معرفی وبلاگ
فعالییت سازمان زنان انقلاب اسلامی در پی انسجام و هماهنگی و شناسایی زنان فعال منطقه بسته به مهارت و توانمندیی انها در جهت رفع نیازمندرهای زنان ان منطقه . خواهرم بسته به نیاز فکری و روحی و مادی خود با ما هم سخن شو بهترین خوبی ها نزد زنان است امام صادق(ع) باهم شویم ،یکی شویم درمانی برای دردی شویم ............ آن لحظه اي كه زن در خانه خود مي ماند و (به امورزندگي و تربيت فرزند مي پردازد)به خدا نزديكتر است.حضرت زهرا (س)
صفحه ها
دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 2083874
تعداد نوشته ها : 1572
تعداد نظرات : 178
Rss
طراح قالب
موسسه تبیان

غريب يا غريب الغربا

ممكن است تصور شود لقب «غريب» براي امام هشتم (ع) به خاطر دوري آن حضرت از شهر پيامير(ص) يعني مدينه بوده است اما از بين امامان ما ، فقط دو امام بوده اند كه به طور كامل درمدينه زندگي كرده اند، امام باقر(ع) و امام صادق(ع) . باقي ائمه هركدام به دليلي از سرزمين خود دور و غريب مي شوند كه با اين حساب، اين لقب نبايد تنها به اين دليل باشد.
به نظر مي رسد كه اين لقب را خود امام و نزديكان آن حضرت شايع كرده اند تا مانع از موفقيت اقدام سياسي مامون كه مي خواست از ولايتعهدي امام رضا (ع) سوء استفاده بكند، شوند.
همچنان كه امام رضا (ع) در وقت حركت به سوي ايران، از اهل بيتشان خواستند تا گريه و نوحه بكنند، يا وقتي كه دعبل خزاعي درمرو خدمت ايشان رسيد وشعري را كه در رثاي شهادت امامان قبلي براي آن حضرت خواند، حضرت به شعر او دوبيت اضافه كردند: «وقبر بطوس يالها من مصيبت / الحت علي الاحشا بالزفرات / الي الحشر حتي يبعث الله قائما/ يفرج عنا الغم والكربات» يعني «وقبري در طوس است كه مصيبتش غم را تا روز قيامت در دل ها مي افروزد تا اينكه خداوند قائمي را برانگيزد واندوه را از دل ما برطرف كند.» دعبل پرسيده بود: « يابن رسول الله! من چنين قبري را نمي شناسم.» وحضرت جواب داده بود: « آن قبر من است.» دعبل هم قصيده اش را با دوبيت امام، اين طرف و آن طرف براي شيعيان مي خواند.


دسته ها : امام رضا(ع)
شنبه بیست و سوم 10 1391 14:3

عالم آل محمد

ائمه معصومين ما (ع) همگي از علماي عصرخود بوده اند و قبل از امام رضا (ع) به امام باقر(ع) هم اين لقب را داده بودند. با اين حال شهرت امام رضا(ع) به برتري علمي برهمعصرانش از آنجا آمده است كه مامون كه خودش هم از دانشمندان بود و«اعلم بني عباس» به حساب مي آمد. دردوره ولايتعهدي، مناظرات متعددي را بين امام رضا (ع) و علماي ديگر مذاهب ترتيب مي داد. انگيزه مامون از اين كار را بعضي مثل طبري (درتاريخ طبري) علاقه او به علم ودانش ذكر كرده اند وحاكم نيشابوري (درتاريخ نيشابور) مي گويد كه اين كار را مي كرد تا نقاط ضعف احتمالي امام رضا (ع) را برملا كند وبه جايگاه ايشان توهين كند. به هر حال، هدف هرچه كه بود نتيجه مناظرات اذعان همه به علم ودانش سرشار امام (ع) و دادن لقب «عالم آل محمد» به آن حضرت بود.

