در سرش خيره سري فكر خيانت دارد
دست سنگين كسي ميل جنايت دارد
يك نفر نيست بگويد مزن اين قدر لگد
پشت در حضرت زهراست خجالت دارد
همه جز چند نفر بنده شيطان شده اند
ميخ در هم به علي قصد خيانت دارد
دود از چادر زهرا به ثريا رفته
آسمان باز از اين خاك شكايت دارد
فاطمه سوخت ولي باز دم از حيدر زد
شيعه شير خدا غيرت و همت دارد
اين كه اين گونه تن فاطمه را لرزانده
عقده از واقعه عيد ولايت دارد
سوخت در تا كه به قنفذ برسد سهميه اي
چه قدر خانه خورشيد كرامت دارد