پاسخ اجمالي
در مفاتيح الجنان اذكار و اعمالي براي ديدن اولياي الهي در خواب بيان شده است اما بايد توجه داشت كه اين راه ها به تنهايي علت كافي براي موفقيت در ديدن خواب اشخاص مورد نظر نيست، يعني؛ اين گونه نيست كه تا هر كس به آنها عمل كرد حتما پيامبر اكرم(ص) را در خواب ببيند. چون اين مهم به شرايط ديگري نظير ترك گناهان ، انجام واجبات و صفاي باطن هم نيازمند است و با جمع شدن همه شرايط است كه ديدن پيامبر اكرم(ص) در خواب ميسر مي شود.
پاسخ تفصيلي
قبل از پاسخ، لازم است به چيستي خواب و انواع آن اشاره كوتاهي كنيم.
دانشمندان بحث هاي مفصل و طولاني در باره ي چيستي حقيقت خواب داشته اند. بعضى آن را نتيجه انتقال قسمت عمده خون از مغز به ساير قسمتهاى بدن مىدانند، و به اين ترتيب براى آن" عامل فيزيكى" قائلند.
بعضى ديگر عقيده دارند كه فعاليتهاى زياد جسمانى سبب جمع شدن مواد سمى مخصوصى در بدن مىشود، و همين امر روى سيستم سلسله اعصاب اثر مىگذارد و حالت خواب به انسان دست مىدهد، و اين حال ادامه دارد تا اين سموم تجزيه و جذب بدن گردد، به اين ترتيب"عامل شيميايى" براى آن قائل شدهاند.
جمعى ديگر يك نوع "عامل عصبى" براى خواب قائلند و مىگويند: دستگاه فعال عصبى مخصوصى كه در درون مغز انسان است و مبدء حركات مستمر اعضا مىباشد بر اثر خستگى زياد از كار مىافتد و خاموش مىشود.
هر چند تاثير اين عوامل را بطور اجمال نمىتوان انكار كرد ولى هيچ يك از اين نظرات نتوانسته است پاسخ قانعكنندهاى به مساله خواب بدهد.
آنچه سبب شده تا دانشمندان امروز از بيان و تفسير روشنى براى مساله خواب عاجز بمانند همان تفكر مادى آنها است، آنها مىخواهند بدون قبول اصالت و استقلال روح اين مساله را تفسير كنند، در حالى كه خواب قبل از آن كه يك پديده جسمانى باشد يك پديده روحانى است كه بدون شناخت صحيح روح، تفسير آن غير ممكن است.
قرآن مجيد دقيق ترين تفسير را براى مساله خواب بيان كرده، زيرا مىگويد خواب يك نوع "قبض روح" و جدايى روح از جسم است اما نه جدايى كامل.
به اين ترتيب هنگامى كه به فرمان خدا پرتو روح از بدن برچيده مىشود و جز شعاع كم رنگى از آن بر اين جسم نمىتابد، دستگاه درك و شعور از كار مىافتد، و انسان از حس و حركت باز مىماند، هر چند قسمتى از فعاليتهايى كه براى ادامه حيات او ضرورت دارد، مانند ضربان قلب و گردش خون و فعاليت دستگاه تنفس و تغذيه ادامه مىيابد.[1]
پس در خواب تعطيل شدن قسمتي از فعاليتهاي مغزي انسان[2]، اتفاق مي افتد نه تعطيل شدن كل فعاليتهاي انسان، و لذا در روايات از خواب به برادر مرگ تعبير شده است[3].
در حديثي وجود مقدس امام علي عليه السلام مي فرمايد: خواب مايه آسودن از درد و رنج و هم سنخمرگ است. [4]
خواب ها انواعي دارند كه بطور كلى مي توان آن ها را در سه قسم كلى، آورد: الف. خوابهاى صريحى كه احتياجى به تعبير ندارد، ب. اضغاث احلام كه از جهت دشوارى و يا تعذر، تعبير ندارد ، ج. خوابهايى كه نفس در آن با حكايت و تمثيل تصرف كرده، اين قسم از خوابها است كه تعبير مىشود. [5]
پس از ذكر اين مقدمه بايد بگوئيم كه اين امكان وجود دارد كه انسان در خواب، با سير در عالم مثال و عقل، خدمت اين عزيزان تشرف يابد يعني وقتى انسان به خواب رفت به عالم مثال و عقل كه خود، هم سنخ آنها است متوجه شود، و در نتيجه پارهاى از حقايق آن عوالم را به مقدار استعداد و امكان مشاهده نمايد.[6] و از اين جهت؛ اگر در حالات بزرگاني هم چون استاد مطهري مي خوانيم كه ايشان به اين شرافت نائل شده اند[7]، جاي تعجبي ندارد.
اما؛ اولا: همه انسان ها در امور مربوط به خواب از اختيار برخوردار نيستند كه بتوانند هدف مورد نظر خود را در عالم خواب ببينند.
ثانيا: اگر چه دستور العملي[8] در مفاتيح الجنان[9] براي ديدن پيامبر(ص) در خواب، ذكر شده است و اين خود مي تواند تاثيراتي داشته باشد ولي علت تامه براي ديدن پيامبر اكرم(ص) در خواب نيست تا هر كس به آنها عمل كرد حتما پيامبر اكرم(ص) را در خواب ببيند. چون اين مهم به شرايط ديگري نظير ترك گناهان ، انجام واجبات و صفاي باطن هم نيازمند است و با جمع شدن همه شرايط است كه ديدن پيامبر اكرم(ص) در خواب ميسر مي شود.يعني؛ افرادي كه روح تصفيه شده و جان و روان پاك دارند مي توانند به مقصود مورد نظر برسند.
بله اگر شما اين اعمال را انجام داديد و به مقصود نرسيديد، خداوند اجر ديگري به شما مي دهد، چون هم آرزوي ديدن پيامبر اكرم(ص) و هم انجام آن اعمال كه اكثراً اذكار مستحبي هستند در نزد خداوند اجر دارد.
نكته پاياني اين كه ديدن پيامبر اكرم(ص) در خواب منحصر به انجام اين اذكار و اعمال نيست و از راههاي ديگري مثل توسل جستن به اولياء الهي، نيز امكان پذير است. در حالات آيت الله العظمي مرعشي نجفي مي نويسند كه ايشان فرمودند: شبي قبل از خواب توسلي پيدا كردم تا يكي از اولياء الله را در خواب ببينم، ايشان وجود مقدس امير المؤمنين را در خواب مي بيند كه داستان معروف شعر شهريار (علي اي هماي رحمت) در آن شب اتفاق افتاده است.[10]
[1] نك: تفسير نمونه، ج19، ص: 482و 483.
[2] مكارم شيرازي ، ناصر ، معاد و جهان پس از مرگ ص 385.
[3] "النوم اخو الموت" عوالي الآلي، ح 4، ص 73.
[4] "النوم راحة من الم و ملائمة الموت" غرر الحكم، 1461.
[5] ترجمه الميزان، ج11، ص 372.
در حديثي از پيامبر (ص) آمده است: رويا سه نوع است. 1.نويدي از جانب خداوند 2.حديث نفس (ذهنيات انسان) و ترس كه شيطان پديد مي آورد؛"الرويا الثلاثه: فبشري من الله و حديث النفس و تخويف الشيطان" ، كنر العمال 41385.
در روايت ديگري امام صادق (ع) مي فرمايد: هر گاه بنده اي آهنگ معصيت خداوند كند و خداوند خير او را بخواهد، خواب وحشتناك به او نشان مي دهد كه بدان سبب از گناه باز ايستد. "اذ كان العبد علي معصيه الله عز و جل و اراد الله به خيرا اراه في منامه رويا تروعه و فينزجرها عن تلك المعصيه"، اختصاص، ص24.
[6] براي آگاهي بيشتر، نك: ترجمه الميزان، ج11، ص 366- 373.
