. بخشش گناهان:
يكى ديگر از ويژگيهاى شب قدر بخشش گناهان و عفو عاصيان و مجرمان است، لذا بايد تلاش نمود تا اين فيض عظماى الهى شامل حال انسان شود. واى به حال انسانى كه در شب قدر مورد غفران الهى قرار نگيرد؛ چنان كه پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله مى فرمود: «من ادرك ليله القدر فلم يغفر له فابعده الله؛ كسى كه شب قدر را درك كند، پس بخشيده نشود [و مورد حمتبىپايان الهى واقع نشود] پس خدا او را [از رحمتخويش] دور مىسازد.»
و در جاى ديگر فرمود: «من حرمها فقد حرم الخير كله ولايحرم خيرها الا محروم؛ هركس كه از فيض شب قدر محروم گردد، از تمام خيرات محروم [و بىنصيب] شده است و محروم نمىماند از [بركات و] خيرات شب قدر، مگر كسى كه [با اعمال خويش] خود را محروم نموده باشد.»
لذا بايد تلاش مضاعف نمود تا غفران الهى در اين شب بخشش گناهان شامل حال انسان گردد.
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله مى فرمود: «من قام ليله القدر ايمانا واحتسابا، غفر له ما تقدم من ذنبه؛ كسى كه در شب قدر به پاخيزد [و آن شب را] از روى ايمان و محاسبه [و اخلاصبيدار باشد،] گناهان گذشتهاش بخشوده مىشود.»
در بحارالانوار در ذيل اين روايت اضافه شده: «من صلى ليلهالقدر ايمانا واحتسابا غفرالله ماتقدم من ذنبه؛ هركس در شبقدر، از روى ايمان و محاسبه [و اخلاص] نماز گذارد، خداوند گناهان گذشته او را مىبخشد.»
. سند امامت:
شب قدر بزرگترين سند امامت و تداوم آن در طول زمان است. در روايات فراوانى، وجود شب قدر را در هر زمان دليل لزوم امامت و بقاى آن دانستهاند، لذا سوره قدر به منزله شناسنامه اهل بيت عليهم السلام شمرده شده است كه به برخى روايات اشاره مىشود:
از امام صادق عليه السلام نقل شده است كه فرمود: على عليه السلام زياد مىفرمود: هيچگاه تيمى و عدوى [ابوبكر و عمر] خدمت پيامبر صلى الله عليه و آله جمع نشدند مگر آنكه آن حضرت [سوره] «انا انزلناه...» را با خشوع و گريه مىخواند، سپس آن دو عرض مىكردند چقدر رقتشما نسبتبه اين سوره شديد است. پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله مىفرمود: به جهت آنچه چشمم ديده و دلم فهميده است و به جهت آنچه دل اين شخص [يعنى على عليه السلام] پس از من خواهد ديد. آن دو مىگفتند: مگر شما چه ديدهاى و او چه مىبيند؟
فرمود: پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله براى آن دو نوشت «تنزل الملائكه والروح فيها باذن ربهم من كل امر» ؛ «ملائكه و روح در آن شب با اذن پروردگارشان براى (تقدير) هر كارى نازل مىشوند.» آنگاه مىفرمود: آيا بعد از «كل امر؛ تمام امرها» كه خداوند مىفرمايد، چيزى باقى خواهد ماند؟ مىگفتند: نه. سپس حضرت مىفرمود: آيا مىدانيد آن كسى كه هر امرى بر او نازل مىشود كيست؟ مىگفتند: تو هستى اى رسول خدا! آنگاه مىفرمود: بله [ولى] آيا شب قدر بعد از من هم ادامه دارد؟ مىگفتند: بله. مىفرمود: آيا [در شبهاى قدر] بعد از من هم آن امر نازل مىشود؟ مىگفتند: بله. سپس مىفرمود: بر چه كسى؟ مىگفتند: نمىدانيم. سپس آن حضرت از سر من [على] مىگرفت (و دست را روى سر من قرار مىداد) و مىفرمود: اگر نمىدانيد بدانيد، آن شخص پس از من اين مرد است.
فرمود: پس آن گاه آن دو نفر هميشه اينگونه بودند كه شب قدر را بعد از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله به سبب هراسى كه بر دل آن دو مىافتاد، مىشناختند.
و در جاى ديگر على عليه السلام فرمود: «به حقيقتشب قدر در هر سال وجود دارد و امر سال در آن شب نازل مىشود و به راستى براى آن امر صاحبان امرى است. عرضه شد آنان چه كسانى هستند؟ فرمود: «انا و احد عشر من صلبى ائمه محدثون؛ من و يازده [امام] از نسل من كه [همه] امامانى محدث مى باشند [كه ملائكه را نمىبينند ولى صداى آنها را مى شنوند].»
