هان اي زمينيان با علي (ع) چه كردند؟
اميرمؤمنان(ع) در سحرگاه شب نوزدهم ماه رمضان سال چهلم هجرت، طبق معمول براي اقامه نماز جماعت صبح از خانه به مسجد كوفه روانه شد. آن شب باز كردن درِ خانه كه از چوب خرما بود براي آن حضرت دشوار گرديد، آن بزرگوار در را از جاي بيرون آورد و كنار گذاشت و اين شعر را خواند:
اُشْدُدُ حَياز يَمكَ لِلْمَوْتِ فَاِنَّ الْمَوْتَ لاقيكاوَ لا تَجْزَعْ مِنَ الْمَوْتِ اِذا حَلَّ بِواديكا
كمربند و سينه خود را براي مرگ ببند، زيرا مرگ تو را ديدار خواهد كرد، و از مرگ اندوهناك مباش و بي تابي مكن در وقتي كه در خانه تو فرود ميآيد.
آن گاه به سوي مسجد حركت كرد. اول دو ركعت نماز خواند و سپس بالاي بام رفت تا اذان بگويد. با صداي بلند اذان گفت كه صدايش به گوش تمام ساكنان كوفه ميرسيد، سپس از بام پايين آمد و به محراب رفت و مشغول نماز نافله صبح شد، وقتي كه خواست سر از سجده اولِ ركعتِ اول بردارد، در آن تاريكي، ابن ملجم آن چنان شمشير بر فرق مقدس آن حضرت زد، كه فرق سر آن بزرگوار تا نزديكي پيشاني شكافته شد. امام علي(ع) در اين هنگام گفت: «بِسْمِ الله وَ بِالله وَ عَلي مِلَِّْ رَسُول الله فُزْتُ وَ رَبِّ الْكَعْبه، به نام خداي و براي خدا و بر دين رسول خدا، به خداي كعبه سوگند رستگار شدم». سپس مقداري از خاك محراب را برداشت و روي زخم سرش پاشيد و اين آيه را خواند: (مِنْها خَلَقْناكُمْ وَ فِيها نُعيدُكُمْ وَ مِنْها نُخْرِجُكُمْ تارًَْ اُخْري)، ما شما را از خاك آفريديم و در آن باز ميگردانيم و از آن نيز بار ديگر شما را بيرون ميآوريم/
در اين لحظه جبرئيل بين زمين و آسمان فرياد زد: «تَهَدَّمَتْ وَ الله اَرْككانُ الْهُدي، وَانْطَمَسَتْ اَعْلامُ التُّقي وَانْفَصَمَتْ الْعُرْوَِْ الْوُثْقي، قُتِلَ ابْنُ عَمِّ الْمُصْطَفي، قُتِلَ عَلِيُّ الْمُرْتَضي، قَتَلَهُ اَشْقَي الاْ َشْقيأِ»، سوگند به خدا استوانههاي هدايت، ويران شد، و نشانههاي بزرگ تقوي تاريك گرديد، و دستگيره محكم ايمان شكسته شد، پسر عموي مصطفي(ص) كشته شد، علي مرتضي كشته شد، او را شقيترين اشقيا كشت.
قرآن سخن پيامبران گذشته را كه نقل مىكند مىگويد همگان گفتند:«ما از مردم مزدى نمىخواهيم، تنها اجر ما بر خداست».اما به پيغمبر خاتم خطاب مىكند:
قل لا اسالكم عليه اجرا الا المودة فى القربى (1) .
بگو از شما مزدى را درخواست نمىكنم مگر دوستى خويشاوندان نزديكم.
اينجا جاى سؤال است كه چرا ساير پيامبران هيچ اجرى را مطالبه نكردند و نبى اكرم براى رسالتش مطالبه مزد كرد،دوستى خويشاوندان نزديكش را به عنوان پاداش رسالت از مردم خواست؟
قرآن خود به اين سؤال جواب مىدهد:
قل ما سالتكم من اجر فهو لكم ان اجرى الا على الله (2) .بگو مزدى را كه درخواست كردم چيزى است كه سودش عايد خود شماست.مزد من جز بر خدا نيست.
يعنى آنچه را من به عنوان مزد خواستم عايد شما مىگردد نه عايد من.اين دوستى كمندى استبراى تكامل و اصلاح خودتان.اين اسمش مزد است و الا در حقيقتخير ديگرى است كه به شما پيشنهاد مىكنم،از اين نظر كه اهل البيت و خويشان پيغمبر مردمى هستند كه گرد آلودگى نروند و دامنى پاك و پاكيزه دارند(حجور طابت و طهرت)،محبت و شيفتگى آنان جز اطاعت از حق و پيروى از فضايل نتيجهاى نبخشد و دوستى آنان است كه همچون اكسير،قلب ماهيت مىكند و كامل ساز است.
مراد از«قربى»هر كه باشد مسلما از برجستهترين مصاديق آن على عليه السلام است.فخر رازى مىگويد:
«زمخشرى در كشاف روايت كرده:«چون اين آيه نازل گشت،گفتند:يا رسول الله!خويشاوندانى كه بر ما محبتشان واجب است كيانند؟فرمود:على و فاطمه و پسران آنان».
از اين روايت ثابت مىگردد كه اين چهار نفر«قرباى»پيغمبرند و بايست از احترام و دوستى مردم برخوردار باشند،و بر اين مطلب از چند جهت مىتوان استدلال كرد:
1.آيه الا المودة فى القربى .
2.بدون شك پيغمبر فاطمه را بسيار دوست مىداشت و مىفرمود:«فاطمه پاره تن من است.بيازارد مرا هر چه او را بيازارد»و نيز على و حسنين را دوست مىداشت،همچنانكه روايات بسيار و متواتر در اين باب رسيده است.پس دوستى آنان بر همه امت واجب است (3)
پى نوشتها
1- شورى/23.
2- سبا/47.
3- محبت پيغمبر نسبتبه آنان جنبه شخصى ندارد،يعنى تنها بدين جهت نيست كه مثلا فرزند يا فرزندزاده او هستند،و اگر كسى ديگر هم به جاى آنها مىبود پيغمبر آنها را دوست مىداشت.پيغمبر از آن جهت آنها را دوست مىداشت كه آنها فرد نمونه بودند و خدا آنها را دوست مىداشت و الا پيغمبر اكرم فرزندان ديگرى هم دوست مىداشت كه آنها فرد نمونه بودند و خدا آنها را دوست مىداشت و الا پيغمبر اكرم فرزندان ديگرى هم داشت كه نه او با آنها به اين شكل محبت داشت و نه امت چنين وظيفهاى داشتند.
4- اعراف/158.
5- احزاب/21.
6- التفسير الكبير فخر رازى،ج27/ص166،چاپ مصر.
بيا
بيا به كوفه ماتم زده سري بزنيم
گشوده بال به عشق علي پري بزنيم
سه شب شده كه بود خانه علي تاريك
بيا به خانه مولايمان سري بزنيم
30كاري كه وقتي اينترنت قطع ميشه ميتوان انجام داد!
