بختيار دستور تيراندازي به سمت مردم را ميدهد. در بعضي از نقاط كشور به سمت مردم تيراندازي ميشود. عدهي زيادي از همافران و افراد نيروي هوايي، با لباسهاي نظامي و در ميان شادي و حيرت مردم به اقامتگاه امام رفتند. امام خميني در اين ديدار، خطاب به همافران فرمودند:
«همانطور كه گفتيد تا حالا در اطاعت طاغوت بوديد، حال به قرآن پيوستيد. قرآن حافظ شماست. اميدوارم با كمك شما بتوانيم در اينجا حكومت اسلامي را برقرار كنيم.
داستان آشنايي او با شيخ انصاري كه شهيد مطهري در كتاب «عدل الهي» آورده، درسي براي اهل علم و پويندگان وادي معرفت است.
داستان از اين قرار است كه روزي مرحوم آيتالله كوه كمرهاي، نيم ساعتي پيش از شروع تدريس در محل برگزاري كلاس درس خود حاضر و در گوشهاي نشسته بود در اين هنگام طلبهاي را مشاهده ميكند كه به چند طلبه ديگر درس ميدهد لذا طرز بيان او را محققانه و عالمانه ميبيند.
فرداي آن روز مخصوصاً خود را زودتر به آنجا ميرساند و اين نكته برايش ثابت ميشود كه آن طلبه گمنام بهتر از او تدريس ميكند، از اين رو وقتي كلاس درس او -كه بسيار هم شلوغ بوده و شاگردان فراواني داشته- تشكيل ميشود رو به جمع كرده، با اشاره به آن طلبه ميگويد: «رفقا! اين شخص، درس را بهتر از من ميگويد و من خود، از او استفاده ميبرم، بياييد همگي در درس ايشان حاضر شويم» و آن شخص كسي جز صاحب «رسائل» و «كفايه» يعني مرحوم شيخ مرتضي انصاري نبود.
از شاگردان اين عالم بزرگوار ميتوان حاج ميرزا موسي تبريزي علامه شَرَبياني، شيخ حسن مامقاني (فاضل ممقاني)، ملا احمد شبستري، ميرزا جواد آقا تبريزي، شيخ عبد الله مازندراني و سيّد حسن طالقاني را نام برد همچنين حوزه درس او از پر رونقترين حوزههاي درس نجف در آن زمان به شمار ميرفت كه بنا به نقلي گاهي 400 تا 800 شاگرد در محضر ايشان تلمذ ميكردهاند.
آثار فقهي مرحوم آيتالله سيدحسين كوهكمرهاي شامل رسالههايي در حج، نماز و زكات، الاستحصاب، المواريث، القضا، الاجاره است.
آيتالله كوه كمرهاي پس از وفات شيخ اعظم «انصاري» مرجعيت شيعيان را بر عهده گرفت، او عموي بزرگوار يكي از مراجع ديگر بزرگ شيعه، يعني «سيد محمدحجت كوهكمرهاي» نيز هست كه سيد محمد، مؤسس مدرسه معروف به «حجتيه» در قم است كه بسياري از عالمان و دانشآموختگان كوشا و پژوهنده حوزه علميه قم از طلاب اين مدرسه هستند.
اين عالم وارسته با 24 واسطه از نسل امام سجاد عليهالسلام بود كه در بيست و سوم رجب سال 1399 هجري قمري از عالم خاكي رخت بر بست و به ديار باقي شتافت.
منبع: فارس/عقيق
از آينده نگري حضرت امير همين بس كه تك تك اين شرايط را با گوشت و پوست خود حس كرده ايم . جفا كرده ايم اگر حضرت را صرفا بابت اين آينده نگري تحسين كنيم . عين خيلي از كار هايي كه با بزرگانمان ميكنيم . چهار تا احسنت و بارك الله بارشان ميكنيم و تمام . نه بشارتشان در گوشمان فرو ميرود و نه نذارتشان . جملاتشان را خوانده ، نخوانده فرض ميكنيم.
