رسول گرامي اسلام حضرت محمد صلي الله عليه و آله ميفرمايند:
بهترين قلبها، قلبى است كه ظرفيت بيشترى براى خوبى دارد و بدترين قلبها، قلبى است كه ظرفيت بيشترى براى بدى دارد.
پس عالىترين قلب، قلبى است كه خوبى را در خود دارد و لبريز از خوبى است. اگر سخن بگويد، سخنش در خور پاداش است و اگر سكوت كند، سكوتش در خور پاداش است.
متن حديث:
خَيرُ القُلوبِ اَوعاها لِلخَيرِ وَ شَرُّ القُلوبِ اَوعاها لِلشَّرِّ، فَاَعلَى القَلبِ الَّذى يَعِى الخَيرَ مَملُوٌّ مِنَ الخَيرِ اِن نَطَقَ نَطَقَ مَأجورا و اِن اَنصَتَ اَنصَتَ مَأجورا
....
/
از آينده نگري حضرت امير همين بس كه تك تك اين شرايط را با گوشت و پوست خود حس كرده ايم . جفا كرده ايم اگر حضرت را صرفا بابت اين آينده نگري تحسين كنيم . عين خيلي از كار هايي كه با بزرگانمان ميكنيم . چهار تا احسنت و بارك الله بارشان ميكنيم و تمام . نه بشارتشان در گوشمان فرو ميرود و نه نذارتشان . جملاتشان را خوانده ، نخوانده فرض ميكنيم.
امروز با خود مي انديشيدم ، از بس مسلمانانه زندگي نكرده ايم ما را به الگو گيري غربي ها دعوت ميكنند . كه آن غربي مآب اينگونه ميزيد و توي شيعه مآب اينگونه عمر ميگذارني . باز هم در حق شيعگي ظلم كرده ايم . به ما ميگويند امروز نوبت مد لباس آن خواننده ي بدكار هرزه است ، سريع رنگ عوض كرده شبيه او ميشويم . به ما ميگويند ، آن خواننده ديگر اينگونه راه نميرود ، كلاغ وار پيرو قدم هاي او ميشويم . حرفي است كه 1400 سال پيش مولايمان فرموده اند . او ميخواهد به ما بگويد كه هرزگي نكن ، هرزه پروري نكن ، اصلا مجال رشد كردن به هرزه نده . ذره اي تحسينش نكن ، با اون راه نرو ، اصلا هر كاري كه تو را به سوي او متمايل نشان ميدهد نكن . حالا بعضي هامان بيايند و اداي روشن فكر هاي تاريك فكر را در بياورند و بگويند بله ما با اين تيپش هم رفيقيم ، با آن تيپش هم رفيقيم . اصلا راستش را بگويم ، خودمم از اين حرف ها زده ام . ولي حرف مولا ختم ماجراست . نه بايد به هرزه مجال رشد داد . نياز نيست برايش پول فراهم كني ، همين كه با او رفاقت كني كافيست . همين كه فكر كند كه تو او را پسنديده اي و با او حال ميكني ، كافيست تا بدمستي كند . تو هم بايد پي در پي با ساز او برقصي.
1400 سال پيش حضرت گفته اند عبادت نوعي برتري طلبي بر مردم ميشود . تويي كه تسبيحت ديگر عضوي از وجودت شده است ، وقتي دستش ميگيري ، حس تحكمي به تو دست ميدهد كه نگو! انگار شلاق به دست گرفته اي و ميخواهي هر كس بر عليه تو بود لت و پار كني . تسبيحي كه بايد با آن درود ميفرستادي بر محمد و آل محمد ، شده است وسيله رنجش ديگران . چنان تسبيح ميچرخاني كه وجود هركس از هيبتت به لرزه مي آيد . تسبيحي كه قرار بود تو را خاكي كند ، سركشت كرده . بعضي اوقات بايد تسبيحت را هم آب بكشي !
تا عبارت "حكومت با مشورت زنان" را خواندم ياد رايس و كيلينتون و اشتون افتادم ، دلم زيادي پريد ، همين حوالي خودمان هم زياد اند ! حالا بيايند و راه باز كنند ، قانون هموار كنند و معبري بزنند براي راهيابي زنان به دنياي سياست . علي كه اينگونه نميخواست!
