از زماني كه حضرت اباعبدالله الحسين(ع) رداي شهادت را بر تن كرد 1373 سال ميگذرد، در اين ميان ائمه معصومين با بازخواني حادثه عاشورا فضايي را براي شيعه ترسيم كردند تا در پرتو آن ياد، نام و جانفشاني امام حسين(ع) براي هميشه تا روز قيامت باقي بماند.
روايت ائمه از واقعه جانسوز كربلا در قالب احاديث در كتابهاي روايي و تاريخي به ثبت رسيده است، شرح حادثه دشت نينوا آن هم از زبان اولاد حسين(ع) رنگ و بويي دارد، چرا كه پرده از واقعيتي بر ميدارد كه كمتر كسي ميتواند به آن ايرادي وارد سازد.
يكي از اين فرزندان، امام علي بن موسيالرضا(ع) است كه به روضهخواني براي جد بزرگوارش ميپردازد.
*توصيهاي كه امام براي روز عاشورا به شعيان كردند
امام رضا(ع) فرمودند: هر كس روز عاشورا به دنبال انجام كارها و حوائج خود نرود، خداوند حوائج دنيا و آخرت او را بر آورده سازد و هر كس كه روز عاشورا، روز مصيبت و حزن و گريهاش باشد، خداوند روز قيامت را روز شادى و سرورش قرار خواهد داد و در بهشت چشمانشان به ديدار ما روشن خواهد شد و هر كس روز عاشورا را روز بركت بنامد و براى منزلش چيزى در آن روز ذخيره كند، آنچه ذخيره كرده است، بركت نخواهد داشت، و در روز قيامت همراه يزيد، عبيدالله بن زياد و عمر بن سعد- لعنهم الله- در پستترين درجه جهنم محشور خواهد شد.
* اى ابن شبيب! اگر ميخواهى گريه كنى، بر حسين(ع) گريه كن
ريّان بن شبيب گويد: در اولين روز محرم به خدمت امام رضا(ع) رسيدم، حضرت فرمودند: آيا روزه هستى؟ عرض كردم: خير، فرمود: امروز، روزى است كه زكريا(ع) پروردگارش را خواند و گفت: «رَبِّ هَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ ذُرِّيَّةً طَيِّبَةً إِنَّكَ سَمِيعُ الدُّعاءِ» و خداوند دعاى او را مستجاب كرد و به ملائكه دستور داد كه به زكريا- كه در محراب در حال نماز بود- بگويند كه خدا به تو يحيى را مژده مىدهد، پس هر كس اين روز را روزه بدارد و سپس دعا كند، خداوند همان طور كه دعاى زكريّا را مستجاب كرد، دعاى او را نيز مستجاب مىكند.
سپس فرمود: اى ابن شبيب! محرم ماهى است كه اهل جاهليت به احترام آن، ظلم و جنگ را حرام كرده بودند ولى اين امّت، احترام آن و احترام پيغمبر خود را حفظ نكردند، در اين ماه اولاد او را كشتند و زنانش را اسير كردند و وسايلش را غارت كردند، خداوند هرگز اين كارشان را نبخشد!
*4 هزار فرشتهاي كه تا روز ظهور حجت(عج) بر مزار امام حسين(ع) حضور دارند
اى ابن شبيب! اگر ميخواهى گريه كنى، بر حسين بن على بن ابيطالب(ع) گريه كن، زيرا او را همچون گوسفند ذبح كردند و از بستگانش، 18 نفر به همراهش شهيد شدند كه در روى زمين نظير نداشتند، آسمانهاى هفتگانه و زمينها به خاطر شهادتش گريستند و 4 هزار فرشته براى يارى او به زمين آمدند، ولى تقدير الهى نبود و آنها تا قيام قائم عليه السّلام در نزد قبرش با حال نزار و ژوليده باقى هستند و از ياوران قائم(عج) هستند و شعارشان «يا لثارات الحسين» است.
*چه هنگام از آسمان خاك قرمز باريد
اى ابن شبيب! پدرم از پدرش از جدّش(ع) به من خبر داد كه وقتى جدّم حسين(ع) شهيد شد، از آسمان خون و خاك قرمز باريد.
اى ابن شبيب! اگر به گونهاى بر حسين گريه كنى كه اشكهايت بر گونههايت جارى شود، خداوند هر گناهى كه مرتكب شده باشى- چه كوچك، چه بزرگ، چه كم و چه زياد- خواهد بخشيد.
*راهكار امام رضا(ع) براي لقاءالله
اى ابن شبيب! اگر دوست دارى پاك و بدون گناه به ملاقات خدا بروى، به زيارتحسين برو.
اى ابن شبيب! اگر دوست دارى با پيامبر اكرم(ص) در غرفههاى بهشت همراه باشى، قاتلان حسين را لعنت كن.
*توصيه امام رضا(ع) براي به دست آوردن ثواب شهداي كربلا
اى ابن شبيب! اگر دوست دارى ثوابى مانند ثواب كسانى كه همراه حسين بن على(ع) شهيد شدند داشته باشى، هر گاه به ياد او افتادى بگو: «يا لَيْتَنِي كُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِيماً» (اى كاش با آنان مىبودم و به فوز عظيم ميرسيدم).
اى ابن شبيب! اگر دوست دارى با ما در درجات عالى بهشت همراه باشى، در اندوه ما اندوهگين و در خوشحالى ما خوشحال باش و بر تو باد به ولايت ما، زيرا اگر كسى سنگى را دوست داشته باشد، خداوند در روز قيامت او را با آن سنگ محشور خواهد كرد.
-ترجمه عيون أخبار الرضا(ع)، جلد 1، صفحات 604-606
فارس
يادگار برادر
عبدالله
امانت
كوچك ترين فدايي
با پا ي خودامد
عمه چرا عمو م تنهاست .
صداي (هل من ناصر .......)بلند است
او كمك مي خواهد
مي دود
عمه اورا مي گيرد
كجا مي روي نورچشم من
تو يادگار برادرم حسن هستي
باز صداي
(هل من ناصر ....)
ديگر تاب ندارد
عمه را كنار مي زند
و خودرا مانند شيري به صيد مي رساند
شمشير بلند است
مي خواهد فرود بيايد
عبدالله دستان خود را سپر مي كند
واي من
چقدر شبيه عمويت عباس شدي .
خواهر
برادر
فرزند
پسر
مهر
محبت
عقل
جنون
عشق
حسين......