۱ – فيلم ببينيد
۲- اتاقتون رو تميز كنيد
۳- مجموعه۱ هزار عكسي رو كه داريد اسم هاشون رو عوض كنيد و مرتب كنيد
۴- هارد كامپيوتر رو ديفرگ كنيد
…۵- مين روب بازي كنيد
۶- دفتر تلفن تون رو مرتب كنيد
۷-هشت ليوان آب بخوريد
۹- ياد بگيريد چطوري ميشه رقصيد
۱۰ – يك كتاب بخونيد
۱۱- يك زنگي به دوستاي قديمي بزنيد
۱۲- مانيتورتون رو تميز كنيد
۱۳- از ۱تا۱ ميليون بشماريد
۱۴- برنامه هايي بي ربطي رو كه روي كامپيوترتون نصب كرديد و لازم نداريد آن اينستال كنيد
۱۵- بريد بيرون و تصادفي از آدم ها عكس بگيريد
۱۶- ديكشنري باز كنيد و صدتا لغت جديد ياد بگيريد
۱۷- سعي كنيد اسم يك فولدر رو روي كامپيوتر به con تغيير بديد!
۱۸- به سعي تون ادامه بديد
۱۹- رجيستري ويندوز رو باز كنيد و سعي كنيد تمام كليد هايي كه با حرف a شروع مي شند رو حذف كنيد
۲۰- دوش بگيريد
۲۱- يك چيزي بخوريد
۲۲- با گيم هاي روي موبايل خودتون رو سرگرم كنيد اگر اسنيك باشه چه بهتر
۲۳- يك چيزي رو تيكه تيكه كنيد
۲۴- خوب اون رو دوباره به هم بچسبونيد
۲۵- يك زنگي به آي اس پي تون بزنيد
۲۶- تو آينه نگاه كنيد و سعي كنيد باحال به نظر بيايد
۲۷- آيكان هاي دسكتاپ تون رو به اشكال مختلف مرتب كنيد
۲۸- تمام ساعت هايي كه در اطرافتون هست رو با هم تنظيم كنيد
۲۹- توي مرورگرتون يك صفحه خالي باز كنيد و مدام اف بزنيد فايلهاي ويدئو و ايميج رو با نوت پد باز كنيد
۳۰- يك نوت پد باز كنيد و سعي كنيد سي كاري كه ميشه وقتي اينترنت قطعه انجام داد رو توش ليست كنيد بنويسيد..
اين سي مورد رو كه انجام داديد بعدش حتما يك چكي بكنيد ببينيد مودم اي دي اس ال تون به برق وصل هست يا نه شايد اصلا مشكل قطعي اينترنت خودتون باشيد آخرشم بگيد :: اينترنته داريم؟؟ :دى
- تمرينهاي ورزشي قدرتي سبب حجيم و سنگين شدن بدن مي شوند.
ابتدا بگذاريد با اين تصور نادرست كه يك كيلو عضله، وزن بيشتري از يك كيلو چربي دارد مقابله كنيم. يك كيلو يك كيلو است، چه ماهيچه باشد و چه چربي. آنچه كه درست است اين است كه ماهيچه داراي چگالي بيشتر نسبت به چربي است و فضاي كمتري را در بر مي گيرد. والنتور مي گويد: در نتيجه دو خانم كه داراي وزن يكساني هستند، اگر يكي از آنها داراي نسبت ماهيچه اي بيشتري باشد ممكن است از نظر ظاهري كاملا متفاوت به نظر بيايند. او مي افزايد: وزن عضلاني، وزن خوب است زيرا شما محكم تر، كوچكتر و متناسب تر به نظر مي آييد. همچنين از نظر سوخت و ساز فعال تر خواهيد بود، بنابراين صرف داشتن ماهيچه هاي بيشتر سبب تقويت سوخت و ساز در سرتاسر شبانه روز خواهد گرديد، در نتيجه شما لاغرتر خواهيد ماند.
قرار دادن تمرينات قدرتي در برنامه ورزشي مهم است زيرا سبب مي شود كه شما در سرتاسر روز كالري ها را با سرعت بهينه بسوزانيد، البته با استفاده از وزنه هاي سنگين تر كوشش هاي شما ثمره ي بهتري خواهد داد. محققين دانشكده ي پزشكي دانشگاه واشينگتن دريافته اند كه كار روزانه با وزنه هاي سنگين تر اگر حتي در تعداد محدود 3 تا 6 بار اين حركات انجام شود، سبب مي شود كه سرعت سوخت و ساز شبانه - يعني تعداد كالري هايي كه در خلال شب سوزانده مي شود- به مقدار تقريبا 8% افزايش مي يابد. اين مقدار براي كاهش وزني در حدود 2.5 كيلو در يك سال بدون نياز به هيچ كار ديگري كافي است.
2- من هر روز ورزش مي كنم، بنابراين مي توانم هرچه را كه دوست دارم بخورم.
حقيقت غم انگيز: حتي اگر شديدا ورزش كنيد، چند بار در هفته به يوگا برويد و عرقريزان برگرديد بازهم دليلي نمي شود كه هر مقداري كه دوست داريد بخوريد و انتظار داشته باشيد كه وزنتان كم بشود. اين شايد بديهي به نظر بيايد، اما ميل به پاداش دادن به خود پس از انجام كامل و درست يك ورزش، يك ميل طبيعي است.
هر چه باشد، شما سختي زيادي را تحمل مي كنيد تا ورزش سختتان به اتمام برسد، حالا چه مي شود اگر يك قاچ پيتزاي اضافه بخوريد؟ اگر خواهان كم كردن وزن هستيد اين استدلال را بايد به كناري بگذاريد. چرا كه ممكن است بيشتر از كالري هاي سوزانده شده، جايگزين آنها كنيد. اگرچه در هنگام ورزش كردن، شما چربي و كالري ها را مي سوزانيد ليكن ميزان آن در اغلب موارد به اندازه اي كه فكر مي كنيد يا مقداري كه دستگاه تردميل به شما مي گويد نيست.
متخصصين توصيه مي كنند كه هر روز 250 كالري كمتر مصرف كنيد و هدف گذاري خود را بر روي سوزاندن 250 كالري بيشتر در روز قرار دهيد، به اين ترتيب قادر خواهيد بود كه به صورت متوسط هر هفته يك پوند(حدود نيم كيلو) از وزن خود را كاهش دهيد.
3- " وزن كم كردن براي زنان سخت تر از مردان است."