تو خود حديث مفصل بخوان از اين مجمل
فرهنگ نيوز : آيت الله العظمي "مكارم شيرازي" در كتاب"وهابيت بر سر دوراهي" مي نويسند:
هر كار بدي كردي كار خوبي انجام بده تا ان را پاك كند
حضرت رسول اكرم (ص)
پيامبر(ص) فرمود: آيا دلالت كنم شما را به سلاحي كه نجاتبخش است؟ «دعا» سلاح انبياست.
واكنش آيتالله حقشناس به روايتي از رسولالله(ص)
گزيدهاي از سخنان مرحوم "آيتالله عبدالكريم حقشناس" يكي از اساتيد اخلاق تهران درباره پيامبر اكرم(ص) از كتاب «مواعظ» را خدمت شما تقديم مي كنيم:
سيره پيامبر(ص)
نبي اكرم(ص): «لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ»، پيامبر خدا براي شما الگوي خوبي است؛ آخر بايد يك شباهتي به آن حضرت داشته باشي داداش جون!
اميرالمؤمنين(ع) فرمود: «أعِينُونِي بِوَرَعٍ وَ اجْتِهَاد» يعني: مرا با ورع و كوشش كمك كنيد، چطور ما را كمك كنيد؟ يعني با اعمال صالحه؛ با پرهيزكاري و كوشش.
اين اشخاص لجم گسيخته كه با هم نزاع ميكنند و در گوش هم ميزنند، يكي ميآيد در گوشش ميگويد، آخه اقاجان من!، جاي آشتي هم بگذاريد؛ فردا ميخواهيد در روي هم نگاه كنيد.
«أعِينُونِي بِوَرَعٍ وَ اجْتِهَاد»؛ آخه كمك كنيد جاي آشتي را بگذاريد بابا! آخه رسولالله (ص) چكار ميكرد؟ با اينكه دقيقهاي، آني غافل نبود و هميشه خود را در محضر و حضور پروردگار ميديدند، شب آب وضو را تهيه ميفرمودند و در بالاي سرشان ميگذاشتند، مسواكشان هم كه از چوبهاي اراك بود، بالاي سرشان و يك سجاده كوچك... آن وقت بر ميخواستند و ميفرمودند: «الْحَمْدُلِلَّهِ الَّذِي أَحْيَانِي بَعْدَ مَا أَمَاتَنِي»؛ اول شكرگذاري ميكردند كه پروردگار نعمت حيات دوباره را به او داده است- چون ممكن است وقتي كه خوابيدي، بميري؛ الحمدالله شكر ميكنم كه در دارالتجاره ما را نبستند، بعد آيات را تلاوت ميفرمودند:
«فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَاخْتِلاَفِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ لآيَاتٍ لِّأُوْلِي الألْبَابِ، الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللّهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَىَ جُنُوبِهِمْ وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذا بَاطِلًا سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ، رَبَّنَا إِنَّكَ مَن تُدْخِلِ النَّارَ فَقَدْ أَخْزَيْتَهُ وَمَا لِلظَّالِمِينَ مِنْ أَنصَارٍ، رَّبَّنَا إِنَّنَا سَمِعْنَا مُنَادِيًا يُنَادِي لِلإِيمَانِ أَنْ آمِنُواْ بِرَبِّكُمْ فَآمَنَّا رَبَّنَا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَكَفِّرْ عَنَّا سَيِّئَاتِنَا وَتَوَفَّنَا مَعَ الأبْرَارِ، رَبَّنَا وَآتِنَا مَا وَعَدتَّنَا عَلَى رُسُلِكَ وَلاَ تُخْزِنَا يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّكَ لاَ تُخْلِفُ الْمِيعَادَ» (آل عمران، آيات 190 الي 194).
