.. زني خانه دار همنشين حضرت داوود (ع) افسران - زني خانه دار همنشين حضرت داوود (ع)
هر درد و زيان و رنجي به من مي رسيد و صبر مي كردم حتي از خدا نخواستم آن را برطرف سازد و براي صبرم پاداش نخواستم و همواره شكر خدا را نمودم من راضي به رضاي خدا هستم و هيچ وقت از خدا ناراضي نبودم به گزارش فرهنگ نيوز، راضي بودن به رضاي الهي و تسليم امر او بودن از جايگاه ويژه اي برخوردار است. اين در حالي است كه در تمامي لحظات زندگي توصيه به دعا و درخواست از خداوند شده است. امير مؤمنان حضرت علي عليه السلام مي فرمايد: محبوب ترين چيز نزد خدا دعا است . آيا بايد به دعا وعرض نياز، به عنوان يك وظيفه نگاه كرد يا فقط مساله رفع حاجت مطرح است؟ اگر يكي از دوستان ما فقط زماني به ديدار ما بيايد و يا تلفني ارتباط برقرار كند كه كاري با ما دارد و چيزي مي خواهد چه احساسي به ما دست مي دهد؟ اين كار تصوير خوشايندي در ذهن ما ايجاد نمي كند و اينكه او ما را به خاطر خودمان نمي خواهد را القا مي كند. در رابطه با خداوند هم همينگونه است؛ همان طور كه ما اگر با اقوام و يا دوستان خود ارتباط قلبي داشته باشيم با او با محبت رفتار كرده و همواره احوال اورا جويا شده و به ديدارش برويم با خدا نيز نبايد فقط با حاجت سخن بگوييم. زيبايي دعا به انس و محبت به خداوند است. در اين صورت حتي اگر تقاضايي هم داشته باشيم زيبا است. واگر هم حاجتي داريم و از خداوند مي خواهيم آن را برآورده كند نبايد توقع داشت كه حتما برآورده شود و روح تسليم و رضا بايد در همه ي دعاها و نيايش هاي ما باشد. اگر درخواستي از بزرگ به كوچك باشد به آن امر مي گويند ولي اگر كوچكتر از بزرگتر درخواستي داشته باشد به آن دعا مي گويند . افرادي كه جاهل هستند در دعايشان حاكميت و آمريت وجود دارد. اين افراد به خدا مي گويند كه حتما بايد اين خواسته ي من را برآورده بكني .اصرار در مسائل معنوي و مادي خوب است ولي اهم رضاي خداست. در اين رابطه در كتاب سفينة النجاة آمده است: حضرت داوود به خدا گفت : همنشين من در بهشت كيست ؟ به نظر مي رسيد كه همنشين او در بهشت يك پيامبر يا عابد يا زاهد باشد. به داوود خطاب شد كه همنشين تو در بهشت خانم خانه داري است . اين جاي تعجب بود كه همنشين يك پيامبر يك خانم خانه دار بود . حضرت داود (عليه السلام) به خانه آن زن رفت و در خانه را زد. زن از خانه بيرون آمد تا حضرت را ديد گفت : آيا در مورد من وحي رسيده است كه به خانه من آمده اي ؟ حضرت داود (عليه السلام) فرمود: آري . زن گفت : آن چيست ؟ حضرت داوود فرمود: آن وحي الهي است در فضيلت تو. زن گفت : او من نيستم ، شايد زني همنام من باشد، چون من لياقت آن را ندارم . حضرت داوود فرمود: آن زن تو هستي . زن گفت : به خدا كاري كه مرا به چنين موفقيت رسانده باشد از خود نمي بينم. حضرت داوود (عليه السلام) به او فرمودند: اندكي از زندگي خود را برايم بگو. زن گفت : هر درد و زيان و رنجي به من مي رسد صبر مي كنم و صبر كردم حتي از خدا نخواستم آن را برطرف سازد و براي صبرم پاداش نخواستم و همواره شكر خدا را نمودم من راضي به رضاي خدا هستم و هيچ وقت از خدا ناراضي نبودم. حضرت فرمودند: به او گفتم به همين خاطر به چنين مقامي رسيدي . پس اين طور نيست كه بطور مطلق اگر كسي چيزي از خدا بخواهد ، خدا به او بدهد . مالكيت از آن خداست و اگر تسليم خواسته خدا باشيم و از روي محبت او را بخوانيم او بهترين ها را برايمان محقق مي كند و بايد هم در آسايش وهم سختي دعا كنيم و راضي به رضاي او باشيم. ..