اين يكي مبنايي هم دارد. از جنبه زيست شناختي، مردان در مقايسه با زنها داراي توده ي عضلاني خالص بيشتري هستند( ماهيچه هاي محكم و فشرده كه سوخت و ساز را فعال نگه مي دارند)، اين بدين معنا است كه سوخت و ساز مردان 5 تا 10 درصد سرعت بيشتري دارد( حتي با قد و وزن مساوي)، حتي هنگامي كه در كنار هم بر روي يك نيمكت بنشينند. اين براي خانم ها رنجش آور است، نه؟
يك چالش زيست شناختي ديگر كه روياروي زنان است اين حقيقت است كه خانم ها عموما داراي چربي اندامي بيشتري از مردان هستند و بدن زنان استعداد و تمايل بيشتري براي ذخيره ي چربي دارد. مهم تر از آن، خانم ها در دوره ي پيش از يائسگي در هر سال نيم پوند(227 گرم) از توده ي عضلاني كالري سوز را از دست مي دهند و برخي اوقات در دوره يائسگي هر سال يك پوند(454 گرم) از اين توده ي ماهيچه اي را از دست مي دهند.
با اين شرايطي كه عليه شما فراهم شده است، حتما از خود مي پرسيد چرا بايد به خود زحمت دهيد تا دوباره لباس هاي جين تنگتان اندازه ي شما بشوند؟
براي مقابله با اين مشكلات شما مي توانيد كارهايي انجام دهيد، اما بايد آماده زحمت كشيدن و عرق ريختن باشيد. براي سوزاندن چربي ها و ساختن توده عضلاني كه سوخت و ساز شما را حتي در حالت استراحت هم بالا مي برد، در هفته حداقل دو بار تمرينات قدرتي انجام بدهيد.
4- " همه ي كالري ها معادل هم هستند، بنابراين مهم نيست كه چه بخوريم."
از روزي كه فهميده ايد يك كالري چيست، به شما گفته شده كه آنها همه مانند هم هستند: فرقي نمي كند كه 500 كالري كه شما دريفات مي كنيد از ساقه و برگ كرفس باشد يا از بستني، بدن شما آنها را مثل هم مي سوزاند. اما اين يك تصور كاملا غلط است. علم جديد نشان مي دهد كه اگر پاي كاهش وزن در مين باشد آنگاه كالري ها با هم تفاوت دارند.
براي خوردن برخي از غذاها كار بيشتري لازم است و بنابراين در هنگام هضم آنها، شما كالري بيشتري مي سوزانيد. خود عمل جويدن ميوه ها، سبزيجات، غلات كامل و برش هاي گوشت ميزان سوزاندن كالري را تا 30% بالاتر مي برد! و پس از آن معده و روده ها كار خود را انجام مي دهند.
در تحقيقي كه در ژاپن انجام گرفته است، پژوهشگران دريافتند كه زناني كه غذاهايي را مي خورند كه بيشترين كار را مي برند، در مقايسه با خانم هايي كه از غذاهاي نرمتر كه خوردن آنها آسانتر است تغذيه مي كنند، دور كمر آنها به صورت قابل ملاحظه اي كمتر است. هضم فيبر و پروتئين اين قبيل مواد غذايي نيازمند كوشش زياد است به گونه اي كه بدن شما قادر به جذب مقداري از كاري هاي موجود در آنها نيست.
5-خوردن چربي مارا چاق خواهد كرد
محصولات عاري از چربي فت و فراوان هستند. هيچ چيز مخصوصي درباره ي چربي كه سبب اضافه وزن مي شود وجود ندارد: گنجاندن چربي كافي در رژيم غذايي - انستيتوي پزشكي سفارش مي نمايد كه چربي 20 تا 35 درصد كالري ها را تشكيل بدهد- براي سلامتي داراي نقشي حياتي است، اما نوع چربي داراي اهميت است.
چربي هاي تك اشباع، كه به اختصار MUFA ناميده مي شوند از روغن هاي سالم موجود در غذاهاي گياهي ماند زيتون، مغزها و آووكادو به دست مي آيند. يك گزارش چاپ شده در مجله ي تغذيه بريتانيا، نشان مي دهد كه يك رژيم غذايي غني از MUFA ، به افراد كمك مي كند كه بدون تغيير ميزان كالري دريافتي خود، مقادير كمي از وزن خود را از دست بدهند. در يك تحقيق ديگر معلوم شده است كه صبحانه اي با مقدار بالاي MUFA مي تواند تا 5 ساعت پس از اين وعده، سوزاندن كالري ها را تقويت كند، و اين كار به خصوص درباره ي اشخاصي كه داراي چربي شكمي بيشتري هستند صورت مي گيرد. سعي كنيد اين چربي هاي مفيد و سالم لذيذ را در كنار يك برنامه ي غذايي با كالري كمتر به كار بگيريد تا وزن خود و چربي دور شكمي بدن خود را كاهش دهيد.
آيا تا به حال فكر كردهايد، براي از بين بردن تعريق شبانه، گرگرفتگي، افزايش فشار خون و پوكي استخوان در دوران يائسگي چه بايد كرد؟ خانمهايي كه در يائسگي به سر ميبرند، با استفاده از ورزش مي توانند عوارض بالا را كم كرده و يا از بين ببرند.
خطر بيماريهاي قلبي
زناني كه وارد دوران يائسگي ميشوند، در معرض خطر ابتلا به بيماريهاي قلبي و ديابت نوع دو هستند كه به علت تغييرات فشار خون، كلسترول و قند خون ميباشد.
تحقيقات نشان داده است كه ورزش منظم باعث كنترل اين بيماريها ميگردد. گذشته از آن، ورزش منظم باعث كند شدن عود بيماريها ميگردد.
تحقيقي نشان داد هنگامي كه زنان پس از يائسگي شروع به پيادهروي (در حدود 3 كيلومتر) روزانه ميكنند، فشار خونشان كاهش مي يابد و گاهي ميزان فشار خونشان به سطح طبيعي برمي گردد.
محققان در مطالعه ديگري به اين نتيجه رسيدند كه زناني كه 2 ساعت يا بيشتر در هفته پياده روي ميكنند، باعت كاهش خطر بيماريهاي قلبي-عروقي ميشوند.
پس ميتوان به اين نتيجه مهم دست يافت كه ورزش كردن به عنوان عامل حياتي براي همه (مخصوصا براي زنان يائسه) ميباشد.
شكستگي استخوان
همه افراد، وقتي پير ميشوند، توده استخواني آنان كم ميشود و دچار پوكي استخوان ميگردند. اين امر در زنان يائسه بيشتر مشهود است.
تخمين زده شده است كه بيشتر از نيمي از زنان 50 سال به بالا، دچار شكستگي استخوان ميباشند.
خوشبختانه داروهايي براي درمان اين عارضه وجود دارد. اما براي جلوگيري از پيشرفت پوكي استخوان، يكي از بهترين روشها، ورزش كردن و تقويت استخوانها ميباشد.
ورزشهاي تحمل وزن همانند پياده روي، و ورزشهاي مقاومتي همانند بلند كردن وزنه، از كاهش توده استخواني جلوگيري ميكنند.
هنگاميكه استخوانها قويتر باشند، خطر شكستگي كم ميشود.
مطالعهاي نشان داد كه در زنان يائسه، هر يك ساعت پيادهروي در هفته، 6 درصد خطر شكستگي لگن را كم ميكند
حفظ وزن مناسب
كاهش توده عضلاني و افزايش چربي شكمي يكي از عوارض شايع در زنان يائسه ميباشد. ورزش كردن منظم اثر مفيدي بر حفظ عضلات و كاهش چربي شكمي دارد
ورزش باعث تحريك ماهيچهها ميشود و از كاهش توده عضلاني جلوگيري ميكند.