خب اين سيره نبي اكرم بود، پس ما شباهتمان از چه حيث است؟ چه شباهتي با رسول اكرم (ص) داريم؟
نظر نبي اكرم(ص) درباره عالمان امت
اما باز براي اينكه همكاريهاي بنده يك قدري دقت پيدا بكنند، اين مطلب را هم عرض بكنم كه و قال صلي الله عليه وآله: «علماء هذه الأمة رجلان، رجل آتاه الله علماً فبذله للنّاس»؛ دانشمندان اين امت دو دسته هستند: يك دسته علمايي هستند كه پروردگار علم را در دسترس آنها گذاشته و آنها هم آن را به مردم بذل كردند؛ «و لم يأخذ عليه طعماً و لم يشر به ثمناً»، در برابر آن غذايي از مردم درخواست نكردند و ما به ازايش ثمني قرار ندادند؛ بيني و بينالله براي پروردگار، خالصاً لوجه الله، علمش را در دسترس مردم گذاشت: «فذلك يستغفر له حيتان البحر ودوابّ البرّ والطّير في جوّ السّماء ويقدم علي الله سيداً شريفاً حتي يرافق المرسلين»، ماهيهاي دريا و جانواران خاك و پروندگان در آسمان، استغفار و طلب آمرزش براي چنين عالمي ميكنند، گناهان او آمرزيده ميشود و وارد به پروردگار ميشود، در حاليكه سيد و شريف خواهد بود و با پيامبران و فرستادگان خدا همنشين است، با آنها همدم ميشود، با آنها هم صحبت ميشود.
آن وقت در قبال اين آدم، «رجلٌ آتاه الله علماً فبخل به عن عباد الله وأخذ عليه طعماً وشري به ثمناً فذلك يلجم يوم القيامه بلجامٍ من نارٍ وينادي منادٍ: هذا الذي آتاه الله علماً فبخل به عن عباد الله و أخذ عليه طعماً واشتري به ثمناً وكذلك حتّي يفرغ من الحساب»، عالمي است كه خداوند به او علم اعطا كرده، ولي از بذل آن به بندگان خدا بخل ميورزد و در برابر آن بها طلب ميكند؛ اين كسي كه در روز قيامت به دهانش لجامي از آتش زده ميشود و يك منادي ندا ميكند: اين همان كسي است كه خداوند به او علم داده، ولي در نشر آن به بندگان خدا بخل ورزيده و در برابر آن مزد خواسته و آن را به قيمت فروخته است. اين شخص در محشر همين گونه ميماند تا خداوند از حساب خلق فارغ شود.
جايگاه دعا در زندگي/اسلحهاي كه پيامبر براي نجات ما معرفي ميكند
حالا من يك حديث قشنگي برايتان ميخوانم تا ببينيد چقدر خوب است: «قال النبي صلي الله عليه وآله: ألا أدلّكم علي سلاح ينجيكم من اعدائكم و يدرّ أرزاقكم؟ قالوا: بلي؛ قال: تدعون ربّكم باللّيل و النّهار. فإنّ سلاح المؤمن الدّعا»، پيامبر اكرم(ص) فرمود: آيا نميخواهيد اسلحهاي به شما معرفي كنم، به شما بدهم كه شما را نجات دهد؟ آيا دلالت بكنم شما را به يك سلاح و اسلحه كه شما را نجات ميدهد؟ «دعا» سلاح انبياست- به قدري من از اين كلمه نجات خوشم آمد، به قدري اين كلمه براي من روح افزا بود، به قدري بشارت بود كه وصف ندارد، آقا جون! من كاري به اين كارها ندارم؛ من به عرض و طول قضيه كاري ندارم؛ من به كم و كيف قضيه كاري ندارم! ما را از اين وضع نجات بده!
منبع: فارس
*خصال ايمان در گرو سه خصلت
من مواعظ النبي صلى الله عليه وآله وسلّم:
ثلاثٌ من كنّ فيه استكمل خصال الإيمان:
الذي إذا رضي، لم يُدْخِله رضاه في باطلٍ وإذا غَضِبَ لم يخرجه الغضب من الحقّ وإذا قدر لم يتعاط ما ليس له.
(تحف العقول صفحه 43)
معناى روايت، اين نيست كه ايمان در اين سه خصلت منحصر است، بلكه مراد اين است كه در هر كس، اين سه خصلت وجود داشته باشد، حاكى از اين است كه همه خصال ايمان، در او جمع است. چون هر يك از اينها متوقّف بر مجموعهاى از صفات نيك و كاشف از آنها است.