[7] خانم ايشان نقل مي كند: "شبي استاد يك مرتبه از خواب پريدند و تند تند نفس مي زدند گفتم چه شده است، فرمود: خواب ديدم كه با حضرت امام خميني نزد رسول الله صلي الله عليه و آله مي رويم، من به آقا عرض مي كنم كه ايشان فرزند شما هستند يا رسول الله، بعد پيامبر با امام معانقه كردند و سپس رو به من كرد و مرا در آغوش گرفتند و لبانش را روي لبانم گذاشتند كه هنوز گرمي آن را بر لبانم احساس مي كنم به گمانم اتفاق بزرگي در زندگيم مي خواهد رخ بدهد. و سه روز بعد ايشان شهيد شدند."
[8] خواندن سوره شمس، ليل، قدر، كافرون، توحيد،معوذتين (ناس و فلق) سپس توحيد 100 مرتبه و صلوات 100 مرتبه و خوابيدن با وضو بهجانب راست.
[9]حاشيه ي مفاتيح، باقيات الصالحات.
[10] صبوري، حسين، شهريار ما، چاپ 1381.
islamquest.net
...
...
قرآن مجيد دقيق ترين تفسير را براي مساله خواب بيان كرده، زيرا ميگويد خواب يك نوع "قبض روح" و جدايي روح از جسم است اما نه جدايي كامل.
به اين ترتيب هنگامي كه به فرمان خدا پرتو روح از بدن برچيده ميشود و جز شعاع كم رنگي از آن بر اين جسم نميتابد، دستگاه درك و شعور از كار ميافتد، و انسان از حس و حركت باز ميماند، هر چند قسمتي از فعاليتهايي كه براي ادامه حيات او ضرورت دارد، مانند ضربان قلب و گردش خون و فعاليت دستگاه تنفس و تغذيه ادامه مييابد.[1]
پس در خواب تعطيل شدن قسمتي از فعاليتهاي مغزي انسان[2]، اتفاق مي افتد نه تعطيل شدن كل فعاليتهاي انسان، و لذا در روايات از خواب به برادر مرگ تعبير شده است[3].
در حديثي وجود مقدس امام علي عليه السلام مي فرمايد: خواب مايه آسودن از درد و رنج و هم سنخ مرگ است. [4]
خواب ها انواعي دارند كه بطور كلي مي توان آن ها را در سه قسم كلي، آورد: الف. خوابهاي صريحي كه احتياجي به تعبير ندارد، ب. اضغاث احلام كه از جهت دشواري و يا تعذر، تعبير ندارد ، ج. خوابهايي كه نفس در آن با حكايت و تمثيل تصرف كرده، اين قسم از خوابها است كه تعبير ميشود. [5]
پس از ذكر اين مقدمه بايد بگوئيم كه اين امكان وجود دارد كه انسان در خواب، با سير در عالم مثال و عقل، خدمت اين عزيزان تشرف يابد يعني وقتي انسان به خواب رفت به عالم مثال و عقل كه خود، هم سنخ آنها است متوجه شود، و در نتيجه پارهاي از حقايق آن عوالم را به مقدار استعداد و امكان مشاهده نمايد.[6] و از اين جهت؛ اگر در حالات بزرگاني هم چون استاد مطهري مي خوانيم كه ايشان به اين شرافت نائل شده اند[7]، جاي تعجبي ندارد.
اما؛ اولا: همه انسان ها در امور مربوط به خواب از اختيار برخوردار نيستند كه بتوانند هدف مورد نظر خود را در عالم خواب ببينند.
ثانيا: اگر چه دستور العملي[8] در مفاتيح الجنان[9] براي ديدن پيامبر(ص) در خواب، ذكر شده است و اين خود مي تواند تاثيراتي داشته باشد ولي علت تامه براي ديدن پيامبر اكرم(ص) در خواب نيست تا هر كس به آنها عمل كرد حتما پيامبر اكرم(ص) را در خواب ببيند. چون اين مهم به شرايط ديگري نظير ترك گناهان ، انجام واجبات و صفاي باطن هم نيازمند است و با جمع شدن همه شرايط است كه ديدن پيامبر اكرم(ص) در خواب ميسر مي شود. يعني؛ افرادي كه روح تصفيه شده و جان و روان پاك دارند مي توانند به مقصود مورد نظر برسند.
بله اگر شما اين اعمال را انجام داديد و به مقصود نرسيديد، خداوند اجر ديگري به شما مي دهد، چون هم آرزوي ديدن پيامبر اكرم(ص) و هم انجام آن اعمال كه اكثراً اذكار مستحبي هستند در نزد خداوند اجر دارد.
نكته پاياني اين كه ديدن پيامبر اكرم(ص) در خواب منحصر به انجام اين اذكار و اعمال نيست و از راههاي ديگري مثل توسل جستن به اولياء الهي، نيز امكان پذير است. در حالات آيت الله العظمي مرعشي نجفي مي نويسند كه ايشان فرمودند: شبي قبل از خواب توسلي پيدا كردم تا يكي از اولياء الله را در خواب ببينم، ايشان وجود مقدس امير المؤمنين را در خواب مي بيند كه داستان معروف شعر شهريار (علي اي هماي رحمت) در آن شب اتفاق افتاده است.[10]
====================
ابولهب عموى پيغمبر اسلام(ص) و يكى از ده پسر عبدالمطلب بود. ابولهب يكي از سرسخت ترين دشمنان پيغمبر و مسلمانان بود.
امّ جميل همسر ابولهب و خواهر ابوسفيان بود.
ابولهب با اينكه از خاندان نجيب بني هاشم بود، ولي بر اثر همنشينى با افراد فاسد قريش و سران مشرك مكه، رنگ جماعت به خود گرفته بود. اين مرد بددهن، هتّاك و جسور، در ميان مشركان مكه بيش از همه نسبت به برادرزاده اش پيغمبر اسلام خصومت مى ورزيد و او را آزار مي داد.
زن او امّ جميل هم زنى بدسرشت و كينه توز بود. خانه آنان در همسايگى پيغمبر قرار داشت. هر خبرى كه از پيغمبر اسلام مى شنيد، آن را به اطلاع مشركان مى رسانيد.
ام جميل، علاوه بر اين، شوهرش او را وا مى داشت تا به پيغمبر آزار بيشتر برساند. او حتّى نام پيغمبر را عوض كرده بود و مى گفت: به او نگوييد محمّد، بلكه بگوييد مُذَمّم!!!
وقتى اين خبر را به پيغمبر دادند،فرمود:خداخواسته است نام مرا ازدهان اين زن بيندازد تا هر ناسزايى كه مى گويد،به مُذَمّم بگويد،من كه مُذَمّم نيستم!
ام جميل، شبها خار و خاشاك و هيزم مى آورد و در نقطه اى كه محل عبور پيغمبر بود مى ريخت تا از اين راه به حضرت صدمه بزند.
شوهر او ابولهب هم داوطلب شده بود كه مال و ثروت خود را در راه مبارزه با پيغمبر صرف كند و اين كار را هم مى كرد.
ام جميل از هر گونه شرارت و سخن چينى و جسارت نسبت به پيغمبر خوددارى نداشت. اين زن همين كه پيغمبر را مى ديد، از گفتن هر سخن زننده و هر گونه فحاشى به حضرت خوددارى نمى كرد.
ابولهب نيز بارها همين كه نگاهش به پيغمبر مى افتاد، او را دنبال مى نمود و خاك و سنگريزه به طرف آن برگزيده خدا پرتاب مى كرد.
داستان اين مرد و زن بى ادب و بدزبان در قرآن مجيد، سوره لهب(مسد) آمده است.
اين سوره اگرچه بسيار كوتاه و آنچه درباره ابولهب و زنش مى گويد مختصر است، ولى همين سوره كوتاه بيان كننده اعمال ناهنجار و رفتار زشت اين دو عنصر پليد و رسواست.
برگرفته از كتاب زن در قرآن، علي دواني
در خصوص صلوات، ذكر مخصوصي وجود دارد كه اگر كسي آن را بفرستد، ديگر كسي قادر نخواهد بود كه ثواب آن را به حساب آورد:
« اللّهم صلّ علي محمّد و آل محمّد عدد ما احاط به علمك و عجّل فرجهم»
يعني خدايا! بر محمد و آل او صلوات (درود) بفرست به اندازه اي كه علم تو به آن احاطه دارد
(چرا كه من، هر درودي بفرستم كم و محدود است؛ پس خدايا، به عدد و ارقامي كه تو بر آن احاطه داري بر پيامبر و آل او درود بفرست).