در حين ورزش كردن، مقداري كالري مصرف ميشود. اين مقدار كالري صرف شده، به حفظ وزن بدن و كاهش توده چربي شكمي كمك ميكند.
تحقيقي نشان داد كه زنان يائسهاي كه به طور منظم ورزش مي كنند، حدود 5/4 كيلوگرم كاهش وزن و 17 سانتيمتر كاهش اندازه دور كمر دارند.
عوارض يائسگي
گرگرفتگي، اختلالات خلقوخو و مشكلات خواب از شكايات شايع زنان در زمان يائسگي ميباشند. تاثير ورزش بر كاهش اين عوارض تاييد شده است.
آن دسته از زناني كه ورزش را براي تسكين علائم يائسگي انجام ميدهند، موجب بهبود كيفيت زندگي و سلامتي خود ميشوند.
اگرچه پير شدن، خطر ابتلا به بيماريها را افزايش ميدهد، اما ورزش كردن ميتواند اين خطرات را كم كند.
توصيه ميشود كه، بزرگسالان حداقل روزي 30 دقيقه ورزشهاي هوازي انجام دهند.
رفتن به كلاس ورزشي نيز مفيد است. مربي ورزش ميتواند برنامه ورزشي خاصي براي نيازهاي هر فرد در نظر بگيرد.
قايقراني
افسرده نمانيد
با اين كه شايد در بين فهرست ورزش هايي كه به آن فكر كرده ايد، اين ورزش جايي نداشته باشد اما خوب است اگر شرايطش را داريد به قايقراني نيز فكر كنيد. بسياري از افراد اين ورزش را به عنوان يك ورزش هيجان انگيز و خارق العاده مي پسندند به ويژه اگر عاشق آب و ورزش كردن در فضاي آزاد هستيد روي اين ورزش بسيار مفرح حساب كنيد كه در عين حال كه نشاط همراه خواهد داشت، ماهيچه هاي بدن را به كار مي گيرد و تناسب اندام را به همراه دارد.
نگاه طرفداران: علاوه بر سلامت بدن، اين يكي از مهيج ترين ورزش هايي است كه مي توان تجربه كرد و از آنجا كه هيجان هاي فرد به شكل مثبتي پاسخ مي گيرند براي سلامت روان و دوري از افسردگي بسيار مفيد واقع مي شود.
نگاه منتقدان: افراد بسياري هستند كه در سفرهاي دريايي حال شان بد مي شود، بنابراين نمي توان اين ورزش را به همه افراد توصيه كرد. عده كمي هستند كه توانايي جسمي و روحي مناسب براي انجام اين كار سخت و در عين حال پراسترس و پرهيجان را داشته باشند و ممكن است براي بقيه افراد اثر مناسبي به همراه نداشته باشد. ضمن اين كه انجام دادن اين ورزش در همه شهرها ميسر نيست و براي بسياري افراد ورزش گراني محسوب مي شود.
فقير شاكر
يكي از ياران امام صادق(ع) ميگويد: در منا نزد حضرت مشغول خوردن انگور بودم كه فقيري آمد و از امام كمك خواست. امام خوشهاي انگور به او داد، ولي او نپذيرفت و گفت: اگر پول هست، بدهيد. امام فرمود: خدا برايت برساند. فقير رفت و برگشت و همان خوشه انگور را خواست، ولي امام فرمود: خدا برايت برساند و چيزي به او نداد.
فقير ديگري آمد. امام فقط سه حبه انگور به او داد. او گرفت و گفت «سپاس خداي را كه پروردگار جهانيان است.» امام فرمود: بايست و از غلام خود پرسيد: چهقدر پول همراه داري؟ گويا بيست درهم داشت. آنها را نيز به فقير داد. او گفت «سپاس خداي را. خداوندا! اين نعمت از توست. تو يكتايي و شريكي براي تو نيست.» امام فرمود: بمان و پيراهني به او داد و فرمود: بپوش. سائل پيراهن را پوشيد و گفت «سپاس خداي را كه به من لباس داد و مرا پوشانيد» و به امام رو كرد و گفت «خدا به تو جزاي خير دهد.» به نظر ميآمد اگر اين بار هم امام را دعا نميكرد و فقط به شكر و سپاس خدا ميپرداخت، حضرت باز به او عطا ميكرد.
بحارالانوار، بيروت، مؤسسه الوفاء، ج47، ص 57
دعاى روز بيست و يكم ماه مبارك رمضان
بسم الله الرحمن الرحيم
اللهمّ اجْعَلْ لي فيهِ الى مَرْضاتِكَ دليلاً ولا تَجْعَل للشّيْطان فيهِ عليّ سَبيلاً واجْعَلِ الجَنّةِ لي منْزِلاً ومَقيلاً يا قاضي حَوائِجَ الطّالِبين.
خدايا قرار بده برايم در آن به سوى خوشنودىهايت راهنمايى و قرار مده شيطان را در آن بر من راهى وقرار بده بهشت را برايم منزل وآسايـشگاه اى برآورنده حاجتهاى جويندگان
بعد از آن ضربت
علامه مجلسي ره به نقل از لوط بن يحيى و او از اساتيد روايتش نقل مي كند:
چون امام عليه السلام ضربت را حس كرد، نناليد، صبر كرد و به حساب خدا و اجر او گذاشت و به رو افتاد و در حالى كه كسى نزد او نبود، مىگفت: «بِسم اللّه وباللّهِ وَعلى ملّةِ رسولِ اللّه!».
با شنيدن صداي ضجّه، هر كه در مسجد بود به سمت او دويد. همه دور خود مى چرخيدند و از شدّت و وحشت فاجعه نمىدانستند كجا مىروند. دور امام على عليه السلام را گرفتند، در حالى كه سرش را با پارچه مى بست و خون بر صورت و محاسنش جارى بود و محاسنش به خون سرش رنگين شده بود مى فرمود: «اين، همان است كه خدا و پيامبرش وعده داده بودند و خدا و رسولش راست گفتند ...».
مردم وارد مسجد جامع كوفه شدند. امام حسن عليه السلام را ديدند كه سر پدرش بر دامن اوست، خونها را شسته و جاى ضربت را بسته؛ ولى همچنان از آن خون بيرون مىزند و رنگ چهرهاش هرچه بيشتر سفيد متمايل به زرد مىشود. با گوشه چشم به آسمان مىنگرد و زبانش به تسبيح خدا و توحيد او گوياست و مىگويد: «از تو مىخواهم، اى خداى بلند مرتبه برتر!».