دسته ها : امام رضا(ع)
شنبه بیست و سوم 10 1391 14:1

ضامن آهو

بعد از «رضا» مشهورترين لقب امام هشتم «ضامن آهو» است وجالب اينكه درهيچ كدام از منابع كهن تاريخي ، داستان پناه آوردن آهو به امام رضا(ع) نيامده است. قديمي ترين منبعي كه چنين لقبي آورده ، اين شهر آشوب (متوفاي 588ق) در«مناقب آل ابي طالب» است كه در وصف آن حضرت - جايي كه درجريان ذكر وقايع سفر امام (ع) به ايران به نيشابور مي رسد- يك بيت شعر از شاعري به نام «ابن حماد» نقل مي كند كه به اين شكل :«الذي لاذت به الظبيه والقوم جلوس / من ابوه المرتضي يزكو ويعلو و يروس» يعني اوكسي است كه آهوي ماده به او پناه آورد؛ درحالي كه گروهي نشسته بودند. او كسي است كه پدرش علي مرتضي(ع) است وهمواره درحال تزكيه وتعالي وبالا رفتن است. اين درحالي است كه روايت پناه آوردن آهوي ماده، دوقرن قبل از اين كتاب براي پيامبر (ص) روايت شده است.
طبراني (متوفاي 360ق) در «المعجم الكبير» وامام بيهقي (متوفاي 430ق) در«دلايل النبوه» نقل كرده اند كه روزي پيامبر از كنار شكارچياني مي گذشت كه آهويي شكار كرده بودند. آن آهو با حضرت سخن گفت. پيامبر به شكارچي ها فرمود كه آهو را رها كنند تا برود به بچه هايش شير بدهد و برگردد. شكارچي ها پرسيدند: «درقبال چه چيزي آن را آزاد كنيم؟» حضرت فرمودند: من ضامنم» . رسول خدا(ص) نشست تا آهو رفت و برگشت. شكارچي ها هم آهو را به حضرت بخشيدند وآن حضرت، آهو را آزاد فرمودند.
درعوض، شيخ صدوق (متوفاي 381ق) دركتاب «عيون الاخبار الرضا» داستاني را نقل مي كند از ابومنصور محمد بن عبدالرزاق طوسي (متوفاي 350ق) . ابومنصور ، كسي است كه به دستورش داستان هاي «شاهنامه» جمع شده بود وابتدا دقيقي وبعد فردوسي آن را به نظم كشيدند.
ابومنصور طوسي تعريف مي كند كه در جواني اش يك بار براي شكار مي رود. آهويي گيرش مي آيد. او را دنبال مي كند. آهو مي رود ومي رود تا به مزار حضرت رضا(ع) مي رسد، به محض وارد شدن آهو به داخل ساختمان مزار، سگ ابومنصور دست از تعقيب او بر مي دارد. خود ابومنصور كه سني مذهب بوده، داخل مزار هم مي رود. اما به جز پشكل آهو چيزي پيدا نمي كند. ابومنصور مي گويد از آن زمان معتقد به مزار امام رضا(ع) شده است ومدام به زيارت آن حضرت مي رود.
به نظر مي رسد داستان ضامن آهو شدن امام رضا(ع) ، از ادغام اين دو داستان با هم آمده باشد.




دسته ها : امام رضا(ع)
شنبه بیست و سوم 10 1391 14:1

رضا


معروف ترين لقب امام هشتم رضاست. اين لقب را دشمن امام(ع) يعني مامون به آن حضرت داده بود. چنان كه طبري و ديگران مي نويسند، بعد از ولايتعهدي امام (ع) مامون دستور داد به نام آن حضرت سكه بزنند. روي اين سكه ها كه الان درموزه آستان قدس است. نوشته شده: «الامير الرضا وليعهد المسلمين علي بن موسي».
مامون، لقب رضا را از شعار «الرضا من آل محمد» گرفته بود. اين شعاري است كه اولين بار مختار درقيامش كه به خونخواهي امام حسين (ع) بود، در كوفه از آن استفاده كرد(سال 76ق). اين شعار يعني «ما فقط به حكومت كسي از آل محمد راضي هستيم.» اين شعار را بعدها داعيان عباسي (كساني كه براي قيام به نفع بني عباس وعليه بني اميه دعوت مي كردند، مثل ابومسلم خراساني) هم به كار بردند وحالا مامون مي خواست وانمود بكند كه اوست كه اين شعار و آرزوي قديمي را تحقق بخشيده است.
حديثي هم از امام جواد(ع) در «عيون اخبار الرضا» هست كه درجواب سوالي كه مي گويد چرا پدر شما را رضا ناميده اند، فرموده اند: «زيرا مرضي (= مورد رضايت) خدا در آسمان ومرضي رسول خدا وائمه او درزمين بود». آن شخصي به سوالش اصرار مي كند. مي پرسد مگر باقي پدران شما مرضي خدا ورسول نبودند؟ امام جواب مي دهند: «چرا، اما فقط پدرم بود كه مرضي موافقان ومخالفان قرار گرفت.» بعدها مضمون اين حديث بيشتر مورد توجه قرار گرفت.



دسته ها : امام رضا(ع)
شنبه بیست و سوم 10 1391 13:58

ثامن، ثامن الائمه يا ثامن الحجج


درزمان امام موسي كاظم(ع) ، انحرافي درمسير تشيع صورت گرفت وگروهي برادر بزرگ تر آن امام يعني اسماعيل (پسر امام صادق (ع)) را امام هفتم خواندند. پس از آغاز امامت امام رضا(ع) درسال 183 قمري، پيروان ايشان تاكيد فراواني بر لقب «ثامن»يا هشتم داشتند تا آن اشتباه ديگر تكرار نشود.از نكات جالب تاريخ اينكه امام هشتم شيعيان، معاصر مامون عباسي بود كه هشتمين خليفه عباسي به حساب مي آيد.

دسته ها : امام رضا(ع)
شنبه بیست و سوم 10 1391 13:56
[size=medium]اهميت زيارت امام رضا(ع)

هر فرقه‎اى از شيعه، امام حسين(ع) را از جهات مختلفى از قبيل، شهادت آن حضرت، مخصوصا فرزند بى واسطه حضرت زهرا(س) بودن، محترم مى‎شمارند و فِرَق ديگر شيعه، از قبيل: كسيانيه، زيديه، اسماعيليه و واقفيه و ... امامت حضرت سيدالشهدا(ع) را پذيرفته‎اند؛ اما در اين ميان، حضرت رضا(ع) داراى ويژگى خاصى است كه اغلب انشعابات تشيع، قبل از ايشان بوده و باقيمانده از فِرَق مختلف همين خواص شيعه هستند كه به ولايت حضرت رضا(ع) معتقدند و شمارشان نسبت به بقيه كمتر است؛ لذا در روايات «عارفا بحقه» قيد شده يعنى ايشان را امام واجب الاطاعة بداند.

زيارت امام رضا(عليه‎السلام) مزاياي بسياري دارد كه در اين مقاله به تعدادي از آنها اشاره مي‎شود.