شايسته است كه انسان با تمركز و حضور قلب لازم، صلوات هايش را به اين صورت بفرستد.
كتاب صلوات ذكر اعظم
تاليف استاد محمد شجاعي
گاه در روايات به اذكاري سفارش شده است كه ثواب و اثرات نامحدودي براي ذاكر به همراه مي آورند.
به عنوان مثال اگر انسان بخواهد خداوند متعال را حمد كند به جاي اينكه بگويد الحمدلله - كه ثواب آن نيز مشخص است- بگويد الحمدلله كما هو اهله كه تنها خداوند متعال بتواند ثواب آن را حساب كند و فرشتگان كناربروند.
اساسا انسان بايد به جايي برسد كه ملائكه الهي از محاسبه ثواب اذكار او عاجز باشند و نتوانند آنها را وزن كنند.
معناي اين ذكر اين است كه : خدايا من تو را سپاس مي گويم نه آن سپاسي كه در حد معرفت ناقص خودم است بلكه سپاس آن چنان كه شايسته توست.
زيد شحّام از امام صادق عليه السلام روايت كرده است كه فرمود كسي كه ذكر الحمد لله كما هو اهله را بگويد فرشتگاني را كه مامور ثبت اعمال بندگان خدايند به عجز وامي دارد زيرا از نوشتن اين همه حسنه عاجزند.
زيد مي گويد: از آن حضرت پرسيدم: چگونه فرشتگان را به عجز وا مي دارد؟
فرمود: فرشتگان گويند: خدايا! ما را از علم غيب نصيبي نيست!
به آنان خطاب مي شود: شما اين ذكر را به همان عبارت بنده من ثبت كنيد، ثواب آن با من است. (ابن بابويه، محمد بن علي، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، النص، ص 13)
كتاب صلوات ذكر اعظم
استاد محمد شجاعي
خوش بخت كسي است كه در روز قيامت و در پيشگاه الهي سرفراز و كارنامه عملش درخشان باشد.
اگر كسي بخواهد به اين مهم دست يابد يكي از راه هاي آن، داشتن چشم پاك است. پيامبر گرامي اسلام(ص) فرمود:
«در روز قيامت، همه چشم ها گريان اند، غير از سه دسته: چشمي كه از ترس و خشيت خدا گريان باشد، چشمي كه از محارم خدا و حرام ها فرو بسته شده باشد و چشمي كه در راه خدا تا صبح بيداري كشيده است.»(۱)
همچنين آن بزرگوار فرمود:
«شما شش چيز را براي من ضمانت كنيد تا من بهشت را براي شما ضمانت نمايم:
- راست گو باشيد؛
- به وعده خود وفا كنيد؛
- امانتي كه به شما داده اند ادا نماييد؛
- شرم گاه خود را از حرام باز داريد؛
- چشم خود را از حرام نگه داريد؛
- دست خود را از لقمه حرام بكشيد.»(۲)
يكي از پاداش هاي ديگر انسانِ چشم پاك، در روز قيامت اين است كه به بهشت وارد مي شود و با حورالعين، ازدواج مي كند.
امام صادق (ع) مي فرمايند:
«كسي كه هنگام ديدن زن نامحرم، چشمش را به سوي آسمان بلند كند يا ديده فرو بندد، قبل از اين كه چشمش را به سوي خويش بازگرداند. خداوند متعال به او از حورالعين (زنان بهشتي) تزويج مي نمايد.(۳)
پي نوشت ها:
۱_( شيخ صدوق، الخصال، ج۱، ص۶۱؛ بحارالانوار، ج۱۰۴، ص۳۵، ح۱۸.
۲_( مخزن العرفان، ج۹، ص۱۰۳.
۳_( سفينة البحار، ج۲، ص۵۹۵؛ كنزالعمال، ج۵، ص۲۷؛اخلاق اسلامي، ص۲۵۲-۲۵۳)
گروه دين و انديشه «خبرگزاري دانشجو»؛ ملا محمدعلي مجتهد، معروف به مرحوم آيتالله احمد مجتهدي تهراني از علماي بنام تهران بود كه در سال 86 بدرود حيات گفت، اما سخنرانيها و پندهاي عرفاني و اخلاقي وي به يادگار مانده است و ميتوانيم هر چند به صورت مجازي هم كه شده پاي درس اين استاد اخلاق تلمذ كنيم.
آيتالله مجتهدي رابطه خوبي با طلاب داشت، طوري كه فضاي گرم و صميمي بر حوزه علميهشان حاكم بود. اين استاد برجسته اخلاقي، مباحث را چنان رسا ارائه ميداد كه در دل مينشست؛ به طوري كه حتي هماكنون نيز نشستن پاي صحبت و كلاس اخلاق ايشان خالي از لطف نيست.
بالاترين جهادها
در كتاب سفينة البحار مرحوم محدث قمي از موسي بن جعفر (ع) روايت شده كه ايشان از اميرالمومنين(ع) نقل ميكند كه رسول خدا يك لشكري فرستاد براي جنگ ... «فلّما رجعوا» وقتي سربازها از جنگ برگشتند حضرت مرحبا فرمودند به ايشان «مرحبا بقومٍ قضوا الجهاد الاصغر» جهاد اصغر را به جا آوردند و «بقي عليهم جهاد الاكبر»، جهاد اكبر بر ايشان باقي مانده است.
گفتند: يا رسول الله و ما الجهاد الاكبر؟ از جنگ برگشته اند، سرها شكسته، پاها شكسته، حالا برگشته اند حضرت ميفرمايد: جهادي بالاتر از اين داريم. اينها همه هاج و واج ماندهاند كه ديگر بالاتر از اين چه جهادي است؟ پرسيدند: جهاد اكبر چيست؟ فرمودند: جهاد با نفس. پدر آدم را اين نفس در ميآورد. اين نفس مثل بچه كوچولو ميماند. دختربچه را ديديد چشمش به عروسك مي افتد مي گويد: مامان برايم عروسك بخر! اين نفس ما هم حكم بچه را دارد.
زدست ديده و دل هر دو فرياد كه هرچه ديده بيند دل كند ياد
هرگاه از بچگي بيرون آييم، جهاد اكبر كردهايم
آن بچه عروسك ميخواهد، ما هم تلوزيون رنگي ميخواهيم. چشممان كه ميافتد ميرويم و ميخريم. ما هم بچه ايم. هر وقت از بچگي بيرون آمديم، آن موقع جهاد اكبر كردهايم. جهاد اكبر يعني اينكه هرچه دلت ميخواهد نكني لذا علماي قديم رياضت ميكشيدند تا بتوانند موقع گناه ترمز كنند.
امروز بستني نخريد برويد فالوده بخريد
اين ماشينها را ميبرند معاينه، كه وقتي رفتند در جاده ترمزش بگيرد وگرنه اگر معاينه نرود ترمزش در جاده نميگيرد و سقوط ميكند به درّه و همه شان له ميشوند. اين نفس ما هم ميخواهد ما را جهنّمي كند. بايد يك كاري كنيم كه خلاف نفسمان عمل كنيم. ما بچه بوديم كلاس سوم دبستان، اين قصه مال هفتاد و چند سال پيش است. من هشت - نه ساله بودم، معلّمهاي ما هشتاد ساله بودند، مثل الآن نبود كه معلم دبستان، بيست ساله، سي ساله است.
آقاي اديب معلم ما يكه جمله گفته اند من يادم مانده است از هفتاد و چند سال پيش، يك روز فرمودند: پدرتان هرچه پول به شما داد صبح خواستيد بستني بخريد، امروز بستني نخريد، برويد فالوده بخريد. خلاف نفستان عمل كنيد. اگر امروز نخودچي كشمش دلتان ميخواهد نخريد، عمداً برويد يك چيز ديگر بخريد. هر چيز دلتان ميخواهد از حالا مخالفت كنيد تا بعد ها كه بزرگ شديد به گناه رسيديد بتوانيد ترمز كنيد.