و در برخى روايات آمده كه خود ولايت على عليه السلامو ائمه عليهم السلامجزء تقديرات آن شب استو دستور دادهاند كه با مخالفان براى اثبات امامت و بقاى آن و زنده بودن مهدى عليه السلام به شب قدر استدلال كنيد.آرى، بقاى شب قدر دليل محكمى استبر بقاى امامت و بقاى امامت اقتضا مىكند حيات و زنده بودن مهدى عليه السلام را و حيات مهدى عليه السلام نشانه حيات مذهب پيشتاز و هميشه در صحنه تشيع است. لذا اسلام اصيل و قرآن تا ابد زنده است.
از اينجا روشن شد كه شب قدر، يعنى شب ولايت و امامتو معناى رواياتى كه شب قدر را به فاطمه زهرا عليها السلامتفسير نمودهاست، روشن شد كه حقيقتشب قدر امامت و ولايت است و حقيقت ولايت و امامت زهراى مرضيه عليها السلام است.
. تقدير امور:
در نامگذارى شب قدر بيانهاى مختلفى وارد شده است: برخى آن را به معناى شبى با عظمت و بزرگ «ليله العظمه گرفتهاند ؛ چراكه قدر در قرآن به معناى منزلت و بزرگى خداوند آمده، در آيهاى مىخوانيم: «ماقدروا الله حق قدره»؛ «قدر ندانستند [و نشناختند] خدا را آنگونه كه حق عظمت او بود.»
«قدر» به معناى تقدير و اندازهگيرى و تنظيم است. اين معنى را هم لغت تاييد مىكند و هم قرآن و روايات. راغب اصفهانى مىگويد: «ليله القدر اى ليله قيضها لامور مخصوصه ؛ شب قدر يعنى شبى كه [خداوند] براى [تنظيم و تعيين] امور مخصوصى آن را آماده [و مقرر] نموده است.» و قرآن كريم مىفرمايد: در آن شب «يفرق كل امر حكيم»؛ «هركارى بر طبق حكمت [خداوند] جدا [و تعيين و تنظيم] مىگردد.»
و امام صادق عليه السلام فرمود: «التقدير فى ليله القدر تسعه عشر، والابرام فى ليله احدى و عشرين والامضاء فى ليله ثلاث و عشرين؛ تقدير امور [و سرنوشتها] در شب قدر، يعنى شب نوزدهم، تحكيم آن در شب بيست و يكم، و امضا [ىآن] در شب بيست و سوم [صورت مىگيرد].» و امام هشتم عليه السلام فرمود: «... يقدر فيها ما يكون فى السنه من خير او شر او مضره او منفعه او رزق او اجل و لذلك سميت ليله القدر؛ در آن شب [قدر آنچه كه در سال واقع مىشود، تقدير و اندازهگيرى مىشود، از نيكى و بدى و زيان و سود و روزى و مرگ. به همين جهت نيز شب قدر [شب اندازه گيرى] ناميده شده است.»
و طبق روايات فراوانىسرنوشت افراد براى سال بعد، مانند: رزق و روزى، مرگ و ميرها، خوشى و ناخوشيها، حج رفتن و حوادث ديگر زندگى، براساس استعدادها و لياقتها، رقم مىخورد، و اين تقدير حكيمانه هم، در انسان هيچ گونه «اجبار» و «سلب اختيارى» به وجود نمىآورد. مىتوان بين تمام اقوال اين گونه جمع كرد كه در اين شب با عظمت و بزرگ، با فرود ملائكه آسمانى، تقديرات يك سال مشخص و بر قلب حجت زمان عليه السلام عرضه مىشود
۱. نزول قرآن:
نزول جامعترين، كاملترين و ماندگارترين كتاب الهى برعظمت و منزلتشب قدر افزوده است. قرآن خود مىگويد: «شهر رمضان الذى انزل فيه القران»؛ «ماه [مبارك] رمضان ماهى است كه در آن قرآن نازل شده است.» اما در چه شبى از شبهاى آن ماه، قرآن نازل شده است؟ آيه ديگر بيان مىكند كه «انا انزلناه فى ليله مباركه»؛ «به راستى، آن [قرآن] را در شبى پربركت نازل كرديم.» و اين شب مبارك را در سوره قدر مشخص فرموده كه «انا انزلناه فى ليله القدر»؛ «به حقيقت ما آن [قرآن] را در شب قدر فرود آورديم.» پس بايد گفت نزول قرآن در چنين شبى بر عظمت آن مىافزايد. اين نكته را هم اضافه كنيم كه اين نزول، نزول دفعى استبر قلب رسول گرامى اسلام، نه نزول تدريجى كه آغاز آن با آغاز بعثتيعنى بيست و هفتم رجب همراه است.
