خشنودى من هستند.
اى داود! همانا كسى كه در دل شب نماز گزارد در حالى كه مردم درخوابند و از اين عبادت نيز قصدش من باشم، پس به فرشتگانم امر مى‏كنم كه براى چنين كسى طلب بخشش كنند و بهشت من نيز مشتاق ديدار او خواهد بود، پس هر تر و خشكى براى او دعا خواهد كرد.



و عن ابن مسعود، قال رسول الله (صلى‏الله عليه و آله و سلم): حسب الرجل من الخيبه أن يبيت ليله لا يصلى فيها ركعتين و لا يذكر الله فيها حتى يصبح، فقيل: يا رسول الله (صلى‏الله عليه و آله و سلم)، ان فلاناً نام البارحه عن ورده حتى أصبح(132) و قال: ذلك رجل بال الشيطان فى أذنه فلم يستيقظ.(133)

از ابن مسعود روايت شده كه رسول خدا (صلى‏الله عليه و آله و سلم) فرمود: همين زيان و خسران مرد را بس كه شب را به صبح رساند و دو ركعت نماز در آن نخواند ذكر خدا ننمايد تا اينكه صبح گردد. پس عرض شد: يا رسول الله، فلانى ديشب تا صبح در خواب بود و ورد و ذكرى كه داشت از او فوت شد، پيامبر فرمود: او مردى است كه شيطان به گوش او بول كرده كه بيدار نگشته است.


و روى عنه (صلى‏الله عليه و آله و سلم): و ما نام الليل كله أحد الا بال الشيطان فى أذنيه و جاء يوم القيامه مفلساً و ما من أحد الا و له ملك يوقظه من نومه كل ليله مرتين يقول: يا عبدالله! أقعد لتذكر ربك، ففى الثالثه ان لم ينتبه يبول الشيطان فى أذنه.(134)
و از رسول اكرم (صلى‏الله عليه و آله و سلم) روايت شده كه فرمودند: هيچ‏كس تمام شب را با خواب سپرى نمى‏كند مگر اينكه شيطان در دو گوش او بول كند و روز قيامت چنين كسى مفلس و تهيدست حضور خواهد يافت و احدى نيست مگر اينكه فرشته‏اى او را هر شب دوبار بيدار مى‏نمايد و مى‏گويد: اى بنده خدا! از خواب برخيز و بنشين تا ياد و ذكر خدا نمايى و در بار سوم اگر برنخاست شيطان در گوش او بول مى‏كند.


و روى أن البيوت التى يصلى فيها بالليل و يتلى فيها القرآن، تضى‏ء لأهل السماء كما يضى‏ء الكواكب الدرى لأهل الارض.
و روايت شده كه همانا خانه‏هايى كه در آنها نماز گزارده شود و قرآن‏ تلاوت شود، براى اهل آسمان نورافشانى مى‏كند، همانگونه كه ستاره درخشان براى اهل زمين مى‏درخشد و نورافشانى مى‏نمايد.


و انه قال فى وصيته لأميرالمؤمنين - عليهما الصلاه و السلام - و عليك بصلاه الليل (و كرر ذلك ثلاثاً).(135)
و در وصيت پيامبر به اميرالمؤمنين - عليهما الصلاه و السلام - است كه فرمود: بر تو باد به نماز شب! (اين جمله را سه بار تكرار فرمودند). (136)


و قال (صلى‏الله عليه و آله و سلم): ألا ترون الى المصلين بالليل و هم أحسن الناس وجوهاً لأنهم خلوا بالليل لله سبحانه فكساهم من نوره.(137)
پيامبر (صلى‏الله عليه و آله و سلم) فرمودند: آيا نمى‏بينيد نماز شب‏خوانان را كه چهره‏هايشان از همه مردم زيباتر و جذاب‏تر است؟ علتش آن است كه آنان شب‏ها با خداى سبحان خلوت مى‏نمايند، پس خداوند متعال هم لباس نورانى بر آنان مى‏پوشاند.