خشنودى و محبت كسى او را به باطل نكشاند كه موجب شود به ناحق از آن شخص دفاع كند و همچنين غضب، او را به برخوردهاى غلط و خروج از حق نكشاند، و در هنگام قدرت، كارهايى را كه حق او نيست مرتكب نشود... جلسه بيستم و يكم 17/8/78
*حياء عقل و حياء جهل
من مواعظ النبي صلى الله عليه وآله وسلّم:
الحياءُ حياءان، حياءُ عقلٍ وحياء حُمْقٍ، وحياء العقل العلم وحياءُ الحُمقِ الجهل.
(تحف العقول صفحه 45)
حياءِ عقل آن است كه انسان از روى عقل احساس حياء كند، مثل حياء در هنگام ارتكاب گناه، و يا حياء در مقابل كسانى كه احترامشان لازم است و اين حياء، علم است يعنى رفتارى عالمانه مىباشد.
و حياء جهل آن است كه از پرسيدن و يادگرفتن يا از عبادتكردن و امثال آن، حياء كند (مثل كسانى كه در بعضى محيطها، از نماز خواندن، خجالت مىكشند) و اين حياء، رفتارى جاهلانه است... جلسه بيست و دوم 18/8/78
*حسن خلق
من مواعظ النبي صلى الله عليه وآله وسلّم:
خياركم أحسنكم أخلاقاً، الذين يَألفون ويُؤلفون.
(تحف العقول صفحه 45)
بهترين شما، كسانى هستند كه برخوردشان با مردم، از همه بهتر است. چهرهاى گشاده دارند كه مردم رغبت مىكنند با آنان انس و الفت بگيرند.
معناى روايت، اين نيست كه اگر كسى پاىبندِ عمل به تكليف شرعى نيست ولى خوشبرخورد است بر كسى كه وظائف دينى خود را انجام مىدهد ولى گشادهرو نيست، ترجيح دارد.
بلكه مراد اين است فرد مؤمنى كه وظائف خود را انجام مىدهد و حسن خلق هم دارد بر مؤمنى كه خوش اخلاق نيست برترى دارد.... جلسه بيست و سوم 23/8/78
*خشم و اثر آن بر زندگي
من مواعظ النبي صلى الله عليه وآله وسلّم:
وقال رجلٌ اَوْصِنى، فقال صلى الله عليه وآله وسلّم: لاتَغضَب، ثم أعادَ عليه، فقال: لاتَغضَب، ثمّ قال: ليس الشّديد بِالصّرَعَةِ*، انّما الشديدُ الذي يَملكُ نفسه عند الغضبِ.
(تحف العقول صفحه 47)
مراد از لاتغضب قهراً عصبانىشدن خارج از اختيار نيست بلكه عصبانيت ارادى است يعنى عصبانيت را اعمال نكن، خشم خود را رها نكن.
فرد قوى آن كسى نيست كه هنگام كشتى گرفتن و زورآزمايى افراد ديگر را به زمين مىزند بلكه كسى است كه هنگام خشم خود را نگه مىدارد.
مراد از عصبانيت هم، تنها عصبانيتهاى زودگذر نيست بلكه شامل موردى هم مىشود كه انسان از شخصى خشمگين است، آنگاه او را در ميدانهاى مختلف زندگى تعقيب مىكند تا در فرصتى مناسب، انتقام خود را از او بگيرد. مهاركردن خشم و شهوت در همه زندگى اثر مىگذارد.
*در طريقت هرچه پيش آيد خير است
من مواعظ النبي صلى الله عليه وآله وسلّم:
عجباً للمؤمن لايقضي اللّه عليه قضاءً إلا كان خيراً له، سرّه او ساءه. إن ابتلاه كان كفّارةً لذنبه، وإن اعطاه وأكرمه كان قد حباه.(تحف العقول صفحه 48)
هرچه را خداوند براى مؤمن، مقدّر فرمايد، خير او است، خواه حوادثى كه او را ناراحت مىكند مثل بيمارى و خواه امورى كه او را خوشحال مىكند.
حوادث محزون كننده، كفاره گناهان و حوادث خوشحال كننده عطاياى الهى است.