و
حسين
يعني همه چيز
خواهري كه به خاطر عشق به برادر
اورا تنها نمي گذترد
برادري كه در ميدان تنهاست
خواهر دوپسر دارد
پسرهايم فداي تو و پسرانت
برادر
نه
انها امانت هستند
خواهر
مهرم را بخشيدم تا ازاد باشند
برادر
نه
انها نور ديده اند براي دايي
خواهر
نمي خواهم اسارت مرا ببينند
نمي خواهم ضرب شمشير و كعت ني را به من ببينند
برادر نه
خواهر
تورا قسم به مادرم
برادر
........
ديگر هيچ نگفت
و ان دو گل عزيز چند دقيقه بعد اماده رزم بودند
در حالي كه شمشير هاشان به زمين كشيده مي شد
كفن پوش بودند
چون زره به تن انها نمي شد
و ان دو به ميدان جنگ
رفتند
و ديگر خواهر از خيمه بيرون نيامد
حتي به دار الحرب نرفت
و هيچ گاه نگفت پسرانم
روز ي كه عمر بن سعد با 6000يا 9000نفر سرباز به كربلا رسيد
و اينك امشب ....
به اميدي مشك اب را به دست گرفت
نزد عمو امد
عموي من پهلوان
عموي من يل
عموي من عباس
چقدر اميدوار بود دخترك
مشك را به عمو داد
عمو اب بياور
چشم عزيز عمو
و عمو رفت ...................
نمي دانم را دگر نيامد ....
نكند راه را گم كرده باشد
پس چرا پدر عمود خيمه اش را كشيد
حرثمه مى گويد:
چون از جنگ صفين همراه على عليه السلام برگشتيم ، آن حضرت وارد كربلا شد. و در آن سرزمين نماز خواند. آن گاه مشتى از خاك كربلا برداشت و آنرا بوئيد سپس فرمود:
وقتى حرثمه به نزد همسرش كه از شيعيان على عليه السلام بود بازگشت ماجرائى را كه در كربلا پيش آمده بود براى وى نقل كرد، و با تعجب پرسيد: اين قضّيه را على عليه السلام از كجا و چگونه مى داند؟
حرثمه مى گويد: مدتى از ماجرا گذشت . آنروز كه عبيدالله بن زياد لشگر بجنگ امام حسين عليه السلام فرستاد، من هم در آن لشگر بودم .
هنگامى كه به سرزمين كربلا رسيدم ناگهان همان مكانى را كه على عليه السلام در آنجا نماز خواند و از خاك آن برداشت و بوييد ديدم ، و شناختم و سخنان على عليه السلام به يادم افتاد.
لذا از آمدنم پشيمان شده ، اسب خود را سوار شدم و به محضر امام حسين عليه السلام رسيدم ، و بر آن حضرت سلام كردم و آنچه راكه در آن محل از پدرش على عليه السلام شنيده بودم ، برايش نقل كردم امام حسين عليه السلام فرمود:
آيا به كمك ما آمده اى يا به جنگ ما؟
گفتم : اى فرزند رسول خدا! من به يارى شما آمده ام نه به جنگ شما!
امّا زن و بچّه ام را گذارده ام و ازجانب ابن زياد برايشان بيمناكم . امام حسين عليه السلام اين سخن را كه شنيد فرمود:
حال كه چنين است از اين سرزمين بگريز كه قتلگاه ما را نبينى و صداى ما را نشنوى . بخدا سوگند! هر كس امروز صداى مظلوميّت ما را بشنود و به يارى ما نشتابد، داخل آتش جهنّم خواهد شد.
منبع : بحارالانوار ج 44 ص 255.
امروز روز ورود
اقا و ارباب بي كفن به زمين كربلا ست
و اينك امشب .......
اولين ملاقاتش با حسين بود .سينه اش سپر بود با 1000نفر ادم .
ادم بود .
دستور داشت بر حسين سخت بگيرد .
راهي برو كه نه به كوفه برسد نه به مدينه .
حسين كه گفت مادرت به عزايت بنشيند ،سكوت كرد،يك سكوت مجات بخش ،احترام كرد.
مي دانست مادر او فاطمه است .
محرم الحرام، ماهي است كه ما را به ياد شهادت اباعبدالله الحسين(ع) مياندازد اما در اين ماه شاهد وقايع ديگري نيز هستيم كه از آن جمله ميتوان به اجابت دعاي حضرت زكريا و آزاد شدن حضرت يوسف(ع) اشاره كرد.
نخستين روز از ماه محرمالحرام، روزي است كه دعاي زكرياي نبي عليهالسلام به اجابت رسيد و خداوند متعال در حالي كه زكريا سنين پيري را سپري ميكرد فرزندي به نام «يحيي» را به او بخشيد.
به همين بهانه، گذري بر تفسير آيات 38 تا 41 سوره مباركه «آل عمران» از تفسير نمونه آيتالله مكارم شيرازي داشتهايم كه به بيان جريان چگونگي اجابت دعاي حضرت زكريا(ع) پرداخته است.
«هُنَالِك دَعَا زَكرِيَّا رَبَّهُقَالَ رَب هَب لى مِن لَّدُنك ذُرِّيَّةً طيِّبَةًإِنَّك سمِيعُ الدُّعَاءِ، فَنَادَتْهُ الْمَلَئكَةُ وَ هُوَ قَائمٌ يُصلى فى الْمِحْرَابِ أَنَّ اللَّهَ يُبَشرُك بِيَحْيى مُصدِّقَا بِكلِمَةٍ مِّنَ اللَّهِ وَ سيِّداً وَ حَصوراً وَ نَبِيًّا مِّنَ الصلِحِينَ، قَالَ رَب أَنى يَكُونُ لى غُلَمٌ وَ قَدْ بَلَغَنىَ الْكبَرُ وَ امْرَأَتى عَاقِرٌ قَالَ كَذَلِك اللَّهُ يَفْعَلُ مَا يَشاءُ، قَالَ رَب اجْعَل لى ءَايَةً قَالَ ءَايَتُك أَلا تُكلِّمَ النَّاس ثَلَثَةَ أَيَّامٍ إِلا رَمْزاًوَ اذْكُر رَّبَّك كثِيراً وَ سبِّحْ بِالْعَشىِّ وَ الابْكارِ»
آنجا [بود كه] زكريا پروردگارش را خواند [و] گفت پروردگارا از جانب خود فرزندى پاك و پسنديده به من عطا كن كه تو شنونده دعايى، پس در حالى كه وى ايستاده [و] در محراب [خود] دعا مىكرد فرشتگان او را ندا دردادند كه خداوند تو را به [ولادت] يحيى كه تصديق كننده [حقانيت] كلمة الله [عيسى] است و بزرگوار و خويشتندار [=پرهيزنده از آنان] و پيامبرى از شايستگان است مژده مىدهد. گفت پروردگارا چگونه مرا فرزندى خواهد بود در حالى كه پيرى من بالا گرفته است و زنم نازا است [فرشته] گفت [كار پروردگار] چنين است خدا هر چه بخواهد مىكند. عرض كرد: پروردگارا! نشانهاى براى من قرار ده! گفت: نشانه تو آن است كه سه روز، جز به اشاره و رمز، با مردم سخن نخواهى گفت.
