امام صادق (ع) روايت كرده كه حضرت رسول (ص) فرمود : خداوند متعال ميفرمايد : هر بنده كه از من اطاعت كند او را به غير خود واگذار نمي كنم ، و هر بنده كه معصيت كند او را به خودش واگذار ميكنم و باكي هم ندارم وي به هرجا ميخواهد برود و هلاك گردد. حضرت رسول (ص) فرمود : خداوند ميفرمايد : هركس از بندگاني كه مرا مي شناسد نافرماني مرا انجام دهد مسلط خواهم كرد بر او يكي از بندگاني كه مرا نمي شناسد. كِتابُ المَواعِظ شيخ صدوق صفحه 97
حضرت صادق (ع) فرمودند : هركس در هنگام ميل و رغبت به يك چيز و يا ترس از چيزي خود را از شهوت و غضب نگه دارد و به آن چه خداوند به او ارزاني داشته است راضي باشد پروردگار بدن او را بر آتش جهنم حرام ميكند. كِتابُ المَواعِظ شيخ صدوق صفحه 95
ويژه نامه شهادت امام صادق (ع)
مداحان
حاج عبدارضا هلالي
حاج محمود كريمي
حاج حسين سيب سرخي
كربلايي جواد مقدم
دريافت فايل در ادامه مطلب
امام صادق (ع) از پدرانش از مولا علي (ع) روايت كرده كه آن جناب فرمود : فقهاء و حكماء هرگاه با يكديگر مكاتبه ميكردند از سه چيز سخن ميگفتند : هركس براي امور آخرت كوشش كند خداوند امور دنياي او را كفايت ميكند ، و هركس باطن خود را پاك سازد خداوند ظاهر او را پاك ميسازد ، و هركس روابط خود را با خداوند نيكو گرداند خداوند روابط او را با مردم اصلاح ميكند. كِتابُ المَواعِظ شيخ صدوق صفحه 80 الي 88
حضرت صادق (ع) فرمود : سكوت گنجي است بي پايان ، مردمان بردبار را زينت مي دهد ، و جاهلان را از عيب و نقص نگه ميدارد ، و نيز فرمود : سخن حق بهتر است از سكوت در باطل.
235.پس از مرگ من از دست منكران حق و دشمنان و ثروت اندوزاني كه حق خدا را سبك شمردند كارهاي ناشايسته و ناپسندي ببينيد كه تمناي مرگ كنيد چنان نا امني ايجاد شود كه جانها در خطر افتد در ان دوران به ريسمان الهي چنگ (قرآن) چنگ بزنيد متفرق نشويد و صبر و نماز و تقيه را از دست ندهيد.
234.اگر بدانيد صبر و مقاومت در برابر دشمن و تحمل سخنان ناهنجار آنها چه اجري دارد ديدگانتان روشن شود.
بند پانزدهم
اگر دلتان مي خواهد كاري به جريان بيفتد
ولي امروز و فردا زياد دارد
ودر حقيقت اگر از كاري اذيت شده ايد
و دوست داريد سريع انجام شود اين بند را زياد بخوانيد
233.از روزي كه خدا درهاي آسمان را بسته قطره اي باران نباريده اگر قائم ما قيام كند آسمان بارانش را ببارد زمين گياهش را برويد كينه از دلها برخيزد درندگان و حيوانات صلح كنند چنان امن و آرامش برقرارگردد كه زني از عراق به شام رود و زيور بر سرش باشد كسي به او كاري نداشته باشد.