در مورد اهميت شب قدر همين قدر بس كه خداوند سورهاي در خصوص اين شب نازل فرموده و در اين سوره خطاب به پيامبرش ميفرمايد:
آنگاه خداوند بدون فاصله به عظمت و بزرگي آن شب اشاره كرده و ميفرمايد:
اين نوع تعبير نشانۀ عظمت، منزلت و اهميت شب قدر است كه نشان مي دهد، حتي پيامبر اكرم (ص) قبل از نزول اين آيات به آن واقف نبوده است.
شخصي خدمت امام باقر (ع) عرض كرد: مراد از اينكه شب قدر بهتر از هزار ماه است، چيست؟ ايشان فرمودند:
«وَالعَمَل الصّالِح فيها مِنَ الصّلوةِ وَالزَّكاةِ وَأنواعِ الخَيرِ خَيرٌ مِن ألفِ شَهر لَيسَ فيها لَيلَة القَدر»
كار شايستهاي مانند نماز، زكات و انواع خوبيها در آن شب برتر از هر كار شايستهاي است كه در مدت هزار ماه كه شب قدر در آن نيست انجام شود.
آنگونه كه از آيات و روايات برميآيد، اين شب شبي عزيز و مقدس است كه در آن تمامي قرآن يكجا بر پيامبر اكرم (ص) نازل شد. شبي كه ملائكه و روح به اذن پروردگار براي تقدير هر كاري نازل ميشوند. شب قدر شب سلام و رحمت است. شبي است مملوّ از سلامتي توأم با رحمت، درود و ايمني. امام سجاد (ع) ميفرمايند:
در تعيين شب قدر پيامبر خدا (ص) ميفرمايند:
«اِلتَمَسوها فِي العَشرِ الأواخِرِ مِن شَهرِ رَمَضان»
شب قدر را در دهه آخر ماه رمضان جستجو كنيد .
همچنين از امام باقر (ع) آمده است:
«همانا علي (ع) شب قدر را در شب نوزدهم و بيست و يكم و بيست و سوم ميجست»
طبق روايات فراواني كه در منابع شيعي آمده است، شبهاي نوزدهم، بيست و يكم و بيست و سوم ما ه مبارك رمضان، شبهاي قدر معرفي شدهاند. بنابر روايت "ابن أبي الحديد" وقتي درباره تعيين شب قدر از اميرالمؤمنين سؤال ميشود، آن حضرت از مشخص كردن آن طفره ميرود و ميفرمايد:
«لَست أشكّ الله اِنََّما يَسترها عَنكم نَظَراً لَكم لِأَنَّكم لَو اعلمكموها عَمِلتم فيها وَتَرَكتم غَيرَها واَرجو لاتَخطئَكم اِن شاءَ الله»
در اين جهت ترديد ندارم كه خداوند جهت مخفي داشتن شب قدر براي شما نظر و عنايت دارد؛ زيرا اگر آنرا براي شما اعلام داشته بود، در همان شب به عبادت مي پرداختيد و در شبهاي ديگر عبادت را ترك مينموديد و من هم به خواست خدا در مورد بهرهبرداري شما از شبهاي ديگر اميدوارم شما را محروم نگردانم.
البته با اينكه خداوند و رسولش(ص) و أئمه اطهار (ع) براي زنده نگه داشتن روح اميد و اهميت اطاعت و بندگي سعي در مخفي داشتن شب قدر داشتهاند، ولي آنطور كه از احاديث استنباط ميشود، احتمال شب قدر بودن شب بيست و سوم بيشتر است.
غبغب واقعاً زشت و آزاردهنده است، اين پديدۀ ناخوشايند را ميتوانيد با انجام چند تمرين مفيد و كار بر روي ماهيچه هاي گردن و پايين صورت كم كنيد.
ما سه تمرين به شما آموزش ميدهيم، هر روز اين سه تمرين را انجام دهيد.
تمرين هايي براي مقابله با غبغب
اين تمرينات مقابله با غبغب بايد هر روز انجام شوند تا نتيجۀ آن را به خوبي مشاهده كنيد. آثار اين حركات بعد از پايان چند ماه، قابل مشاهده خواهند بود؛ فقط بايد صبور باشيد و پشتكار داشته باشيد.