توضيحات
همسر زكريا و مادر مريم خواهر يكديگر بودند و اتفاقا هر دو در آغاز، نازا و عقيم بودند هنگامى كه مادر مريم ازلطف پروردگار، صاحب چنين فرزند شايستهاى شد و زكريا اخلاص و ساير ويژگيهاى شگفتآور او را ديد آرزو كرد كه او هم صاحب فرزندى پاك و با تقوا همچون مريم شود فرزندى كه چهرهاش آيت و عظمت خداوند باشد و با اينكه ساليان درازى از عمر او و همسرش گذشته بود و از نظر معيارهاى طبيعى بسيار بعيد به نظر مىرسيد كه صاحب فرزندى شود ولى ايمان به قدرت پروردگار و مشاهده وجود ميوههاى تازه در غير فصل، در كنار محراب عبادت مريم، قلب او را لبريز از اميد ساخت كه شايد در فصل پيرى، ميوه فرزند بر شاخسار وجودش آشكار شود.
به همين دليل هنگامى كه مشغول نيايش بود از خداوند تقاضاى فرزند كرد و آن گونه كه قرآن در نخستين آيه فوق مىگويد: در اين هنگام زكريا پروردگار خويش را خواند و گفت: پروردگارا! فرزند پاكيزهاى از سوى خودت به من عطا فرما كه تو دعا را مىشنوى و اجابت مىكنى «هُنَالِك دَعَا زَكرِيَّا رَبَّهُقَالَ رَب هَب لى مِن لَّدُنك ذُرِّيَّةً طيِّبَةًإِنَّك سمِيعُ الدُّعَاءِ».
در اين موقع فرشتگان به هنگامى كه او در محراب ايستاده و مشغول نيايش بود وى را صدا زدند كه خداوند تو را به يحيى بشارت مىدهد، در حالى كه كلمه خدا (حضرت مسيح) را تصديق مىكند و آقا و رهبر خواهد بود و از هوى و هوس بر كنار و پيامبرى از صالحان است «فَنَادَتْهُ الْمَلَئكَةُ وَ هُوَ قَائمٌ يُصلى فى الْمِحْرَابِ أَنَّ اللَّهَ يُبَشرُك بِيَحْيى مُصدِّقَا بِكلِمَةٍ مِّنَ اللَّهِ وَ سيِّداً وَ حَصوراً وَ نَبِيًّا مِّنَ الصلِحِينَ».
زكريا از شنيدن اين بشارت به وسيله فرشتگان، غرق شادى و سرور شد و در عين حال نتوانست شگفتى خود را از چنين موضوعى پنهان كند، عرض كرد: پروردگارا! چگونه ممكن است فرزندى براى من باشد در حالى كه پيرى به من رسيده و همسرم نازاست «قَالَ رَب أَنى يَكُونُ لى غُلَمٌ وَ قَدْ بَلَغَنىَ الْكبَرُ وَ امْرَأَتى عَاقِرٌ».
در اينجا خداوند به او پاسخ داد و فرمود: اينگونه خداوند هر كارى را كه بخواهد انجام مىدهد «قَالَ كَذَلِك اللَّهُ يَفْعَلُ مَا يَشاءُ».
* نشانه اجابت دعاي زكريا چه بود؟
و با اين پاسخ كوتاه كه تكيه بر نفوذ اراده و مشيت الهى داشت، زكريا قانع شد و در حقيقت مىخواست در اينجا ايمانش به مرحله شهود برسد و همانند ابراهيم كه ايمان به معاد داشت و تقاضاى شهود مىكرد مىخواست به چنين مرحلهاى از اطمينان نائل شود و اين طبيعى است كه هر انسانى هنگامى كه با مسئلهاى بر خلاف قوانين طبيعت مواجه مىشود در فكر فرو مىرود و تمايل پيدا مىكند كه يك نشانه حسى براى آن بيابد.
در اينجا زكريا از خداوند تقاضاى نشانهاى بر اين بشارت بزرگ مىكند و چنانكه گفتيم نه به خاطر عدم اعتماد بر وعدههاى الهى، بلكه براى تاكيد بيشتر و اينكه ايمان او به اين مطلب ايمان شهودى شود تا قلبش مالامال از اطمينان شود، همانگونه كه ابراهيم خليل تقاضاى مشاهده صحنه معاد براى آرامش هر چه بيشتر قلب مىنمود.
زكريا عرضه داشت: پروردگارا! نشانهاى براى من قرار ده «قَالَ رَب اجْعَل لى ءَايَةًقَالَ».
در پاسخ خداوند به او گفت: نشانه تو آن است كه سه روز با مردم جز به اشاره و رمز، سخن نخواهى گفت و زبان تو بدون هيچ عيب و علت براى گفتوگوى با مردم از كار مىافتد «قَالَ ءَايَتُك أَلا تُكلِّمَ النَّاس ثَلَثَةَ أَيَّامٍ إِلا رَمْزاً».
ولى پروردگار خود را (به شكرانه اين نعمت) بسيار ياد كن و هنگام شب و صبحگاهان او را تسبيحگوى «وَاذْكُر رَّبَّكَ كَثِيرًا وَسَبِّحْ بِالْعَشِيِّ وَالإِبْكَارِ».
به هر حال خداوند در خواست زكريا را پذيرفت و سه شبانه روز زبان او بدون هيچ عامل طبيعى از سخن گفتن با مردم باز ماند در حالى كه به ذكر خدا مترنم بود، اين وضع عجيب، نشانهاى از قدرت پروردگار بر همه چيز بود، خدايى كه مىتواند زبان بسته را به هنگام ذكرش بگشايد قادر است از رحم عقيم و بسته، فرزندى با ايمان كه مظهر ياد پروردگار باشد به وجود آورد و از اينجا رابطه اين نشانه با آنچه زكريا مىخواست روشن مىشود.
بعضى از مفسران گفتهاند: احتمال دارد كه اين خوددارى از سخن گفتن با مردم جنبه اختيارى داشته و زكريا به فرمان خدا مأمور بوده كه در اين سه روز، زبان جز به ثناى الهى نگشايد و به اصطلاح مامور به روزه سكوت بود كه در بعضى از امم پيشين وجود داشته است.