اين مضمون در اشعار حافظ هم آمده «در طريقت هرچه پيش سالك آيد خير او است» لكن حافظ اين معنا را مختص به سالك دانسته ولى اين روايت، آن را درباره مطلق مؤمن بيان فرموده است... .جلسه بيست و ششم 30/8/78
*نقش اسباب طبيعي در حوائج
من مواعظ النبي صلى الله عليه وآله وسلّم:
الحوائجُ الى اللّه وأسبابها فَاطْلُبوها الى اللّه بهم فمن أعطاكموها فخذوها عن اللّه بصبر.(تحف العقول صفحه 48)
در اين حديث نقش اسباب و علل طبيعى در مورد حوائج انسان به طور برجستهاى مورد توجه قرار گرفته است.
كلمه «بهم» با ضمير جمع ذوىالعقول اشاره به اين دارد كه بسيارى از حوائج ما توسط انسانها برآورده مىشود. لكن در عين آن كه انسان نيازهاى خود را از اسباب طبيعى (كه اكثراً انسانها هستند) بدست مىآورد بايد در وراء آنها ذات اقدس الهى را ببيند و از او بداند.
رفتن سراغ اسباب بىتوجه به خدا، كار ناقصى است و رفتن در خانه خدا بىاعتناء به اسباب هم، كار ناقصى است، هر دو را بايد با هم جمع كرد و براى رسيدن به حوائج بايد از صبر كمك گرفت.... جلسه بيست و هفتم 1/9/78
*توجه به رضاي خدا در تمام امور
من مواعظ النبي صلى الله عليه وآله وسلّم:
ودّ المؤمن المؤمن فياللّه من أعظم شعب الإيمان ومن أحب فياللّه وأبغض فياللّه وأعطى فياللّه ومنع فياللّه فهو من الأصفياء.
(تحف العقول صفحه 48)
دوستى و دشمنى و بخشش و نبخشيدن (در مواردى كه عدم بخشش مطلوب است) اگر براى خدا باشد، انسان را جزء اصفياء (برگزيدگان) كه مقامى بالاتر از مؤمنين و اتقياء دارند، قرارمىدهد....جلسه بيست و هشتم 2/9/78
*پيشواي گمراهي كه جامعه را به گمراهي مي كشاند
من مواعظ النبي صلى الله عليه وآله وسلّم:
إنّما أخاف على أمتي ثلاثاً، شحّاً مطاعاً وهوىً متبعاً وإماماً ضالاً
(تحف العقول صفحه 58)
«شحّ» حالتى مركب از حرص و بخل است يعنى حرصزدن براى زخارف دنيا و تا وقتى كه اين حالت در انسان هست ولى به دنبال آن حركت نكرده، مهم نيست، خطر آن وقتى است كه «شحّ» مورد اطاعت، قرارگيرد و انسان براى تحصيل اعراض دنيوى، تلاش كند.
هواى متبع، همان شهوت نفسانى است كه انسان از آنها فرمانبرداى كند، و بين آن و «شح مطاع» اعم و اخصّ من وجه است.
امام ضالّ، پيشواى گمراهى است كه جامعه را در خلاف حق، حركت داده و به سوى انحراف و تباهى مىكشاند، و اين ضلالت ريشهاش همان شحّ و هواى نفس است، و لذا با مطالعه تاريخ به روشنى معلوم مىشود كه انحراف خلفاء بنىاميه و بنىعباس از همان زمانى آغاز شد كه آنان به دنبال ارضاء غرائز شهوانى و هواهاى نفسانى حركت كردند و از اين رو همه تلاش انبياء و اولياء اين بوده كه با اين دو عنصر خطرناك (هوى و شحّ) مبازره كنند.... جلسه سىام 15/9/78
*پروردگارا به ما لبّ راجح روزى گردان
من مواعظ النبي صلى الله عليه وآله وسلّم:
إيّاكم وتخشّع النّفاق وهو أن يُرى الجسد خاشعاً والقلب ليس بخاشع.
(تحف العقول صفحه 60)
مراد از خشوع در اين حديث، خشوع در مقابل خداوند است در حال نماز و دعاء و ذكر، اگر انسان طورى باشد كه وقتى كسى به او نگاه مىكند خشوع را در او احساس كرده و توّهم مىكند كه داراى قلب خاضعى است، اما در باطن هيچ خبرى نباشد، خشوع منافقانه است.
