براي همگان معلوم بود كه غيبت كوتاه وليّ امر و پيشواي جامعه، مشكل حادّي را پديد نمي آورد و به سادگي مي توان آن را پذيرفت، اما معصومان (عليه السلام) مي دانستند كه غيبتي به درازاي عمر چندين نسل، از پس حضور دائمي و بدون انقطاع سلسله متصل امامت، با آسيب هايي همراه خواهد بود. آنان به يكي از مهمترين آسيب هاي اين غيبت طولاني اشاره كردند يعني شك و حيرت در اصل وجود امام و رفع نياز انسان با امام از ديده ها نهان. ايشان با پيشگويي الهام گونه خود وقوع گمراهي ها و حتي ارتجاع و ارتداد برخي باورمندان امامت را تذكر دادند.
پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) نخستين كسي بود كه گمراهي مردمان را در روزگار غيبت مهدي (عليه السلام) تذكر داد:
تكون له غيبة و حيرة حتّي تضلّ الخلق عن اديانهم؛ براي او چنان غيبتي [و براي مردم] حيرتي خواهد بود كه مردم دينشان را گم كنند (الكافي: ج 1 ص 341 ح 21).
و با زباني ديگر فرمود:
تكون له غيبة و حيرة تضلّ فيها الاُمم (اعلام الوري: ج 2 ص 226).
ايشان شك مردم را تا آنجا گسترده و ژرف دانست كه در اصل تولّد و تكوّن حضرت مهدي (عليه السلام) نيز شك مي كنند. از اين رو فرمود:
حتي يقول اكثر الناس: ما لله في آل محمّد حاجة و يشك آخرون في ولادته؛ تا آنجا كه بيشتر مردم مي گويند: خداوند به خاندان محمّد كاري ندارد و بقيه مردم نيز در ولادتش ترديد مي كنند (كمال الدين: ص 51 ح 2) .
پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) بر همين پايه، چنگ زدن به دين را در اين روزگار فرمان داد و از امتش خواست كه شك و ترديد به خود راه ندهند تا شيطان منفذي براي رخنه به دلهاي ايشان و به در بردن از راه دين نيابد.
امام علي (عليه السلام) نيز انديشناك اين آسيب خطرناك بوده است. اصبغ بن نباته، از اصحاب خاص امير مومنان (عليه السلام) انديشناكي حضرت را مي بيند و مي پرسد چرا سر به جيب تفكر فرو برده اي؟ امام (عليه السلام) پاسخ مي دهد:
فكرت في مولود يكون من ظهري، الحادي عشر من ولدي، هو المهدي يملأها عدلاً كما ملئت جورا و ظلما، تكون له حيرة و غيبة، يضلّ فيها اقوام و يهتدي فيها آخرون؛ در فرزندي از نسل مي انديشم كه يازدهمين نفر از فرزندان من است و مهدي نام دارد، [زمين] را از عدل و داد پر مي كند، همان گونه كه ظلم و ستم پر شده است، او را حيرت و غيبتي است كه گروه هايي در آن سرگردان مي شوند و گروه هايي ديگر راه مي يابند (الكافي: ج 1 ص 338 ح 7)».
امام علي (عليه السلام) سخن ديگر با اصبغ بن نباته، سخن و پيشگويي پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) را تأكيد كرده و فرموده است:
أما ليغيبنّ حتّي يقول الجاهل: ما لله في آل محمّد حاجة؛ هان كه او غايب خواهد ماند تا آنجا كه نادان مي گويد: خدا را با خاندان محمّد كاري نيست (كمال الدين: ص 302؛ الغيبة: ص 140 ح 1).
امام حسين (عليه السلام) با لحني صريحتر، ارتداد برخي از مردم را متذكر شده و فرموده است:
له غيبة يرتدّ فيها اقوام و يثبت فيها علي الدين آخرون؛ او را غيبتي است كه گروه هايي در آن از دين باز مي گردند و گروههايي ديگر استوار مي مانند (كمال الدين: ص 317 ح 3).
همين تعبير را امام كاظم (عليه السلام) آورده و اين وضعيت را آزمون الهي نسبت به خلقش دانسته است. ايشان مي فرمايد:
لابدّ لصاحب هذا الأمر غيبة حتّي يرجع عن هذا الأمر من كان يقول به، إنّما هي محنة من الله عزوجل امتحن بها خلقه؛ صاحب اين امر، غيبتي حتمي دارد تا آنجا كه معتقدان به اين امر نيز از باور خود از مي گردند، آن آزموني از جانب خداي عزوجل است تا خلقش را با آن بيازمايد (الكافي: ج 1 ص 336 ح 2).
ما اكنون تحقق اين پيشگويي ها را با نگريستن به آن از پس قرن هاي متوالي مشاهده مي كنيم. آخرين حلقه پيشگويي ها درباره ضلالت و حيرت، سخن پدر بزرگوار امام زمان، امام حسن عسكري (عليه السلام) است كه فرموده:
أما إنّ له غيبة يحار فيها الجاهلون و يهلك فيها المبطلون و يكذب فيها الوقّاتون؛ هان او را غيبتي است كه نادان ها در آن حيران و باطل انديشان هلاك شوند و وقّاتان [تعيين كنندگان زمان ظهور] دروغ ببافند (كفاية الأثر: ص 292).