شايسته است هر يك از دوستداران آل محمد به حكم ولايت، وفا و ايمان به خداوند و رسول(ص) در 10 روز اول محرم، تغيير حال داده، در قلب، صورت و هيئتش، آثار اندوه براي مصيبتهاي امام حسين(ع) ظاهر شود.
ميرزا جوادآقا ملكي تبريزي از عارفان و سالكان طريق الهي كه يك قرن پيش به رحمت ايزدي پيوست، توصيههايي را براي درك بهتر ايام سوگواري امام حسين عليهالسلام در ماه محرم دارد.
جناب ميرزا مينويسد: از امور مهم ماه محرم اين است كه نسبت به هر يك از دوستداران آل محمد به حكم ولايت، وفا و ايمان به خداوند و رسول(ص) شايسته است كه در ده روز اول محرم، تغيير حال داده، در قلب، صورت و هيئتش، آثار اندوه از جهت مصيبتهاي بزرگ و آن ماتمهاي فراوان - كه به خاندان جليل پيش آمده است - ظاهر شود و در نتيجه مقداري از لذتها و خوشيهاي خود، اعم از خوردن و نوشيدن، بلكه حتي خواب و سخن گفتن را كنار بگذارد و به مانند كسي باشد كه نسبت به پدرش يا فرزندش مصيبتي وارد شده است.
يكي از فرزندان كوچك خودم را مشاهده كردم كه در ده روز نخست اين ماه، نان خالي خورده و از تناول خورشتي ديگر با آن امتناع ميورزيد حال آنكه از كساني كه ميشناختم، كسي چنين تكليفي به او نكرده بودند. فهميدم كه حب دروني، او را به اين كار وادار كرده است.
اگر كسي نتواند كه در تمام 10 روز نخست ماه محرم اين كار را انجام دهد، دست كم، روز عاشورا و تاسوعا و شب يازدهم ماه، ترك لذتها را عادت خود كند و تا جايي كه مقدورش است در هر 10 روز نخست اول ماه، به خواندن زيارت معروفه عاشورا مداومت نشان دهد و در روز دهم تا عصر آن روز از خوردن و نوشيدن استنكاف كند، بلكه حتي از سخن گفتن و ملاقات برادرانش هم پرهيز كند، جز در مقام ضرورت و آن را «روز اندوه و گريه و زاري» خود قرار دهد.
* برپايي مجالس عمومي و فردي عزاداري اباعبدالله براي دوري از ريا
و اگر برايش مقدور باشد، در خانهاش براي امام حسين(ع) خالصانه عزا برپا دارد و اگر نتواند در مسجدها يا خانههاي دوستان و شيعيان به اين كار بپردازد و آن را از ديده مردمان بپوشاند، تا از بلاي «ريا» در عزاداري دور باشد و به اخلاص نزديكتر شود و باقي را به صورت تنهايي و در خلوت به عزا مشغول شده و در گريه و اندوه، نيت و قصدش مواسات و ياري رساني به اهلبيت عليهمالسلام باشد و آنچه از طرف دشمنان، از صدمههاي ظاهري بر آن حضرات وارد شده است.
ولي، از اين نكته غافل نباشد كه هر چند در ظاهر به امام حسين(ع) صدمهها و مصيبتهايي رسيد كه نظيرش به هيچ يك از پيامبران و اوصيا، بلكه حتي به هيچ فردي از افراد عالم نرسيده است و ما نشنيدهايم كه چنين چيزي به احدي رسيده باشد، خصوص عطش و تشنگي كه به حضرتش وارد شد و از الفاظ و احاديث قدسي و غير آن چنين استفاده ميشود كه عقلها تحمل چنين امري را ندارد و مصيبت او به جهت شهيداني كه از خاندان او به درجه شهادت نايل شدند و صدمههايي كه به خاندان و حرم او وارد آمد و چنين بود كه گويي با حبيب و خداي خود عهد بسته بود كه در راه رضاي او، به هر نوع كشتهشدني كه ديگر كشته شدگان آنگونه كشته شدهاند، اعم از بريدن سر و بريدن گردن و گلو و قتل و اسارت و گرسنگي و تشنگي و حزن و اندوهها و غير آن تن دهد.
* تأثير دعاي پيش از وقت براي كفايت امور مهم و روا شدن حاجتها
پس، هر كس كه خود را از دوستداران آن امام معصوم ميداند، بايد كه اندوهش را ظاهر نموده و ناله كند و نالهاش در مقام آرزوي ياري رساندن به سيد سيدها رسول اكرم(ص) باشد و تا آنجا برسد كه با اين مصيبت عظيم در تناسب باشد و چنين باشد كه گويا آن مصيبتهاي دلخراش بر خود وي و عزيزان و فرزندانش و اهل و خانوادهاش وارد آمده است.
سپس، با زبان حال و صدق نيت چنين بگويد: اي سيد و سالار من! كاش در اين بليهها و همه اين غمها و مصيبتها فداي خود ميگشتم! و كاش اهل و فرزندان من به عوض اهل و فرزندان تو قرباني و اسير ميشدند. اي كاش همراه تو ميبودم و در جوار تو كشته شده و همراه رستگار شدگان، رستگار ميشدم، رستگاري بزرگ!
و اگر حال دروني و واقعيات، حتي به حقيقت چنين تمنا و آرزويي نيز گواه و شهادت نميدهد، پس در مقام علاج بيماري قلبت برآ و از حب و دوستداري اين دنياي پست دون و چسبيدن به اين زندگي در اين دنياي بيمقدار و اغترار به مواد خوش خدّ و خال اين دنياي پر از دروغ و مكر بترس و كنارهگيري كن و در خصوص آنچه خداوند متعال در كتاب كريم خود، يهود را با آن مخاطب نموده است، تامل كن!
از امور مهم اين ماه، دعاي روز اول ما است. چون اين روز، روز نخست سال قمري است، لازم است كه بنده مراقب، از روي صدق تامل به خرج دهد، خصوصا براي طلب عافيت و مصون ماندن از آفتهاي ديني در آن سال و از خداوند طلب صلاح حال سالانه و جلب خيرها كند، از روي رحمش! كه همانا دعاي پيش از وقت براي كفايت امور مهم و قضا شدن حاجتها اثري خاص دارد و دعايي كه سيد بن طاووس در كتاب «الاقبال» در خصوص اين روز مهم روايت كرده است، براي اين جهتها، دعايي است كه كامل و نيكو.
