شايد براي آمدنت دير كردهاي
وقتي نگاه آينه را پير كردهاي
ديري است آسمان مرا شب گرفته است
خورشيد من براي چه تأخير كردهاي؟
اين بارش بهاري من هم خلاصه شد
در آن دو قطره اشك كه تبخير كردهاي
قلب مرا شكستي و يادم نبود كه
با تكههاش عاطفه تكثير كردهاي
با آتشي كه داغ غم تو به دل زده
من را در عشق منشأ تأثير كردهاي
وقتي كه اين همه ز غمت شكوه ميكنم
شايد براي آمدنت دير كردهاي
: حتماً كه نبايد جمعه و شب جمعه باشه كه برا آقامون بنويسيم . . .