20 شهريور سال روز شهادت ايت الله مدني
زندگينامه و آموختهها:
آيتالله سيد اسدالله مدني، مجاهد خستگيناپذير، امام جمعه تبريز و شهيد محراب، در 1293 در روستاي آذرشهر تبريز ديده به جهان گشود. نامش را اسدالله گذاشتند تا هنگامي كه پاي در ميدان نبرد با دشمنان خدا مينهد، شيري باشد كه از هيچ چيز نهراسد و براي برپايي حكومت حق مداران از هيچ تلاشي فروگذاري نكند. او در راه پيشوايش امام علي(ع) گام نهاد و به راستي شيري بود در ميدان نبرد كه دشمن تنها راه رويارويي با او را كشتن ناجوانمردانه در محراب نماز دانست. پدرش آقا ميرعلي پارچه فروش بود. در چهار سالگي مادر و در شانزده سالگي پدر خود را از دست داد.(قيصري، ص13) در آغاز جواني براي آموختن علوم اسلامي وارد شهر قم شد و به رغم تنگناها و رنجهاي فراوان ناشي از درگذشت پدر و مادر، استبداد و دست نشاندگي عصر رضاخان پهلوي و سختگيري بر روحانيان، به تحصيل علوم ديني همت گماشت. پس از گذراندن دوره مقدماتي در حوزه علميه قم، پاي درس آيت الله سيد محمد حجت كوه كمري و آيت الله سيد محمد تقي خوانساري حاضر شد. وي مدت چهار سال نيز در كلاس درس امام خميني(ره) حضور يافت و از درسهاي فلسفه، عرفان و اخلاق ايشان بهره مند گرديد. پس از مدتي، به نجف اشرف هجرت كرد و در حوزه علميه نجف اشرف در كنار تكميل تحصيلات عالي خويش، تدريس در علوم ديني را آغاز نمود؛ به دستور آيت الله سيدمحسن حكيم، به تدريس لمعه، رسايل، مكاسب و كفايه را پرداخت و در اندك زماني، در شمار استادان بنام حوزه علميه نجف جاي گرفت. شهيد مدني در نجف در درس خارج آيات بزرگوار سيد عبدالهادي شيرازي، سيدمحسن حكيم و سيد ابوالقاسم خويي شركت ميكرد و از چند مرجع از جمله آيت الله محسن حكيم، سيد محمد حجت كوه كمري و سيدمحمدتقي خوانساري اجازه اجتهاد دريافت نمود.(تبريزي، ص5) سرانجام، در مهر ماه 1331 با كولهباري از علم و فقاهت از نجف اشرف به ايران باز ميگردد.
بقيه در ادامه مطلب.......
خدا به وسيله ما آغاز كند و بوسيله ما محو و اثبات فرمايد و زمانه سخت را برطرف كند و باران ببارد مبادا فريبندگان شما را مغرور كنند.
يك كلمه محبت آميز مي تواند تمام زمستان انسان را گرم كند
___________________________________________________________________
انسان اگر فقير و گرسنه باشد بهتر از آن است كه پست و بي عاطفه باشد .
از آنجا كه دروغ يكي از نشانههاي نفاق و دوروييست، رفتارهاي محبت آميز و محترمانه هم كه آب حيات هر زندگيست، كاركرد خود را از دست ميدهد؛ چون همسر فرد دروغگو، محبت و احترام او را غير واقعي ميپندارد. البته شايد برخي بگويند، اگر چه ما تا به حال چند بار دروغ گفتهايم؛ اما دورويي در فرهنگ زندگي ما جايگاهي ندارد. در پاسخ به اين افراد بايد گفت ...
عصبانيت از جنس آتش است. اين آتش به سرعت در ظاهر و جسم انسان اثر ميكند؛ به گونهاي كه در عصبانيتهاي شديد، چهرة انسان برافروخته ميشود، چشمان انسان را خون ميگيرد و رگهاي گردن باد ميكند. نبايد فراموش كرد كه ...
ما سخت در اشتباهيم كه فكر ميكنيم، احساس خوشبختي را ميتوان با پول و ماديات به همسر منتقل كرد. بهترين راه انتقال اين احساس به همسر...
هيچ گاه فراموش نميكنم كه يك بار زني از اختلاف خود با همسرش شكوه ميكرد و ميگفت: يك سال و اندي است كه با من قهر است. از سركار كه ميآيد، به سراغ تلويزيون ميرود و در همان جا هم خوابش ميبرد. صبح كه ميشود، صبحانه را ميخورد و بي آنكه توجهي به من كند، به سركار ميرود. پس از اندكي گفتگو ريشه اختلافشان را به دست آوردم. به زن گفتم: ...
گاهي فكر ميكنيم زندگي چقدر سخت است؛ شايد هم تلخ؛ گويي همه چيز تكراري است و روح ندارد؛ همه اينها از آنجا سرچشمه ميگيرد كه منشها و روشهاي صحيح براي بودن در كنار هم و همراه هم بودن را نميدانيم؛ يا نياموختهايم يا اگر آموختهايم؛ نميدانيم چگونه بايد اجرايش كرد. اما اين روشها و منشها مهماند؛ حتي اگر جزئي و پيش پا افتاده باشد. داشتن يك زندگي ايدهآل، با نشاط و خوب، رعايت يك سري اصول و قواعد صحيح زندگي را ميطلبد. خواندن و عمل كردن به سلسله مباحث گامهاي زندگي مشترك، ما را تا حدودي به آن مرتبه از آرامش و سكون واقعي مي رساند. در ادامه اين مباحث، در شماره پيشين به شناخت واقعي جايگاه هر فرد از زن و مرد در نظام هستي و شناخت استعدادهاي شخصي هر فرد در زندگي اشاره شد و اينك ادامه بحث:
تلاش براي شناخت روحيات و حساسيتها
چه مردها و چه زنها براي خود روحياتي داشته و نسبت به مسائل خاصي حساسيت دارند؛ به عنوان مثال مردها از نظر رواني دوست دارند كه همسرانشان ....