بايد بنشينيد، پشت تان كاملاً صاف، شانه هاي تان رو به پايين و بازوهاي تان كشيده باشند؛ دست ها را هم بايستي رو زانوها قرار دهيد.
سرتان را به آهستگي بالا بياوريد و همزمان از بيني به مدت 5 ثانيه نفس بكشيد. سپس به مدت 5 ثانيه نفس تان را حبس كنيد و چشم هاي تان را ببنديد، همزمان، لب پايين تان را روي لب بالا بگذاريد، انگار با كسي قهر كرده ايد. بعد به آهستگي رها كنيد سپس اين تمرين را دوباره شروع و حدوداً 10 بار تكرارش كنيد.
تمرين شماره 2
سرتان را به آهستگي پايين بياوريد و در همان حال چانه را به سينه تان نزديك كنيد. اين تمرين را همزمان با بيرون دادن نفس از بيني انجام دهيد. زمان بگيريد (حدوداً 5 ثانيه و حتي بيشتر). سپس سرتان را به آهستگي بالا بياوريد و اين تمرين را مجدداً از سربگيريد. حدوداً 10 بار هم اين حركت را انجام دهيد.
تمرين شماره 3
در اين حركت سر بايد كاملاً صاف باشد، چانه تان را به آهستگي جلو بياوريد و 5 ثانيه اين وضعيت را نگه داريد. حول و حوش 10 بار هم تكرارش كنيد.
در ادامه و با گذشت زمان، مدت تنفس از بيني، حبس هوا و بيرون دادن نفس از بيني را افزايش دهيد. اين تمرين تنفسي آرامش، تنش زدايي و سلامت را براي تان به ارمغان ميآورد.
زانو درد را ميتوان به جرات شايعترين درد مفصلي ناميد. در كشور ما بخصوص كمتر كسي است كه از ميانسالي گذشته باشد و زانودرد نداشته باشد. براي بسياري از كساني كه زانو درد دارند ورزش توصيه ميشود. اما چه ورزشهايي براي زانوهاي خراب مفيد است.چه ورزشي براي زانو درد خوب است؟ - فيزيوتراپيست وحيد صادقي
خوبها
شنا كردن اولين گزينه پزشكان است. شنا بهجز شناي كرال پشت، براي زانوها بسيار مفيد است. علاوه بر شنا ميتوان در قسمت كم عمق استخر قرار گرفته و به مدت 15 دقيقه در مسير عرض استخر راه رفت. اين كار موجب ميشود بدون وارد آمدن فشار بر مفصل زانوي مبتلا به آرتروز، عضلات اطراف زانو تقويت شود تا وزن اندامهاي فوقاني به زانو وارد نيايد. البته امكان اين ورزش هميشه مهيا نيست. دومين گزينه پيادهروي است. پيادهروي فشار زيادي بر زانوها وارد نميكند. پيادهروي سريع، اگر قبلا آسيبي در زانوهايتان نداشتهايد، مشكلي ندارد. اما به زانوهاي معيوب آسيب ميرساند. دوچرخهسواري نيز بر روي زانوها فشار زيادي وارد نميكند. بهطور كلي هرگونه فعاليتي كه فشار كمي بر زانوها وارد كند و يا فعاليتهايي كه در آنها شما مجبور نيستيد بهسرعت تغيير جهت بدهيد، براي زانوها مشكلساز نيستند.
بدها
هر ورزشي كه مستلزم خمكردن شديد زانوها باشد ميتواند به زانو صدمه بزند. اگر خم كردن بههمراه بلندكردن وزنه باشند، فشار مضاعفي به زانوها وارد ميكند و ميتواند به زانو آسيب برساند.
با اين تعريف فعاليتهاي ورزشي كه در آنها خم ميشويد يا ميپريد، مثل بسكتبال و فوتبال براي زانوها مضرند. ورزشهايي كه در آن حركتهاي خمشدن زانوها و فرودآمدن روي پاها به دفعات زياد انجام ميشود نيز براي زانوها مضر هستند،
تنيس، بدمينتون و فوتبال از اين دسته ورزشها محسوب ميشوند. طنابزدن جزء موارد استثنايي است كه به رغم پريدن آسيبي به زانو وارد نميكند.