ماجراي عالمي كه براي كنترل هوس خود رفت شاگرد كلهپاچه اي شد
يكي از علماي بزرگ ميخواست رياضت بكشد، از اين راه شروع كرد. هوس كلّه پاچه كرده بود، هرچه نفسش ميگفت كلّه پاچه، اين هم ميگفت: فردا پس فردا؛ حالا هوا گرم است، بگذار خنك شود چشم! يك وعده به نفسش ميداد. ديد رهايش نميكند، رفت در يك شهري، عمامه و ابا و قبا را درآورد، يك پيراهن بلند پوشيد. به كلّه پزي گفت شاگرد ميخواهي؟ كلّه پز هم نميدانست كه اين مجتهد است، آيتالله است.
يك چند ماهي كلّه پاچه جلوي مشتريها ميگذاشت ولي خودش لب نميزد، اين رياضت است. هي نفسش هجوم ميآورد كه يك لقمه از آن كلّه پاچهها بخورد ولي خودش ميكشيد عقب. تا روز آخر ديگر رياضتش تمام شد به اوستا گفت كه من زن و بچهام را مدتي است نديدهام، اجازه بده من مرخص بشوم اما دلم ميخواهد با دست خودت يك دست كله پاچه بكشي بگذاري من بخورم و برم.
كسي كه ميتواند جلوي گناه توقف كند
اوستا هم يك دست كله پاچه با مخلفات كشيد و جلويش گذاشت. مدتي نشست اينها را نگاه كرد و نخورد. هي نفس حمله ميكرد. همينطور نگاه ميكرد. هي چند دفعه ترمز كرد جلوي نفسش را گرفت. اين ميتواند جلوي گناه توقف كند نه ما كه يك عمر هرچه دلمان خواسته كردهايم. ما معلوم نيست اگر تنها گير كنيم يك جا بتوانيم جلوي خودمان را بگيريم؛ اين جهاد است رياضت شرعي اين است.
پس جهاد اكبر جهاد با نفس است جهاد اصغر اينست كه آدم برود در جبهه بجنگد با دشمنها، اين جهاد اصغر است. حضرت فرمود: مرحبا از جهاد اصغر آمديد ولي حالا جهاد اكبر در پيش داريد. گفتند جهاد اكبر چيست؟ فرمودند: جهاد با نفس بعد فرمودند: «افضل الجهاد من جاهد نفسه التي بين جنبيه» افضل جهاد اينست كه آدم جهاد كند با اين نفسي كه بين دو پهلويش است و عجيب است كه دشمنترين دشمنان همين نفس است.
(يك وقت) شما يك دشمن داريد با تو قهر است يك مدتي، برايت نقشه هم كشيده است، اما در دكان بستني فروشي ميبيني دارد بستني ميخورد. ميروي آنجا كنار دكان بستني فروشي كه پول بدهي مال او را هم حساب ميكني. او هم متوجه ميشود، با تو دوست ميشود. با دلش راه آمدي، پول بستني اش را حساب كردي. دشمنت بود ولي با يك حساب كردن پول بستني با تو دوست ميشود. ولي نفس اينجور نيست. نفس هرچي با دلش راه بيايي بدتر ميكند. لذا از اين جهت ميگويند نفس دشمنترين دشمنهاست.
دشمني كه هرچه به دلش راه بيابي بدتر ميكند
دشمنهاي ديگر را اگر يك خورده ازش عذرخواهي كني، سوغاتي برايش ببري، پول بستنياش را بدهي، پول ناهارش را بدهي، با تو دوست ميشود. ولي نفس اين طور نيست. هرچه به دلش راه بيايي بدتر ميكند، لذا حديث دارد، مَثَل نفس مَثَل اسب سركش است. من اسب سوار شدهام در جواني موتور نبود براي دهاتها كه ميرفتيم منبر يادم هست كه آنجا اسب به ما دادند. از اين ده به آن ده. يك اسب شيطون به من داده بودند، ريز هم بود خيلي تند ميرفت، اما من بلد بودم. اين زانوها را بايد به زين چسباند، دهنه را هم سفت گرفت كه نيافتد.
نفس مثل اسب سركش است كه رم كرده ميرود؛ سر شما را ميزند بالاي سر طويله، شما از اسب ميافتيد زمين او ميرود مشغول جو خوردن ميشود. مَثَل نفس مثل آن اسب سركش است، او ميرود دم آخور جو ميخورد، اما صاحبش را انداخته و سر صاحبش بالا سر طويله خورده در خونش دارد غوطه ور ميشود و آن اسب اصلا رويش را اين طرف نميكند كه ببيند صاحبش دارد ميميرد غرق در عشق خودش است؛ ميخواهد جو بخورد.
نفس ميخواهد ما را جهنمي كند اما خودش در كيف باشد
نفس ما هم اين طوري است، ميخواهد ما را جهنمي كند اما خودش ميخواهد در كيف باشد. او كيف ميكند اما ما جهنمي ميشويم. خدايا به همه ما توفيق بده فريب نفسمان را نخوريم. هرچه دلمان ميخواهد خلافش را انجام دهيم. ميگويد: به نامحرم نگاه كن سرم را بندازم پايين، ميگويد: غيبت كن، نكنم. ميگويد: حرام بخور... گناه نكنم، معصيت نكنم. اگر جهاد با نفس بكنيم، اين از جهاد اصغر بالاتر است. جهاد اكبر است. خدا به همه ما توفيق دهد اين جهاد اكبر را به جا بياوريم.
خداوند بزرگ شناخت حقوق و وظايف زنان را به عرف و عادتي كه ميان مردم درباره معاشرت و رفتار آنها با يكديگر وجود دارد محول كرده است، و شيوه عرف بين مردم تابع شرايع و عقايد و آداب و عاداتشان است. پس اين جمله ميزاني به مرد ميدهد تا با آن رفتارش را با همسرش در تمام شئون و احوال زندگي بسنجد. بعد از انعقاد عقد نكاح و گره خوردن دو شخصيت زن و مرد با يكديگر و ساختن يك خانواده، تعامل و رفتار متقابل زوجين با يكديگر نقش منحصري در بقا و تكامل و تعالي خانواده ايفا ميكند.هيچ ترديدي نيست كه اولين خواسته زن حسن معاشرت شوهر با اوست، يعني زبان خوش و رفتار خوب. اين حداقل خواسته اي است كه زنان در تعامل زناشويي و همسرداري سخت بدان نيازمند هستند و اسلام نيز بدان اهتمام داشته است. در كنار آن زن نسبت به شوهر خود نيز وظايفي دارد كه بايد ايفا نمايد. در ادامه به بررسي وظايف و حقوق زن نسبت به همسر خود مي پردازيم:
اسلام همچنانكه وظايف ومسئوليتهايي برعهده مردان قرارداده، حقوقي نيز براي آنان درنظر گرفته است وبه زنان تذكرداده كه براي ادامه زندگي زناشويي ودست يافتن به ثمرات شيرين ازدواج اين حقوق را رعايت كنند.
۱-بدون رضايت شوهر كسي را به خانه راه ندهد.
اگر زن بدون رضايت شوهر به افرادي اجازه دهد وارد خانه او شوند، سوءتفاهم هايي پيش مي آيد ومنشا بروز اختلاف وازپاشيدن خانواده مي گردد.
۲-درزندگي سعي كند كه رضايت خاطر شوهر راجلب نماييد.
يعني معاشرتهاي خود را مطابق ميل شوهر انجام دهد ، بدون رضايت او به هرجايي نرود وهركاري انجام ندهد وهرگز درصدد آن نباشد كه خواسته هاي خود را برشوهر تحميل كرده، اورامطيع خود سازد زيرا مرد به جهت دارا بودن نيري عقلاني وجسماني بيشتر، غرورخاصي درخود احساس مي كند وانتظار دارد همسرش او را به ديده احترام بنگرد، وخواسته ها اورا برخواسته هاي خويش مقدم دارد.
۳-مال وآبروي شوهر را درغياب او محفوظ داشته، دراموال او خيانت ننمايد وبدون اجاز ه ورضايت او تصرف نكند.
