از آينده نگري حضرت امير همين بس كه تك تك اين شرايط را با گوشت و پوست خود حس كرده ايم . جفا كرده ايم اگر حضرت را صرفا بابت اين آينده نگري تحسين كنيم . عين خيلي از كار هايي كه با بزرگانمان ميكنيم . چهار تا احسنت و بارك الله بارشان ميكنيم و تمام . نه بشارتشان در گوشمان فرو ميرود و نه نذارتشان . جملاتشان را خوانده ، نخوانده فرض ميكنيم.
امروز با خود مي انديشيدم ، از بس مسلمانانه زندگي نكرده ايم ما را به الگو گيري غربي ها دعوت ميكنند . كه آن غربي مآب اينگونه ميزيد و توي شيعه مآب اينگونه عمر ميگذارني . باز هم در حق شيعگي ظلم كرده ايم . به ما ميگويند امروز نوبت مد لباس آن خواننده ي بدكار هرزه است ، سريع رنگ عوض كرده شبيه او ميشويم . به ما ميگويند ، آن خواننده ديگر اينگونه راه نميرود ، كلاغ وار پيرو قدم هاي او ميشويم . حرفي است كه 1400 سال پيش مولايمان فرموده اند . او ميخواهد به ما بگويد كه هرزگي نكن ، هرزه پروري نكن ، اصلا مجال رشد كردن به هرزه نده . ذره اي تحسينش نكن ، با اون راه نرو ، اصلا هر كاري كه تو را به سوي او متمايل نشان ميدهد نكن . حالا بعضي هامان بيايند و اداي روشن فكر هاي تاريك فكر را در بياورند و بگويند بله ما با اين تيپش هم رفيقيم ، با آن تيپش هم رفيقيم . اصلا راستش را بگويم ، خودمم از اين حرف ها زده ام . ولي حرف مولا ختم ماجراست . نه بايد به هرزه مجال رشد داد . نياز نيست برايش پول فراهم كني ، همين كه با او رفاقت كني كافيست . همين كه فكر كند كه تو او را پسنديده اي و با او حال ميكني ، كافيست تا بدمستي كند . تو هم بايد پي در پي با ساز او برقصي.
1400 سال پيش حضرت گفته اند عبادت نوعي برتري طلبي بر مردم ميشود . تويي كه تسبيحت ديگر عضوي از وجودت شده است ، وقتي دستش ميگيري ، حس تحكمي به تو دست ميدهد كه نگو! انگار شلاق به دست گرفته اي و ميخواهي هر كس بر عليه تو بود لت و پار كني . تسبيحي كه بايد با آن درود ميفرستادي بر محمد و آل محمد ، شده است وسيله رنجش ديگران . چنان تسبيح ميچرخاني كه وجود هركس از هيبتت به لرزه مي آيد . تسبيحي كه قرار بود تو را خاكي كند ، سركشت كرده . بعضي اوقات بايد تسبيحت را هم آب بكشي !
تا عبارت "حكومت با مشورت زنان" را خواندم ياد رايس و كيلينتون و اشتون افتادم ، دلم زيادي پريد ، همين حوالي خودمان هم زياد اند ! حالا بيايند و راه باز كنند ، قانون هموار كنند و معبري بزنند براي راهيابي زنان به دنياي سياست . علي كه اينگونه نميخواست!
تو خود حديث مفصل بخوان از اين مجمل
1 وصف قدرت پروردگار
همه چيز برابر خدا خاشع، و همه چيز با ياري او، بر جاي مانده است.خدا بي نياز كننده هر نيازمند، و عزت بخش هر خوار و ذليل، نيروي هر ناتوان، و پناهگاه هر مصيبت زده است.هر كس سخن گويد ميشنود، و هر كه ساكت باشد اسرار درونش را ميداند، روزي زندگان بر اوست و هر كه بميرد به سوي او باز ميگردد.خدايا چشمها تو را نديده تا از تو خبر دهند، كه پيش از توصيف كنندگان از موجودات، بودهاي.آفرينش براي ترس از وحشت تنهايي نبود، و براي سودجويي آنها را نيافريدي.كسي از قدرت تو نتواند بگريزد، و هر كس را بگيري از قدرت تو نتواند خارج گردد، گناهكاران از عظمت تو نكاهند، و اطاعت كنندگان بر قدرت تو نيفزايند.
آن كس كه از قضاي تو به خشم آيد نتواند فرمانت را برگرداند، و هر كس كه به فرمان تو پشت كند از تو بي نياز نگردد.هر سرّي نزد تو آشكار و هر پنهاني نزد تو هويداست.تو خداي هميشهاي و بي پايان، و تو پايان هر چيزي، كه گريزي از آن نيست.وعدهگاه همه، محضر توست، و رهايي از تو جز به تو ممكن نيست، و زمام هر جنبندهاي به دست تو است، و به سوي تو بازگشت هر آفريدهاي است.پاك و منزّهي اي خدا چقدر بزرگ و والاست قدر و عظمت تو، و چه بزرگ است آنچه را كه از خلقت تو مينگرم و چه كوچك است هر بزرگي در برابر قدرت تو، و چه با عظمت است آنچه را كه از ملكوت تو مشاهده ميكنم، و چه ناچيز است برابر آنچه كه بر ما نهان است از سلطنت تو، و چه فراگير است در اين جهان نعمتهاي تو، و چه كوچك است نعمتهاي فراوان دنيا در برابر نعمتهاي آخرت.
2 وصف فرشتگان
نكات افتراق قرآن و نهج البلاغه
1- سوره ها كامل آمده اند ولي خطبه ها تقطيع شده اند.
2- سوره ها اسم دارند ولي خطبه ها اسم ندارند.
3- سوره ها با بسم الله الرحمن الرحيم شروع شده و لي خطبه ها بسم الله الرحمن الرحيم ندارند.
4- كل سوره هاي قرآن 114 مي باشد ولي خطبه ها اگر جمع آوري شود تا 500 خطبه مي رسد.
5- به سوره ها بدون وضو نمي شود دست زد ولي خطبه رابدون وضو مي شود لمس كرد.
6- قرآن سخن خداست و سند نمي خواهد ولي نهج البلاغه سند مي خواهد.
7- تمام سوره ها در زمان پيامبر (ص) است ولي نهج البلاغه بعد از زمان پيامبر ( ص) است.