امام حسن عليه السلام سر او را بر دامن گرفت. ديد كه از هوش رفته است. در آن لحظه به شدّت گريست و شروع كرد به بوسيدن چهره و بين دو چشم و جايگاه سجده پدرش. قطراتى از اشك ديدگانش بر صورت امير مۆمنان چكيد. ديدگان را گشود و او را گريان ديد. فرمود: «پسرم! اين گريه چيست؟ پسرم! از اين روز به بعد، بر پدرت نگران نباش. اينك اين جدّت محمّد مصطفى است و اينها خديجه و فاطمه و حوريان بهشتىاند كه همه حلقه زده و منتظر قدوم پدرت هستند. راحت و آسوده باش و چشمت روشن باد! دست از گريه بدار كه صداى ناله فرشتگان به آسمان بلند است. فرزندم! بر پدرت بى تابى مى كنى، در حالى كه فردا پس از من مسموم و مظلوم، كشته خواهى شد و برادرت همينگونه با شمشير كشته خواهد شد و به جدّ و پدر و مادرتان مىپيونديد؟»[6]
به خداى كعبه سوگند، رستگار شدم
صاحب كتاب الإمامة والسياسة به نقل از مدائني مي نويسد:
روزى كه با هم قرار گذاشته بودند رسيد. آن دشمن خدا بيرون شد و در كمين على عليه السلام نشست. آنگاه كه براى نماز صبح بيرون مىآمد، صبحدم روز جمعه، ده شب مانده به آخر رمضان سال چهلم بود. وقتي حضرت براى نماز بيرون آمد، به سوى او جَست و گفت: حكومت، از آنِ خداست، نه براى تو، اى على! و با شمشير بر فرق او ضربت زد.
على عليه السلام فرمود: « فُزتُ ورَبِّ الكَعبَةِ» ؛ به خداى كعبه سوگند، رستگار شدم.[7]
نمونه اخباري كه حمله را در بين نماز گزارش كرده اند
از امام سجاد عليه السلام نقل است كه فرمود:
آنگاه كه ابن ملجم ملعون امير مۆمنان على بن ابىطالب عليه السلام را ضربت زد و همراه او كس ديگرى هم بود كه ضربت او (آن همراه) به ديوار فرود آمد، ابن ملجم ضربت زد و ضربت او در حالى كه حضرت در سجده بود، بر سر وى فرود آمد، به جاى ضربتى كه از پيش بود. وأمَّا ابنُ مُلجَمٍ فَضَرَبَهُ فَوَقَعَتِ الضَّربَةُ وهُوَ ساجِدٌ عَلى رَأسِهِ عَلَى الضَّربَةِ الَّتي كانَت.[4]
كساني كه معتقدند حضرت در نماز مورد اصابت شمشير آن ملعون قرار گرفت در اين بحث دارند كه آيا امام عليه السلام كسى را به جاى خود تعيين كرد كه نماز را به پايان ببرد يا نه؟ بيشتر بر اين باورند كه حضرت، جعدة بن هبيره را به جاى خود نهاد و او آن نماز را با مردم خواند.
در كتاب «مقتل أمير المۆمنين» به نقل از عمر بن عبد الرحمان آمده است: چون ابن ملجم بر على عليه السلام در نماز ضربت زد، آن حضرت عقب آمد و جعدة بن هبيره را با اشاره به پشتش به جلو هُل داد و او با مردم نماز خواند.[5]
برخي از تاريخ نگاران مانند مسعودي و ابن سعد نوشته اند:
وقتي اميرالمومنين عليه السلام وارد مسجد شد؛ ابن ملجم و همراهانش[2] بر او حمله كردند، در حالى كه مىگفتند: حكومت از آن خداست؛ نه براى تو، اى على!
ابن ملجم با شمشير بر فرق سر حضرت زد و ضربتِ شبيب به چارچوب در خورد، امّا وردان گريخت.
على عليه السلام [با اشاره به ابن ملجم] فرمود: «اين مرد نگريزد!» مردم به طرف ابن ملجم دويدند و با سنگ ريزه بر او مىزدند و دشنامش مىدادند و فرياد مىكشيدند. مردى از هَمْدان، پايش را جلوى ساق او گرفت و مغيرة بن نوفل بن حارث هم بر صورت او زد و او را بر زمين انداخت و او را نزد حسن عليه السلام آورد.[3]
روايت خضاب خون
علامه مجلسي (ره) به نقل از امّ كلثوم دختر امام على عليه السلام مي نويسد:
چون شب نوزدهم ماه رمضان شد، هنگام افطار پدر، يك سينى كه دو قرص نان جو و ظرفى كه در آن شير و نمكِ ساييده بود، پيش او نهادم. وقتي از نماز فارغ شد، رو به افطار كرد. چون در آن به دقّت نگريست، سرش را تكان داد و به شدّت گريست و فرمود: «دخترم! فكر نمىكردم كه دخترى به پدرش بدى كند، آنطور كه تو به من بدى كردى!». گفتم: كدام بدى؟! پدر!
فرمود: «دخترم! دو نوع غذا در يك سينى جلوى پدرت مىگذارى؟ آيا مىخواهى فرداى قيامت، توقّف من در برابر خدا طول بكشد؟ دوست دارم كه از برادرم و پسر عمويم پيامبر خدا پيروى كنم كه تا زنده بود، هرگز دو غذا در يك سينى جلويش نگذاشتند.
دخترم! هيچ كس نيست كه خوراك و نوشيدنى و پوشاكش خوب و دلپذير باشد، مگر آن كه روز قيامت، توقّفش در پيشگاه خدا بيشتر به درازا مىكشد. دخترم! در حلال دنيا حساب است و در حرامش عِقاب .... دخترم! به خدا چيزى نمىخورم تا يكى از دو غذا را بردارى».
همينكه [شير را] برداشتم، رو به غذا آورد و يك گِرده نان با نمكِ سوده خورد. سپس خداوند را حمد و ثنا گفت. آنگاه مشغول نماز شد و همچنان در ركوع و سجود و نيايش و ناليدن به درگاه خداى سبحان بود.
آن شب همواره در حال قيام و قعود و ركوع و سجود بود. دم به دم بيرون مىرفت، نگاهش را به آسمان مىانداخت، به ستارگان مىنگريست و مىگفت: «به خدا كه نه دروغ گفتهام و نه به من دروغ گفتهاند. اين همان شبِ موعود است!». دوباره به عبادتگاه خويش برمىگشت و مىگفت: «خدايا! مرگ را بر من مبارك گردان» و بسيار «إنا للّه وإنا إليه راجعون» و «لا حول ولا قوة إلّا باللّه العلى العظيم» مىگفت و بر پيامبر صلى الله عليه و آله و دودمانش درود مىفرستاد و زياد استغفار مىكرد.
چون ديدم كه ايشان بىتاب و نالان است و بسيار ذكر و استغفار مىگويد، آن شب همراه او خوابم نبرد. گفتم: پدر! شما را چه شده كه مىبينم امشب طعم خواب را نمىچشى؟
فرمود: «دخترم! پدرت دلاوران را كشته و به صحنههاى خطر وارد شده و هرگز نهراسيده است و هيچ شبى مثل امشب، رعب و هراس در دلم نيفتاده است». سپس گفت: «إنا للّه وإنا إليه راجعون!»