۴-درمشكلات وسختي هاي زندگي حتي المقدور بااوسازش ومساعدت كند.
زندگي فرازونشيب فراواني دارد؛ گاهي انسان درآغوش ناز ونعمت است، گاهي گرفتار مشكلات، گاهي دارا، گاهي فقير؛ گاهي احساس خوشبختي مي كند وگاهي بالعكس ... همانطوري كه مرد موظف است درتمام اين حالات، نسبت به همسرش وفا دارباشد؛ زن نيز موظف است برپيمان خود استوار بوده با گرم وسرد زندگي شوهرسازگارباشد.
۵-هرگاه شوهر بخواهد رابطه جنسي برقرار سازد، اگر همسر او عذرموجهي نداشته باشد، بايد تمكين نمايد.
يكي ازاهداف ازدواج وتشكيل خانواده، تامين نيازمندي جنسي واشباع اين غريزه است، وبي گمان روابط زناشويي نقش موثري درديگر روابط بين زن وشوهر ايفا مي كند، واگر اين نياز طبيعي مرد به طرز صحيحي درخانه اشباع نگردد، ناچارمي شود درخارج ازبستر زناشويي درآغوش فساد بيفتد.
در روايات آمده است شخصي از امام صادق (ع)پرسيد: "حق زن بر شوهر چيست؟"
امام در پاسخ فرمود:"لباس و غذاي او را تامين كند و با چهره خشن به او نگاه نكند"
سه گروه از زنان هستند كه خدا عذاب قبر را از آنها بر مي دارد و با حضرت زهرا (س) محشور مي شوند:
۱-دست اول زناني هستند كه با تنگدستي شوهرانشان بسازند.
۲-دسته دوم زناني هستند كه با بداخلاقي شوهران شان بسازند.
۳-دسته ي سوم زناني كه مهريه ي خودشان را مي بخشند.
(كتاب "وسائل الشيعه"، به نقل از "كتاب ورام")
فرهنگ نيوز
«آن كس كه نداي تفرقه بين شيعه و سني را سر مي دهد و به بهانه مذهب مي خواهد وحدت ملي را به هم بزند چه شيعه باشد و چه سني مزدور دشمن است چه بداند و چه نداند . »
تعجيل در فرج قائم آل محمد (ص) ، صلوات
همهمكانها و جهتها نسبت به وجود حق تعالى و احاطه او يكسان است، اما براى او در هرعالم نسبت به اهل آن عالم وجهى است و لطف او اقتضا دارد كه حتى بدنهاى ما را بهشرف توجه به سوى خود شرافت بخشد، چنان كه دلهاى ما را به اين شرف مشرف كرده است. از اين رو خانهاش را در زمين به ما شناساند، تا در ظاهر و باطن و با تن و جان،توجه ما به سوى او باشد.
با مراجعه به قرآن كريم، روايات معصومان (عليهمالسلام) و عقل، در مىيابى كه همه اين منابع سه گانه، تجه باطن آدمى به خدا را ازروى آوردن بدن وى به سمت كعبه مهمتر مىدانند. اين ظواهر كه مىبينى بدان امر شدهبراى توجه به آن امور قلبى و درونى است.
و شايد مهمترين راز لزوم روى آوردن بهسوى كعبه اين باشد كه اندامها و جوارح آدمى در يك جهت ثابت بماند و در نتيجه قلبآرامش بيشترى يابد؛ زيرا اگر اندامها در جهتهاى گونه گون در حركت باشد، دل نيز درپى آنها از توجه به يك مبدأ (بارى تعالى) و حضور در پيشگاه وى باز خواهد ماند.
همه آيات و رواياتى كه بر ياد خدا و تقواى او و توجه به خدا و روى آوردن بهپيشگاه ذات اقدس او تأكيد مىورزد از ادله لزوم توجه قلبى است. مطلب ديگر اين كه،چنان كه روى كردن به سوى قبله ظاهرى جز با روى بر تافتن از ديگر جهات ميسور نيست،اقبال دل به خدا نيز جز با انصراف و روى گردانى از همه چيز و تهى ساختن دل از هر چهغير الهى است ميسر نخواهد شد.
در حديث نبوى آمده است: هرگاه بندهاى به نمازايستد و دلش متوجه خدا باشد پس از نماز همچون روزى خواهد بود كه از مادر زاده شدهاست.
در كتاب مصباح الشريعه آمده است كه حضرت امام صادق (عليه السلام) فرمود:
هر گاه رو به قبله ايستادى از دنيا و آنچه در آن است و از آفريدگان و آنچه بدانمشغول اند مأيوس شو، و دست بشوى و دلت را از هر چه تو را از ياد خدا غافل و به خودمشغول مىساد تهى كن، و در نهان و سر وجودت، بزرگى خدا را مشاهده كن و استادنت درپيشگاه خدا را به ياد آور
nokte-namaz.blogfa.com
....
....
مگر مكاشفه با اين همه آيات بيشمار كه قرآن ميفرمايد، حاصل نميشود؟ چرا مكاشفه به صورتهايي، مثل خواب را دنبال كنيم، و مكاشفه و استكشاف را با تفكر در خلق آسمان و زمين پي نميگيريم كه مكاشفه حقيقي است، و صوفيانه و عارفانه و مصنوعي نيست؟!
آيت الله العظمي "صافي"در جواب نامه اي كه در آن آمده؛«بنده جواني هستم و از جنابعالي كه داراي مقامات علمي و عرفاني بالايي هستيد دستوري ميخواهم تا مكاشفهاي هر چند در سطح پايين براي من رخ بدهد كه انشاءالله موجب اطمينان قلب بنده گردد؟» اين گونه پاسخ داد:
بسم الله الرحمن الرحيم
عليكم السلام و رحمة الله
فرزندم! از آغاز جواني و تكليف، از قرآن مجيد و هدايتهاي احاديث شريفه و دعاهاي معتبر، مثل صحيفه سجاديه الهام و دستور بگير و در پي اين فكر كشف و مكاشفه كه حتي بعضي مدعي داشتن آن شدهاند، وقت و عمر خود را ضايع نكن.
اين همه مشاهده انسان را كافي نيست؟ اين همه آيات و نشانههاي خدا و انكشافاتي كه عقل بشر به وسيله تفكر در خلقت جهان و زمين و آسمان و آفتاب و ماه و منظومهها و كهكشانها و انسان و حيوانات و جنبندگان و عالم وسيع نباتات و وجود خود انسان، همه وسيله كشف و شهود حقايق است.
چيزي از معارف و خداشناسي پنهان نمانده است كه با مكاشفه بتوان آن را به دست آورد. در خودت، در خلقت خودت، در عجايب عالم خلقت و اين همه اسرار و علايم حق و حقيقت، بينديش كه همه مكاشفه است. مگر با چشم سر آنچه را ميبيني كم است؟ اين همه آيات آشكار را كه ميبيني، نشان و دليل بر عالم غيب نيست كه ميخواهي با خواب و مكاشفه، خدا را بشناسي و عقيده را محكم كني؟!
گــر اهـــل معـرفتي هر چه بنگري خوب است
كه هر چه دوست كند همچو دوست محبوب است
كـــدام بــــرگ درخـــت است اگر نـظر داري
كـــه ســـرّ پــاك الهي در آن نه محجوب است
اين همه درختهاي گوناگون، اين همه ميوه به طعمهاي جالب و جاذب، اين همه شكوفهها و گلهاي رنگارنگ؛
بــرگ درخــتان سبز در نـظر هـوشيار
هر ورقش دفـتري است معرفت كردگار
نظر كن. فكر كن. كتاب آفرينش را بخوان. شگفتيهاي برّ و بحر، استعداد بشر و خواص گياهها و سنگها. در همه نظر كن. همه، كشف و انكشاف و شهود است.
خدا، خودش را با اين آثار قدرت و حكمت به همه نشان داده است. هر جزء كوچك از اجزاء و اعضاء اين عالم، كتاب بزرگ كشف و شهود است، ولي بايد بشر بخواهد، و ببيند، و تسبيح خدا را بگويد.