* خواندن نمازي كه پاداش آن همانند انجام عمل خير در تمام سال است
و افضل آن است كه در همان شب نخست، از سه نمازي كه وارد شده است، يكي از نمازها را به جا بياورد و طبق آمادگي قلبي خود، به درگاه بينيازي خداوندي رو كند و دست كم دو ركعت نماز به جا بياورد، به اين ترتيب: در هر ركعت، يك حمد و يازده مرتبه سوره «توحيد» بخواند و دعاي روايت شده در «الاقبال» سيد را كه حضرت رسول اكرم(ص) پس از اين دو ركعت نماز ميخواند، تلاوت كند و همچنين صبح آن روز را روزه بگيرد. حضرت فرموده است:
هر كس اين نماز را به جاي آورده و اين دعا را بخواند، چنان است كه گويا تمام سال به عمل خير ادامه داده است و از اين رو، تمام آن سال، تا سال بعدي محفوظ خواهد ماند و اگر مرگش پيش از اتمام آن سال فرا برسد، وارد بهشت ميشود.
همچنين، روز سوم محرم را نيز روزه بگيرد. چنين وارد آمده است كه حضرت يوسف(ع) در آن روز، از چاه خارج شد و هر كس كه آن روز را روزه بگيرد، خداوند متعال غم و اندوهش را زائل كرده و مشكلات را برايش سهل و آسان ميكند.
استحباب روزه داشتن تمام ماه نيز در روايات وارد شده است، خصوص روزه روز نهم و دهم ماه، ولي بهتر است كه شخص روزه گرفتن در عاشورا را ترك كند اما تا هنگام عصر از هر نوع خوردن و آشاميدن استنكاف كند و هنگام عصر، به جهت خلاصي يافتن امام حسين عليهالسلام و نيز اصحاب آن حضرت از همهاي اين دنياي پست و بيارزش و سعادتشان و وصولشان به مطلوبشان كه لقاءالله بوده است، افطار كند. چنين به نظر ميرسد كه شايد علت در سبك شدن همها و غمهاي عزاداران عاشورا در عصر عاشورا، همين مسئله سعادت شهيدان و رسيدن آن به مطلوبشان باشد.
حماسه عظيم عاشورا اگرچه پاياني بر زندگي دنيايي بزرگترين بزرگان تاريخ و اصحاب ايشان بود اما آغازي بود بر صفحه اي از تاريخ كه نورانيت خاندان پبامبر(سلام الله عليهم) تا ابد بر صفحه تاريخ درخشاند.
بي گمان ماندگارترين عبارت در توصيف اين حماسه همان جمله اي است كه در صدر همه تكايا درج شده است كه «اين محرم و صفر است كه اسلام را زنده نگه داشته است» و بي شك يكي از بهترين راه ها براي پيوستن به كشتي اباعبدالله، اشك بر اين حادثه بزرگ است كه از سوي ائمه پس از امام حسين عليه السلام بسيار توصيه شده است.
متن ذيل برگرفته از «كامل الزيارات» از ابن قوليه است كه شرح توصيه امام صادق عليه السلام در خصوص مزاياي اشك بر اباعبدالله مي باشد.
در اين كتاب از مسمع بن عبد الملك كردين بصرى نقل كرده كه وى گفت:
حضرت امام صادق عليه السّلام به من فرمودند:
اى مسمع تو از اهل عراق هستى، آيا به زيارت قبر حسين عليه السّلام مى روى؟
عرض كردم: خير، من نزد اهل بصره مردى مشهور هستم و نزد ما كسانى هستند كه خواسته اين خليفه را طالب بوده و دشمنان ما از گروه ناصبىها و غير ايشان بسيار بوده و من در امان نيستم از اينكه حال من را نزد پسر سليمان گزارش كنند.
در نتيجه او با من كارى كند كه عبرت ديگران گردد لذا احتياط كرده و به زيارت آن حضرت نمىروم.
حضرت به من فرمودند:
آيا ياد مىكنى مصائبى را كه براى آن جناب فراهم كرده و آزار و اذيتهائى كه به حضرتش روا داشتند؟
عرض كردم: بلى.
حضرت فرمودند:
آيا به جزع و فزع مى آيى؟
عرض كردم: بلى به خدا قسم و بخاطر ياد كردن مصائب آن بزرگوار چنان غمگين و حزين مىشوم كه اهل و عيالم اثر آن را در من مشاهده مىكنند و چنان حالم دگرگون مىشود كه از خوردن طعام و غذا امتناع نموده و به وضوح علائم حزن و اندوه در صورتم نمايان مى گردد.
حضرت فرمودند:
خدا رحمت كند اشكهاى تو را (يعنى خدا به واسطه اين اشكها تو را رحمت نمايد)، بدان قطعا تو از كسانى محسوب مىشوى كه به خاطر ما جزع نموده و به واسطه سرور و فرح ما مسرور گشته و بخاطر حزن ما محزون گرديده و بجهت خوف ما خائف بوده و هنگام مأمون بودن ما در امان هستند، توجه داشته باش حتما و عن قريب هنگام مرگ اجدادم را بالاى سرت خواهى ديد كه ملك الموت سفارش تو را خواهند نمود و بشارتى كه به تو خواهند داد برتر و بالاتر از هر چيزى است و خواهى ديد كه ملك الموت از مادر مهربان به فرزندش به تو مهربانتر و رحيمتر خواهد بود.
مسمع مى گويد:
سپس حضرت گريستند و اشك هاى مباركشان جارى شد و من نيز با آن جناب اشك ريختم، پس از آن حضرت فرمودند:
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي فَضَّلَنا عَلى خلقه بالرّحمة و خصّنا اهل البيت بالرّحمة.
اى مسمع از هنگامى كه امير المؤمنين عليه السّلام شهيد شدند زمين و آسمان بر ما ترحم نموده و مىگريند و موجودى بيشتر از فرشتگان بر ما گريه نكرده است، ايشان اشكهايشان لا ينقطع جارى بوده و هرگز قطع نمىشود.
توجّه داشته باش احدى بخاطر ترحم بما و بجهت مصائبى كه بر ما وارد شده گريه نمىكند مگر آنكه قبل از آمدن اشگ از چشمش حقتعالى او را رحمت خواهد نمود و وقتى اشگها بر گونه هايش جارى گشت در صورتى كه يك قطره از آنها در جهنّم بيفتد حرارت و آتش آن را خاموش و آرام مىكند كه ديگر براى آن حرارتى پيدا نمى شود.