231.ما در وقتي كه مردم ستم بينند و راه چاره بر آنها بسته شود دري هستيم از ياري و فرياد رسي ( كه بر روي آنها گشوده شود ) ما (( باب حطه ايم )) ( باب حطه : دري بوده كه بني اسرائيل مامور بودند از آن وارد بيت المقدس شوند و تقريبا راه نجات آنها بوده و در احاديث بسيار ائمه (ع) به آن در تشبيه شده اند ) اين در مسلمانان است هركه وارد شود نجات يابد و هركه خود داري كند هلاك شود.
يك پرسش مهم:
بلاخره زن در بيرون از خانه كار كند يا نه ؟
كساني كه پاسخ اين پرسش را ميخوانند، بايد قول بدهند كه واقع بينانه درباره آن فكر خواهند كرد و بر اساس تعصبات بيجا و احساسات سطحي درباره آن قضاوت نخواهند كرد.
ايت الله طالقاني (ره)
همراه فرزندش
اقامه نماز جماعت به امامت مرحوم ايت الله طالقاني (ره)
در ديدار با جهان پهلوان تختي
لطفا براي ديدن بقيه عكس ها به ادامه مطلب برويد .........
به گزارش خبرنگار سياسي باشگاه خبرنگاران، نوزدهم شهريور ماه مطابق با سالروز وفات آيت الله سيدمحمود طالقاني است.
مرحوم آيتالله طالقاني در سال 1289 شمسي ديده به جهان گشود. او در خانوادهاي اهل علم و فضيلت و داراي روحيات انقلابي و ضد ظلم رشد نمود و ابتدا در محضر پدرش سيد ابوالحسن، آغاز به يادگيري مفاهيم اسلامي نمود و تحصيلات ديني خود را در مدارس رضويه و فيضيه تا درجه اجتهاد ادامه داد. وي در سال 46 به واسطه فشارهاي داخلي و خارجي بر رژيم شاه، از زندان آزاد شد اما دست از مبارزه نكشيد و در آستانه سال 1350 همزمان با برگزاري جشنهاي 2500 ساله شاهنشاهي بار ديگر دستگير و به مدت سه سال در زابل و 18 ماه در بافت كرمان در بدترين شرايط به حالت تبعيد به سر برد. در سال 1354 مجددا توسط ساواك گرفتار و به 10 سال زندان محكوم گرديد.
آيتالله طالقاني در آستانه انقلاب اسلامي از زندان آزاد شد و نهايت تلاش خود را جهت پيروزي انقلاب نمود و پس از پيروزي به رياست شوراي انقلاب برگزيده شد. در انتخابات خبرگان قانون اساسي نيز به عنوان نماينده مردم تهران انتخاب گرديد. ايشان در اوايل مرداد ماه 1358 از سوي امام خميني مأمور بر پايي نماز جمعه گرديدند و اولين نمازجمعه بعد از پيروزي انقلاب را در 5 مرداد 1358 در دانشگاه تهران اقامه كردند. موسسه فرهنگي هنري و انتشارات مركز اسناد انقلاب اسلامي ضمن گراميداشت سالروز وفات اين مبارز بزرگ انقلاب، دو عنوان از منشورات خود را كه قبلا به چاپ رسيده است و مرتبط با زندگي و مبارزات آيت الله سيدمحمود طالقاني است را معرفي كرد. *
* زندگي و مبارزات آيتالله طالقاني
معرفي كتاب: در ميان رهبران روحاني و سياسي انقلاب، آيتالله طالقاني داراي ويژگيهاي خاصي است. وي از پيشگامان و از باسابقهترين مبارزان روحاني عليه رژيم پهلوي بود كه در سالهاي آخر سلطنت رضاشاه عملاً وارد مبارزه شد. امتياز دوم طالقاني اين بود كه از چنان شخصيت و منزلت و جـايگاهي برخوردار بود كه همواره فراتر از احـزاب و گروه هاي سياسي، اجتماعي و حتي ايدئولوژيك عمل مي كرد و اين مسئله نيز از شرح صدر قرآني و وسعت مشرب سياسي و ايماني او با الهام از قرآن بود. وي با همكاري نيروهاي سياسي مبارز، عدالتخواه و آزادي طلب درصدد بود تا آنها را جذب نمايد. مرحوم طالقاني در طول چهل سال مبارزه و مجاهدت، كه بيش از يازده سال آن را در زندان و تبعيد سپري كرد، همواره پيشرو، هدايتگر و توازن بخش نيروهاي انقلابي بود؛ به رغم