از دعائى كه در صحيفه ثانيه سجاديه به اين مضمون نقل شده كه «اللهم ارزقني عقلاً كاملاً و... و لبّاً راجحاً» استفاده مىشود كه انسان لبّى دارد و قشرى، قشر او همين ظاهر و لُبّ او باطن وى مىباشد و اگر قشر ما راجح و خاشع و ذاكر باشد و لُبّ ما غافل و غرق در ماديات باشد بسيار مذموم است؛ پروردگارا به ما لبّ راجح روزى گردان.... جلسه سى و سوم
يا علي! هيچ فقري از ناداني بدتر نيست و هيچ مالي از عقل سودمندتر نيست و هيچ تنهائي از خود پسندي وحشتناك تر نيست و هيچ مددكاري اي از مشورت بهتر نيست و هيچ عقلي (و يا هيچ عملي- به نقل ديگر) چون عاقبت انديشي نيست و هيچ حسب و نسبي چون خوش خويي نيست و هيچ عبادتي همانند فكر كردن نيست.
يا علي! آفت سخن دروغ است و آفت علم فراموشي است و آفت عبادت سستي است و آفت سخاوت منت است و آفت شجاعت ستم است و آفت زيبائي كبر و خودپسندي است و آفت حسب و نسب فخر فروشي است.
يا علي! هميشه راستگو باش، هيچ گاه دروغ از دهانت بيرون نيايد و هرگز به خيانت اقدام مكن. از خدا چنان بترس كه گويا او را به چشم مي بيني، مال و جان را در راه دين نثار كن و خود را به اخلاق نيك بياراي و از خوي هاي بد بپرهيز.
يا علي! سه خصلت نزد خدا از هر عملي محبوبتر است: 1. انجام واجبات، كسي كه واجبات الهي را انجام دهد از عابدترين مردم است. 2. ترك گناهان، كسي كه از گناه بپرهيزد از پرهيزگارترين مردم است. 3. قناعت، هر كه به آنچه خدا روزي كرده قناعت كند از بي نيازترين خلق است./
============================================================
مَن حاوَلَ اَمراً بمَعصِيَةِ اللهِ كانَ اَفوَتَ لِما يَرجُو وَاَسرَعَ لِمَجئ ما يَحذَرُ
آن كه در كاري كه نافرماني خداست بكوشد اميدش را از دست مي دهد و نگرانيها به او رو مي آورد.
درست است كه تواضع يكي از صفات پسنديده است، امّا نبايد در مقابل ستم گران، متكبّران و كافران، تواضع داشت، زيرا فروتني در برابر اين گونه افراد سبب مي شود كه آنان در كارهاي خود، تشويق شوند و جبهه باطل تقويت شود.
۱. فروتني در برابر ثروت مندان
مال و ثروت، در اسلام به عنوان «خير» از آن ياد شده است؛ زيرا ثروت مندان درست كار، مي توانند با مال و دارايي خود، دين حق را ترويج كنند امّا اگر كسي در برابر فرد ثروت مندي فقط به خاطر ثروت او تواضع كند، در دين خود، تزلزل به وجود آورده است.
امير مؤمنان علي عليه السّلام مي فرمايند:
كسي كه نزد ثروت مندي برود و به خاطر ثروتش در برابر او تواضع كند، دو سوم دينش از دست مي رود. ۱
۲. فروتني در برابر كافران
كافران، كساني اند كه با اسلام و مسلمين، از سر عناد و لجاجت برآمده اند و با انواع و اقسام روش ها و تبليغات مخرّب، قصد نابودي و تضعيف دين حق را دارند، حال اگر فرد مؤمني خود را در برابر آنان كوچك پنداشت و تواضع كرد، جبهه باطل را تقويت كرده است. قرآن كريم به مسلمانان اين گونه دستور داده است كه:
محمّد فرستاده خداست و كساني كه با او هستند در برابر كافران، سرسخت و شديد و در ميان خود با يكديگر مهربان اند.۲
۳. فروتني در مقابل متكبران
تكبّر، صفت ناپسندي است كه انسان هاي غافل يا عنود و خودخواه به آن دچار مي شوند و از گناهان كبيره به شمار مي رود. متكبر مي كوشد تا دائماً خود را مطرح كند و از نفسانيات سخن بگويد. به دليل همين كردارهاي ناپسند متكبرانه است كه فروتني در مقابل وي، گناه به شمار مي رود، پس نبايد در برابر آنان تواضع كرد.