و سئل الباقر (عليه السلام) عن وقت صلاه الليل، فقال: هو الوقت الذى جاء عن جدى رسول الله (صلى‏الله عليه و آله و سلم) أنه قال: ان لله تعالى منادياً ينادى فى السحر هل من داع فأجيبه؟ هل من مستغفر فأغفر له؟ هل‏ من طالب فأعطيه؟ ثم قال: هو الوقت الذى وعد فيه يعقوب بنيه أن يستغفر لهم و هو الذى مدح فيه المستغفرين، فقال: (و المستغفرين بالأسحار(138) )؛ ان صلاه الليل فى آخره أفضل من أوله و هو وقت الاجابه و الصلاه فيه هديه المؤمن الى ربه، فأحسنوا هداياكم الى ربكم يحسن الله جوائزكم فانه لا يواظب عليها الا مؤمن صديق.(139)
از امام باقر (عليه السلام) از وقت نماز شب سؤال شد، فرمود: وقت آن همان است كه از جدم رسول خدا (صلى‏الله عليه و آله و سلم) رسيده است كه فرمودند: همانا براى خداوند متعال منادى هست كه هنگام سحر ندا مى‏دهد كه آيا دعا كننده‏اى هست تا اجابت نمايم؟ آيا استغفار كننده‏اى هست تا مورد بخشش قرار دهم؟ آيا درخواست كننده‏اى هست تا به او عطا نمايم؟ سپس فرمود: همان وقتى است كه حضرت يعقوب (عليه السلام) به فرزندانش وعده داد تا براى آنان طلب غفران و بخشش نمايد، همان وقتى است كه استغفار كنندگان در آن مورد مدح و ستايش قرار گرفته‏اند، و در سحرگاهان، استغفار مى‏نمايند .
همانا نماز شب در آخر وقت، افضل از اول وقت آن است و آن وقت اجابت دعاهاست و نماز در آن موقع، هديه مؤمن به پروردگارش است؛ پس هديه‏هاى خودتان را جهت تقديم به پيشگاه خداوند متعال، نيكو نماييد تا خداى تعالى نيز جايزه‏هاى شما را نيكو نمايد كه مواظبت بر آن نمى‏كند مگر مؤمن راستگو. .








و روى أنه تعالى أوحى الى بعض الصديقين أن لى عباداً من عبادى يحبوننى فأحبهم و يشتاقون الى فأشتاق اليهم و يذكروننى و أذكرهم و ينظرون الى و أنظر اليهم وان حذوت طريقهم أحببتك و ان عدلت عنهم مقتك قال: يا رب و ما علامتهم؟ قال: يراعون الظلال بالنهار كما يراعى الراعى الشفيق غنمه و يحنون الى غروب الشمس كما يحن الطير الى و كره عند غنمه و يحنون الى غروب الشمس كما يحن الطير الى و كره عند الغروب فاذا جنهم الليل و اختلط الظلام و فرشت الفروش و نصبت الأسره و خلا كل حبيب بحبيبه نصبوا الى أقدامهم و افترشوا الى وجوههم و ناجونى بكلامى و تملقوا الى بانعامى فبين صارخ و باك و متأوه و شاك و بين قاعد و قائم و راكع و ساجد بعينى ما يتحملون من أجلى و بسمعى ما يشتكون من حبى أول ما اعطيهم ثلاث: أقذف من نورى فى قلوبهم فيخبرون عنى كما أخبر عنهم؛ و الثانيه: لو كانت السموات و الأرض و ما فيها فى موازينهم لأستقللتها لهم؛ و الثالثه: أقبل بوجهى عليهم فترى من أقبلت بوجهى عليه يعلم أحد ما أريد أن أعطيه؟