ورزشهايي كه در آنها فرد ميپرد، فرود ميآيد يا در حال دويدن بهطور ناگهاني تغيير مسير ميدهد، فشار خيلي زيادي روي زانوها وارد ميكند كه ممكن است منجر به آسيب به رباطهاي زانو و بهخصوص رباط صليبي قدامي شوند. حتي مقادير كم اين فعاليتهاي ورزشي نيز ميتوانند باعث آسيب به غضروف يا منيسكهاي زانو كه از غضروف آن محافظت ميكنند، بشود. توجه داشته باشيد ورزشكاران حرفهاي با گذراندن دوران بدن سازي و تقويت عضلات پا احتمال آسيب ديدگي را كاهش ميدهند ضمن اينكه قبل از شروع ورزش نيز بدن خود را بطور اصولي و مناسب گرم ميكنند، براي همين است كه ميزان آسيب در آنها كمتر است، ورزشكاران آماتوريست كه مثلا فوتبال بازي ميكنند.
ورزش اختصاصي
با چند ورزش ميتوان عضلات زانو را به طور اختصاصي تقويت كرد. يكي از اين ورزشها، اين است كه روي زمين بنشينند و پاي خود را دراز كنند و به حالتي قرار گيرند كه به مفصلشان فشاري وارد نيايد. سپس به حالت در جا عضله جلوي ران خود را منقبض كنند و تا 10 شماره به همين حالت نگه دارند. ميتوان براي مثال، صبح سه بار، ظهر سه بار و شب هم سه بار اين كار را انجام دهيد. البته در روزهاي ابتدايي بهتر است زياد به اندامهايشان فشار وارد نياوريد و به تدريج و به صورت هفتهاي يك بار، شدت يا مدت تمرين را به مقدار 10 تا 20 درصد افزايش دهيد. اين نوع ورزش براي عضله چهار سر ران يا جلوي ران است. براي پشت ران هم ميتوان عضله پشت ران را منقبض كرد و به طور مشابه با تعداد و مدت گفته شده عمل كرد.
● شمشيربازي
با دقت شويد
شمشيربازي هم يكي از ورزش هايي است كه كمتر شناخته شده است. اين ورزش علاوه بر اين كه بدن تان را به فعاليت وامي دارد، باعث مي شود به ميزان زيادي كالري بسوزانيد. اين ورزش متنوع بوده و مي تواند روزهاي تان را از يكنواختي دربياورد پس اگر مي خواهيد همراه با يك ورزش، شجاعت و تمركزتان را هم افزايش دهيد، چرا شمشيربازي را انتخاب نمي كنيد؟
نگاه طرفداران: اين ورزش به قدري هيجان انگيز است كه علاوه بر اين كه با انجام دادن آن مي توانيد وزن كم كنيد به بهبود حالات روحي تان نيز كمك خواهد كرد ضمن اين كه حركات دقيق و ظريف اين ورزش باعث مي شود تمركز و دقت تان را هم افزايش دهيد.
نگاه منتقدان: يكي از مهم ترين دلايلي كه عده زيادي به سمت اين ورزش نمي روند اين است كه تجهيزات آن ارزان نيست ضمن اين كه باشگاه هاي كمي هستند كه به آموزش اين رشته مي پردازند و عموم مردم به راحتي به آن دسترسي ندارند.
در اين شب عزيز به همه ما توفيق عبادت خالصانه اعطا فرما
وَ قَالَ [عليه السلام] لِابْنِهِ الْحَسَنِ [عليه السلام] يَا بُنَيَّ احْفَظْ عَنِّى أَرْبَعاً وَ أَرْبَعاً لَا يَضُرُّكَ مَا عَمِلْتَ مَعَهُنَّ إِنَّ أَغْنَى الْغِنَى الْعَقْلُ وَ أَكْبَرَ الْفَقْرِ الْحُمْقُ وَ أَوْحَشَ الْوَحْشَةِ الْعُجْبُ وَ أَكْرَمَ الْحَسَبِ حُسْنُ الْخُلُقِ يَا بُنَيَّ إِيَّاكَ وَ مُصَادَقَةَ الْأَحْمَقِ فَإِنَّهُ يُرِيدُ أَنْ يَنْفَعَكَ فَيَضُرَّكَ وَ إِيَّاكَ وَ مُصَادَقَةَ الْبَخِيلِ فَإِنَّهُ يَقْعُدُ عَنْكَ أَحْوَجَ مَا تَكُونُ إِلَيْهِ وَ إِيَّاكَ وَ مُصَادَقَةَ الْفَاجِرِ فَإِنَّهُ يَبِيعُكَ بِالتَّافِهِ وَ إِيَّاكَ وَ مُصَادَقَةَ الْكَذَّابِ فَإِنَّهُ كَالسَّرَابِ يُقَرِّبُ عَلَيْكَ الْبَعِيدَ وَ يُبَعِّدُ عَلَيْكَ الْقَرِيبَ.
