چطور ميتونيم متوجه بشيم كاري كه داريم انجام ميديم براي خداست يا براي نفس خودمون؟
چون بعضي وقتا ما كاري رو با عشق و علاقه انجام ميديم . آيا اين عشق و علاقه ممكنه باعث از بين رفتن اخلاصمون بشه يعني اينكه بشه براي نفس نشه براي خدا؟
بهترين راه براي اينكه متوجه شويم كاري كه انجام ميدهيم براي خداست يا براي هواهاي نفساني خودمان، اين است كه در نيات خودمان قبل و حين انجام عمل دقيق شويم و آن را مورد دقت و تامل بيشتري قرار دهيم چون بي توجهي نسبت به اين مهم ممكن است سالها عبادات و مجاهدتهاي نفساني ما را به گناهاني چون ريا آلوده نمايد. لذا ضروري است به واكاوي و بررسي دقيق انگيزه هاي خود پرداخته و ببينيم به راستي از پس انجام اين همه عبادات در پي چه هستيم و خواهان چه حقيقت و كمالي مي باشيم. اگر ديديم عدم وجود مزاياي مادي و دنيوي، به سستي ما درعبادات و انجام خيرات انجاميد، بايد بدانيم كه اخلاص نداريم؛ هرگاه تقدير و تشكر ديگران در رفتار ما اثر گذاشت به طوري كه اگر از ما قدرداني نشد، نشاطي براي انجام عمل نداشتيم، بايد بدانيم كه نيت و انگيزه ما در عبادات وخيراتمان مخدوش و آلوده به رياست. اگر انسان واقعا كاري را براي خدا انجام مي دهد، نبايد تعريف و خوشايند و سرزنش ديگران در اراده و تصميم او تاثيربگذارد ما نبايد به انگيزه ها و رفتارمان مطمئن شويم، بلكه پيوسته مي بايد خود را درجايگاه متهم ببينيم و هيچ گاه از رفتار خودمان راضي نگرديم. چنان كه اميرمؤمنان(ع) فرمودند: «واعلموا عبادالله ان المؤمن لايصبح ولايمسي الا و نفسه ظنون عنده فلايزال زار يا عليها و مستزيداً لها» (نهج البلاغه/ خ571) بلكه آنان كه در مقام قرب عند الله هستند و دائما در صدد آنانند كه بر مقام قرب و نزديكي خويش به خداوند متعال بيفزايند خداوند رحمان و رحيم را حتي براي وصول به بهشت ويا فرار از جهنم عبادت نميكنند بلكه خداوند را ميخوانند چون خداوند را لايق پرستش و عبادت ميبينند.از امام سيد الوصيين حضرت امير المومنين علي عليه السلام بشنو كه فرمود:
الهي ما عبدتك خوفاً من نارك ولا طمعاً في جنتك و لكن وجدتك اهلاً للعبادة فعبدتك؛
يعني خداوندا! عبادت من نه به جهت ترس از آتش تو است و نه طمع در بهشتت، بلكه به جهت اين است كه تو را شايسته عبادت يافتم
نان و حلوا چيست؟ اي نيكو سرشت
اين عبادتهاي تو بهر بهشت
نزد اهل حق، بود دين كاستن
در عبادت، مزد از حق خواستن
رو حديث ما عبدتك، اي فقير
از كلام شاه مردان، ياد گير
چشم بر اجر عمل، از كوري است
طاعت از بهر طمع، مزدوري است
خادمان، بيمزد گيرند اين گروه
خدمت با مزد، كي دارد شكوه؟
عابدي كاو اجرت طاعات خواست
گر تو ناعابد نهي نامش، رواست
تا به كي بر مزد داري چشم تيز!
مزد از اين بهتر چه خواهي، اي عزيز
كاو تو را از فضل و لطف با مزيد
از براي خدمت خود آفريد