گفتم: پدر! چرا از اوّل امشب، خبر از مرگ مىدهى؟
فرمود: «دخترم! اجل، نزديك شده و آرزو بريده است.»
امّ كلثوم مي گويد: [با شنيدن اين سخنان] گريستم.
فرمود: «دخترم! گريه مكن. اين سخن را جز به دليل عهد و سخنى كه پيامبر صلى الله عليه و آله با من فرموده است، نگفتم.»
سپس كمي سر بر زانو نهاد و چُرتي زد. چون چشم گشود، گفت: «دخترم! وقتى هنگام اذان، نزديك شد، خبرم كن!» و دوباره به نماز و دعا و نيايش به درگاه خداى متعال پرداخت كه از اوّل شب، همين حالت را داشت.
مراقب وقت اذان بودم. چون وقتش شد، همراه ظرفى كه آب داشت، نزد او آمدم. بيدارش كردم. وضو گرفت، برخاست، جامهاش را پوشيد، در را گشود و به حياط خانه رفت. در خانه مرغابى هايى بود كه به برادرم حسين عليه السلام هديه شده بود. چون به حياط رفت، مرغابى هايي كه تا پيش از آن شب، صيحه نزده بودند در پى او بال زنان و صيحه كشان به راه افتادند. فرمود: «لا إله إلا اللّه! نالهزنانى كه در پى آنها نوحه كنانى خواهند بود و در صبح فردا قضاى الهى آشكار خواهد شد.»
و بعد راهي مسجد شد.[1]
از اينجا به بعد اختلاف كوچكي بين گزارشهاي رسيده وجود دارد. دسته اي حمله ابن ملجم به حضرت را قبل از شروع به نماز گزارش كرده اند دسته ديگر، حادثه ضربت را وقتي گفته اند كه حضرت مشغول نماز بود. در اين دسته دوم هم بحث است كه آيا بعد از ضربت نماز جماعت به هم خورد يا حضرت كسي را به خود نهاد و او آن نماز را با مردم خواند؟
- خدا را! خدا را! درباره ذريه پيغمبرتان، مبادا مورد ستم قرار گيرند.
۱۲- خدا را! خدا را! درباره صحابه و ياران پيغمبر، رسول خدا (صلى الله عليه و آله) درباره آنها سفارش كرده است.
۱۳- خدا را! خدا را! درباره فقرا و تهيدستان، آنها را در زندگى شريك خود سازيد.
۱۴- خدا را! خدا را! درباه بردگان، كه آخرين سفارش پيغمبر درباره اينها بود.
۱۵- در انجام كارى كه رضاى خدا در آن است بكوشيد و به سخن مردم (در صورتي كه مخالف آن هستند) ترتيب اثر ندهيد.
۱۶- با مردم به خوشى و نيكى رفتار كنيد چنانكه قرآن دستور داده است .
۱۷- امر به معروف و نهى از منكر را ترك نكنيد؛ نتيجه ترك آن اين است كه بدان و ناپاكان بر شما مسلط خواهند شد و به شما ستم خواهند كرد، آنگاه هر چه نيكان شما دعا كنند، دعاى آنها برآورده نخواهد شد.
۱۸- بر شما باد كه بر روابط دوستانه ما بين خويش بيفزاييد، به يكديگر نيكى كنيد، از كنارهگيرى و قطع ارتباط و تفرقه و تشتت بپرهيزيد.
۱۹- كارهاى خير را به مدد يكديگر و به اتفاق هم انجام دهيد، از همكارى در مورد گناهان و چيزهايى كه موجب كدورت و دشمنى مىشود، بپرهيزيد.
در انجام كارى كه رضاى خدا در آن است بكوشيد و به سخن مردم (در صورتي كه مخالف آن هستند) ترتيب اثر ندهيد.
۲۰- از خدا بترسيد كه جزا و كيفر خدا شديد است.
خداوند همه شما را در كنف حمايت خود محفوظ بدارد و به امت پيغمبر توفيق دهد كه احترام شما (اهل بيت) و احترام پيغمبر خود را پاس بدارند. همه شما را به خدا مىسپارم . سلام و دورد حق بر همه شما ... .(۱)
1-تقواي الهى را هرگز از ياد نبريد، كوشش كنيد تا دم مرگ بر دين خدا باقى بمانيد.
۲- همه با هم به ريسمان خدا چنگ بزنيد، و بر مبناى ايمان و خداشناسى متفق و متحد باشيد و از تفرقه بپرهيزيد، پيغمبر فرمود: اصلاح ميان مردم از نماز و روزه دائم افضل است و چيزى كه دين را محو مى كند، فساد و اختلاف است.
۳- ارحام و خويشاوندان را از ياد نبريد، صله رحم كنيد كه صله رحم حساب انسان را نزد خدا آسان مىكند.
۴- خدا را! خدا را! درباره يتيمان، مبادا گرسنه و بى سرپرست بمانند.
۵- خدا را! خدا را! درباره همسايگان، پيغمبر آن قدر سفارش همسايگان را فرمود كه ما گمان كرديم مى خواهند آنها را در ارث شريك كند.
۶- خدا را! خدا را! درباره قرآن؛ مبادا ديگران در عمل كردن، بر شما پيشى گيرند.
امر به معروف و نهى از منكر را ترك نكنيد؛ نتيجه ترك آن اين است كه بدان و ناپاكان بر شما مسلط خواهند شد و به شما ستم خواهند كرد، آنگاه هر چه نيكان شما دعا كنند، دعاى آنها برآورده نخواهد شد.
۷- خدا را! خدا را! درباره نماز؛ نماز پايه دين شماست .
۸- خدا را! خدا را! درباره كعبه، خانه خدا، مبادا حج تعطيل شود كه اگر حج متروك بماند، مهلت داده نخواهد شد و ديگران شما را طعمه خود خواهند كرد.
۹- خدا را! خدا را! درباره جهاد در راه خدا، از مال و جان خود در اين راه مضايقه نكنيد.
۱۰- خدا را! خدا را! درباره زكات؛ زكات آتش خشم الهى را خاموش مىكند.
زمانى كه محمد بن ابى بكر گروهى از اشراف مصر را به خدمت حضرت اميرالمؤ منين (ع) فرستاد، عبدالرحمن بن ملجم در ميان ايشان بود، نامه اى كه اسامى ايشان در آنجا نوشته شده بود در دست او بود، چون حضرت نامه را گرفت و نام ها را خواند، به نام آن ملعون رسيد فرمود كه ، تويى عبدالرحمن ؟ گفت : بلى .
حضرت اميرالمؤ منين فرمود: لعنت خدا بر عبدالرحمن باد.