امروز با خود مي انديشيدم ، از بس مسلمانانه زندگي نكرده ايم ما را به الگو گيري غربي ها دعوت ميكنند . كه آن غربي مآب اينگونه ميزيد و توي شيعه مآب اينگونه عمر ميگذارني . باز هم در حق شيعگي ظلم كرده ايم . به ما ميگويند امروز نوبت مد لباس آن خواننده ي بدكار هرزه است ، سريع رنگ عوض كرده شبيه او ميشويم . به ما ميگويند ، آن خواننده ديگر اينگونه راه نميرود ، كلاغ وار پيرو قدم هاي او ميشويم . حرفي است كه 1400 سال پيش مولايمان فرموده اند . او ميخواهد به ما بگويد كه هرزگي نكن ، هرزه پروري نكن ، اصلا مجال رشد كردن به هرزه نده . ذره اي تحسينش نكن ، با اون راه نرو ، اصلا هر كاري كه تو را به سوي او متمايل نشان ميدهد نكن . حالا بعضي هامان بيايند و اداي روشن فكر هاي تاريك فكر را در بياورند و بگويند بله ما با اين تيپش هم رفيقيم ، با آن تيپش هم رفيقيم . اصلا راستش را بگويم ، خودمم از اين حرف ها زده ام . ولي حرف مولا ختم ماجراست . نه بايد به هرزه مجال رشد داد . نياز نيست برايش پول فراهم كني ، همين كه با او رفاقت كني كافيست . همين كه فكر كند كه تو او را پسنديده اي و با او حال ميكني ، كافيست تا بدمستي كند . تو هم بايد پي در پي با ساز او برقصي.
1400 سال پيش حضرت گفته اند عبادت نوعي برتري طلبي بر مردم ميشود . تويي كه تسبيحت ديگر عضوي از وجودت شده است ، وقتي دستش ميگيري ، حس تحكمي به تو دست ميدهد كه نگو! انگار شلاق به دست گرفته اي و ميخواهي هر كس بر عليه تو بود لت و پار كني . تسبيحي كه بايد با آن درود ميفرستادي بر محمد و آل محمد ، شده است وسيله رنجش ديگران . چنان تسبيح ميچرخاني كه وجود هركس از هيبتت به لرزه مي آيد . تسبيحي كه قرار بود تو را خاكي كند ، سركشت كرده . بعضي اوقات بايد تسبيحت را هم آب بكشي !
تا عبارت "حكومت با مشورت زنان" را خواندم ياد رايس و كيلينتون و اشتون افتادم ، دلم زيادي پريد ، همين حوالي خودمان هم زياد اند ! حالا بيايند و راه باز كنند ، قانون هموار كنند و معبري بزنند براي راهيابي زنان به دنياي سياست . علي كه اينگونه نميخواست!
تو خود حديث مفصل بخوان از اين مجمل
...
شايد لازم باشه يه تجديد نظر در دينداري هامون بكنيم
..
...
فرهنگ نيوز : آيت الله العظمي "مكارم شيرازي" در كتاب"وهابيت بر سر دوراهي" مي نويسند:
......
...
..
ملت ايران در راهپيمايي 22 بهمن 91 سنگ تمام خواهد گذاشت
ئ
/.
شركتهايي كه بايد تحريم كنيم 1
...
...
//
ميبارد از ضريح تو رحمت، از آسمان اسم تو عصمت،
از «اشفعي لنا»ي تو «جنت»، وا شد به روي ما، به دعايت
...
نماينده رئيس سازمان اوقاف و امور خيريه در امور حوزه علميه گفت: آيتالله جوادي آملي، 383 هزار و 874 متر از عرصه و اعيانش را براي ترويج احكام ديني وقف كرد.
به گزارش قائم آنلاين به نقل از روابط عمومي اداره كل اوقاف مازندران، نماينده رئيس سازمان اوقاف و امور خيريه در امور حوزههاي علميه اظهار داشت: بر اساس وقفنامه اين موقوفه كه 13 آذرماه سال 91 با شماره 19256 به ثبت رسيده است، آيتالله عبدالله جواديآملي با در نظر گرفتن همه شرايط جامع وقف، واقف، موقوفه و موقوف عليه 383 هزار و 874 متر مربع از عرصه و اعيان ملك خويش را واقع در شهرستان آمل وقف حوزه علميه آمل (مدرسه امام حسن عسگري(ع)) كرد.
حجتالاسلام سيد جلال رضويمهر ادامه داد: در بخشي از اين وقفنامه هشت صفحهاي، واقف نيت خويش را تحقيق، تفسير و تدريس و تأليف و پژوهش قرآن كريم، فلسفه اسلامي، كلام، فقه، اصول و ساير دانشهاي اسلامي قرار داده است.