مزيت اول - زيارت حضرت رضا(عليه‎السلام) افضل و برتر از زيارت سيدالشهدا(عليه‎السلام) است :

حضرت عبدالعظيم حسنى گفت: به حضرت جواد(عليه‎السلام) عرض كردم: متحيرم كه به زيارت قبر حضرت سيدالشهدا(عليه‎السلام) مشرف شوم يا به زيارت پدرتان.

فرمود: اندكى صبر كن؛ سپس داخل اندرون شد بعد - در حالى كه اشك‎هايش بر رخسارش جارى بود - خارج شد و احتمالا به ياد پدرش افتاده و بر دورى از پدر اشك ريخته بود... فرمود: زائران امام حسين (عليه‎السلام) بسيارند؛ اما زائران پدرم كم هستند.

در روايت ديگر فرمود: زيارت پدرم افضل است زيرا حضرت ابا عبدالله الحسين(عليه‎السلام) را همه مردم زيارت مى‎كنند؛ امام پدرم را، جز خواص شيعه زيارت نمى‎كنند.(1)

زيرا هر فرقه‎اى از شيعه، امام حسين(عليه‎السلام) را از جهات مختلفى از قبيل، شهادت آن حضرت، مخصوصا فرزند بى واسطه حضرت زهرا(عليهاالسلام) بودن، محترم مى‎شمارند و فِرَق ديگر شيعه، از قبيل: كسيانيه، زيديه، اسماعيليه و واقفيه و ... امامت حضرت سيدالشهدا(عليه‎السلام) را پذيرفته‎اند؛ اما در اين ميان، حضرت رضا(عليه‎السلام) داراى ويژگى خاصى است كه اغلب انشعابات تشيع، قبل از ايشان بوده و باقيمانده از فِرَق مختلف همين خواص شيعه هستند كه به ولايت حضرت رضا (عليه‎السلام) معتقدند و شمارشان نسبت به بقيه كمتر است؛ لذا در روايات «عارفا بحقه» قيد شده يعنى ايشان را امام واجب الاطاعة بداند.

مزيت دوم - زائر امام رضا(عليه‎السلام) از زوار تمام انبياء و اوليا و ائمه(عليهم‎السلام) افضل و با ارزش‎تر است .

سليمان بن حمص گفت(2) از موسى بن جعفر(عليهماالسلام) شنيدم كه مى‎فرمود: هر كس قبر فرزندم على را زيارت كند خداوند ثوابى معادل هفتاد حج مبرور(3) به او عطا مى‎فرمايد.

با تعجب گفتم: هفتاد حج مبرور؟! فرمود: آرى.

هفتاد هزار حج. باز با تعجب گفتم: هفتاد حج مبرور؟!

فرمود: آرى. هفتاد هزار حج مبرور. بار ديگر با تعجب پرسيدم .

فرمود: بعضى از حج‎ها در پيشگاه خدا مقبول نمى‎شود. هر كس فرزندم را زيارت كند يا شبى در كنار قبر او به سر برد، مانند كسى است كه خداوند را در عرش زيارت كند.

باز با تعجب پرسيدم مانند كسى كه خدا را در عرش زيارت كند؟!

فرمود: آرى. روز قيامت، در عرش خدا چهار نفر از پيشينيان: نوح، ابراهيم، موسى و عيسى و چهار نفر از آخرالزمان: محمد، على، حسن و حسين(عليهم‎السلام) گرد خواهند آمد و بعد، اين مجلس ادامه خواهد يافت. يعنى غير از اين هشت نفر ديگران هم خواهند بود و زوار قبور ائمه(عليهم‎السلام) با ما، در همين جلسه شركت خواهند داشت .

درجه و با ارزش‎ترين عطيه و عنايت، مخصوص زوار فرزندم على بن موسى الرضاست .

مزيت سوم: براى زوار حضرت رضا(عليه‎السلام) ضمانت شده است كه خداوند گناهان گذشته و آينده‎اش را مى‎بخشد.

امام جواد(عليه‎السلام) فرمود: هر كس قبر پدرم، حضرت رضا(عليه‎السلام) را در طوس زيارت كند خداوند گناهان گذشته و آينده او را مى‎بخشد و روز قيامت براى او منبرى در مقابل منبر رسول خدا (صلى الله عليه و آله) مى‎نهد و با آسايش و آرامش بر آن منبر مى‎نشيند تا خداوند اعمال آخرين نفر از بندگان خود را رسيدگى نمايد.(4)

اين روايت دو جنبه دارد: 1- بخشيدن گناه 2- آسودگى از حساب .

مزيت چهارم: بخشيده شدن گناه به هر كميت و كيفيتى كه باشد.

شخصى خراسانى(5) به امام رضا(عليه‎السلام) گفت: يابن رسول الله من پيامبر اكرم(صلى الله عليه و آله) را در خواب ديدم كه به من فرمود:

وقتى پاره تن من در سرزمين شما دفن شود و ستاره‎اي از من در آنجا غروب كند، چگونه امانت مرا حفظ خواهيد كرد؟

امام رضا(عليه‎السلام) فرمود: من در سرزمين شما دفن مى‎شوم و پاره تن و ستاره دودمان اويم. سپس فرمود: بدان هر كس مرا با قيد معرفت به حق واجبى كه خداوند از اطاعت برايم قرار داده است، زيارت كند؛ من و پدران گرامى‎ام در روز قيامت شفيع او خواهيم بود و هر كس را ما شفاعت كنيم، در قيامت نجات مى‎يابد ولو كان عليه مثل وزرالثقلين الجن و الانس؛ گرچه به گناه جن و انس آلوده باشد.