قرآن ميفرمايد: «وَ فِي الْأَرْضِ آياتٌ لِلْمُوقِنِينَ وَ فِي أَنْفُسِكُمْ أَفَلاَ تُبْصِرُونَ؛ در زمين براي اهل بصيرت نشانههايي است و در وجود خودتان. آيا نميبينيد؟»
مگر مكاشفه با اين همه آيات بيشمار كه قرآن ميفرمايد، حاصل نميشود؟ چرا مكاشفه به صورتهايي، مثل خواب را دنبال كنيم، و مكاشفه و استكشاف را با تفكر در خلق آسمان و زمين پي نميگيريم كه مكاشفه حقيقي است، و صوفيانه و عارفانه و مصنوعي نيست؟!
سير در آفاق انفس، عالمشناسي، حيوانشناسي، انسانشناسي، آبشناسي، خاكشناسي و گياهشناسي و… همه وسيله مكاشفه است. چرا دور ميرويم؟ خودشناسي «مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّهُ».
تويــي تـو، نســـخـه صـنع الـهي
بجو از خويش هر چيزي كه خواهي
اگر همه عقلهاي بشر را به يك نفر بدهند كه قرنها و قرنها در خودش فكر كند تمام نميشود.
كشف و مكاشفه اين است كه فرمودند: به هر چه مينگريد و از هر چه به ظاهر ميبينيد، به باطن آن نظر كنيد.
مكاشفه حقيقي، تأمل در مثل اين آيات است: «إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّيلِ وَ النَّهَارِ لَآياتٍ لِأُولِى الْأَلْبَابِ الَّذِينَ يذْكُرُونَ اللّهَ قِياماً وَ قُعُوداً وَ عَلَى جُنُوبِهِمْ وَ يتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلاً سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّار».
در اين راه، آنچه مهم است و شخص را بيشتر موفق مينمايد، اهتمام در عبادات و عمل به احكام دين و التزام به هدايتهاي ائمه طاهرين عليهمالسلام و تقوي و پرهيزكاري و پرهيز از گناه، حتي مكروهات است.
امّيد آنكه شما جوان عزيز موفق شويد به مدارج و مراتب عاليه علم و عمل و اخلاق و انسانيت نائل شويد و خصوصاً امام زمان و قطب عالم امكان حضرت مولانا بقية الله المهدي ارواح العالمين له الفداء را - كه امروز به بركت وجود آن حضرت عالم برپاست- فراموش ننماييم، و سعي كنيم با اعمال و رفتار، آن حضرت را از خود، راضي و خوشنود سازيم كه اين منتهي الآمال است.
موفّق باشيد.
لطف الله صافي
منبع:شفقنا/عقيق
....
./.
امام رضا (عليه السلام)، يكي از علل غيبت و تأخير ظهور حضرت مهدي عليه السلام را «آزمايش و امتحان» مردم مي دانند...
در برخي رواياتي كه از وجود مقدّس حضرت رضا عليه السلام وارد شده، آن حضرت يكي از علل غيبت و تأخير ظهور حضرت مهدي عليه السلام را «آزمايش و امتحان» مردم مي دانند. از مجموع اخبار وارد شده در اين زمينه چنين برمي آيد كه امتحان غيبت امام عصر عليه السلام يكي از دشوارترين امتحانات الاهي است.(۱)
دشواري اين امتحان به حدّي است كه حتي معتقدان به امامت و ولايت هم در آن آزمون مصون از لغزش نخواهند بود. اساساً اين امتحان براي امامت باوران است، و ديگران قبل از اين رتبه، امتحان خود را داده اند. اكنون در زمان غيبت آخرين پيشوا، خداوند مي خواهد ثابت قدمها را از افراد سست ايمان وسطحي نگر جدا سازد.
آدمي بايد در اعتقادات خود بسيار استوار باشد تا در اثر اين سختي ها و ناملايمات، نلغزد و در عقايد خويش سست نشود. ضمناً از پيشوايان خود سپاسگزار باشد كه قبل از آن كه زمان غيبت فرا رسد، خطرات و لغزشگاه هاي آن دوران را گوشزد كرده اند.
دشواري امتحان از اين جهت است كه انسان به گونه اي اعتقاداتش را از دست مي دهد كه خودش هم متوجه نمي شود. اين مطلب، احتياج به مدت زمان زيادي هم ندارد، بلكه يك صبح تا غروب براي بي دين شدن كفايت مي كند! (۲)
امام هشتم عليه السلام در بيان شيوائي در توصيف و تبيينِ برخي از فتنه هايي كه دامنگير مردم مي شود مي فرمايند :
«لابُدَّ مِنْ فِتْنَةٍ صَمّاءَ صَيْلَمٍ، تَسْقُطُ فيها كُلُّ بِطانَةٍ وَوَليجَةٍ، وذلكَ عِنْدَ فِقْدانِ الشّيعة الثالثَ مِنْ وُلْدِي ؛ يَبْكي عَلَيهِ أهلُ السَّمَاءِ وَأهْلُ الأرْضِ وَكُلُّ حَرِيٍّ وَحَرّان، وكُلُّ حَزِينٍ لَهْفَان». (3)
فتنه اي كور (خيلي مبهم و پيچيده) در راه است و ناگزير فرا مي رسد كه هر خودي و دوست نزديكي را سرنگون مي كند. اين فتنه زماني است كه شيعيان، سوّمين امام از نسل فرزندم را گم كنند، اهل آسمان و زمين و هر زن و مرد دلسوخته وهر غمگين واندوهناكي بر او (مهدي عليه السلام) مي گريد.
با اين همه، در عين نااميدي، در زماني كه گمان نمي رود و با محاسبات عادي قابل پيش بيني نيست، به صورت ناگهاني نداي ظهور سر داده خواهد شد و ياران با وفاي آن حضرت فرا خوانده مي شوند. اين نداي ملكوتي، دلهاي اندوهناك و سوخته مۆمنان را تسلّي مي بخشد و سبب عذاب كافران مي گردد
حضرت رضا عليه السلام از «فتنه» خبر مي دهند. «فتنه» به معناي امتحاني است كه انسان را مي فريبد و هركس ممكن است در مقابل جاذبه شديد آن، كشيده شود و بلغزد. به علاوه در بيان دشواري اين امتحان تصريح فرموده كه اين فتنه «صمّاء صَيلَم» است. («صَمّاء» يعني «كر» و «صيلم» به معناي «شديد» است) ؛ يعني اين امتحان چنان سخت و نامعلوم است كه دوستان و خواص را هم بر زمين مي زند و همه در معرض سقوط و انحراف قرار مي گيرند.
امام هشتم عليه السلام اين زمان را زمان گريه اهل آسمان و زمين دانسته اند. دوره اي كه اهل درد، از گم كردن امام زمانشان، غمگين وافسرده خاطرند، شادي و خوش حالي نمي بينند ؛ چون غم امام غائب از دل ايشان بيرون نمي رود و زندگي آنها با غم و اندوه بر غيبت امام زمانشان عجين است. لذا در پي خوش حالي هاي اهل دنيا نيستند و در شادي ها و جشن ها، دلِ سوخته آنها التيام نمي يابد.
علي بن موسي الرضا عليه السلام سپس فرمودند :
«… كَمْ مِنْ حَرِيٍّ مُۆمِنَة وكَمْ مِنْ مُۆمِنٍ مُتَأَسِّفٍ حَيرانَ حَزينٍ عِنْدَ فِقدانِ الماءِ المَعين! كأنّي بِهِم آيِسٌ، كانُوا قد نُودُوا نِداءً يُسْمَعُ مِنْ بُعْدٍ كمايُسْمَعُ مِنْ قُرْبٍ، يَكونُ رَحمةً عَلَي المُۆمِنين وَعَذاباً عَلَي الكافِرينَ». (4).
… چه بسيارند زنها و مردهاي مۆمن كه در گم كردن «ماء مَعين» دل سوخته و اندوهناك و سرگردان و ناراحت اند! گويي آن ها را مي بينم كه در بدترين وضعيّت نوميدي هستند. (در هنگام ظهور) آنها را صدا مي كنند، با صدايي كه از دور – همچون نزديك – شنيده مي شود كه اين ندا براي مۆمنان رحمت و براي كافران عذاب است.