دانسته باش كسى كه به خاطر ما قلبش دردناك شود در روزى كه موت و مرگش فرا برسد و ما را مشاهده نمايد سرور و نشاطى برايش پيدا شود كه پيوسته اين سرور در او بوده تا در كنار حوض بر ما وارد گردد و هنگامى كه محبّ و دوستدار ما اهل بيت بر حوض كوثر وارد شود سرور و فرح خاصّى در كوثر پيدا شود به حدّى كه انواع و اقسام اطعمهاى را به او چشانده كه وى مايل نيست طعم آن غذاها زائد گردد.
اى مسمع: كسى كه از آن حوض يك جرعه بياشامد هرگز بعد از آن تشنه نشده و ابدا طلب آب نكند.
بولتن نيوز
و اينك امشب.....
جواب نامه ها ي مردم كوفه را نمي
تا وقتي نامه ها رسيد به
ان وقت بود كه دست به قلم برد و جواب نامه هاشان را نوشت:
مسلم پسر عمو يم را به كوفه مي فرستم .
اگر با او بيعت كرديد و او برايم نوشت كه شما اماده ايد به كوفه مي ايم "
حسين جان مردم كوفه منتظر هستند ....
18000نفر با من بيعت كردند .به محض اينكه نامه به دستت رسيد به سمت كوفه حركت كن .والسلام "
سوال – كربلا صحنه ي حماسه است شما توصيه مي كنيد كه چه داستان هايي را با چه ادبياتي براي فرزندان خود بازگو كنيم . شما در هفته ي گذشته به بيان داستان مباهله براي كودكان خيلي تأكيد داشتيد . از حماسه ي كربلا بر روي چه داستانهايي تأكيد داريد؟
پاسخ - داستان كربلا يك سكه ي دورو است . يك صحنه ي آن صحنه ي جنايت هاي عجيب و غريب است كه شنيدن آنها دل هر انسان آزاده اي را به درد مي آورد . در حقيقت شايد علت يكي از لقب هاي امام حسين (ع) كه كشته ي اشك است همين است كه محال است كسي در مدار انسانيت باشد، قصه ي امام حسين را بشنود و اشك از چشمان او جاري نشود .
اما اينكه ما از كداميك از صحنه ها بايد بگوييم ، نبايد از صحنه هاي جنايت بگوييم بلكه بايد از سفيدي هاي كربلا بگوييم . از صحنه هاي وفاداري ، عشق ، محبت و ولايت مداري همه ي كساني كه شهيد شدند يا در كربلا اسير شدند بگوييم .
آن چيزي كه بايد براي بچه ها ، كودكان و نوجوانان بگوييم اين است كه اولا بايد به زبان قصه و شيرين باشد . از كلماتي استفاده كنيم كه آن را به يك صحنه ي جنايي تبديل نكنيم ،متأسفانه آن چيزي كه فضاي قصه هاي ما را چه ديجيتال ، چه قصه هاي مكتوب و چه شفاهي پر كرده همين است. صحنه هاي اكشن و جنايي كه آسيب هاي جدي را به رفتار و روحيات مي زند ، گاهي اوقات شما مي بينيد كه روز جمعه همه ي خانواده مشغول نگاه كردن فيلم سينمايي هستند يا شب سريال نگاه مي كنند اما همه به دنبال دزد ، قاتل يا جنايت هستند . در نوع فيلم هايي كه ما ارائه مي كنيم اين بد ترين حالتي است كه رخ مي دهد .
در صحنه ي عاشورا شما بدترين جنايت ها را داريد ولي قرار نيست ما به جنايت بپردازيم . قرار است ما ببينيم در بدترين وزشت ترين رفتارها چگونه زيبايي ها گل كرد .
اگر عاشورا يگانه ي عالم هستي مي شود بخاطر اين زيبايي هاي وفاداري است . وقتي كسي مانند حضرت قاسم (س) به عنوان يك نوجوان دوازده يا سيزده ساله با امام حسين ارتباط مي گيرد ، امام حسين دل نگران است كه اين بچه چگونه مي خواهد با اين پليدي ها و صحنه ي جنگ كنار بيايد ؟ آيا واقعاً در خود اين ظرفيت را ايجاد كرده است ؟ از او سوال مي كنند كه مرگ را چگونه مي بيني ؟ كلام حضرت قاسم اين است كه مرگ شيرين تر از عسل است . يعني اين بچه به يك درك ويژه رسيده است و جايگاه خاص دارد .
ما براي فرزندان خود از بچه هاي عاشورا در عرصه ي تاسوعا و عاشورا ، در حركت از مدينه تا كربلا و در عرصه ي اسارت بگوييم. در عرصه ي اسارت فقط بچه ها و زن ها هستند . اينكه بچه ها چگونه وقتي در نهايت گرسنگي به آنها نان و خرماي صدقه مي دهند نمي خورند . اينكه از شدت گرسنگي ضعف مي كنند ، به زمين مي خورند ، از شدت گرسنگي مي ميرند ولي نان را نمي پذيرند . عزتي كه در عاشورا است يعني امام حسين تمام رخ عزت خدا است و تجلي كامل اسم عزيز خداوند است .
بخاطر همين هم هركسي كه با امام حسين انس بگيرد پيش خداوند عزيز مي شود . هركسي با امام حسين (ع) ارتباط بگيرد عزت در درون او مي جوشد و نمي تواند ذلت و خواري را بپذيرد و دنيا نمي تواند او را كوچك كند.
سوال – كربلا صحنه ي حماسه است شما توصيه مي كنيد كه چه داستان هايي را با چه ادبياتي براي فرزندان خود بازگو كنيم . شما در هفته ي گذشته به بيان داستان مباهله براي كودكان خيلي تأكيد داشتيد . از حماسه ي كربلا بر روي چه داستانهايي تأكيد داريد؟
پاسخ - داستان كربلا يك سكه ي دورو است . يك صحنه ي آن صحنه ي جنايت هاي عجيب و غريب است كه شنيدن آنها دل هر انسان آزاده اي را به درد مي آورد . در حقيقت شايد علت يكي از لقب هاي امام حسين (ع) كه كشته ي اشك است همين است كه محال است كسي در مدار انسانيت باشد، قصه ي امام حسين را بشنود و اشك از چشمان او جاري نشود .
اما اينكه ما از كداميك از صحنه ها بايد بگوييم ، نبايد از صحنه هاي جنايت بگوييم بلكه بايد از سفيدي هاي كربلا بگوييم . از صحنه هاي وفاداري ، عشق ، محبت و ولايت مداري همه ي كساني كه شهيد شدند يا در كربلا اسير شدند بگوييم .