مزيت پنجم: حمزة بن حمران از امام صادق(عليه‎السلام) نقل مى‎كند كه فرمود:

هر كس نواده مرا در طوس خراسان با معرفت به حقش، زيارت كند اجر هفتاد شهيد از شهدايى كه در كنار رسول اكرم(صلى الله عليه و آله) پيكار كرده‎اند، به او داده مى‎شود.

عرض كردم، فدايت شوم عرفان به حقش چگونه است؟ فرمود:

"يعلم انه امام مفترض الطاعته، غريب، شهيد؛ بداند كه او امام واجب الاطاعة و غريب و شهيد است.

مزيت ششم: زيارت امام رضا(عليه‎السلام) معادل هفتاد هزار حج است. يكى از اصحاب گفت: به حضرت صادق(عليه‎السلام) گفتم: فلانى مى‎گفت كه به شما گفته است: من نوزده حج عمره به جا آورده‎ام؛ و شما فرموده‎ايد كه يك حج و يك عمره ديگر به جاى آور تا به اندازه يك مرتبه زيارت حضرت سيدالشهدا(عليه‎السلام) به تو اجر داده شود.

امام صادق(عليه‎السلام) فرمود: اكنون بگو كدام يك نزد تو محبوبتر است، بيست مرتبه به حج رفتن يا با امام حسين(عليه‎السلام) محشور شدن؟ گفتم: با امام حسين(عليه‎السلام) محشور شدن محبوب‎تر است . فرمود: پس به زيارت امام حسين عليه السلام برو.(6)

با بررسى روايت ، زيارت امام حسين عليه السلام معادل بيست هزار حج هم وارد شده است .

در روايتى از عايشه نقل شده است(7) كه پيامبر اكرم فرمود: كسى كه حسينم را زيارت كند نود حج از حج‎هاى من، رسول خدا و عمره‎ام به او داده مى‎شود. اما توجه داشتيد كه زيارت حضرت رضا (عليه‎السلام) صدهزار حج ثواب داشت .

مزيت هفتم: به نحو شگفت‎انگيزى به زوار امام رضا(عليه‎السلام) كه عارف به حق او باشند ثواب و پاداش داده مى‎شود؛ ثواب صدهزار شهيد و مجاهد پيكارجو در راه دين و ثواب صد هزار حج عمره.

اباصلت هروى از قول حضرت رضا(عليه‎السلام) روايت مي‎كند كه: به خدا قسم هيچ يك از ما خانواده نيست؛ مگر اين كه كشته شود يا شهيد مى‎‎شود.

پرسيدم: آقا! شما را چه كسى مى‎كُشد؟ فرمود: شرورترين خلق خدا به وسيله سم در زمانم؛ سپس مرا در ديار غربت دفن مى‎كنند.

«الا فمن زارنى فى غربتى كتب الله له اجر ماته الف شهيد و ماته الف صديق و ماته الف حاج معتمر(8) و ماته الف مجاهد و حشر فى زمرتنا و جعل فى الدرجات من الجنة رفيقنا؛ بدان كه هر كس مرا در غربتم زيارت كند خداوند ثواب صدهزار شهيد و صدهزار صديق و صدهزار حاجى و عمره‎گزار و صدهزار مجاهد مى‎دهد و با ما محشور مى‎شود و در درجات عالى بهشت رفيق ماست .

مزيت هشتم: آتش جهنم بر بدن زائر حضرت رضا(عليه‎السلام) حرام و ثواب زيارتش‍ بهشت برين است. على بن مهزيار گفت: به حضرت جواد(عليه‎السلام) گفتم: پاداش زائر امام رضا(عليه‎السلام) چيست؟ فرمود: الجنة و الله؛ به خدا قسم بهشت.(9)

عن عبدالعظيم الحسنى قال: سمعت ابا جعفر الثانى يقول: «ما زار ابى احد فاصابه اذى من مطر او برد او حر الا حرم جسده على النار(10)؛ حضرت عبدالعظيم حسنى گفت: از حضرت جواد(عليه‎السلام) شنيدم كه مى‎فرمود: هيچ كس به زيارت پدرم نمى‎رود كه گرفتار ناراحتى از قبيل: باران يا سرما و گرما شود؛ مگر اين كه خداوند بدنش را بر آتش جهنم حرام مى‎كند.

مزيت نهم: قيامت كه هيچ كس به ياد ديگرى نيست؛ امام رضا(عليه‎السلام) در تلاش براي نجات زائر خويش است .خدايا! به ما توفيق زيارت و قبول آن را عنايت فرما

در مَواقف قيامت سه جاست كه هيچ كس به ياد ديگرى نيست؛ و فقط به موارد زير مى‎انديشد.

1- ميزان عمل: عاقبتش به خير خواهد بود يا نه؟

2- چگونگى عبور از صراط: از صراط خواهد گذشت يا سقوط خواهد كرد؟

3- تحويل گرفتن نامه عمل: نامه اعمالش به دست چپش داده خواهد شد يا به دست راستش؟

امام رضا(عليه‎السلام) فرمود: من در اين موارد خطرناك به داد زوارم خواهم رسيد و از آنان شفاعت خواهم كرد.

قال الرضا(عليه‎السلام): من زارنى على بعد دارى اتيعته يوم القيامة فى ثلاث مواطن حتى اخلصه من اهوالها. اذا تطايرت الكتب يمينا و شمالا، عند الصراط و عندالميزان .