روايت شده كه خداوند متعال به يكى از صديقان، وحى فرمود كه مرا بندگانى است كه از ميان بندگانم كه آنان مرا دوست مى‏دارند و مشتاق من‏اند و من هم مشتاق آنان هستم، آنان به ياد من‏اند و من نيز به ياد آنان، ايشان به من مى‏نگرند و من هم به آنها؛ و اگر تو قدم در راه آنان نهادى، من دوستدار تو خواهم بود. اگر از راه آنها عدول نمايى، تو را دشمن خواهم داشت.
آن بنده خدا عرض كرد: پروردگارا، نشان آنها چيست؟ فرمود: همان‏گونه كه چوپان مهربان به دنبال گله خود است، آنان نيز تمام روز به دنبال سايه‏ها هستند تا ببينند كى روز به پايان مى‏رسد و به غروب آفتاب آن‏چنان علاقه‏مندند كه پرنده به هنگام غروب به آشيانه خود؛ پس چون شب آنان را فرا گرفت، و تاريكى‏ها درهم آميخت و بسترها گسترده شد و تختخواب‏ها آماده گشت و هر دوستى با دوست خود خلوت گزيد؛ در اين هنگام آنان قدم‏هاى خود را در پيشگاه من راست مى‏نمايند و سرپا مى‏ايستند و صورت‏هايشان را به سوى من فرش زمين مى‏نمايند و با كلام من با خود من مناجات مى‏كنند و چاپلوسى و تملق مى‏گويند با انعام من، گاهى ناله مى‏كنند و گاهى اشك جارى مى‏سازند و اگاهى آه سوزناك مى‏كشند و گاهى شكوه و شكايت مى‏نمايند، آنان در طول شب يا نشسته‏اند يا ايستاده؛ و يا در ركوع‏اند و يا سجود؛ من مشاهده مى‏كنم كه آنان به خاطر من چه مى‏كشند! و مى‏شنوم كه چه شكايت‏ها از عشق من مى‏نمايند! نخستين چيزى كه به آنان عطا مى‏كنم سه عنايت است: از نور خودم به دل‏هايشان مى‏اندازم تا با آن نور از من آگاه گردند همان‏طور كه من از آنان آگاه هستم و دوم آنكه اگر آسمان‏ها و زمين و آنچه كه در زمين است در ترازوى اعمال آنان قرار گيرد، من آنها را براى آنان كم و ناچيز مى‏شمارم؛ و سوم آنكه من روياروى آنان مى‏شوم، اگر من با كسى رويارو شدم به نظرت كسى مى‏داند كه من چه مى‏خواهم به او عنايت كنم؟








و روى عن بعض العابدين يقول: رأيت فى منامى كأنى على شاطى‏ء نهر يجرى بالمسك الأذفر و على حافيته شجر من اللؤلؤ و قصب الذهب و اذا بجوار مزينات لا بسات ثياب السندس كان وجوههن الأقمار و هن يقلن: سبحان المسبح بكل لسان سبحانه، سبحان الموجود فى كل مكان سبحانه، سبحان الدائم فى كل الأزمان سبحانه، فقلت من أنتن؟ فقلن:
‏ ذرانا اله الناس رب محمد يناجون رب العالمين الههم ‏ لقوم على الأطراف بالليل قوم و تجرى همول(140) القوم و الناس نوم
‏ فقلت: بخ بخ لهؤلاء القوم من هم؟!
فقلن: هؤلاء المتهجدون بالليل بتلاوه القرآن و الذاكرون الله كثيراً فى السر و الاعلان، المنفقين المستغفرين بالأسحار.(141)

يكى از عابدها مى‏گويد: به خواب ديدم كه گويا در كنار نهرى هستم كه مشك خوشبو در آن جارى است و در دو طرف آن نهر، درختى از لؤلؤ و نى‏هاى طلايى روييده بود. و ناگهان كنيزانى ديدم كه خود را با زيور آراسته‏اند و لباس‏هايى از جنس سندس و حرير دربركرده‏اند و صورت‏هايشان مانند ماه مى‏درخشد و مى‏گويند: منزه است خدايى كه به هر زبان تسبيح گفته شده است، منزه و پاك است او؛ منزه است خدايى كه در همه جا هست، پاك است او؛ منزه است خدايى كه در هر زمانى‏ جاويدان است، پاك است او.
گفتم شما كى هستيد؟ آن كنيزان گفتند:
خداى مردم و پروردگار محمد (صلى‏الله عليه و آله و سلم) ما را براى مردمى آفريده است كه شب‏ها به پا مى‏خيزند و با پروردگار جهانيان و خداى خودشان به مناجات مى‏پردازند در حالى كه مردم در خواب‏اند، اشك از ديدگان اين شب‏زنده‏داران جارى است.
گفتم: خوشا به سعادت آنان! اين قوم چه كسانى‏اند؟ گفتند كسانى هستند كه در دل شب با تلاوت كردن قرآن به تهجد مى‏پردازند و خداوند را در عيان و نهان بسيار ياد مى‏كنند و انفاق كنندگان و استغفاركنندگان در هنگام سحر هستند.