اين اوصاف حال شيعه دلسوخته، هنگام گم كردن «ماء مَعين» است و حزن و اندوهي كه براي محروم ماندن از اين آب گوارا دارد.
فتنه اي كور (خيلي مبهم و پيچيده) در راه است و ناگزير فرا مي رسد كه هر خودي و دوست نزديكي را سرنگون مي كند. اين فتنه زماني است كه شيعيان، سوّمين امام از نسل فرزندم را گم كنند، اهل آسمان و زمين و هر زن و مرد دلسوخته وهر غمگين واندوهناكي بر او (مهدي عليه السلام) مي گريد
دردِ شيعه اين است كه اين ماء مَعين چرا غائب شده است؟! چرا وقتي بخواهند ديگران را به سوي امام عصر عليه السلام متوجه سازند بايد نشاني «بئر مُعطّله» (5) را بدهند؟! (۶).
با اين همه، در عين نااميدي، در زماني كه گمان نمي رود و با محاسبات عادي قابل پيش بيني نيست، به صورت ناگهاني نداي ظهور سر داده خواهد شد و ياران با وفاي آن حضرت فرا خوانده مي شوند. اين نداي ملكوتي، دلهاي اندوهناك و سوخته مۆمنان را تسلّي مي بخشد و سبب عذاب كافران مي گردد.
پي نوشتها :
۱- در اين زمينه، به كتاب ارزنده منتخب الاثر، بابهاي ۲۷ و۴۷، فصل ۲ مراجعه شود.
۲- بحارالانوار، ج۵۲، ص۱۰۱، ح۲٫
۳- بحارالانوار، ج۵۱، ص۱۵۲، ح۲٫
۴- عيون اخبار الرضا عليه السلام، ج۲، ص۶٫
۵- اين اصطلاح برگرفته از آيه ۴۵ سوره مباركه حج مي باشد.
۶- با مراجعه به تفاسير اهل بيت عليهم السلام مي بينيم كه در تفسير «بئر مُعَطَّله» فرموده اند : «كَم مِنْ عالِمٍ لا يُرجعُ إليه ولا يُنْتَفَعُ بِعِلْمِهِ». [كنز الدقائق ۵۳۱:۶ بنقل از مجمع البيان] عالِم به چاه آب تشبيه شده كه از آن مادّه حيات استخراج مي شود و مراد از معطّل و بدون استفاده ماندنِ چاه آب، مراجعه نشدن به عالِم و بهره نبردن از علم اوست.
منبع: خانه مداحان/عقيق
.......
///
براساس آمارهاي سازمان بهزيستي درحال حاضر فقط 18 درصد كودكان بي سرپرست تحت پوشش اين سازمان شرايط واگذاري به خانواده ها را دارند در حالي كه در صورت تصويب قانون جديد شرايط واگذاري 50 درصد كودكان فراهم ميشود.
در حال حاضر 9 هزار و 500 كودك در مراكز و خانه هاي كودك تحت پوشش سازمان بهزيستي نگهداري مي شوند كه در شرايط فعلي فقط 18 درصد كودكان شرايط داشتن سرپرست دائم و فرزند خوانده شدن را دارند.
همچنين بر اساس آمارهاي سازمان بهزيستي 9 درصد كودكان بهزيستي سر راهي و 7 درصد آنان نيز معلول هستند و فقط 18 درصد كودكان تحت پوشش شرايط فرزند خواندگي را دارا هستند و در مجموع سالانه حدود يكهزار كودك به خانواده هاي داراي شرايط واگذار مي شوند.
كه البته سهم استان تهران نيز در سال جاري فقط حدود 180 كودك بي سرپرست و 10 كودك به صورت امين موقت بوده كه به خانواده ها سپرده شده اند.
با قانون قبلي فرزند خواندگي كه كه متعلق به 38 سال قبل است واگذاري فرزند به خانواده ها بسيار سخت است و مدتي است سازمان بهزيستي با استفاده از نظرات كارشناسان و متخصصين مفاد جديدي به اين قانون افزوده كه پس از كش و قوسهاي فراوان هم اكنون دركميسيون اجتماعي در دست بررسي است.
قانون فرزندخواندگي مربوط به 38 سال قبل است
مديركل بهزيستي استان تهران با اعلام اينكه قانون فرزندخواندگي در ايران مربوط به 38 سال قبل است، گفت: اين قانون سال 53 به تصويب مجلس رسيده و بسيار قديمي است. اين نهاد با مشكلات و تنش هايي براي واگذاري كودكان به خانواده مواجه است بنابراين حدود 5 سال پيش سازمان بهزيستي كشور با ارائه طرحي كارشناسي شده در قالب زواياي مختلف سپردن كودكان بي سرپرست و بدسرپرست تحت حمايت بهزيستي به هيات دولت درصدد كاهش مشكلات اين بخش است.
دكتر ولي الله نصر افزود: اين طرح توسط هيات دولت به شوراي نگهبان ارسال شده و شوراي نگهبان نيز آن را به كميسيون اجتماعي مجلس ارجاع داده است.
وي اظهار اميدواري كرد با تعامل خوب ميان شوراي نگهبان و مجلس بسياري از مشكلات حيطه فرزندخواندگي به ويژه در بخش حضانت فرزند به صورت امين حل شود.
وي در ادامه با بيان اينكه 85 درصد از كودكان تحت حمايت بهزيستي كودكان بد سرپرست و 15 درصد بي سرپرست هستند، مي گويد: به ازاي هر كودك قابل واگذاري در مراكز زير نظر بهزيستي 7 خانواده متقاضي گرفتن آن كودك هستند كه توسط كميته هاي شناسايي صلاحيت مورد بررسي قرار مي گيرند. مديركل بهزيستي استان تهران موارد امتيازي بهزيستي به خانواده ها را شامل مواردي همچون: ميزان تمكن، تحصيلات، سن، موقعيت هاي اجتماعي و مذهبي و همچنين نداشتن سوء سابقه و اعتياد در خانواده هاي متقاضي فرزند اعلام مي كند.
تسهيل در واگذاري فرزند به خانواده ها
در همين رابطه معاون امور اجتماعي سازمان بهزيستي نيز از تصويب نهايي لايحه فرزند خواندگي در آينده اي نزديك در مجلس خبر داده و عنوان كرد كه مدتي است كه كميسيون اجتماعي مجلس در حال رفع اشكالات لايحه فرزند خواندگي است و تا كنون نيز درصد زيادي از ايرادات برطرف شده است كه اميدواريم در آينده اي نزديك اين لايحه به تصويب نهايي برسد.
محمد نفريه با اشاره به اينكه تصويب لايحه جديد فرزند خواندگي باعث ايجاد تسهيل در روند واگذاري فرزند به خانواده ها مي شود، گفت: در حال حاضر مراحل واگذاري فرزند به خانواده ها حداكثر 6 ماه زمان نياز دارد كه اين مدت در صورت تصويب نهايي لايحه جديد بسيار كاهش پيدا خواهد كرد.
براساس گفته هاي معاون سازمان بهزيستي ، تاكنون فقط كودكان بي سرپرست شرايط واگذاري را داشتند اما در قانون جديد كودكان بد سرپرست را نيز مي توان به عنوان فرزند خوانده و يا امين موقت به خانواده ها واگذار كرد و اين موضوع مي تواند تحولات زيادي در واگذاري فرزند به خانواده ها ايجاد كند.
به گفته نفريه، داشتن سلامت رواني كه به تائيد پزشك رسيده باشد، شرايط مالي مناسب ، نداشتن سوء سابقه، اعتياد و...از جمله مواردي است كه خانواده ها براي پذيرفتن فرزند بايد داشته باشند و همچنين براساس قانون جديد، به خانواده هاي داراي فرزند و دختران مجرد سن بالا نيز كودك واگذار خواهد شد.