همچنين در بخش ديگري از اين وقفنامه جامع ميخوانيم: «ثواب اين عمل عبادي بعد از قبول خدايي كه «يقبل اليسير و يعفو عن الكثير» به ذوات قدسي اهلبيت عصمت و طهارت (ع) اهدا ميشود و چون تمام بركات آسماني و زميني به بركت خاتم اوصيا و اولياي حضرت حجت بن الحسن العسگري (ع) است، مهمترين وظيفه خود را انتظار ظهور و بهترين دعا را تعجيل در فرج و سلامتي آن ذات مقدس ميدانيم.
بر اساس برآورد كارشناسان، ارزش ريالي اين ملك بيش از 153 ميليارد، معادل 15 ميليارد و 549 ميليون و 600 هزار تومان برآورد شده است.
....
مردم در خيابانها و در حمايت از دولت بازرگان تظاهرات ميكنند. شعارها عليه بختيار است، مردم بختيار را نميخواهند. بختيار سعي دارد به مردم بفهماند در انجام وعدههاي خود كوشاست.
به همين منظور در جلسهي مجلس حضور مييابد و نمايندگان در حضور بختيار طرحهاي انحلال ساواك و دستگيري نخستوزيران و وزيران دولت از سال 1341 تا آن سال كه متهم به سوء استفاده از قدرت بودند را تصويب ميكنند.
جهت مشاهده تصاوير در اندازه اصلي روي آن ها كليك كنيد!
...
../
هر كار بدي كردي كار خوبي انجام بده تا ان را پاك كند
حضرت رسول اكرم (ص)
سوال: نظر شما در مورد امكان مكالمه تصويري كه جديدا توسط يكي از اپراتورهاي تلفن همراه ارائه مي شود چيست ؟ |
![]() | This image has been resized. Click this bar to view the full image. The original image is sized 1083x302 and weights 52KB. |
....
...
پس از دعواها و مجادلات چندين باره سران قوا و تاكيدات رهبر انقلاب در ماه هاي اخير و بيانات امام روح الله (ره) مجله فرهنگي راز۵۷ متن و صوتي پيرامون اين موضوع منتشر مي كندو همچنين هرگونه موضع گيري و قضاوت در رابطه با درستي و يا نادرستي سخنان سران را به هيچ عنوان توصيه نمي كنيم!
از امروز تا روز انتخابات، هر كسى احساسات مردم را در جهت ايجاد اختلاف به كار بگيرد، قطعاً به كشور خيانت كرده.
“البته اختلاف نظر، فراوان است؛ هيچ اشكالى هم ندارد – دو نفر مسئولند، رفيقند، اختلاف نظر هم دارند؛ هميشه هم بوده است – اما اختلاف نظر نبايد به اختلاف در عمل و اختلاف در برخوردهاى گوناگون، به اختلاف علنى، به گريبانگيرى، به مچگيرى در مقابل چشم مردم منتهى شود؛ چون آن اختلافات آنقدر اهميت ندارد. يك وقت يك چيزهاى مهمى است، خب مردم بايد مطلع شوند؛ اما اين اختلافاتى كه انسان مىبيند بين اين حضرات هست، چيزهائى نيست كه اينقدر اهميت داشته باشد كه حالا با ادعاهاى گوناگون، ما اينها را بزرگ كنيم، جلوى چشم مردم نگه داريم، به اينها اهميت بدهيم؛ كه اهميتى هم ندارد. اختلافات را نبايد علنى كرد؛ اختلافات را نبايد به مردم كشاند؛ احساسات مردم را نبايد در جهت ايجاد اختلاف تحريك كرد. از امروز تا روز انتخابات، هر كسى احساسات مردم را در جهت ايجاد اختلاف به كار بگيرد، قطعاً به كشور خيانت كرده./بيانات در ديدار دانشآموزان و دانشجويان-۱۳۹۱/۰۸/۱۰ “
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ
هان اي كساني كه ايمان آوردهايد! پرواي خدا را پيشه سازيد، و در فرمانبرداري از مقررات او و دوري گزيدن از آنچه هشدار داده است جدي و كوشا باشيد.
وَقُولُوا قَوْلًا سَدِيدًا
و سخني درست و استوار و به دور از دروغ و تباهي بر زبان آوريد؛ سخني كه از باطلگرايي و بيهودهگويي به دور، و قالب و محتواي آن پاك و خالصانه باشد.
به باور برخي از جمله «حسن»، منظور از اين سخن، به زبان آوردن صادقانه لا اله الا الله يا اصل توحيد و توحيدگرايي است.
