خبرنامه دانشجويان ايران: در حالي كه يكماه تا ماه محرم و سالروز قيام تاريخي عاشوراي حسيني باقي است گشتي كوتاه در تاريخ نشان ميدهد امام حسين عليه السلام در طول رسيدن به سرزمين كربلا جامعه اسلامي را آماده يك قيام بزرگ كرده اند.
يكي از مهترين اقدامات حضرت اباعبدالله الحسين عليه السلام خطبه اي است كه ايشان در جمع نخبگان مسلمين ايراد كرده اند، بازخواني خطبه سيدالشهدا عليه السلام در سرزمين منا درسي بزرگ و آموزنده براي مسلمانان در طول تاريخ است:
خطبه ي مناي امام حسين (عليه السلام)
زمان: ذي حجه سال ۶۰ هجري
حضّار: بسياري از صحابي پيامبر (صلي الله عليه و آله) و تابعين و صدها تن از آگاهان امت
مخاطب: همهي تاريخ تا قيامت
ترجمه: حسن رحيم پور (با اندكي ويرايش)
منبع: تحف العقول، ص ۲۳۹؛ الغدير، ج۱، ص۳۹۸؛ بحار، ج۹۷، ص۷۹.
بسم الله الرحمن الرحيم
*اي مردم، بزرگان عبرت بگيريد از موعظه اي كه خداوند به دوستان خود در قرآن ميفرمايد اگر شما خود را اولياي خدا ميدانيد، و اگر دينداريد و مخاطب قرآن هستيد، پس بي تفاوت نمانيد و احساس تكليف كنيد! آيا نديده ايد كه خداوند چند بار در قرآن به روحانيون مسيحي و يهودي به شدت حمله فرموده و آنها را توبيخ كرده است كه چرا مردان خدا در جامعه و حكومت بي عدالتي و فساد ديدند و سكوت كردند؟ چرا اعتراض و انتقاد نكردند؟ و فرياد نكشيند؟ و نيز فرمود: « نفرين بر كساني از بني اسرائيل كه كافر شدند. آنها كه امر به معروف و نهي از منكر نكردند، و چه بد عمل كردند.»
*خداوند علماي مسيحي، يهودي و روحانيون و آگاهان اديان قبل را نكوهش كرد، زيرا ستمگراني جلوي چشم آنها فساد مي كردند و اينان ميديدند و سكوت ميكردند و دم برنمي آوردند. خداوند چنين كساني را كافر خوانده و توبيخ كرده كه چرا در برابر بي عدالتي و تبعيض و فساد در حكومت و جامعه ي اسلامي ساكت هستيد و همه چيز را توجيه و ماستمالي ميكنيد و رد ميشويد؟ چرا سكوت كرده ايد؟ علت آن اين است كه عده اي از شما ميخواهيد كه سبيلتان را چرب كنند و عده اي از شما هم ميترسيد كه سبيلتان را دود بدهند. عده اي طمع سفره داريد و سفره ي چرب ميخواهيد تا بخوريد و ميگوييد كه چرا خودمان را به زحمت بيندازيم و با نهي از منكر و انتقاد و اعتراض، ريسك كنيم؟ فعلا كه بساطمان رو به راه است و عده اي از شما نيز ميترسيد.
اما مگر در قرآن نميخوانيد كه فرمود از مردم نترسيد از حاكمان و صاحبان قدرت و ثروت نيز نترسيد؛ از من بترسيد! آيا شما اين آيه را نديده ايد؟
آيا سوره ي توبه را نخوانده ايد كه ميگويد زنان و مردان مومن نسبت به يكديگر ولايت اجتماعي دارند و حق دارند در كار يكديگر دخالت بكنند؛ به اين اندازه كه يكديگر را امر به معروف و نهي از منكر كنند. خداوند اين حق و اجازه را داده است كه شما نسبت به يكديگر بي تفاوت نباشيد؛ بلكه حساس باشيد. اگر همين يك اصل امر به معروف و نهي از منكر يعني نظارت دائمي و انتقاد و اعتراض و تشويق به خيرات و عدالت و مبارزه در برابر ظلم و بي عدالتي و تبعيض اجرا بشود، بقيه ي فرائض و تكاليف الهي نيز اجرا مي شود؛ همين يك حكم را شما عمل بكنيد! نترسيد! دنبال دنيا نباشيد! سورچران نباشيد! اما هيهات كه شما اهل همين يك تكليف هم نيستيد.