به فرزندش امام حسن [عليه السلام] فرمود : پسرم ! چهار چيز از من يادگير (در خوبى ها ) ، و چهار چيز به خاطر بسپار (هشدارها)، كه تا به آن ها عمل مى كنى زيان نبيني:
الف ـ خوبى ها
1 ـ همانا ارزشمند ترين بى نيازى عقل است. 2 ـ و بزرگ ترين فقر بى خردى است. 3 ـ و ترسناك ترين تنهايى خود پسندى است. 4 ـ و گرامى ترين ارزش خانوادگى ، اخلاق نيكوست.
ب ـ هشدار ها
1 ـ پسرم ! از دوستى با احمق بپرهيز ، چرا كه مى خواهد به تو نفعى رساند اما دچار زيانت مى كند.
2 ـ از دوستى با بخيل بپرهيز ، زيرا آنچه را كه سخت به آن نياز دارى از تو دريغ مى دارد.
3 ـ و از دوستى با بدكار بپرهيز، كه با اندك بهايى تو را مى فروشد.
4 ـ و از دوستى با دروغگو بپرهيز كه به سراب ماند: دور را به تو نزديك ، و نزديك را دور مى نماياند
وَ قَالَ [عليه السلام] وَ قَدْ لَقِيَهُ عِنْدَ مَسِيرِهِ إِلَى الشَّامِ دَهَاقِينُ الْأَنْبَارِ فَتَرَجَّلُوا لَهُ وَ اشْتَدُّوا بَيْنَ يَدَيْهِ فَقَالَ
مَا هَذَا الَّذِى صَنَعْتُمُوهُ فَقَالُوا خُلُقٌ مِنَّا نُعَظِّمُ بِهِ أُمَرَاءَنَا فَقَالَ وَ اللَّهِ مَا يَنْتَفِعُ بِهَذَا أُمَرَاؤُكُمْ وَ إِنَّكُمْ لَتَشُقُّونَ عَلَى أَنْفُسِكُمْ فِى دُنْيَاكُمْ وَ تَشْقَوْنَ بِهِ فِى آخِرَتِكُمْ وَ مَا أَخْسَرَ الْمَشَقَّةَ وَرَاءَهَا الْعِقَابُ وَ أَرْبَحَ الدَّعَةَ مَعَهَا الْأَمَانُ مِنَ النَّارِ.
و درود خدا بر او ، فرمود : ( در سر راه صفّين دهقانان شهر انبار ( تا امام را ديدند پياده شده و پيشاپيش آن حضرت مى دويدند فرمود چرا چنين مى كنيد؟ گفتند عادتى است كه پادشاهان خود را احترام مى كرديم، فرمود) به خدا سوگند كه اميران شما از اين كار سودى نبردند، و شما در دنيا با آن خود را به زحمت مى افكنيد ، و در آخرت دچار رنج و زحمت مى گرديد، وچه زيانبار است رنجى كه عذاب در پى آن باشد ، و چه سودمند است آسايشى كه با آن ، امان از آتش جهنم باشد.
يادتو باشه چند وقت پيش ي پست گذاشته بودم كه
هر بند جوشن كبير يك خاصييت خاصي دارد
وبراي يك حاجتي مناسب ات
يادت تون كه نرفته
ان شالله بعد ماه رمضان براتون مي نويسم
فتواي رهبر معظم انقلاب
حكم خمس جنس كنار گذاشته شده
س: چند روز پيش از سر سال خمسى يك تخته فرش جديد براى منزل گرفتم و فرش قبلى كنار گذاشته شد آيا خمس بر اين تخته فرش كنار گذاشته شده تعلق مىگيرد يا خير؟
ج:اگر فرش خريداري شده لازم و مورد نياز بود خمس به ان تعلق نمي گير د همچنين به فرش كنار گذاشته شده
1- غسل شب قدر
2- نماز دو ركعتي شب قدر
3- خواندن جوشن كبير
4- قران به سر گرفتن
5- نماز صد ركعتي
6- احيا نگه داشتن شب
اعمال مخصوصه اي هم دارد كه بايد مراجعه كند به مفاتيح الجنان
شهيد يعقوب ابراهيم نژاد
اگر مي دانستم با هر بار كه خونم ريخته مي شود بي حجابي به حجاب اغوش باز مي كند حاضربود كه هزاران بار كشته شوم
شب از تنهايي اش لبريز مي شد
فضاي كوفه وهم انگيز مي شد
علي وقتي كه سر در چاه مي برد
ميان چاه رستاخيز مي شد
و اينك
امشب شب بيست و سوم ماه رمضان
امشب سومين شب از شب هاي عزيز قدر است
پس امشب را از ان دوشب گذشته بيشتر عزيز بداريد
چون ممكن است ديگر به سال بعد نرسيد
«دريا هنوز به جرعهاي كه تو از چاه خوردهاي حسادت ميكند».
