وقت وداع فصل بهاران بگو "حسين"
در لحظه هاي بارش باران بگو "حسين"
هرجا دلت گرفت كمي محتشم بخوان
هي در ميان گريه بگو جان، بگو "حسين"
كشتي شكست خورده كه ديدي به كارزار
در خاك و خون تپيده به ميدان بگو "حسين"
از نام گرم او دل برف آب مي رود
در سردسير سخت زمستان بگو "حسين"
تغيير كرده است لغتنامه هايمان
زين پس به جاي واژه عطشان بگو "حسين"
روضه بخوان كه لحظه ي طغيان چشم ما
همپاي چشمه هاي خروشان بگو "حسين"
ديدي اگر كه جسم قمر زير آفتاب
مانده سه روز بين بيابان بگو "حسين"
ديدي اگر كه جامه ي يوسف ربوده اند
افتاده بين معركه عريان بگو "حسين"
ديدي اگر كه قاري قرآن سرش شكست
از سنگ قوم دشمن قرآن بگو "حسين"
***ميلاد حسني***