آن چيزي كه بايد براي بچه ها ، كودكان و نوجوانان بگوييم اين است كه اولا بايد به زبان قصه و شيرين باشد . از كلماتي استفاده كنيم كه آن را به يك صحنه ي جنايي تبديل نكنيم ،متأسفانه آن چيزي كه فضاي قصه هاي ما را چه ديجيتال ، چه قصه هاي مكتوب و چه شفاهي پر كرده همين است. صحنه هاي اكشن و جنايي كه آسيب هاي جدي را به رفتار و روحيات مي زند ، گاهي اوقات شما مي بينيد كه روز جمعه همه ي خانواده مشغول نگاه كردن فيلم سينمايي هستند يا شب سريال نگاه مي كنند اما همه به دنبال دزد ، قاتل يا جنايت هستند . در نوع فيلم هايي كه ما ارائه مي كنيم اين بد ترين حالتي است كه رخ مي دهد .
در صحنه ي عاشورا شما بدترين جنايت ها را داريد ولي قرار نيست ما به جنايت بپردازيم . قرار است ما ببينيم در بدترين وزشت ترين رفتارها چگونه زيبايي ها گل كرد .
اگر عاشورا يگانه ي عالم هستي مي شود بخاطر اين زيبايي هاي وفاداري است . وقتي كسي مانند حضرت قاسم (س) به عنوان يك نوجوان دوازده يا سيزده ساله با امام حسين ارتباط مي گيرد ، امام حسين دل نگران است كه اين بچه چگونه مي خواهد با اين پليدي ها و صحنه ي جنگ كنار بيايد ؟ آيا واقعاً در خود اين ظرفيت را ايجاد كرده است ؟ از او سوال مي كنند كه مرگ را چگونه مي بيني ؟ كلام حضرت قاسم اين است كه مرگ شيرين تر از عسل است . يعني اين بچه به يك درك ويژه رسيده است و جايگاه خاص دارد .
ما براي فرزندان خود از بچه هاي عاشورا در عرصه ي تاسوعا و عاشورا ، در حركت از مدينه تا كربلا و در عرصه ي اسارت بگوييم. در عرصه ي اسارت فقط بچه ها و زن ها هستند . اينكه بچه ها چگونه وقتي در نهايت گرسنگي به آنها نان و خرماي صدقه مي دهند نمي خورند . اينكه از شدت گرسنگي ضعف مي كنند ، به زمين مي خورند ، از شدت گرسنگي مي ميرند ولي نان را نمي پذيرند . عزتي كه در عاشورا است يعني امام حسين تمام رخ عزت خدا است و تجلي كامل اسم عزيز خداوند است .
بخاطر همين هم هركسي كه با امام حسين انس بگيرد پيش خداوند عزيز مي شود . هركسي با امام حسين (ع) ارتباط بگيرد عزت در درون او مي جوشد و نمي تواند ذلت و خواري را بپذيرد و دنيا نمي تواند او را كوچك كند.
وصيت نامه امام حسين عليه السلام
حضرت سيدالشهداء عليه السلام هنگام حركت از مدينه بسوى مكه وصيت نامه ذيل را نوشت و با انگشترى خويش مهر كرد و به برادرش ، محمد حنفيه داد.
به نام خداوند بخشنده مهربان
بطور يقين حسين گواهى مى دهد كه خدايى جز الله نيست و شريكى براى او وجود ندارد و محمد بنده و فرستاده اوست كه آيين حق را از نزد حق تعالى آورد.
او گواهى مى دهد كه بهشت و جهنم حق است و روز قيامت بى گمان به وقوع مى پيوندد و خداوند متعال انسانها را از قبرها بر مى انگيزد.
بى شك من برا تفريح و خوشگذرانى و اظهار كبر و فساد و ظلم از مدينه خارج نشدم بلكه جز اين نيست كه براى صلاح در امت جدم ، سفر را آغاز كرده و مى خواهم امر به نيكى و نهى از زشتى كرده و به سيرت جدم و پدرم ، على بن ابيطالب ، رفتار كنم ؛ هر كس اين حقيقت را از من بپذيرد و از من پيروى كند، راه خدا را برگزيده و گرنه ، صبر مى كنم تا خداوند متعال بين من و اين قوم به حق داورى كند و او بهترين داوران است .
برادرم ! اين وصيت من به تو است و توفيق من جز از خدا نيست و به خدا توكل كرده و بازگشتم به سوى اوست . (1)
بالحسين تسعدون و به تشقون . (2)
تنها ره سعادت و خوشبختى و يا شقاوت و بدبختى شما به واسطه حسين است .
رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم
1-بحار الانوار 44/329.
2-احقاق الحق 9/202.
يكى از اعمال مهم ، دعاى اول ماه است . و به جهت اينكه اول اين ماه اول سال بوده و از طرف ديگر دعاهاى قبل از وقت نيز تاثير خاصى در برآورده شدن حاجات و رسيدن به امور مهم دارد، اين دعا تاثير زيادى در سلامتى و دورى از آفات دينى و دنيايى آن سال و بهبودى حال و بدست آوردن نيكيها دارد. و دعايى كه براى اول ماه در اقبال روايت شده دعاى بسيار مفيدى براى مطالب مذكور است .
2 - بهتر است در شب اول، بعضى از نمازهايى را كه در اين شب وارد شده به مقدار حال و توانايى خود خوانده - حداقل دو ركعت نمازى را كه شامل حمد و يازده بار "قل هو الله احد" است -، بعد از آن دعايى را كه پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم بعد از اين نماز خوانده است و در كتاب اقبال نقل شده بخواند و فرداى آن روز را روزه بگيرد.
در روايت آمده است : كسى كه چنين عملى را انجام دهد، مانند كسى است كه بمدت يك سال كارهاى خوب انجام داده و تا سال آينده محفوظ خواهد بود.
3 - روزه روز سوم، در روايت آمده است: حضرت يوسف عليه السلام در اين روز از چاه خارج شد. و اگر كسى اين روز را روزه بگيرد، خداوند مشكل او را برطرف نموده و سختيها را بر او آسان مى نمايد.
4 - روايت شده: مستحب است تمام ماه را روزه بگيرد. و در مورد روزه روز تاسوعا و عاشورا روايت مخصوص داريم اما احتياط اين است كه روز عاشورا را روزه نگيرد ولى از خوردن و آشاميدن تا عصر خوددارى نمايد و آنگاه چيزى بخورد يا بياشامد به جهت اين كه امام حسين عليه السلام و ياران حضرت در عصر از غصه هاى اين دنياى پست رهايى يافتند و در هنگام عصر سعادتمند شده و به مطلوب خود كه عبارت بود از ديدار خداوند بزرگ، رسيدند. و شايد به همين جهت است كه دوستان عزادار آن حضرت عليه السلام در عصر اين روز غم و غصه آنها كاهش پيدا كرده و از بين مىرود.
