فرمايش حضرت زينب پيرامون نمك نشناسي ابن زياد و يارانش:
پاسخ پيمان رسول خدا در حق اهل بيتش را با تيرهاي زهرآلود و سرشار زا كينه داديد.
افسوس حضرت زينب از عمل ابن زياد جهت غصب خلافت اهل بيت:
واي بر تو اي پسر مرجانه! اگر برادرم خلافت را مي خواست آن ميراث پدر و جدش بود ،
اما تو جوابي براي روز حساب آماده كن ، روزي كه قاضي خداوند و شاكي محمد و زندان جهنم است.
عكس العمل امام سجاد هنگام ديدن بي احترامي ابن زياد به حضرت زينب:
امام سجاد با لحني قاطع و آميخته به غضب خطاب به ابن زياد فرمودند:
اي ابن زياد! آيا كشتن جوانان ما براي تو كافي نيست كه اين چنين نسبت به عمه ام هتك حرمت مي كني؟
اقدام ابن زياد براي گريز از سخنان حضرت زينب:
اعراض از حضرت زينب و سخن گفتن با امام سجاد
گفتگوي ابن زياد و امام سجاد:
ابن زياد رو به امام سجاد كرد و گفت: تو كيستي؟
حضرت فرمودند: من علي بن الحسين هستم.
ابن زياد گفت: مگر خداوند علي بن الحسين را در كربلا نكشت؟
حضرت فرمودند: آري من برادري داشتم كه او را نيز علي فرزند حسين مي ناميدند كه توسط مردم كشته شد!
ابن زياد گفت: او توسط مردم كشته نشد بلكه خدا او را كشت.
حضرت فرمودند: اي ابن زياد! مرگ دست تو نيست و اين خداوند است كه جان ها را به هنگام مرگ مي گيرد.
برخورد ابن زياد هنگام ديدن حاضر جوابي و جرات امام سجاد:
ابن زياد خشمگين شد و به امام سجاد گفت: تو چگونه جرات مي كني از سخنانم سرپيچي كني و بدون هيچ هراسي در برابر سخنانم بياستي و پاسخم را بدهي.
او را ببريد و گردن بزنيد.
عكس العمل حضرت زينب در برابر دستور ابن زياد جهت كشتن امام سجاد:
حضرت زينب هنگام شنيدن دستور ابن زياد فرمود:
اي پسر زياد! تو كسي از خاندان ما را زنده نگذاشتي ، اگر تصميم بر قتل برادرم داري به خدا سوگند از او جدا نمي شوم مگر آنكه مرا نيز به همراه او بكشي.
در خواست حضرت زينب از ابن زياد پيرامون رفت و آمد زندانيان:
حضرت زينب فرمودند: ما در زندان نمي خواهيم با هيچ زن عرب نژاد ملاقات كنيم ، جز كنيزاني كه مانند ما اسيري ديده اند.
غذاي اسراي اهل بيت در زندان كوفه:
دشمن در طول روز يك وعده غذا كه آن هم فقط يك قرص نان خالي براي هريك از اسرا بود ، مي برد.
نحوه شكنجه اسراي اهل بيت در زندان كوفه:
برخورد بي رحمانه دشمن با اسراي اهل بيت به نحوي بود كه از هر فرصتي براي تضعيف روحيه آنان استفاده مي كرد؛
به طوري كه روزي كاغذي را به سنگي بستند و به زندان كوفه افكندند.
اهل بيت آن كاغذ را برداشتند و ديدند در آن چنين نوشته شده است:
نامه رسان ابن زياد فلان روز به سوي شام باري رساندن نامه رفته و فلان روز باز مي گردد.
منتظر باشيد اگر صداي تكبير شنيديد ، بدانيد كه قصد كشتن شما را دارند ، وصيت هاي خود را انجام دهيد و اگر صداي تكبير نشنيديد ، بدانيد كه از قتل معاف شده ايد.