ولي من هستم. امر به معروف و نهي از منكر، دعوت به اسلام و دين است؛ منتها دعوت زباني تنها نه، صرفا اينكه «اي مردم بياييد و مسلمان شويد!» و «اسلام خوب است» و «به بعضي شبهاتتان پاسخ بدهيم» و تمام! اما نهي از منكر با «رد مظالم و جبران همه ي بيعدالتي هايي كه مي شود» شده است؛ و نه صرفاً گفتن اينكه «عدالت خوب است» و «ظلم بد است». يعني در برابر ظلم و ستمهايي كه شده، ايستادن و آنها را عقب زدن. جبران بي عدالتيها، وظيفه ي عملي شماست. بايد درگير شويد و با ستمگران، چشم در چشم بايستيد و بگوييد: « نه! » بايد انتقاد و اعتراض كنيد و يقهشان را بگيريد. تقسيم عادلانه بيت المال و اموال عمومي و توزيع عادلانهي ثروت، حكم خداست. گرفتن ماليات از ثروتمندان و هزينه كردن آن به نفع فقرا، ادامه همان تكليف است. شما گروهي هستيد كه به آدمهاي خوب مشهوريد و عالمان دين خوانده ميشويد؛ به خاطر خداست كه در نزد مردم هيبت داريد و هم بزرگان و هم ضعفا از شما حساب ميبرند.
*به نام دين است كه از شما حساب ميبرند و احترام ميگذارند و شما را بر خودشان ترجيح ميدهند؛ در حالي كه هيچ فضيلتي بر آنها نداريد و هيچ خدمتي به اين مردم نكرده ايد. و مردم مجاني براي شما احترام قائل اند. و شفاعت شما را ميپذيرند. شما به نام دين است كه اعتبار و نفوذ كلمه داريد. در خيابانها مثل شاهان نام مي بريد. و با هيبت و كبكبه رفتار مي كنيد. به راستي، چگونه به اين احترام و اعتبار اجتماعي رسيده ايد؟ فقط به اين علت كه مردم از شما توقع دارند كه به حق خدا قيام كنيد. اما شما در اغلب موارد از انجام وظيفه و احقاق حق الهي كوتاهي كرده ايد و حق رهبران الهي را كوچك شمرده ايد.
* حق مستضعفان و طبقات محروم جامعه را تضييع كرده ايد. شما نسبت به حق ضعفا و محرومين كوتاه آمده ايد. اين حقوق را ناديده گرفته ايد و سكوت كرده ايد اما هر چيز كه فكر مي كرديد حق خودتان است، مطالبه كرديد. شما هرجا حق ضعفا و مستضعفين بود، كوتاه آمديد و گفتيد: «ان شاءالله خدا در آخرت جبران مي كند» اما هر جا منافع خودتان بود، آن را به شدت مطالبه كرديد و محكم ايستاديد. شما نه مالي در راه خدا بذل كرديد و نه جانتان را در راه ارزشها و عدالت به خطر انداختيد و نه حاضر شديد با قوم و خويشها و دوستانتان به خاطر خدا و اجراي عدالت و اسلام درگير بشويد.
با همه ي اين كوتاهي ها از خدا بهشت را هم ميخواهيد؟! پس از همه ي اين عافيتطلبيها و دنيا پرستيها منتظريد كه در بهشت همسايه ي پيامبران او باشيد! در حالي كه من ميترسم خداوند در همين روزها، از شما انتقام بگيرد. خداوند از شما انتقام خواهد گرفت. مقام شما از كرامات خداست؛ دستاورد خودتان نيست. شما مردان الهي و مجاهدان و عدالت خواهان را اكرام و احترام نمي كنيد و تكليف شناسان را قدر نمي نهيد. حال آنكه به نام خدا در ميان مردم محترميد. مي بينيد كه پيمانهاي خدا در اين جامعه نقض مي شود و آرام نشسته ايد و فرياد نمي زنيد؛ اما همين كه به يكي از ميثاقهاي پدرانتان بي حرمتي شود، داد و بيداد به راه مي اندازيد. ميثاق خدا و پيامبر خدا زير پا گذاشته شده، شما آراميد، سكوت كرده و آن را توجيه مي كنيد. حال، «ميثاق پيامبر» در اين جامعه تحقير شده است؛ لال ها، زمينگيران، كوران، فقرا و بيچاره ها در سرزمينهاي اسلامي بر روي زمين رها شده اند و بي پناهند و كسي به اينها رحم نمي كند. شما به اين وظيفه ي ديني و الهيتان عمل نميكنيد و كسي مثل من هم كه ميخواهد عمل كند، كمكش نمي كنيد. ميثاق خدا اين است كه بيچاره ها و زمينگيرها نبايد در شهرها گرسنه بمانند و كسي به دادشان نرسد. اين ميثاق خداست و شما خيانت كرده ايد. شما مدام به دنبال ماست مالي و مسامحه؛ يعني سازش با حاكميت هستيد تا خودتان امنيت داشته باشيد، ولي امنيت و حقوق مردم برايتان مهم نيست. فقط امنيت و منافع خودتان برايتان مهم است. همه ي اينها محرّمات الهي بود كه ميبايست ترك ميكرديد و نكرديد.