«مقاتل» بر آن است كه اين آيه، به هشدار از رنجانيدن پيامبر پيوند ميخورد و منظور اين است كه: هان اي مردم با ايمان! هماره پرواي خدا را پيشه سازيد و گفتاري درست و عادلانه بر زبان آوريد و هرگز پيامبر خدا را با به زبان آوردن سخنان نادرست نرنجانيد و آنچه در خور مقام والا و بزرگ او نيست، به وي نسبت ندهيد.
در دوّمين آيه مورد بحث در اشاره به رهآورد گفتار درست و شايسته و عادلانه ميفرمايد:
يُصْلِحْ لَكُمْ أَعْمَالَكُمْ
تا خدا كارهايتان را براي شما شايسته گرداند و به صلاح آورد.
آري، اگر شما پرواي خدا را پيشه سازيد و براساس حق و عدالت سخن بگوييد، خداي فرزانه با مهر و لطف خويش كارهاي شما را اصلاح ميكند و شما را به راه راست و به دور از تباهي و انحراف راه نموده و به انجام كارهاي شايسته موفّق ميسازد.
به باور پارهاي از جمله «ابن عباس» منظور اين است كه: تا خدا كارهاي شما را از شرك و بيداد پاك و پاكيزه ساخته و كارهاي شايسته شما را بپذيرد؛
وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ
و گناهانتان را بر شما ببخشايد؛ چرا كه رهآورد درستانديشي و گفتار درست اين است.
وَمَنْ يُطِعْ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ فَازَ فَوْزًا عَظِيمًا
و كسي كه از خدا و پيامآورش فرمان برد و با رعايت مقررات او هشدارهايش را بپذيرد، بيترديد به كاميابي و رستگاري پرشكوهي نايل آمده است.
به باور پارهاي منظور اين است كه: و كسي كه از خدا و پيامبرش فرمانبرداري كند، به يقين به خشنودي خدا و كرامت او نايل آمده است. . "" تفسير مجمع البيان""
تفسير الميزان:
كلمه" سديد" از ماده" سداد" است، كه به معناي اصابت رأي، و داشتن رشاد است، و بنا بر اين، قول سديد، عبارت است از كلامي كه هم مطابق با واقع باشد، و هم لغو نباشد، و يا اگر فايده دارد، فايدهاش چون سخنچيني و امثال آن، غير مشروع نباشد. پس بر مؤمن لازم است كه به راستي آنچه ميگويد مطمئن باشد، و نيز گفتار خود را بيازمايد، كه لغو و يا مايه افساد نباشد.
[توضيحي در باره اينكه صلاح اعمال و غفران ذنوب را نتيجه و فرع بر" قول سديد" آورد]
" يُصْلِحْ لَكُمْ أَعْمالَكُمْ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَقَدْ فازَ فَوْزاً عَظِيماً"" اصلاح اعمال" و" مغفرت ذنوب" را نتيجه قول سديد دانسته، و فرموده: قول سديد بگوييد، تا اعمالتان صالح گردد، و گناهانتان آمرزيده شود، و اين بدان جهت است كه وقتي نفس آدمي عادت كرد به راستي، و به قول سديد، و به هيچ وجه آن را ترك نكرد، ديگر دروغ از او سر نميزند، و سخن لغو، و يا سخني كه فساد از آن برخيزد از او شنيده نميشود، و وقتي اين صفت در نفس رسوخ يافت، بالطبع از فحشاء و منكر، و سخن لغو دور گشته، در چنين وقتي اعمال انسان صالح ميشود، و بالطبع از عمري كه در گناهان مهلك صرف كرده، دريغ ميخورد، و از كردهها پشيمان ميگردد، و همين پشيماني توبه است.
و وقتي توبه كرد، و خدا هم در ما بقي عمر از ارتكاب گناهان مهلك محافظتش فرمود، ديگر گناهان كوچك خيلي خطري نيست، چون خود خدا وعده داده كه اگر از گناهان كبيره اجتناب كنيد، ما صغيرههايتان را ميآمرزيم،" إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ" «1» و در نتيجه ملازمت قول سديد انسان را به سوي صلاح اعمال كشانيده، و به اذن خدا به آمرزش گناهان منتهي ميشود.