رسول خدا صلّي الله عليه و آله و سلّم مي فرمايند: هرگاه متواضعان امت مرا ببينيد در مقابل آنان تواضع كنيد و زماني كه با متكبران برخورد كرديد بر آن ها تكبر كنيد كه اين رفتار، موجب ذلت و خواري متكبران مي شود.۳
منبع:
۱. نهج البلاغه (فيض الاسلام)، حكمت ۲۱۹.
۲. سوره فتح، آيه ۲۹.
۳. جامع السعادات (چاپ بيروت)، ج۱، ص۳۶۳.
۴. اخلاق اسلامي، ص۲۳۵-۲۳۶
سه خصلت شيطان
قال علي (عليه السلام):لكميل بن زياد
رويدك لاتشهر واخف شخصك لا تذكر
تعلم تعلم؛ واصمت تسلم
لا عليك اذا عرفك دينه لاتعرف الناس ولايعرفوك
آرام باش، خود را شهره مساز،خود را نهان دار كه شناخته نشوى،
ياد گير تا بدانى، خموش باش تا سالم بمانى.
بر تو هيچ باكى نيست، آن گاه كه خدا دينش را به تو فهمانيد،
كه نه تو مردم را بشناسى و نه مردم تو را بشناسند.
واسطههاي فيض خدا به زمين اوليائي هستند كه با وجودشان بركت و رحمت الهي به زمينيان خاك نشين ميرسد. خداوند حافظ و نگهبان آن هاست و آن ها عبد الهي و دوستدار حضرت حقّنند. ما خاك نشينان توصيه شده ايم كه دعاي فرج بخوانيم تا روزگار خوش آيد! چرايي صلوات و دعاي فرج ما براي او كه حافظ و نگهباني چون خود خدا دارد چه ارزش و چه سود براي حضرتش خواهد داشت؟!
آيا دعا و صلوات ما براي مهدي فاطمه (عجل الله تعالي فرجه الشريف) فايده و سودي دارد؟! اين نوشتار مي كوشد به اين موضوع بپردازد تا از اين رهگذر ارتباطمان را با او مستحكم تر نماييم إن شاء الله.
صلوات يك شعار است!
صلوات فرستادن و دعاي ما شيعيان براي حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) فارغ از ساير دلايل و علل آن يك «شعار» است! نه اشتباه نكنيد! مقصودم شعار به معناي عاميانه آن نيست كه صداي طبلي توخالي باشد! بلكه منظور از شعار آن است كه به عنوان يك نماد و سمبل شيعيان است. در روايات توصيه شده است كه «صلوات بر پيامبر و اهل بيت او را بلند بفرستيد» با بلند كردن صدا به همگان نشان مي دهيم كه ما چه كساني را به عنوان رهبر و ولي و سرپرست قبول داريم. جالب تر آن است كه در روايات اسلامي و شيعه صلوات با صداي بلند بر طرف كننده نفاق معرفي شده است! يعني شيعه بودن و صلوات يك ارتباط تنگاتنگ نمادين و سمبليك نيز فارغ از ساير علل را دارا مي باشند!
دعا و صلوات يك وظيفه!
علاوه بر خاصيت نماد و شعار بودن صلوات بر پيامبر و اهل بيت طاهرين (عليهم السلام)، دعاي فرج و صلوات براي سلامتي حضرت مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) كه امام زنده ي عصر ماست از جمله توصيه هاي موكد ديني مي باشد. «خدايا براي وليّت حضرت حجة بن الحسن كه درود خدا بر او و خاندان پاكش باد، در اين زمان و در همه ي زمان ها، ولي و حافظ و رهبر و ياور و دليل و چشم باش تا آن زماني كه او را در زمنيت با اراده سكني دهي و بهره مندي از او را طولاني گرداني.» از همان كودكي مي آموزيم كه دعاي فرج بخوانيم! در مشكلات و سختي ها موقتي تازه يادمان مي افتد كه امامي هم داريم، براي سلامتي او و تعجيل در ظهورش نذر صلوات مي كنيم! براستي چرا صلوات و دعاي سلامتي امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف) اين قدر مورد توصيه هاي بزرگان قرار دارد؟
خودت را درياب!