در احاديث معتبره وارد شده است كه چون حضرت اميرالمؤ منين (ع) از نافرمانى و نفاق و كفر اصحاب خود ناراحت شد و لشكر معاويه بر اطراف و نواحى ملك آن حضرت غارت مى آوردند و اصحاب آن حضرت به او يارى نمى نمودند، بر منبر رفته و فرمود:
به خدا سوگند دوست دارم كه حق تعالى مرا از ميان شما بردارد و در رياض رضوان جا دهد، مرگ به همين زودى ها در كمين من است ، پس فرمود: چه مانع شده است بدبخت ترين فرد اين امت را كه محاسن مرا از خون سرم خضاب كند، اين خبرى است كه پيغمبر بزرگوار مرا به آن خبر داده است ، پس فرمود:
خداوندا من از ايشان به تنگ آمده ام و ايشان از من به تنگ آمده اند، و من از ايشان ملال يافته ام و ايشان از من ملال يافته اند، خداوندا مرا از ايشان راحت و ايشان را مبتلا كن به كسى كه مرا ياد كنند
وَ قَالَ [عليه السلام] مَنْ جَرَى فِى عِنَان أَمَلِهِ عَثَرَ بِأَجَلِهِ.
و درود خدا بر او ، فرمود : آن كس كه در پى آرزوى خويش تازد ، مرگ او را از پاى در آورد.
از سخنان گهر بار حضرت علي
وَ قَالَ [عليه السلام] فِى الَّذِينَ اعْتَزَلُوا الْقِتَالَ مَعَهُ خَذَلُوا الْحَقَّ وَ لَمْ يَنْصُرُوا الْبَاطِلَ.
و درود خدا بر او ، فرمود : (درباره آنان كه از جنگ كناره گرفتند) حق را خوار كرده ، باطل را نيز يارى نكردند. (
امشب بهترين بنده تو به اسمانيان پيوست
خدايا نكند كه نبودش عذابي براي ما باشد
خدايا نكند كه مارا با نود او عذاب كرده اي
خديا به ما رحم كن كه قدر بهترين انسان اسمانيت را ندانستيم
وَ سُئِلَ [عليه السلام] عَنْ قَوْلِ الرَّسُولِ ص غَيِّرُوا الشَّيْبَ وَ لَا تَشَبَّهُوا بِالْيَهُودِ فَقَالَ ع إِنَّمَا قَالَ ص ذَلِكَ وَ الدِّينُ قُلٌّ فَأَمَّا الْآنَ وَ قَدِ اتَّسَعَ نِطَاقُهُ وَ ضَرَبَ بِجِرَانِهِ فَامْرُؤٌ وَ مَا اخْتَارَ.
و درود خدا بر او ، فرمود : (از امام پرسيدند كه رسول خدا (ص) فرمود : موها را رنگ كنيد و خود را شبيه يهود نسازيد يعنى چه ؟ فرمود) پيامبر (ص) اين سخن را در روزگارى فرمود كه پيروان اسلام اندك بودند، اما امروز كه اسلام گسترش يافته ، و نظام اسلامى استوار شده ، هر كس آن چه را دوست دارد انجام دهد
وَ قَالَ [عليه السلام] تَذِلُّ الْأُمُورُ لِلْمَقَادِيرِ حَتَّى يَكُونَ الْحَتْفُ فِى التَّدْبِيرِ.
و درود خدا بر او ، فرمود : كارها چنان در سيطره تقدير است كه چاره انديشى به مرگ مى انجامد.(
«اي كساني كه ايمان آوردهايد بسياري از دانشمندان و راهبان، اموال مردم را به باطل ميخورند و مردم را از راه خدا باز ميدارند. آن كسان كه زر و سيم را ذخيره ميكنند و آن را در راه خدا انفاق نميكنند، پس آنها را به عذابي دردناك بشارت ده.»1
رسول گرامي اسلام (ص) بعد از نزول اين آيه با تمام وجود و احساس خود ميفرمايد «مرگ بر طلا و نقره» ياران رسول خدا (ص) گفتند: يا رسولالله، پس چه چيزي ذخيره كنيم؟
فرمود «دلي كه به ياد خدا آرامش يابد، زباني كه شكر خدا را گويد و همسري كه صالحه باشد.»
بلي پول و ماديات حلال در جاي خود ضرورت دارد اما...
سخن صائب تبريزي است:
نه زر و سيم و نه لعل و گهر خواهد ماند
در بساط تو همين گرد سفر خواهد ماند
همه در حال دويدن هستيم. در اين ميان عدهاي در يك نوع مسابقه دو شركت كردهاند كه مورد غضب و قهر آفريدگار توانا هستند، داور اين مسابقه، خداي يگانه است و به برندة اين مسابقه آتش دوزخ وعده داده شده است.
اين مسابقه، گرانفروشي است...
متأسفانه در امر ازدواج نيز، گاهي وضعي بهتر از اين نداريم، هم مشكلات مالي خودنمايي ميكند و هم مشكلات ديگر. در مورد انتخاب همسر، مثلاً دختر خانم ـ پناه بر خدا ـ با كالاي تجاري، عوضي گرفته ميشود؛ مهريه بيشتر دليل مرغوبيت و شأن و منزلت او به حساب ميآيد! و خودنمايي خانوادة داماد، دليل تشخص آنها.
چرا از تعليمات زيبا و سعادتبخش اسلام عزيزمان فاصله گرفتهايم؟
...
ليله`القدر، شب ولايت است. هم شب نزول قرآن است، هم شب نزول ملائكه بر امام زمان است، هم شب قرآن و شب اهل بيت(عليهمالسلام) است.
ليلهالقدري كه در اين ماه رمضان است و قرآن صريحا ميفرمايد: “ ليلهالقدر خير من الف شهر”؛ يك شب، بهتر است از هزار سي روز (هزار ماه)، بسيار مهم است. چرا اين قدر فضيلت را به يك شب دادند؟ زيرا بركات الهي در اين شب زياد است؛ نزول ملائكه در اين شب زياد است؛ اين شب، سلام است؛ “سلام هي حتي مطلعالفجر”؛ از اول تا آخر اين شب، لحظاتش سلام الهي است.” “سلام قولا من رب رحيم.” رحمت و فضل الهي است كه بر بندگان خدا نازل ميشود. هم شب قرآن و هم شب عترت است. لذا سوره مباركه قدر هم، سوره ولايت است. شب قدر، خيلي ارزش دارد. همه ماه رمضان، شبها و روزهايش ارزش والا دارد؛ البته ليلهالقدر نسبت به روزها و شبهاي ماه رمضان، خيلي فاخرتر است؛ اما شبها و روزهاي ماه رمضان، نسبت به روزها و شبهاي بقيه سال، خيلي فاخرتر است. بايد قدر بدانيد. در اين روزها و در اين شبها، همه بر سر سفرهانعام الهي حاضريد. استفاده كنيد.(2)
در ماه رمضان... (در همه روزها و شبها) دلهايتان را هرچه ميتوانيد با ذكر الهي نورانيتر كنيد، تا براي ورود در ساحت مقدس ليله`القدر آماده شويد؛ كه “ليلهالقدر خير من الف شهر؛ تنزل الملائكه والروح فيها باذن ربهم من كل امر.” شبي كه فرشتگان، زمين را به آسمان متصل ميكنند؛ دلها را نورباران و محيط زندگي را با نور فضل و لطف الهي منور ميكنند. شب سلم و سلامت معنوي (سلام هي حتي مطلع الفجر) شب سلامت دلها و جانها، شب شفاي بيماريهاي اخلاقي، بيماريهاي معنوي، بيماريهاي مادي و بيماريهاي عمومي و اجتماعي؛ كه امروز متاسفانه دامان بسياري از ملتهاي جهان، از جمله ملتهاي مسلمان را گرفته است! سلامتي از همه اينها، در شب قدر ممكن و ميسر است؛ به شرطي كه با آمادگي وارد شب قدر بشويد.(3)
شب قدر، شب سلامت از بيماريهاست
شب قدر، شب شفاي بيماريهاي اخلاقي، معنوي، مادي و بيماريهاي عمومي و اجتماعي است كه امروز متاسفانه دامان بسياري از ملتهاي جهان، از جمله ملتهاي مسلمان را گرفته است!
