اي شيعيان به هوش ايام مضطري است
هر شيعه ي علي در فاطميه ها
از شادي و شعف از خنده ها بري است
رخت و لباس نو بر تن نمي كنيم
مشكي به تن كند هر كس كه حيدري است
دور از نگاه غم آلوده ي علي
ابري تر از بهار چشمان دختري است
طفلان فاطمه محزون و دل غمين
باور نمي كنند مادر كبوتري است
با بغض در گلو حيدر اشاره كرد
يعني كه فاطمه پايان دلبري است؟
از داغ همسرش از پا فتاده است
حيدر كه گفته اند مولاي خيبري است