تو تنهايى، در ميان اينهمه مردم روي زمين تنها هستى، ازآنرو كه به هيچكس شباهت ندارى، ازآنرو كه هيچكس را ياراي مانند تو بودن نيست. هيچكس را ياراي پا به پاي تو آمدن نيست. تنهايى، همانگونه كه خدا تنهاست و بيشريك و بيشبيه و بيهمتا.
كاش زخم بر جان تنهايى تو نزنند. كاش اينهمه معصومي چون تو را نيازارند. كاش جهل و كفر سركششان را اندكي در جوار مهر و حقيقت تو مهار كنند تا اينهمه تو را به تأسف و حسرت بر حال خويش واندارند. تا اينهمه قلبت را به درد نياورند. تا اينهمه آه نكشى، اما در اين ميانه خوشا به حال چاه بيصدايي كه بغضهاي تو را دور از چشمان بخيل روزگار در آغوش ميكشد و درد دلهاي تو را ميشنود.
آه، اي راز سر به مهر! چرا پرده از راز خويش برنميدارى؟ بگذار اينهمه مردمان غافل سردرگم بدانند، مردي كه شبها نان تمام شهر را بر دوش ميكشد و سفرههايشان را به بزم رونق ميبرد، همين مردي است كه روزها به طمع بيتالمال، عدلش را سرزنش ميكنند و در تنگناها و فتنهها تنهايش ميگذارند. بگذار بدانند مردي را كه براي جنگهاي ناخواسته، بيدليل نفرينش ميكنند، همين سايه معصومي است كه شبها در خانه بيوهزنان و يتيمان را ميكوبد و لبخند شادي بر رخسار گرسنهشان مينشاند.
اماما! هنوز كه هنوز است، اشك يتيمان را به ياد تو به ياري ميشتابيم و سفرههاي بينوايان را به اقتداي تو ناني انفاق ميكنيم. هنوز هم سجدهگزاران سحرخيز، خدا را با نام تو سوگند ميدهند براي اجابت دعايشان و شببيداران استغفارگو راه و رسم تو را ادامه ميدهند، در تهجد و اشك ريختن نيمهشب.
مردي بود از قبيله آفتاب با دلي به وسعت بي كرانه ها او را نه زمانه مي شناختش، نه زمانيان انديشناك بود بر «قوم خويش » و بر «ابناي روزگار» و بيمناك بر هوسهايي كه چشمهاي بصيرت را به يغما برده بود.
به قدري كه بر سرگذشت پيشينيان آگاه بود، بر سرنوشت آيندگان نيز انديشه مي كرد.
چه شامگاهان كه سر بر بالين آسايش نمي نهاد مگر با قيام و قعود عارفانه اش و چه صبحگاهان كه برنمي خاست جز با كمر بستن به خدمت خلق.
به كه مي مانست كه كسي را با وي مانندي نبود و كه چون او مي دانست كه داناي اسرار مگو او بود
شانه هاي زخمي
علي عليه السلام به انبان نان و خرما، الفتي ديرينه داشت و ايتام و بيپناهان، با طنين گامهاي او مأنوس بودند.
ضربت ابن ملجم، حقيرتر از آن است كه فرق اسطورهاي چون علي عليه السلام را بشكافد! آن زخم عميق كه سينه عاشقان علي عليه السلام را هزار پاره ميكند، جهل و جمودي است كه علي عليه السلام را مظلوم عالم كرده است.
اميرمۆمنان، علي عليه السلام جامع اضداد است؛ فرمانروايي است پرصلابت، درعينحال بردبار، در ميدان جنگ، دلاوري كمنظير و در محراب عبادت، عابدي گريان، با دشمنان قاطع و با يتيمان و بيوهزنان رقيقالقلب، سخاوتمندي بيمانند و سادهپوشي كارگر و كشاورز، حاكميدانا، قاضياي دادگر و دقيقالنظر.
مولا علي عليه السلام دريايي است از خصايص عالي بشري و جامع صفات ممتاز يك انسان برتر و به حقيقت انساني كامل.
طه حسين درباره حضرت علي عليه السلام ميگويد: «من پس از وحي و سخن خدا، سخني پرجلالتر و شيواتر از سخن ايشان نديده و نميشناسم».