حضرت رضا(عليه‎السلام) فرمود: هر كس مرا در اين فاصله دورى كه دارم، زيارت كند روز قيامت سه جا به دادش مى‎رسم و او را از شدت آن سه مورد آسوده مى‎كنم :

1- هنگامى كه نامه‎هاى اعمال به دست راست يا چپ تحويل داده مى‎شود.

2- هنگام عبور از صراط .

3- هنگام سنجش اعمال .

مزيت دهم: در قيامت به حساب اعمال مردم رسيدگى مى‎شود؛ اما زوار امام رضا(عليه‎السلام) در خدمت رسول خدا(صلى الله عليه و آله) آسوده خاطر منتظر مى‎مانند تا رسيدگى به حساب مردم تمام شود.

بخش اول اين روايت، در مزيت سوم كه آمرزنده گناه گذشته و آينده بود، ذكر شد؛ اما در اين قسمت بر محاسبه نشدن و آسودگى از حساب تكيه شده است . كه قبلا ذكر شد منبرى برايش مى‎نهند تا خدا از حساب خلايق فارغ شود .

ابراهيم جعفرى از مهران چنين نقل كرده است كه گفت :

به خدمت امام جواد(عليه‎السلام) رسيدم و سؤال كردم: كسى كه پدر شما را در طوس زيارت كند، چه امتيازى دارد؟

فرمود: هر كس قبر پدرم را در طوس زيارت كند، خداوند گناهان گذشته و آينده‎اش را مى‎آمرزد.

مزيت يازدهم: زيارت حضرت رضا(عليه‎السلام) غم را از دل زائر مى‎زدايد.

قال رسول الله(صلى الله عليه و آله):

ستدفن بضعة منى بخراسان مازارها مكروب الا نفس الله كربته و لا مذنب الا غفر الله ذنوبه(11)؛ رسول اكرم (صلى الله عليه و آله) فرمود: به زودى پاره‎اى از تن من در خراسان دفن مى‎شود، هيچ غمگينى او را زيارت نمى‎كند مگر اين كه خدا غم از دلش بزدايد، و هيچ زائر گنهكارى مگر اين كه خداى تعالى گناهانش را بيامرزد.

بنابراين در اين درياى متلاطم زندگى پيوسته طوفان‎هاى غم و اندوه زندگى او را در معرض خط قرار مى‎دهد. امام رضا(عليه‎السلام) را با معرفت بايد زيارت كرد تا وجود انسان از اين طوفان‎ها رها و دل از غم و صفات ناپسند زدوده و توشه‎اى براى سفر آخرت فراهم شود.

مزيت دوازدهم: شفاعت در انتظار زائران على بن موسى الرضا(عليه‎السلام) است . امام صادق (عليه‎السلام) فرمود:

احدى از اولين و آخرين نيست مگر اين كه روز قيامت، محتاج شفاعت حضرت رسول اكرم(صلى الله عليه و آله) است. (12)

پس همه محتاج شفاعت هستند؛ اما طبق آيه ولا يشفعون الا لمن ارتضى؛ حضرت رضا(عليه‎السلام) فرمود:

«لا يشفعون الا لمن ارتضى دينه؛ شفاعت نمى‎كنند مگر كسانى را كه خدا دين و آيين آنها را بپسندد.

(13) زيارت امام رضا(عليه‎السلام) موجب مى‎شود كه آن حضرت از زائرانش شفاعت كند.

حسين بن فضال از پدر خود نقل كرده است كه گفت: از حضرت رضا(عليه‎السلام) شنيدم كه فرمود: مرا با سم خواهند كشت و در سرزمين غربت دفن خواهم شد. اين كه مى‎گويم پدرم از قول پدر بزرگوار و آباء گرامى‎اش از رسول اكرم(صلى الله عليه و آله) نقل كرده‎اند كه فرمود:

«الا فمن زارنى فى غربتى كنت انا و آبائى شفعاؤه يوم القيامة و من كنا شفعاءه نجى و لو كان مثل وزرا الثقلين(14)؛ بدانيد كه هر كس مرا در غربتم زيارت كند، من و آباء گرامى‎ام روز قيامت شفيع او خواهيم بود. هر كس كه ما او را شفاعت كنيم نجات مى‎يابد اگر چه آلوده به گناه جن و انس ‍ باشد.

مزيت سيزدهم: زيارت حضرت رضا(عليه‎السلام) از حج و عمره و زيارت رسول اكرم(صلى الله عليه و آله) و اميرالمؤمنان، سيدالشهدا و امام كاظم(عليهم‎السلام) هم بهتر است .

محمد بن سليمان گفت: به حضرت جواد(عليه‎السلام) گفتم :

شخصى حج واجب خود را به جا آورده پس از آن به حج عمره رفته و در مراجعت به زيارت رسول اكرم (صلى الله عليه و آله) نايل شده است؛ بعد به نجف و كاظمين رفته، حضرت على و امام موسى كاظم (عليهماالسلام) را زيارت كرده است؛ باز در همين ايام وضعش از نظر مالى به گونه‎اى است كه نمى‎تواند عازم حج شود؛ حال بفرماييد به حج برود، افضل و برتر است يا به طوس رفته، و حضرت رضا (عليه‎السلام) را زيارت كند؟

قال ياتى خراسان فيسلم على ابى عليه السلام افضل و ليكن ذلك فى رجب؛ فرمود: در صورتى كه در ماه رجب باشد به خراسان رفته، پدرم حضرت رضا(عليه‎السلام) را زيارت كند، بهتر است .