فانظر يا أخى الى ماورد فى أن لله تعالى ملكاً يقال له الداعى فاذا دخل شهر رجب ينادى هذا الملك كل ليله منه الى الصباح: طوبى للذاكرين، طوبى للطائعين، يقول الله تعالى: أنا جليس من جالسنى، مطيع من أطاعنى و غافر من استغفرنى .(142)
اى برادر، خوب دقت كن در روايتى كه مى‏گويد: براى خداى تعالى فرشته‏اى است كه او را داعى گويند و چون ماه رجب فرا مى‏رسد اين فرشته هر شب تا صبح ندا مى‏دهد كه: خوشا به حال آنان كه به ياد خدا هستند و خوشا به حال كسانى كه فرمانبردار اويند، خداى تعالى مى‏فرمايد: من همنشين كسى هستم كه با من همنشين باشد، اجابت كننده كسى هستم كه اطاعت كننده من باشد و آمرزنده كسى هستم كه از من طلب آمرزش و غفران نمايد
دسته ها : نماز
سه شنبه بیست و ششم 10 1391 22:5

فضيلت و نكات نمازهاي نافله(مستحبي)


يكي از نقطه هاي آغاز در رسيدن به كمال ، التزام به نوافل و مستحبات است. نوافل و سنن صالحه چندان مهم است كه بعضي از فقها ترك جميع سنن را از آن جهت كه دليل بر بي اعتنايي به آداب شرع مقدس است حرام دانسته اند.[1]



ـ چند نكته مفيد:
الف. التزام و استمرار بر نوافل و مستحبات سه اثر مهم دارد:


1. گناهان انسان را محو مي سازد، چنانكه خداوند متعال مي فرمايد:
«وَ أَقِمِ الصََّلاةَ طَرَفَيِ النَّهارِ وَ زُلَفاً مِنَ اللَّيْلِ إِنَّ الْحَسَناتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئاتِ»[2]

نماز بگذار در آغاز و انجام روز و ساعاتي از شب. زيرا نيكيها بديها را از ميان مي برد... .

و در حديث آمده است كه نماز مؤمن در شب گناهان روز او را از بين مي برد.[3]

و در بعضي نقلها آمده است كه نماز وِتْر گناهان را از بين مي برد.[4]




2. نواقص و كمبودهايي را كه بر اثر غفلت يا قصور در فرايض و واجبات رخ داده است، جبران مي‎كند. مثلاً نوافل يوميه ـ خصوصاً نوافل شب ـ نواقص نمازهاي يوميه را مرتفع مي سازد، روزه هاي مستحبّي نواقص روزه هاي ماه رمضان را برطرف مي كند، صدقات مستحبّه كمبودهاي واجبات مالي از قبيل زكات و خمس را رفع مي نمايد و ... احتمال دارد كه اعمال مستحبه مطلقاً در رفع نواقص كليه فرايض و واجبات مؤثر باشد. در اين مورد به چند حديث اشاره مي شود.


از امام باقر ـ عليه السّلام ـ نقل شده است كه فرمود:
« إنَّما جُعِلْتَ النّافلةُ لِيَتُمَّ بها ما يَفْسُد منَ الْفريضةِ.»[5]
نماز نافله براي آن قرار داده شده است كه فساد و نقص فرايض را جبران كند.


در حديث ديگر آمده است:

«إنَّ تباركَ و تعالي أتمَّ صلوةَ الْفريضةَ بصلوةِ النّافِلةِ.»[6]
خداوند تبارك و تعالي نماز واجب را با نماز نافله كامل كرده است.



