قاچاق
طبق اظهارات مقامات ايراني سالانه ۸۰۰ ميليون دلار لوازم آرايشي قاچاق وارد كشور مي شود. واردات قانوني كشور ما در لوازم آرايشي بهداشتي به طور متوسط 150 ميليون دلار است كه توليدات ما در داخل جوابگوي 10 درصد از اين مقدار هم نيست و حداقل 800 ميليون دلار از نياز ما از طريق قاچاق وارد ميشود.
به دليل عوارض پوستي استفاده از لوازم آرايشي از يك سو و استفاده از نوع نامرغوب و غيربهداشتي آن از سوي ديگر سلامت مصرف كنندگان به شدت به مخاطره افتاده است. در حال حاضر ايران فقط درصد كمي از نياز خود به محصولات آرايشي و بهداشتي را توليد ميكند و بيشتر اين محصولات از كشورهاي چين، تركيه، كره و امارات وارد يا قاچاق ميشوند.
آمار سرانه يك خانم ايراني حدود 150 دلار است كه اغلب آنها از مواد آرايشي و بهداشتي غيراستاندارد را با ماركهاي متفاوت خريداري ميكنند. درصد از اقلام آرايشي و بهداشتي وارد شده به كشور به صورت قاچاق و بدون مجاز صادره از گمرك و وزارت بهداشت ميباشد و همچنين 90 درصد از آنها به صورت غيربهداشتي ساخته ميشوند. اغلب قاچاق كالاها از طريق شبكههاي ماهواره به افراد تبليغ شده و بسياري از مردم كه اطلاع كافي از پخش و عرضه آن را ندارند، و به صورت تلفني و پيك موتوري خريداري ميكنند.
براساس تحقيقي كه در موسسه تحقيقاتي TMBA انجام شده، حدود 14 ميليون دختر و زن بين 15 تا 45سال ساكن شهرهاي بزرگ ايران، بطور متوسط ماهانه 7/5 يورو براي خريد لوازم آرايشي هزينه ميكنند و اين درحالي است كه متوسط حقوق بين 490 تا570 يورو است. زنان و دختران ايراني به دليل حجاب توجه خاصي به چهره خود ميكنند. دختراني هستند كه بيش از يك ساعت جلوي آينه آرايش ميكنند.
اگر در اروپا مردم ترجيح ميدهند طبيعي باشند، در ايران جوانان ترجيح ميدهند آرايش كنند. زنان و دختران ايراني سالانه حدود 1630 ميليون يورو براي كالاي آرايشي هزينه ميكنند و بيشتر محصولات آرايشي وارداتي هستند، ولي قسمت اعظم اين واردات خارج از شيوه قانوني انجام ميشود و اكثر كارشناسان معتقدند كه حجم محصولات وارداتي غيرقانوني بين 570 تا610ميليون يورو است.
در گزارشي ديگر 14 ميليون نفر زن ايراني در برابر 140 ميليون نفر زن در خاورميانه به ميزان 1.2 ميليارد دلار از بازار 2.7 ميليارد دلار بازار فروش لوازم آرايشي در خاورميانه و بازار 160 ميليارد دلاري محصولات آرايشي در جهان را به خود اختصاص داده اند. اين آمار حاكي از آن است كه نزديك به پنجاه درصد مصرف لوازم آرايشي در خاورميانه توسط تنها ده درصد زنان اين منطقه صورت مي پذيرد.
اين ارقام نشان دهنده آن است كه هر زن ايراني در سال 150 دلار يا به عبارتي بيش از 150 هزارتومان و هر زن در خاورميانه تقريبا 36 دلار يا به عبارتي بيش از 36 هزارتومان لوازم آرايشي مصرف ميكند. ضمن آن كه زنان ايراني اغلب از اجناس چيني استفاده ميكنند و در اين زمينه شايد حجم بيشتري از لوازم آرايشي را مصرف كنند. سهم برندهاي معتبر اروپايي و آمريكايي كه داراي كيفيت و تركيبات قابل اعتمادتري هستند، به دليل قيمتهاي بالايي كه در ايران دارند، كمتر از يك درصد بازار تخمين زده ميشود. متاسفانه سهم توليدكنندههاي ايراني از اين بازار بزرگ ورو به گسترش بسيار ناچيز است و حداكثر در حدود پنج درصد تخمين زده ميشود.
نكته جالب اين گزارش اين است مصرف لوازم آرايش در ايران صرفا در انحصار زنان نيست. در همين زمينه مجيد ابهري؛ كارشناس علوم رفتاري دانشگاه شهيد بهشتي، از تحقيقي خبر ميدهد كه بر مبناي نتايج آن، مردان ايراني، مصرفكننده 12 درصد از لوازم آرايش موجود در بازار هستند.
درباره افزايش گرايش جوانان به استفاده از مواد ارايش، جامعه شناسان معتقدند گاه آرايش بيش از حد و غيرمتعارف در دختران و پسران، جداي از دلايل شخصيتي و رفتاري فردي (ازجمله به عدم اعتماد به نفس، اختلالات شخصيتي و...)، تبديل به ابزاري براي كسب قدرت اجتماعي و لجبازي مي شود، آنها كج دهني خود به برخوردهاي نسنجيده خانواده و اجتماع را با رنگهاي تند صورت هايشان يا هر نوع هنجارشكني ممكن نشان مي دهند. روش هاي پرورشي نسنجيده، تعصبات كور و بي منطق جوانان را عصيان زده خواهد كرد، كه بي احترامي به عرف جامعه از پيامدهاي آن است.
همچنين بالاتر بودن تعداد دختران نسبت به پسران و تغيير ملاك هاي ازدواج از ديگر علل علاقه مندي آنها به متفاوت بودن است. به گفته بسياري از جوانان، اولين ملاك ها براي ازدواج، ثروت و زيبايي هستند و قابليت فرد براي درآمدزايي و رشته و مدرك تحصيلي در درجه دوم قرار دارند. به اين ترتيب زماني كه چهره اولين عامل انتخاب محسوب شود، طبيعي است كه فرد از بابت ظاهرش نگران باشد.
به هر حال، استفاده از لوازم آرايشي در ايران ديگر نه سن خاصي دارد و نه قشر خاصي. امروزه برخي از دختران و زنان ايراني استفاده از لوازم آرايشي را جزو لاينفك زندگي خود مي دانند. از سوي ديگر سن مصرف لوازم آرايشي نيز به 15 سال رسيده و اين در حالي است كه در كشورهاي توسعه يافته تمايل به آرايش بيشتر در بين زنان مسن ديده مي شود كه طراوت و شادابي پوست خود را از دست داده اند. همه اين موارد نشان دهنده يك مشكل ساختاري فرهنگي در كشور ماست. مشكلي كه اگر براي ان چاره انديشي نشود چه بسا مس تواند به بحراني براي سلامت و هنجارهاي جامعه ما تبديل شود.