مزيت چهاردهم: در حرم حضرت رضا(عليه‎السلام) دو ركعت نماز با شرايط خاص به جا آوردن موجب برآمدن حاجت است .

صقربن دلف گفت: از امام هادى(عليه‎السلام) شنيدم كه فرمود:

هر كس برآورده شدن حاجتش را از خدا بخواهد، بايد غسل كرده به حرم امام رضا (عليه‎السلام) رود، در بالاى سر آن حضرت دو ركعت نماز بخواند در قنوت نماز آنچه بخواهد(در صورتى كه كار حرام يا قطع رحم و خويشاوندى نباشد) از خدا بخواهد، خداى تعالى نيازش را برآورده سازد.

و نيز فرمود: بارگاه ملكوتى حضرت رضا(عليه‎السلام) بقعه‎اى از بقعه‎هاى بهشت است كه هيچ مؤمنى آن را زيارت نكند، مگر اين كه خداوند او را از آتش آزاد و وارد بهشتش نمايد.

پي‎نوشت‎ها:

1- بحارالانوار، ج 102، بخش ‍ اختصاصى زيارت حضرت رضا(عليه‎السلام)

2- عيون اخبار الرضا، ج 2، ص 263 .

3- كسى كه طاعتش پذيرفته شده، نيكويى كرده شده، مقبول، پسنديده (ف – عميد)

4- بحارالانوار، ج 102، ص 4 .

5- عيون اخبار الرضا، ج 2، ص 257.

6- تهذيب، ج 6، ص 48.

7- بحارالانوار، ج 12، ص 35.

8- حاج و معتمر: كسى كه به حج و عمره رفته باشد.

9- بحارالانوار، ج 12، ص 39.

10- بحارالانوار، ج 102، ص 36.

11- بحارالانوار، ج 102، ص 34.

12- محاسن برقى، ص 183.

13- بحارالانوار، ج 3، ص 219.

14- عيون اخبار الرضا، ج 2، ص‍ 632.

برگرفته از كتاب 53 داستان از كرامات حضرت رضا(عليه‎السلام)، موسى خسروي[/size]
دسته ها : امام رضا(ع)
شنبه بیست و سوم 10 1391 13:33

¤ يد بيضا
حسين بن منصور از برادر خود نقل كرد كه گفت: خدمت حضرت رضا(ع) رسيدم در يك صندوق خانه در شب، دست خود را بلند كرد گويي در اتاق ده چراغ روشن است در اين موقع مردي اجازه ورود خواست، دست را پايين آورد و اجازه داد وارد شود.

¤ احياي اموات
محمدبن جرير طبري از مفيدين جنيد شامي نقل مي كند كه گفت، خدمت حضرت رضا(ع) رسيده عرض كردم مردم خيلي از كارهاي شگفت انگيز شما صحبت مي كنند، اگر يكي از آنها را به من هم نشان بدهي آن را تعريف مي كنم. فرمود چه مي خواهي؟عرض كرد پدر و مادرم را برايم زنده كني. فرمود: برو به خانه ات هر دو را زنده كرده ام. گفت به خدا قسم وارد خانه شدم هر دو در خانه نشسته بودند و مدت ده روز با من بودند، باز خداوند جان آن دو را گرفت.

¤ شفاي برص
در تحفه الرضويه آمده است نويسد: هنگامي كه حضرت رضا(ع) از مدينه به طرف خراسان حركت كرد، به شهر بغداد وارد شد. در آنجا مردي حمامي، از شيعيان با اخلاص آن جناب بود و مكرر در مدينه به زيارت حضرت مشرف مي شد. چون از توجه آن جناب به بغداد باخبر شد بي اندازه شاد گشت و تا سه فرسخي به استقبال ايشان شتافت و حضرت(ع) را به خانه خود نزول اجلال داد. چند روزي حضرت در بغداد ماندگار شد. روزي به حمامي فرمود: حمام را آماده كن، امشب به حمام خواهم رفت. در نزديكي حمام مردي بود كه برص تمام اعضاي او را گرفته بود و بوي تعفن از بدن او استشمام مي شد، به همين علت كمتر از خانه خود بيرون مي آمد و چون شنيده بود حضرت ممكن است امشب به حمام بروند از موقعيت استفاده كرد، نزد دلاكي آمد و پنجاه درهم به او داد و از او خواست بگذارد در گوشه اي مخفي شود شايد از بركت قدوم شريف حضرت بدبختي و بيچارگي از او رفع شود.علي بن موسي الرضا(عليه السلام) به حمام آمد و در گوشه اي كه براي حضرتش آماده بود، قرار گرفت. در اين حال مرد مبرص از مخفي گاه خود خارج شد و در برابر آن حضرت(ع) ايستاد و عرضه داشت: فرزند اميرالمومنين شما منبع معجزات و كراماتيد، استدعا دارم نظري به حال من بفرمايي. حمامي از ديدن او كه مايه نفرت خلق است بسيار شرمسار شد و خواست او را بيرون كند حضرت او را منع كرده از جا برخاست. ظرفي پر از آب كرده، سوره فاتحه بر آن خواند و آب را بر سر او ريخت، بلافاصله به امر حضرت آن مرض از او دفع شد و بدن او سرخ و سفيد گشت كه گويا به كلي بيماري نداشت. حضرت(ع) به حمامي دستور داد او را بيرون ببر و از لباس هاي من به او بپوشان و او را نگهدار تا از حمام خارج شويم. چون حضرت از حمام خارج شد، آن مرد به دست و پايش افتاد.
با آگاهي از اين موضوع بيش از پانصد نفر از نزديكان او، پيرو و محب ايشان شيعه شدند.