ابوحمزه ثمالي مي گويد كه امام ـ عليه السّلام ـ فرمود: هيچ نمازي بدون حضور قلب قبول نيست. من عرض كردم: فدايت شوم، همه ما هلاك شديم؟ فرمود: نه، زيرا خداوند متعال اين گونه عبادات را به وسيله نافله ها كامل مي‎گرداند.[7]


3. موجب تقرّب به خداوند سبحان مي شود، چنانكه مي فرمايد:
«تَتَجافي جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضاجِعِ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفاً وَ طَمَعاً وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِيَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْيُنٍ جَزاءً بِما كانُوا يَعْمَلُونَ»[8]
مؤمنان حقيقي شبها پهلو از بستر برمي دارند و خداي را با بيم واميد مي خوانند و از آنچه روزيشان كرده ايم انفاق مي كنند. پس هيچ كس نمي داند به پاداش اعمالشان چه نعمتها به عنوان چشم روشني براي آنها در عالم غيب آماده شده است.


و نيز مي فرمايد:
«وَ مِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نافِلَةً لَكَ عَسى أَنْ يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقاماً مَحْمُوداً»[9]
پاسي از شب را براي اداي نافله بيدار باش، باشد كه خدايت تو را به جايگاه پسنديده اي برگزيند.




و در حديث قدسي آمده است:
«... و ما تقرَّب إليَّ عبدٌ بشيْ ءٍ احبُّ إليَّ ممّا افْترضْتُ عليهِ و انَّهُ ليتقرَّبُ إليَّ بِالنّافلةِ حتي اُحبَّهُ فَإذا احْبيْتُهُ كُنْت سَمْعَهُ الّذي يسْمع بِهِ، و بصرهُ الَّذي يُبْصرُ بِهِ و لِسانَهُ الّذي ينْطقُ بِهِ وَيَدَهُ التَّي يَبْطِشُ بها، إنْ دعاني أجبتُهُ، و إنْ سَئلني أعْطَيْتُهُ...»[10]
هيچ بنده اي به عبادتي بهتر از فرايض و واجبات به من تقرّب نجسته است و او به وسيله نوافل به من تقرب مي‎جويد تا جايي كه من او را دوست بدارم؛ آنگاه كه دوستش داشتم من گوش شنواي او و ديده بيناي او و زبان گويا و دست تواناي او خواهم بود، اگر مرا بخواند پاسخش مي دهم و چنانچه چيزي از من بخواهد ارزاني اش مي دارم.



در حديث ديگر آمده است:
«صلوةُ النَّوافِلِ قُربانُ كلِّ مؤمنِ... .»[11]
نماز نافله وسيله نزديك شدن مؤمنان به خداوند است... .



از رسولخدا ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ نقل شده است:
«أشرف اُمَّتي حملةُ الْقرانِ و اصْحاب اللَّيلِ.»[12]
بزرگان و اشراف امّت من دو گروه اند: حاملان (: حافظان) قرآن، و شب زنده داران.




ب. نكته دوم آنكه اعمال مستحبه و نوافل در صورتي مفيد و مؤثر است كه استمرار و تداوم داشته باشد، چنانكه دراحاديث آمده است: هر عمل نيكي را كه شروع مي‎كنيد حداقل آن را تا يك سال ادامه دهيد[13] كه تأثير عمل در تداوم آن است.


و در حديث ديگر آمده است: مداومت بر كار خير آثار خوبي از آن ناشي مي شود از جمله: ترك كارهاي زشت، پرهيز از لغزش و گناه، حصول يقين، حبّ نجات، طاعت خداي رحمان، تعظيم منطق و برهان، دوري از وسوسه شيطان و پذيرفتن عدل و گفتار حق. اينها چيزهايي است كه شخص خردمند از تداوم بر كار خوب به دست مي آورد.[14]