… و انتم اعظم الناس مصيبه لما غلبتم عليه من منازل العلما لو كنتم تشعرون .ذلك بان مجاري الامور والاحكام علي ايدي العلماء بالله الامنا علي حلاله و حرامه فانتم المسلوبون تلك المنزله و ما سلبتم ذلك الا بتفرقكم عن الحق واختلافكم في السنه بعد البينه الواضحه . و لو صبرتم علي الاذي و تحملتم الموونه في ذات الله كانت امورالله عليكم ترد و عنكم تصدر و اليكم ترجع و لكنكم مكنتم الظلمه من منزلتكم واستسلمتم امورالله في ايديهم يعملون بالشبهات و يسيرون في الشهوات… فالله الحاكم فيما فيه تنازعنا والقاضي بحكمه فيما شجر بيننا.
* شما ميبايست اين ستمگران و فاسدان را نهي از منكر مي كرديد و نكرديد، و مصيبتتان از همه بالاتر است. چون عالم به دين و اصحاب پيامبر بوديد و چشم مردم به شما بود و شما را نماينده ي اسلام مي دانستند. مجراي حكومت و مديريت و رهبري جامعه بايد به دست علماي الهي باشد كه امين بر حلال و حرام خداوند هستند، اما شما كاري كرديد كه اين مقام را از علما گرفتند و موفق شدند حكومت را منحرف كنند، زيرا شما زير پرچم حق متحد نشديد و پراكنده و متفرق شديد و در سنت الهي اختلاف كرديد با اين كه همه چيز روشن بود. اگر حاضر بوديد زير بار شكنجه و توهين، مخالفت كنيد و در راه خدا رنج ببريد، حكومت در دست صالحان بود، اما شما در برابر بي عدالتي و ستمگران، تمكين و امور الهي و حكومت را به اينان تسليم كرديد، حال آنكه آنان به شبهات عمل ميكنند و طبق شهوات خود حكومت ميكنند و دين را از حكومت تفكيك كردند. فرار شما از مرگ، اينان را بر جامعه مسلط كردند، شما به زندگي دنيايي چسبيده ايد و حاضر نيستيد از آن جدا شويد. اما بدانيد كه هر كس در راه خدا كشته نشود، عاقبت ميميرد. آيا گمان ميكنيد اگر شهيد نشويد تا ابد زنده مي مانيد؟ اما اگر شهيد نشويد، مدتي بعد با ذلت مي ميريد. شما از دنيا دست بر نميداريد، اما دنيا از شما دست برميدارد. پس اي علماي الهي، تا دير نشده جانتان را در خطر بياندازيد و از حيثيتتان در راه دين و ارزشها مايه بگذاريد و فداكاري كنيد! شما اين ضعفا و مستضعفين و فقرا و محرومين را دستبسته تحويل دستگاه ظالم داده ايد. گروه هايي از مردم، برده ي اينان شده اند و مثل برده هاي مقهور و شكست خورده، زير دست و پاي آنان له ميشوند. عده اي نان شبشان را نميتوانند تهيه كنند. در هر شهري عده اي را گماشته اند كه افكار عمومي را بسازند و به مردم دروغ بگويند. مردم نميتوانند دستي را كه به سمتشان ميآيد تا به آنها زور بگويد، عقب بزنند و از خود دفاع كنند. شما همه ي اين صحنه ها را ميديديد و كاري نميكرديد. اينان عده اي ستمگر و صاحبان قدرت اند كه عليه ضعفا و محرومين، بسيار خشن عمل مي كنند و به روش غير اسلامي حكومت مي كنند و متاسفانه بيچون و چرا هم اطاعت مي شوند. در حالي كه نه خدا را مي شناسند و نه آخرت را قبول دارند. تعجب ميكنم از شما كه اين زمين زير پاي ظالمان صاف و پهن است، عده اي باجبگير، حكم ميرانند، و كارگزاران حكومت هم بويي از عاطفه و انسانيت و مهرباني نبردهاند و شما هم باز ساكتيد.
اللهم انك تعلم انه لم يكن ما كان منا تنافسا في سلطان و لا التماسا من فضول الحطام و لكن لنري المعالم من دينك و نظهر الاصلاح في بلادك ويامن المظلومون من عبادك و يعمل بفرائضك و سننك و احكامك . فان لم تنصرونا و تنصفونا قوي الظلمه عليكم و عملوا في اطفاء نور نبيكم . و حسبناالله و عليه توكلنا و اليه انبنا و اليه المصير
*خدايا تو ميداني كه قيام ما لهله زدن براي رسيدن به سلطنت، تنافس در قدرت و گدايي دنيا و شهرت نيست، بلكه تنها براي برپاكردن نشانه هاي دين تو قيام كرديم. (علامتهاي راهنمايي و تابلوهاي راه را انداخته اند و من ميخواهم دوباره اين تابلوها را برپاكنم.) قيام براي اين است كه مردم گيج و گمراه شده اند و بايد آگاه شوند و بايد خونمان را به صورت اين خوابزده ها بپاشيم تا بيدار شوند…