صبح صادق

دسته ها : امام رضا(ع)
شنبه بیست و سوم 10 1391 13:21
مامون كه پس از دعوت از امام رضا (ع) به خراسان براي جلوگيري از قيام هاي عليه خود، اين امام را در سال ۱۹۸ ق. مسموم و به شهادت رساند، بي شك اين شقاوت و قساوت را از پدر (هارون الرشيد) و مادر خود به ارث برده بود و ريشه اي اين خباثت را بايد از زمان انعقاد نطفه ي وي جست و جو كرد كه ماجرايي خواندني دارد.

بنا به نقل از حيوه الحيوان دميري؛ مامون پس از كشتن امين (برادر خود) با زبيده خاتون مادر وي ملاقات كرد و عذرهاي فراوان خواست ولي هر چه عذرخواهي مي نمود جوابي نمي شنيد. در اين بين متوجه شد كه مادر زيرزباني سخناني مي گويد ولي معناي آن را متوجه نمي شود. مأمون گفت: مادر مرا نفرين مي كني؟ گفت: نه. ولي مامون همچنان اسرار ورزيد تا بداند مادرش چه مي گويد!؟ تا اين كه زبيده چنين گفت: من به ياد مي آورم مطلبي را كه تمام مقدرات تور كشتن پسرم (حتي به قتل رساندن امام رضا (ع) توسط وي در آينده) از همان ماجرا رقم مي خورد! و آن ماجرا اين است:

شرط هايي كذايي!

روزي با پدرت شطرنج بازي مي كرديم، به شرط آن كه هر كس برد، آنچه از فرد بازنده خواست عملي كند. در اين بين پدرت بر من پيروز گرديد و شرط عجيب خود را براي گذاشت: وي (هارون الرشيد) گفت: بايد دور قصر را برهنه و عريان بگردي! و من هر چه عذر خواستم قبول نكرد و بالاخره خواسته ي او را عملي كردم.


پس از آن دوباره شروع به بازي كرديم و اين دفعه من بر او غالب آمدم و به وي گفتم: بايد در آشپزخانه قصر با قبيح ترين و زشت ترين كنيزان عمل زناشويي را انجام بدهي! و پدرت هر چه من را التماس نمود و حتي گفت كه خراج يك سال مصر را به من مي دهد، ولي من قبول نكردم و دست او را گرفتم و بردم ميان آشپزخانه، و خوب گشتم و كنيزي بدشكل تر از مادر تو «راجل» پيدا نكردم و گفتم بايد با اين كنيز، آن عمل را انجام بدهي! او اجباراً اين عمل را انجام داد و نطفه ي تو منعقد شد، حالا در ذهنم اين ماجرا به ياد آمد و داشتم بر زير لب به خود مي گفتم: «لَعَن الله اللجاج»، خدا لعنت كند مرا كه به فشار و اصرار سبب قتل پسر خودم شدم!


همانطور كه ذكر شد بي شك نطفه اي كه به اين شكل، آن هم تنها بر سر قمار منعقد گردد حاصي از اين بهتر (برادركشي و امام كشي) نخواهد داشت.


مرگي عجيب!

مامون پس از دوران حكومت خود و انجام بي رحمانه ترين امور از جمله كشتار اعضاي خاندان نبوي ؛ سركوب قيام عاي علوي و... سرانجام روزگار حكومت و زندگي اش در سال ۲۱۸ ق به سر آمد و اجل او فرا رسيد. ولي مرگ او نيز مانند تولدش منحصر به فرد بود!


مامون كه پس از فتوحات روم راهي پايتخت خود بود، در مسير بازگشت از چشمه اي بنام «بذيذون» كه معروف به «عشيره» بود گذر نمود و به دليل آب و هواي مناسب و منظره ي دلگشا و سبز و خرمي كه داشت، مامون دستور داد در آنجا سپاه توقف كند تا از هواي اين منطقه مدتي استفاده نمود و سپس راهي ديار خود گردند.


محمدباقر مدرس بستان آباد مي نويسد: براي مامون روي چشمه جايگاه بسيار زيبايي از چوب آماده كردند و وي در آنجا مي ايستاد و صافي آب را تماشا مي نمود. در اين هنگام كه مامون غرق در تماشاي آب بود، يك ماهي بسيار زيبا به اندازه ي نصف طول دست و نقره اي رنگ آشكار شد.


مامون گفت هر كس اين ماهي را بگيرد يك شمشير جايزه دارد. يكي از سربازان خود را به آب انداخت و ماهي را گرفت و بيرون آورد و همين كه به تخت و جايگاه مامون رسيد، ماهي خود را به شدت تكان داد و از دست او خارج شد و در آب افتاد. بر اثر افتادن ماهي در آب، مقداري از آب بر صورت و گلوگاه مامون رسيد و در همان لحظه ناگهان لرزش بي سابقه اي تمام وجود او را فرا گرفت!


سرباز براي مرتبه دوم به آب پريد و ماهي را گرفت و مامون اين بار دستور داد آن را كباب كنند. ولي لرز به طوري شدت يافت كه هر چه لباس زمستاني و لحاف بر روي او مي انداختند آرام نمي شد و پيوسته فرياد مي زد: «البرد البرد» سرما سرما. در اين بين ماهي را كه بريان شده بود برايش آوردند ولي وي به حدي در ناراحتي و فشار بود كه نتوانست حتي لقمه اي از آن را بخورد.