در الدر المنثور است كه ابن منذر، و ابن مردويه، از سهل بن سعد ساعدي، روايت كرده كه گفت: هرگز نشد كه رسول خدا (ص) نوبتي بر اين منبر بنشيند، و آيه" يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ قُولُوا قَوْلًا سَدِيداً" را تلاوت نكند
آويني با اشاره به شخصيت مخملباف مينويسد: آدمي مثل او هرگز به جواب نخواهد رسيد. شكاك است، اما اين شك را مقدمهي رسيدن به يقين و بعد هم قطعيت و قاطعيت قرار نميدهد. فقط شك ميكند و ديگران را به شك مياندازد و بعد هم رهايشان ميكند، چرا كه خودش هم به جواب نرسيده است.
و در ادامه مينويسد: "وقتي كه به سينماي مخملباف ميروي بايد قبول كني كه يك ساعت و نيم از زندگيات را در يك فضاي آكنده از بدخلقي، عصبانيت، ظاهرگرايي، ترديد، نيهيليسم مزمنِ بدخيم، سياهانديشي، سرگرداني و عوامفريبي سر كني.
"سيد شهيدان اهل قلم و تفكر"، معتقد است مخملباف هنوز در اصول اعتقاداتش دچار شك و ترديد است: "كسي كه بر سر عدالت مشكل دارد بايد بداند كه پاي عقل او در مسئلهي جبر و اختيار ميلنگد؛ بگذريم از آنكه اصلاً جاي مباحثه و حل مسائل فلسفي در سينما نيست. كسي تا به قطعيت نرسيده است نبايد فيلم بسازد و اگر هم فيلم ميسازد تا طرح مسئله كند، بايد داستاني را طراحي كند كه در طول آن، در متن وقايع و ارتباط ميان افراد، اين مسئله وجود پيدا كند. از زبان قاضي فيلم «نوبت عاشقي» ميشنويم كه: "قضاوت به درد كسي ميخورد كه به نتايج عمل مجرم فكر ميكند نه به دلايلش". و درست خود آقاي مخملباف هم به همين درد مبتلاست."
آويني كه نميدانست كار به جايي برسد كه روزگاري محسن مخملباف به عنصر دستساز آگهي براي صهيونيستها تبديل شود، در ادامه اين يادداشت او را مدافع ليبراليسم جنسي معرفي كرده و مينويسد: "در جامعهاي كه «جبر موقعيت و شرايط» بسياري از جوانان كشور را وا داشت تا خود را براي آزادي فدا كنند، جبر همان موقعيت و شرايط بچه مسلمان ديگري را هم وا داشت تا خط بطلان بر هرچه داشت بكشد و در صف اصحاب هربرت ماركز و پوپر از ليبراليسم جنسي دفاع كند! به راستي از «جبر محيط» چه كارها كه برنميآيد!"
حاج عباس شروع به صحبت كرد
من دستمو زير چونه زده بودم و با خاطرات پشت سر همي كه از اون روزها تعريف ميكرد ، روحمو پرواز ميدادم ...
از اين بيمارستان صحرايي به اون بيمارستان صحرايي (آخه وظيفه ي حاج عباس و بچه هاش تو اون زماني كه همه رزمنده ها دوست داشتن اسلحه دست بگيرن و بجنگن ، مستقر بودن تو بيمارستانهاي صحرايي و ثبت كردن اطلاعات مجروحين و شهدا بود )
وقتي در حال بازگو كردن خاطرات جنگ بود دو حالت درون صورتش ديده ميشد "يكي غم و ديگري نشاط"
غم پرپر شدن رزمنده ها جلوي چشماش
و
نشاط حفظ كردن خاك ايران با خون سرخ
يكي از چندتا خاطراتي كه تعريف كرد درباره خواست خدا بود ، كه منو به فكر فرو برد
از رزمنده اي گفت كه اجازه نميداد هيچ كس نزديكش بشه ، فقط فرياد ميزد آب ... ، تشنمه ... ، مجرح شده بود ، پيشانيش شكافته بود ، عمق شكاف انقدر زياد بود كه مخچه اش مشخص ميشد (بماند كه با چه ترفندهايي بهش نزديك شده بودند تا بتوانند اطلاعاتي ازش بگيرند) همه ميدونستند دير يا زود شهيد ميشه ، ولي بعد از عمل زنده موند
و يك رزمنده ي ديگه ، رزمنده اي كه صداي ناله اش رو كسي نشنيد ، حتي كسي را صدا نكرد ، آرام و معصوم به مجروحين و پرستاران و پزشكان نگاه ميكرد ، فقط يه گلوله به پايش اصابت كرده بود ... فقط يك گلوله ... ولي شهيد شد
من و ياد اين جمله انداخت :
شهادت اتفاق نيست ، يك انتخابه