و در حديث ديگر در اهميت مداومت بر كار خير از امام باقر ـ عليه السّلام ـ نقل شده است كه آن حضرت همواره مي فرمود: هنگامي كه بر كار خوبي خود را عادت مي دهم دوست دارم كه بر آن مداومت داشته باشم. چنانچه نتوانم آن را در شب انجام دهم قضاي آن را در روز بجا مي آورم و اگر در روز از من فوت شود در شب آن را قضا مي كنم. به راستي محبوب ترين عمل نزد خدا عملي است كه دوام داشته باشد.[15]


ج. مقصود از التزام به نوافل و مستحبات آن نيست كه انسان تمام مستحبات را بجا آورد كه چنين چيزي نه ممكن است و نه جايز، زيرا نه امكانات اجازه مي دهد و نه ساير تكاليف و مسئوليتها براي انسان اين همه وقت باقي مي گذارد بلكه مقصود آن است كه انسان در حدود شرايط و امكانات فردي و اجتماعي اعمالي را انتخاب كند و ملتزم به انجام آن باشد.


د. در شرع انور نسبت به پاره اي از عبادات و مستحبات و خدمات و صدقات و سنن صالحه بيشتر تأكيد شده و سيره و روش اولياي دين و ائمه معصومين ـ عليهم السّلام ـ بر التزام به اين گونه سنن بوده است مانند:
قرائت قرآن، تهجّد و شب زنده داري و مناجات و راز و نياز در دل شب (آنگاه كه چشمها همه در خواب اند)، التزام به اوّل وقت در نمازهاي واجب، بجا آوردن پنجاه و يك ركعت نماز در شبانه روز كه هفده ركعت آن واجب و بقيه مستحب است به ويژه نماز شب و دو ركعت نافله صبح و دو ركعت نافله عشاء (و تيره)[16] و همواره با وضو بودن، رعايت آداب و سنن و حضور قلب در عبادات، تعقيبات نماز، شركت مداوم در نماز جمعه و جماعات، طولاني كردن قنوت و سجده هاي نماز، و سه روز روزه در هر ماه، زيارت قبور اولياء و شهدا خصوصاً پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ و ائمه معصومين ـ عليهم السّلام ـ گريه و بكاء در عزاي سيّد الشّهداء ـ عليه السّلام ـ و توسّل به آن حضرت و ساير معصومين ـ عليهم السّلام ـ صله رحم و دستگيري از ارحام و مستمندان، اطعام طعام و افشاي سلام به ويژه در مورد دوستداران اهل بيت عصمت ـ عليهم السّلام ـ تداوم نسبت به برخي از اوراد و اذكار مأثوره مانند ذكر «لا اله الّا الله» و «استغفرالله ربي واتوب اليه» و صلوات بر محمد و آل محمد ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ و تسبيحات حضرت فاطمه سلام الله عليها[17] بعد از هر نماز و در هنگام خواب. بعضي از بزرگان فرموده اند صد بار ذكر «لا اله الّا الله» و هفتاد بار استغفار پس از نماز صبح به شرط توجه و حضور قلب بسيار مجرب است، حتي المقدور آن را ترك نكنيد. و همچنين ده بار گفتن «لا اله الّا الله الملك الحقّ المبين» و هفت بار «لا حول و لا قوَّة الّا بالله العلي العظيم» پس از نماز صبح و نماز مغرب.



در احاديث آمده است كه قرائت چهار آيه از آخر سوره حشر كه از آيه شريفه «لَوْ أنزلنا هذَا الْقُران» شروع شده و تا آخر سوره به پايان مي رسد هر روز صبح بسيار خوب است و بهتر آن است كه در سجده شكر خوانده شود. اين بود قسمتي از مستحبّات كه تداوم بر آن بسيار مجرّب و مفيد است.







