..
عكسهاي دفاع مقدس اسناد غير قابل انكار مردانگي مردان مردي هستند كه براي رسيدن به هدفشان كه همان عمل به تكليف الهي بود از همه چيز گذشتن و به قول امام كه گفت: چه غافلند دنيا پرستان و بي خبران كه ارزش شهادت را در صحيفه هاي طبيعت جستجو ميكنند و وصف آن را در سرودهها و حماسهها وشعرها ميجويند و در كشف آن از هنر تخيل و كتاب تعقل مدد ميخواهند و حاشا كه حل اين معما جز به عشق ميسر نگردد.
ماجرا از اينجا آغاز شد كه يكي دو ماه سفت و سخت درگير عمليات بودند. هم خط ام الرصاص رو شكسته بودند و هم توي فاو مردونه جنگيده بودند و پدران و مادران و همسران و فرزندان و... نگران بودند و حالا بعد از ۳ ماه دارند مرخصي ميرن و منتظرند تا ماشين از راه برسه و اونها رو ببره راه آهن انديمشك تا سوار قطار بشند و بيان تهرون. همه توي اين فكرند...
توي عكس هم ميشه فهميد كه خيلي هاشون زن و بچه دارند و ۰۲۱ شون (كد مخابراتي تهران) عود كرده . اما يكهو اتوبوس هاي گل مالي شده و كاميونها وارد مقر ميشند و بلند گوي تبليغات روشن ميشه و اعلام ميكنه برادرها توجه كنن...توجه كنن... مرخصي ها لغو شده و از سوي فرماندهي آماده باش صد در صد اعلام شده.
جاي چون چرا نيست. مرخصيها لغو شده. امام هم فرمان داده كه به رزمنده ها سلام من رو برسونيد و بگوييد چنان درسي به دشمن بديد كه ديگه هوس تجاوز به سرش نزنه. همه صف كشيدند پشت كانكس تعاون كه ساكهاشون رو تحويل بدند. براي اين عكس ميشه يك مثنوي نوشت. اين صف صف شهادت است. دنياي اين سبك بالها همه اش داخل اين كيسه ها و ساك هاست. يكي از حماسه هاي جبهه همين لحظه رقم ميخورد. گفتم سبك بال...
خدايي سبك بال بودند. شايد چند ساعت نيست كه ساك ها رو گرفتند كه بيان سمت دنيا اما با يك فرمان تصميم عوض شد. بايد از دنيا گذشت و اين يعني هنر. چرا كه امام فرمود شهادت هنر مردان خداست. شما هم كه اين عكس رو ميبينيد توي ذهنتون براي اين عكس شرح بنويسيد.
و چه زود آماده ميشوند براي كارزار با دشمن. يك ذره ترديد مشاهده نميكنيد. صلابت در چهره شان موج ميزند. اينها دنيا را سه طلاقه كرده اند. يكي آرپي جي زن، يكي تيربارچي و ديگري تك تيرانداز.
و چه با شكوه است رفتنشان. پاها نه ميلرزد و نه ميلغزد بلكه ميرقصد. بايد از زير سايه يا مهدي ادركني(ع) گذشت و روي شهيد حسين اسكندرلو را بوسه داد و با گلاب پاش شهيد حميد محمديخوشبو شد و عاشوراي ديگر را رغم زد.
اتوبوسهاي گل مالي شده از راه رسيدند. بايد از زرق و برق دنيا چشم پوشيد. حتي مركب هم بايد رنگ عوض كند. چقدر بزرگ بودند مالكان و رانندگان اين مركبها. خيلي گذشت ميخواد، اجازه بدهي ماشينت رو به اين روز بيندازن. و عكس يادگاري كنار اتوبوس گل مالي.
و آخرش هم اينگونه آرام براي هميشه به مرخصي بري
يا ايتها النفس المطمئنه ارجعي الي ربك راضيه مرضيه
* جعفر طهماسبي