معتصم كه برادر مأمون بود و پس از وي به حكومت رسيد فوراً دستور داد تا براي وي پزشكان سلطنتي را حاضر كنند و وي را معالجه كنند. پس از معاينه مامون پزشكان گفتند: ما از معالجه ي وي عاجزيم! اين حالت لرز و ضربان نبض بي شك نشانگر مرگ وي است و تا حالا در طب، مانند اين بيماري رخ نداده است.


مامون كه حالش بسيار وخيم شده بود و لحظه اي لرز و لحظه اي چنان تب مي نمود كه از بدنش مانند چشمه هاي جوشان عرق خارج مي شد، دستور داد تا وي را به جاي بلندي ببرند تا يك مرتبه ديگر سپاه و سربازان خود را ببيند.

در سفينه البحار، جلد ۱، اين گونه نقل است: شب بود، مامون را به جاي بلندي بردند، همين كه چشمش به سپاه بي كران در خلال شعاع آتش هايي كه كنار خيمه ها افروخته بود افتاد و به رفت و آمد سربازان نگاهي كرد كه همه با خود مشغول و از مامون بي خبرند يك مرتبه رو به آسمان كرده، گفت: «يا من لايزال ملكه ارحم من يزال ملكه» اي آن كه پادشاهي او زوال پذير نيست، رحم كن بر كسي كه پادشاهيش به پايان رسيده.


سپس او را به جايگاه خودش بردند و معتصم (برادرش- خليفه بعدي) كسي را گماشت تا شهادتين را به وي تلقين كنند. سپس آن مرد با صداي بلند كلمات شهادتين را مي گفت و در اين بين «ابن ماسويه» پزشك مخصوص مامون گفت: فرياد نكش. الان مامون با وضع موجودي كه دارد فرق بين پروردگار و «ماني» نقاش را نمي شناسد و در همين بين مامون چشم هايش باز شد، چنان بزرگ و قرمز شده بود كه هر بيننده اي را دچار وحشت مي كرد و در همين حال مي خواست «ابن ماسويه» را با دست خود فشار دهد ولي قدرت نيافت و چشم از دنيا بست.

اين ماجرا در روز پنجشنبه هيجدهم رجب سال ۲۱۸ ق. رخ داد و سپس جنازه ي او را به طرسوس حمل كردند و به خاك سپردند.


مجازات عمل

مامون هنگام خوراندند انار يا انگور زهرآلود به امام رضا (ع) خدا را به ياد نياورد و با كمال بي شرمي بنا به گفته ابي صلت هروي، بر بالين امام (ع) حاضر گرديد و با تزوير گريه مي كرد، در حالي كه امام مانند فردي مار گزيده و ماهي به خشكي افتاده به خود مي پيچيد...

در اين هنگام مامون هيچ گاه فكر نمي كرد چه سرنوشتي براي وي رغم خواهد خورد به نحوي كه سفينه البحار اظهار مي كند شايد ظهور ماهي و آب در قبر امام هشتم براي تنبيه و آگاهي آن ملعون بوده است به نحوي كه خداوند انتقام حجه خود را بوسيله ماهي خواهد گرفت و البته مدرس بستان آباد نيز مي گويد: ممكن است اين ادعا هم صحيح باشد كه مرگ مامون به وسيله ي ماهي و لرز شديد به علت اين بوده كه امام رضا (ع) در اثر زهر، هنگام شهادت مانند ماهي به خاك افتاده مي لرزيده اند و شايد اين گونه به شهادت رساندن اين امام مظلوم بايد براي مامون كه خود نظاره گرد بود پيش مي آمده تا به عمق بي رحمي خود پي ببرد.



منبع:قدس آنلاين
دسته ها : امام رضا(ع)
شنبه بیست و سوم 10 1391 10:16

بوي باران و بوي دلتنگي

مي وزد از حوالي چشمت

چه شده كه شقايق و لاله

مي چكد از زلالي چشمت

آسمان هم به گريه افتاده

هم نفس با نگاه بارانيت

ناله ناله فرات مي ريزد

زمزم اشك هاي پنهانيت

بغض هاي دلت ترك مي خورد

در همان شام بيقراي كه ...

لاله لاله دل پريشانت

خون شد از خون آن اناري كه ...

در غروب نگاه محزونت

آرزويي به جز شهادت نيست

چه غريبانه اشك مي ريزي

و به بالين تو جوادت نيست

خوب شد كه نديد فرزندت

بين آن كوچه دست بر پهلو

روضه خوان شد نگاه خونبارت

كوچه، ديوار، لاله، در، پهلو

سر سپردي به خاك دلتنگي

گوشه حجره قتلگاهت بود

گريه گريه مصيبتي اعظم

جاري از گوشه نگاهت بود

چه به روز دل تو آوردند

كه عطش شعله مي كشيد از جان

ذكر لب هاي تشنه ات هر دم

السلام عليك يا عطشان

آه با چشم غرق خون ديدي

كربلا كربلا مصيبت بود

هم نوا شد دل شكسته تو

با سري كه پر از جراحت بود:

بر سر نيزه هاي نامحرم

لحظه لحظه چه بر سرت آمد

واي از دست هاي سنگيني

كه به تكريم دخترت آمد

سنگ ها گرم بوسه از لب ها

در همان كوچه در عبوري كه ...

چه شد اي سر بريده زينب

سر در آوردي از تنوري كه ...

يوسف رحيمي

 

دسته ها : امام رضا(ع)
شنبه بیست و سوم 10 1391 10:9
X