محمد رضا مهدوي كني - نقطه هاي آغاز در اخلاق عملي، ص337[1] . مرحوم صاحب جواهر در كتاب فضا و شهادات (ج 41 / صفحه 30) در عدالت شاهد مي فرمايد: بعضي از فقها معتقدند كه ترك جميع سنن و مستحبات در صورتي كه دليل بر بي اعتنايي به سنن اسلامي باشد منافي و قادح عدالت است.
[2] . هود / 114.
[3] . جامع احاديث الشيعه، ج 7 / صفحه 107.
[4] . همان، صفحات 107، 108. نماز وتر يك ركعت است كه با آداب مخصوصه در پايان نوافل شب خوانده مي شود. نوافل شب يازده ركعت است كه هشت ركعت آن به نيت نماز شب و دو ركعت به نيت نماز شفع و يك ركعت به نيت نماز وتر خوانده مي شود و ثواب و آثار فراواني دارد.
[5] . جامع احاديث الشيعه، ج 7 / صفحات 116، 118.
[6] . جامع احاديث الشيعه، ج 7 / صفحات 116، 118.
[7] . همان، صفحه 135.
[8] . سجده / 16 ، 17.
[9] . اسراء / 79.
[10] . جامع احاديث الشيعه، ج 7 / صفحه 99.
[11] . همان، ـ صفحه 100.
[12] . همان، صفحه 102.
[13] . اصول كافي، ج 2 / صفحات 82، 83.
[14] . تحف العقول، صفحه 14.
[15] . مستدرك، ج 1 / صفحه 15.
[16] . مفسّران قرآن گفته اند: آيه شريفه «وَ قُرْآنَ الْفَجْرِ إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ كانَ مَشْهُوداً» (اسراء / 78) مربوط به نافله صبح مي باشد كه در نزد خدا مشهود و مقبول است.
[17] . تسبيحات حضرت زهرا سلام الله عليها عبارت است از 34 بار الله اكبر، 33 بار الحمدالله و 33 بار سبحان الله.

دسته ها : نماز
سه شنبه بیست و ششم 10 1391 22:3
نماز حضرت فاطمه ـ سلام الله عليها ـ

نماز حضرت دو ركعت است، در ركعت اول بعد از حمد صد مرتبه سوره قدر و در ركعت دوم بعد از حمد صد مرتبه سوره توحيد مي خواند و بعد از فارغ شدن از نماز تسبيحات حضرت زهرا ـ سلام الله عليها ـ را انجام مي دهد.


و وارد شده كه اين افضل نمازهاي مستحبي است و در اول شب ذي الحجه مؤكد است.
نماز ديگر: چهار ركعت نماز كند به دو سلام بخواند در ركعت اول بعد از حمد «توحيد» پنجاه مرتبه و در ركعت دوم بعد از حمد «و العاديات» پنجاه مرتبه و در ركعت سوم بعد از حمد «اذا زلزلت» پنجاه مرتبه و در ركعت چهارم بعد از حمد «اذا جاء نصرالله» پنجاه

دسته ها : نماز
سه شنبه بیست و ششم 10 1391 22:1

نماز حضرت علي ـ عليه السّلام ـ
و آن چهار ركعت است به دو تشهد و دو سلام. در هر ركعت بعد از حمد پنجاه مرتبه سوره توحيد خوانده مي شود.
از حضرت صادق ـ عليه السّلام ـ روايت كرده اند كه فرمود: «كسي كه اين نماز را به جا آورد از گناهان بيرون آيد مانند روزي كه از مادر متولد شده باشد و حاجتهاي او برآورده شود».

دسته ها : نماز
سه شنبه بیست و ششم 10 1391 22:1

نماز حضرت رسول ـ صلّي الله عليه و آله ـ
نماز حضرت دو ركعت است. در هر ركعت بعد از حمد پانزده مرتبه سوره قدر، و در هر يك از ركوع و بعد از سر برداشتن از آن و در سجود و بعد از سر برداشتن از آن و در سجده دوم و بعد از سر برداشتن از آن پانزده مرتبه سوره قدر را بخواند، بعد از آن ركعت دوم را مثل ركعت اولي انجام دهد.
اگر چنين كند منصرف شود، در حالي كه مابين او و خداوند گناهي نماند، مگر اين كه بخشيده شود و هر چه را كه طلب كرده به او بدهند.
و مستحب است بعد از آن دعا بخواند كه در مفاتيح ذكر شده است.


دسته ها : نماز
سه شنبه بیست و ششم 10 1391 21:58
X