امام عصر (عجل الله تعالي فرجه الشريف) واسطه ي فيض و رحمت الهي است. واسطه اي ميان ما و خدا: و اتبغوا إليه الوسيله همان وسائل قابل اطمينان و كاملي هستند كه ما را به سوي خدا مي برند. پس اگر براي سلامتي اين واسطه دعا كنيم و صدقه دهيم در اصل خود را دريافته ايم! ارتباط مستحكم و قلبي ما با واسطههاي فيض خدا سبب روشني و جلاي قلب هاي خود ماست و ما را بالا مي برد. نزديك شدن هر چه بيشتر به واسطه تلاش براي صعود به خود خداست! آن چنان كه در جامعه ي كبيره مي گوييم: «و جعل صلواتنا عليكم و ما خصّنا به من ولايتكم طيباً لخلقنا و طهارة لا نفسنا و تزكية (بركة) لنا و كفّارة لذنوبناو خداوند متعال درود و صلوات ما را بر شما حكم گردانيد و آنچه را كه مخصوص ما از نعمت ولايت شما كرده براي نيكويي فطرت و خلقت ها و پاكي نفوس ما براي تزكيه و پاكيزگي روح ما از علائق دنيا و كفاره ي گناهان ما بود.
ما به واسطه ي صلوات و دعاي سلامتي براي امام عصر (عجل الله تعالي فرجه الشريف) نيكويي اخلاقي و طهارت نفس و تزكيه و بركت را نصيب خود مي گردانيم و به اين طريق كفاره اي براي گناهان خود در نزد پروردگار عالميان حاضر مي نماييم! اي مولاي ما! زبان قاصر و قلم ناتوان است از آن كه چگونه از خداوند متعال سپاسگزاري نمايد كه نعمتي چونان شما را به ما ارزاني داشت كه حتي دعا براي سلامتي شما نيز منفعت و سودش به خود ما بر مي گردد! به راستي او چه نيازي به دعا و صلوات ما دارد كه ما محتاج وصل كردن خود به او هستيم. شايد اين طور بتوانيم خود را در نزد خدا و ولي او شيرين كنيم!!
اي كه يك گوشه ي چشمت غم عالم ببرد حيف باشد كه تو باشي و مرا غم ببرد
امام پدر غمخوارها!
او كه دغدغه اش هدايت خلق خداست، او كه از طولاني شدن انتظار براي ظهور بيش از همه خودش دعا مي كند، او كه با زشتي هاي ما قلبش مي شكند، او كه ...
امام ماست كه پدر مهربان و دلسوز ماست!
اگر اين بار خواستي براي سلامتي و تعجيل در ظهور حضرتش (عجل الله تعالي فرجه الشريف) نذر صلوات كني و يا در قنوت نمازت دعاي سلامتي و فرج او را بخواني، يادت نرود پدر غمخوار تو منتظرست تا با ظهورش، تو را از قيد و بندهاي دنياي فاني به سوي خداي باقي ببرد! زيرا او بهترين واسطه ميان تو و خداست و مهربان ترين و دلسوزترين و با محبت ترين كس پس از خدا به توست!
براي تعجيل در ظهور و سلامتي حضرتش (عجل الله تعالي فرجه الشريف) صلوات.
داود بن فرقد از امام صادق عليه السلام روايت كرده فرمود: اقراءوا سوره الفجر فى فـرائضكم و نوافلكم فانها سوره الحسين بن على عليهماالسلام من قراها كان مع الحسين بن عـلى عـليه السلام يوم القيامه فى درجه من الجنه .
سوره فجر را در نمازهاى واجب و مـستـحب بخوانيد كه آن سوره حسين بن على عليهماالسلام است هر كه آنرا بخواند در روز قيامت با حسين بن على محشور ميگردد و در بهشت با او خواهد بود.(۱)
پي نوشت:
۱-((تفسير مجمع البيان سوره فجر و نفس المهموم ص ۴۶))
كتاب آنچه در كربلا گذشت ((از مدينه تا كربلا))
البته در كلمات كمي تفاوت دارن
امام علي عليه السلام :هان! ميان حق و باطل جز چهار انگشت فاصله نيست ··· باطل، آن است كه بگويي: «شنيدم» و حق، آن است كه بگويي: «ديدم».
نهج البلاغة : الخطبة 141.