جبران خليل جبران ميگويد: «دو طايفه، شيفته روش علي عليه السلام بودند: يكي خردمندان پاكدل و ديگري نيكوسرشتان باذوق».
بر آستانه تمام درها ايستادهاي.
نامت، نوازشگر تمام دريچههاي دنياست.
تكيهزده بر عرش، هيچ گاه كسي ياراي شناختن اعماق وجودت را نخواهد داشت.
از پشت نخلستانهاي كهن، ميشنومت؛ نجواي جاريات را بر زبان چاه، هاي هاي گريههاي شبانهات را در گوش بادهاي سرگردان، سكوت ناگزيرت را از لايههاي عميق تاريخ ميشنوم.
مثل ابري فشرده بر سجادههاي نيايش خويش تكه تكه ميشوي؛ باران شديدتر ميشود.
دستت به طاقچههاي آسمان ميرسد؛ اما هيچ دستي به ياريات نه ...!
كوفه، خواب مظلوميتت را ميبيند، هيولاي ظلمت بر گرده خاك چنگ انداخته است.
كجايي تا ذوالفقارت، شبهاي بيفانوس خاك را بشكافد؟
شقاوت از در و ديوار تاريخ ميبارد، زخم چركين ناسپاسي در خاك دهان باز كرده است؛ كجايي كه دستهاي عدالتت، شبهاي تاريك اين حوالي را در هم بريزد؟
كجايي تا صورت درخشان زندگي را از قابهاي فرسوده مرگ بيرون بكشي؟
كجايي تا سرنوشتِ چشمهايم را به تو بسپارم؟
بزرگمرد!
هنوز تاريخ، خوابِ گامهاي تو را ميبيند و هنوز درهاي نيمه بسته در بوي نان و خرماي دستهاي تو نفس ميزنند.
كجايي كه ظلمت بر خاك چيره شده است؟
صداي ضجّه تاريخ را ميشنوم.
شبهاي بيمهتاب، عميقتر شدهاند، از هر دريچه صداي سكوت و سياهي طنين انداز شده است؛ كجايي؟
كدام سپيده روشن در چشمهايت عميق بنگرم تا در خويش فرو بريزم؟
پاي كدام نخل ايستادهاي و نماز ميخواني؟
دردهاي نهانت را در گوش كدام چاه به نجوا نشستهاي كه صدايت را ميشنوم و نميشنوم؟
در نازكاي نور كدام سپيده گام زدهاي كه خورشيد هر طلوع بر پيشاني بلندت ميدرخشد، آن گاه قصد نور افشاني ميكند؟
در توفانهاي داغ ميتازم.
تاريخ، دنبال تكيه گاهي چون تو ميگردد.
ذو الفقارت را به دست كدام آينهپوش سپردهاي؟
راهيام كن به جذبه خويش.
از تو مينويسم و از بهار آويختهام.
نفسي نيست تا فريادي از جگر برآورم.
بايد گامهايم را محكمتر بردارم.
هنوز با هر نسيم، عطر تو را ميشنوم و صدايت را.
هنوز شبهاي يتيمان، به اميدِ دستهاي سرشارت از بوي نان و خرما صبح ميشود.
لايقم كن به شناختت كه بزرگيات آن چنان است كه زبان در دهان نميگردد، به وصف و قلم در صفحات، به شرح
اممحمد گيلاني از زنان با فضيلت قرن نهم هجري است. هنگام خشكسالي گيلان، مردم به بيرون شهر رفته و باران طلبيدند اما باران نازل نشد. از اممحمد تقاضاي دعا كردند. وي در خانهاش را جارو كرد و رو به آسمان نمود و گفت: خدايا من جاروب كردم تو آب بپاش. اندكي بعد باران همه را سيراب كرد.
دعاي روز بيست و دوم ماه مبارك رمضان
بسم الله الرحمن الرحيم
اللهمّ افْتَحْ لي فيهِ أبوابَ فَضْلَكَ وأنـْزِل عليّ فيهِ بَرَكاتِكَ وَوَفّقْني فيهِ لِموجِباتِ مَرْضاتِكَ واسْكِنّي فيهِ بُحْبوحاتِ جَنّاتِكَ يا مُجيبَ دَعْوَةِ المُضْطَرّين.
خدايا بگشا به رويم در اين ماه درهاى فضلت وفرود آر برايم در آن بركاتت را وتوفيقم ده در آن براى موجبات خوشنوديت ومسكنم ده در آن وسطهاى بهشت اى اجابت كننده خواسته ها ودعاهاى بيچارگان