واگذاري فرزند به دختران مجرد در قانون جديد
اما اميرحسين قاضيزاده سخنگوي كميسيون اجتماعي مجلس از آخرين تحولات در طرح فرزند خواندگي خبر داده و گفت: اين لايحه21 اصلاحيه دارد و در انتها بايد در صحن علني مجلس به تصويب برسد. البته در اين خصوص منتظر هئيت رييسه مجلس هستيم تا لايحه را مطرح كرده و در صحن علني به تصويب نهايي برساند. يكي از اين اصلاحيه ها درباره فرزندان بد سرپرست است تا وضعيت تأمين مالي آن ها ارتقا يابد.
وي افزود: در صورت تصويب نهايي قانون فرزند خواندگي دختران كه سن بالا دارند نيز مي توانند فرزند اختيار كنند.
به هر حال لايحه جديد فرزند خواندگي كه به منظور تسهيل در واگذاري فرزند به خانواده هاي داراي شرايط تدوين شده چندين ماه است كه مراحل بررسي و كار كارشناسي خود را طي مي كند كه اميدواريم هرچه سريعتر در كميسيون اجتماعي ايرادات آن برطرف و براي تصويب نهايي وارد صحن علني مجلس شود كه البته براي بايد منتظر نتيجه نهايي آن ماند كه آيا در نهايت واگذاري فرزند به دختران مجرد ، خانواده هاي داراي فرزند ، ايرانيان خارج از كشور و .... انجام مي شود يا خير. منبع: خبرگزاري مهر/
يا علي! هيچ فقري از ناداني بدتر نيست و هيچ مالي از عقل سودمندتر نيست و هيچ تنهائي از خود پسندي وحشتناك تر نيست و هيچ مددكاري اي از مشورت بهتر نيست و هيچ عقلي (و يا هيچ عملي- به نقل ديگر) چون عاقبت انديشي نيست و هيچ حسب و نسبي چون خوش خويي نيست و هيچ عبادتي همانند فكر كردن نيست.
يا علي! آفت سخن دروغ است و آفت علم فراموشي است و آفت عبادت سستي است و آفت سخاوت منت است و آفت شجاعت ستم است و آفت زيبائي كبر و خودپسندي است و آفت حسب و نسب فخر فروشي است.
يا علي! هميشه راستگو باش، هيچ گاه دروغ از دهانت بيرون نيايد و هرگز به خيانت اقدام مكن. از خدا چنان بترس كه گويا او را به چشم مي بيني، مال و جان را در راه دين نثار كن و خود را به اخلاق نيك بياراي و از خوي هاي بد بپرهيز.
يا علي! سه خصلت نزد خدا از هر عملي محبوبتر است: 1. انجام واجبات، كسي كه واجبات الهي را انجام دهد از عابدترين مردم است. 2. ترك گناهان، كسي كه از گناه بپرهيزد از پرهيزگارترين مردم است. 3. قناعت، هر كه به آنچه خدا روزي كرده قناعت كند از بي نيازترين خلق است./
1 وصف قدرت پروردگار
همه چيز برابر خدا خاشع، و همه چيز با ياري او، بر جاي مانده است.خدا بي نياز كننده هر نيازمند، و عزت بخش هر خوار و ذليل، نيروي هر ناتوان، و پناهگاه هر مصيبت زده است.هر كس سخن گويد ميشنود، و هر كه ساكت باشد اسرار درونش را ميداند، روزي زندگان بر اوست و هر كه بميرد به سوي او باز ميگردد.خدايا چشمها تو را نديده تا از تو خبر دهند، كه پيش از توصيف كنندگان از موجودات، بودهاي.آفرينش براي ترس از وحشت تنهايي نبود، و براي سودجويي آنها را نيافريدي.كسي از قدرت تو نتواند بگريزد، و هر كس را بگيري از قدرت تو نتواند خارج گردد، گناهكاران از عظمت تو نكاهند، و اطاعت كنندگان بر قدرت تو نيفزايند.
آن كس كه از قضاي تو به خشم آيد نتواند فرمانت را برگرداند، و هر كس كه به فرمان تو پشت كند از تو بي نياز نگردد.هر سرّي نزد تو آشكار و هر پنهاني نزد تو هويداست.تو خداي هميشهاي و بي پايان، و تو پايان هر چيزي، كه گريزي از آن نيست.وعدهگاه همه، محضر توست، و رهايي از تو جز به تو ممكن نيست، و زمام هر جنبندهاي به دست تو است، و به سوي تو بازگشت هر آفريدهاي است.پاك و منزّهي اي خدا چقدر بزرگ و والاست قدر و عظمت تو، و چه بزرگ است آنچه را كه از خلقت تو مينگرم و چه كوچك است هر بزرگي در برابر قدرت تو، و چه با عظمت است آنچه را كه از ملكوت تو مشاهده ميكنم، و چه ناچيز است برابر آنچه كه بر ما نهان است از سلطنت تو، و چه فراگير است در اين جهان نعمتهاي تو، و چه كوچك است نعمتهاي فراوان دنيا در برابر نعمتهاي آخرت.
2 وصف فرشتگان
به گزارش خبرنگار كتاب و ادبيات خبرگزاري فارس، آخرين سنجش ميزان سرانه مطالعه در ارديبهشت 91 نشان ميدهد مجموعه سرانه مطالعه 75 دقيقه و 34 ثانيه است.
از اين ميان 15 دقيقه و 17 ثانيه مربوط به كتاب، 32 دقيقه و 56 ثانيه مربوط به روزنامه، 5 دقيقه و 42 ثانيه نشريه و 21 دقيقه و 35 ثانيه قرآن؛ بيشترين آمار سرانه مطالعه مربوط به استان تهران و پايينترين ميزان سطح مطالعه استان چهارمحال و بختياري عنوان شده است.
در اين نظرسنجي و سنجش مشخص شده به تفكيك، تهرانيها در روز 93 دقيقه و 54 ثانيه كتاب ميخوانند و در چهارمحال و بختياري اين ميزان به 48 دقيقه و 59 ثانيه كاهش يافتهاند. البته اين آمار در قياس با سال گذشته كاهش داشته، چراكه سرانه مطالعه در سال گذشته 79 دقيقه بود و امسال به 75 دقيقه كاهش رسيده است.
در سنجش جديد در ارتباط با قرآن، ادعيه و حتي روزنامه سرانه مطالعه افزايش داشته و كتاب، نشريات از سرانه مطالعه كمتري برخوردار بوده است، اما هنوز تحليل دقيقي وجود ندارد، شايد يكي از دلايل آن باشد كه گرايش جامعه به سوي فضاي مجازي و اينترنت افزايش يافته و سهم مطالعه روزنامه در فضاي مجازي هر سال با افزايش مواجه ميشود.
به همت نمايندگي جامعةالمصطفي در ژاپن از ترجمه قرآن كريم به زبان ژاپني و نخستين محراب شيعي ژاپن در نمازخانه سازمان مركزي جامعةالمصطفي رونمايي شد.
به گزارش خبرگزاري فارس از قم به نقل از مركز اطلاعرساني جامعة المصطفي، حجتالاسلام والمسلمين محمدرضا صالح، معاون فرهنگي - تربيتي جامعةالمصطفي در اين مراسم ضمن تقدير نماينده جامعةالمصطفي در ژاپن اظهار داشت: امروز جامعة المصطفي به بركت فعاليتهاي ارزشمند نيروهاي مخلص، دستاوردهاي بسياري ارزشمندي دارد كه در تاريخ مشعشع جهان اسلام بيهمتاست.
وي ادامه داد: اميدواريم كه شاهد رشد روزافزون اسلام در جهان اسلام و بالندگي المصطفي در سراسر جهان باشيم.
معاون فرهنگي تربيتي المصطفي خاطرنشان كرد: امروزه بعضي از كشورهاي اسلامي به بركت انقلاب اسلامي ايران شاهد آغاز حركتهاي ناب اسلامي هستند.
ترجمه قرآن به زبان ژاپني را حجتالاسلام شيخ ابراهيم ساوادا از دانشآموختگان و معاون آموزش نمايندگي المصطفي در ژاپن انجام داده است و ويراستاري آن را استاد قلميزاده از ايران و استاد شيباتا از ژاپن برعهده داشتهاند.