امروز كه خداي متعال اجازه داده است كه شما زاري، تضرع و گريه كنيد، دست ارادت به سوي او دراز كنيد، اظهار محبت كنيد، اشك صفا و محبت را از دل گرم خودتان به چشمهاي خودتان جاري كنيد. اين فرصت را مغتنم بشماريد؛ والا روزي هست كه خداي متعال به مجرمين بفرمايد: “ لاتجروا اليوم”، برويد، زاري و تضرع نكنيد، فايدهاي ندارد “انكم منا لاتنصرون”. اين فرصت، فرصت زندگي و حيات است كه براي بازگشت به خدا در اختيار من و شماست؛ و بهترين فرصتها ايامي از سال است كه از جمله آنها ماه مبارك رمضان است و در ميان ماه مبارك رمضان، شب قدر! شب قدر هم در ميان اين سه شب است. طبق روايتي كه مرحوم محدث قمي نقل ميكند، سوال كردند كه كدام يك از اين سه شب (يا آن دو شب بيستويكم و بيستوسوم) شب قدر است؛ در جواب فرمودند:
چهقدر آسان است كه انسان، دو شب (يا سه شب) را ملاحظه شب قدر بكند؛ چه اهميتدارد بين سه شب مردد باشد، مگر سه شب چهقدر است؟ كساني بودهاند كه همه ماه رمضان را از اول تا آخر، شب قدر به حساب ميآوردند و اعمال شبقدر را انجام ميدادند! (4)
يك جمله كوتاه در باب اهميت ليلهالقدر عرض كنم؛ علاوه بر اينكه از جمله قرآني “ليلهالقدر خير من الف شهر” ميشود فهميد كه از نظر ارزشيابي و تقويم الهي، يك شب برابر هزار ماه است، در دعايي كه اين روزها ميخوانيم، براي ماه رمضان چهار خصوصيت ذكر ميكند: يكي تفضيل و تعظيم روزها و شبهاي اين ماه است بر روزها و شبهاي ماههاي ديگر؛ يكي وجوب روزه در اين ماه است؛ يكي نزول قرآن در اين ماه است و يكي هم وجود ليله القدر در اين ماه است. يعني در اين دعاي ماثور، ليلهالقدر را عدل نزول قرآن در ارزشدادن به ماه رمضان مشاهده ميكنيم. بنابراين قدر ليلهالقدر را بايد دانست؛ ساعات آن را بايد مغتنم شمرد و كاري كرد كه انشاءالله قلم تقدير الهي در شبهاي قدر براي كشور عزيز و آحاد ملت ما تقديري آنچنان كه شايسته مردم مومن و عزيز ماست، رقم بزند.(5)
منابع:
1. مقام معظم رهبري در ديدار با مسوولان و كارگزاران نظام جمهوري اسلامي، به مناسبت عيد سعيد فطر سال 1369 هجري شمسي
2. بيانات مقام معظم رهبري در ديدار علما، طلاب و اقشار مختلف مردم شهر قم به مناسبت سالگرد قيام نوزدهم دي
3. بيانات مقام معظم رهبري در جمع بسيجيان به مناسبت هفته بسيج سال 1376
4. بيانات مقام معظم رهبري در خطبه نمازجمعه تهران 26/10/1376
5. بيانات مقام معظم رهبري در نمازجمعه تهران 28/8/1386
ما بچه هاي كارتون هاي سياه و سفيد بوديم
كارتونهايي كه بچه يتيم ها قهرمانهايش بودند
ما پولهايمان را مي ريختيم توي قلك هاي نارنجكي و مي فرستاديم جبهه
دهه هاي فجر مدرسه هايمان را تزئين مي كرديم
توي روزنامه ديواري هايمان امام را دوست داشتيم
آدمهاي لباس سبز ريش بلند قهرمان هايمان بودند
آنروزها هيچكدامشان شكمهاي قلمبه نداشتند
و عراقي هاي شكم قلمبه را كه مي كشتند توي سينما برايشان سوت مي زديم
شهيد كه مي آوردند زار زار گريه مي كرديم
اسرا كه برگشتند شاد شاد خنديديم
ما از آژير قرمز مي ترسيديم
ما به شيشه خانه هايمان نوار چسب مي زديم از ترس شكستن ديوار صوتي
ما توي زير زمين مي خوابيديم از ترس موشك هاي صدام
ما چيپس نداشتيم كه بخوريم
حتي آتاري نداشتيم كه بازي كنيم
ما ويديو نداشتيم
ما ماهواره نداشتيم
ما را رستوران نمي بردند كه بدانيم جوجه كباب چه شكلي است
ما خيلي قانع بوديم به خدا
صحنه دارترين تصاوير زندگيمان
زناني كه موهايشان باز بود توي كتاب هاي آموزش A.B.C.D
زنهاي فيلمهاي تلوزيون ما توي خواب هم روسري سرشان مي كردند
حتي توي كتابهاي علوممان هم با حجاب بودند
ما فكر مي كرديم بابا مامان هايمان ما را با دعا كردن به دنيا آورده اند
عاشق كه مي شديم رويا مي بافتيم
موبايل نداشتيم كه اس ام اس بدهيم
جرات نداشتيم شماره بدهيم مبادا گوشي را بابا هايمان بردارند
ما خودمان خودمان را شناختيم
مبادا ليله القدرت سرآيد
گنه بر ناله ام افزون تر آيد
مبادا ماه تو پايان پذيرد
ولي اين بنده ات سامان نگيرد
امشب شب دوم قدر شب بيست و يكم
امشب مولايمان به ملكوت علا پرمي كشد
امشب ديگر علي راحت مي شود
امشب فاطمه در جنان به علي مي پيوندد
امشب عرش به خود مي بالد
كه بلاخره علي از زمين به اسمان رفت
امشب زينب و حسين و حسن تنها شدند
امشب دوباره بانوي كربلا غم دوري را مزه كرد
امشب غم فراق پدر كام زينب را تلخ كرد
و زينب ..................................
براي سومين بار طعم تلخ جدايي را چشيد