حضرت يوسف عليه السلام در روز سوم محرم از چاه خارج شد. و اگر كسى اين روز را روزه بگيرد، خداوند مشكل او را برطرف نموده و سختيها را بر او آسان مى نمايد
دو نكته
الف- در ساير اعمال شب و روز عاشور، از قبيل نمازها و دعاهاى آن - غير از زيارتها و نمازهاى آن - اشكالهايى وجود دارد. و ممكن است اين اعمال ساخته و پرداخته مخالفين شيعه باشد. مواردى مانند استحباب سرمه كشيدن و غير آن ؛ و حتى اگر از معصومين عليهم السلام نيز روايت شده باشد، باز هم انجام مراسم عزادارى و صلوات فرستادن بر امام عليه السلام و اصحاب او و لعنت نمودن كشندگان آنها بهتر از انجام چيزهايى است كه در آن روايات وارد شده است . زيرا در روايت بر اين اعمال نيز تاكيد شده است.
ب- از چيزهايى كه عقل آنها را همراه با زيارت آن حضرت عليه السلام لازم مى داند، زيارت اهل بيت و ياران شهيد اوست؛ بخصوص ب زيارتهايى كه وارد شده است
حوادث گذشته ي هر جامعه مي تواند در سرنوشت آن جامعه و جوامع ديگر، آثار عظيمي داشته باشد. اگر حادثه، حادثه ي مفيدي بوده و در جاي خود داراي آثار و بركاتي بوده است، بازنگري، بازسازي و زنده نگه داشتن آن مي تواند آثار و بركات زيادي داشته باشد و فراموش كردن آن موجب خسارت هاي جبران ناپذيري براي جامعه بشري است؛ زيرا حوادث مهمي كه در تاريخ ملت ها به وجود مي آيند هزينه هاي زيادي را براي ملت ها به همراه دارد، چه هزينه هاي مادي و چه هزينه هاي معنوي؛ نظير از دست دادن انسان هاي بزرگ، رنج و مشقت و محروميت هاي يك ملت و ....
بنابراين، اين حوادث بزرگ و درس ها و تجربه هايي كه انسان ها بايد از آن بياموزند از سرمايه هاي عظيم هر ملت، بلكه تمام بشريت است و عقل حكم مي كند چنين سرمايه هايي حفظ و احيا شده و مورد بهره برداري قرارگيرد.
بي شك، حادثه عظيم عاشورا كه داري ابعاد متعددي است، يكي از حوادث پر هزينه براي بشريت بوده است؛ چرا كه با هزينه اي چون شهادت امام معصوم (ع) (انسان كامل) و ياران با وفاي آن حضرت و رنج و سختي كشيدن خانواده و اطفال آن حضرت و ... به دست آمده است.
از طرف ديگر، اين حادثه يك حادثه و واقعه ي شخصي (براي منافع شخصي و گروهي و طايفه اي) نبوده است، بلكه واقعه ي كربلا و شهادت حسين بن علي(ع) و ياران با وفايش يك مكتب است كه داراي درس ها و اهداف و عبرت هايي همچون: توحيد، امامت، امر به معروف و نهي از منكر، حقيقت خواهي، ظلم ستيزي، كرامت نفس، عزت و ... مي باشد.
اگر اين مكتب انسان ساز، نسل به نسل بين انسان ها منتقل شود، بشريت مي تواند به ازاي هزينه اي كه براي آن متحمل شده است، از آن سود برده، حداكثر بهره برداري را بنمايد. ولي اگر خداي نخواسته اين حادثه فراموش شده ، يا تحريف گردد، بيشترين ضرر متوجه جامعه ي بشري و مخصوصاً جامعه ي دين داران مي شود. و اگر مي بينيم در كلمات ائمه معصومين (ع)[1] بر عزاداري و برپايي مجالس عزاي آن حضرت تأكيد شده است، از آن جهت است كه مكتب انسان ساز آن حضرت همواره زنده و پويا باقي بماند و تجربه ي پيروزي خون بر شمشير و حقيقت خواهي بر حق ستيزي براي هميشه همچون مشعلي فروزان، روشنگر راه انسان ها باشد.
در طول تاريخ انسانهايى بوده و هستند كه پس از مرگشان ، زندگى و حياتشان ادامه پيدا كرده و با مرگ بدنشان ، وجودشان و شخصيت و انديشهشان ادامه يافته است . مردان خدا و شخصيتهاى الهى، همانگونه كه در زمان حيات خويش استوانه دين و محور انسانيت و پشتوانه حق و عدالت هستند ، در زمان پس از مرگ نيز آرامگاه و زيارتگاهشان پشتوانه حق و عدالت و فضيلت است . و در اين ميان ، زيارت مشهد حسينى از ويژگيهاى برجستهاى برخوردار است . آنانكه توفيق پيدا مى كنند و به زيارت مرقد مطهرش مشرف مى شوند ، روى به آستان امام حسين (ع) آورده و به جانب اين مدرسه عشق و فضيلت و دانشگاه كمال و تربيت مىگرايند . اينگونه تربيت اجتماعى و يك چنين موسسه تهذيب اخلاق و ادب ، براى هيچ ملتى از ملل گيتى ميسر و مقدورنيست .
البته ملحدين و معاندين و مخالفين مكتب تشيع به خيال خود شبهات و اشكالهاى مى كنند و مى گويند: «زيارت قبور، بت پرستى است ؟!» در حالى كه هر كس كه به زيارت قبور ائمه (ع) مى رود هرگز به عنوان «بت» آنها را زيارت نمىكند . چه كسى است كه حسين بن على (ع) را خدا بداند؟!! شيعه، امام را مقرب درگاه خدا مىداند و با توسل به او قربى به خدا پيدا مى كند، همانطور كه خودش در قرآن مجيد فرمود:«به سوى او وسيله بگيريد» (1) امام را وسيله الهى مىداند. زيرا توسل و شفاعت، بعدى از ابعاد زيارت است كه زائر از اين طريق خود را به درگاه الهى نزديك مىكند، و پيشوايان ما وعده فرمودهاند كه از زائران خود دستگيرى كنند.
امام رضا (ع) مى فرمايد: «هر امامى بر گردن دوستان و پيروانش عهد و پيمانى دارد و وفاى به اين عهد، بإ؛،،ّّ زيارت قبر آنان ممكن مىباشد . و كسى كه به شوق زيارت آنها و با تصديق به فضيلت آنها به سوى قبور آنها برود مورد شفاعت ائمه در قيامت قرار مىگيرد