آثار و نوشته هاي ارزشمند به جا مانده از ايشان و نقش مؤثر وي در پيروزي انقلاب اسلامي، به جز معدود نوشته ها هنوز آنچنان كه بايد و شايد در مورد ديدگاه ها، مواضع، آثار و نقش ايشان در پيروزي انقلاب اسلامي پژوهش هاي درخور توجهي انجام نگرفته است . نوشته حاضر كه حاصل بيش از يك سال تحقيق و پژوهش نويسنده با شوق و علاقه ي وافر به انديشه هاي طالقاني صورت گرفته شامل پنج بخش و چندين فصل است. بخش اول به زندگينامه ي خانوادگي و حيات علمي ايشان ميپردازد. در بخش دوم به طور مختصر به مبارزات سياسي ـ اجتماعي طالقاني از دوران پهلوي اول تا پيروزي انقلاب اسلامي اشاره شده است. بخش سوم به رابطه طالقاني با گروه ها و سازمان هاي سياسي پرداخته و بخش چهارم شامل مباحثي از جمله: مسئله ي كردستان و تركمنصحرا، شوراي انقلاب، احياي نماز جمعه و مجلس خبرگان و به طور كلي به فعاليت هاي طالقاني پس از پيروزي انقلاب اسلامي تا زمان رحلت ايشان اختصاص دارد. آرا و انديشه ها و ديدگاه هاي طالقاني شامل: اصل شورا، حكومت و حاكميت، آزادي و استبداد، طالقاني و قرآن، طالقاني و روحانيت و... فصول بخش پنجم را تشكيل ميدهند. در تأليف اين اثر سعي شده حتي الامكان از آثار و تأليفات طالقاني و اسناد و منابع دست اول استفاده شود. گـذشته از اسناد منتشرشـده از آيت الله طالقاني، از اسناد و اعلاميه هاي موجود در آرشيو مركز اسناد انقلاب اسلامي و سازمان اسناد و كتابخانهي ملي استفاده شده است. **
انقلاب
(سيري در زندگي و مبارزات آيت الله سيد محمود طالقاني)
تأليف: سعيده سادات محتشميپور
معرفي كتاب: «پدر» اولين عبارتي است كه با ذكر و ياد نامش به ذهن تداعي ميشود. «پدر» مظهر عطوفت و رحمت است براي فرزندان و مربي آداب و اخلاق؛ سلام و صلوات بندگان خدا به پدر فرزند صالح و دستگير خلق است و نفرينشان بر پدر فرزندان زشتكردار اما امان از فرزندان ناخلف كه از فضل پدر، آنان را هيچ حاصلي نبوده و نيست. آيتالله سيدمحمود طالقاني (عليه رحمتالله و بركاته)، «پدر» بود براي اين امت؛ امتي كه به صلاح و فلاح رسيد... جشن پيروزي انقلاب اسلاميو استنشاق در هواي جمهوري اسلامي، به ثمر رسيدن نسلي صالح را موجب شد و سلام و صلوات را نثار «پدر طالقاني» كرد. بچههاي مجاهدش اما ناخلف از آب درآمدند! آيتالله طالقاني با همهي مبارزان عليه جور و ستم محمدرضاشاهي همراهي داشت و براي همهشان مرشد و مربي بود؛ همين بود كه شد «پدر» اما نشان داد كه مبارزه وسيلهاي است براي تاباندن پرتوهاي نوراني قرآن بر جامعه و چون هدف عظيمش را در كلام امامخميني ديد، در اين راه سنگلاخ و پرفراز و نشيب با او رهسپار شد. اول نشيب، بيشك، ناخلفي فرزندان مجاهدش بود كه با دوستان ناباب و تفكري بيخدا همراه شده و قلههاي مجاهدت خلق خدا به درهي نفاق سقوط كردند. «پدر» خون دل خورد، محبت كرد و جفا را ناديده گرفت. اثر پيش رو، شرحي است بر زندگي مجاهد نستوه، ابوذر زمان و پدر امت آيتالله طالقاني كه تقديمياست به امتش و نسل صالح پدري بزرگ.
انتهاي پيام/
سفارش به گذشت، به اين معنا نيست كه انسان به هيچ وجه درخواستي از همسرش نداشته باشد. اتفاقاً بهتر است انسان درخواستهاي معقول خود را به همسرش منتقل كند و منتظر نباشد كه همسر...
230.هر كه در ميدان جنگ ما حاضر باشد يا صداي دادخواهي ما را بشنود و ما را ياري نكند خدا او را در آتش افكند.
.كسي كه به ولايت ما معتقد باشد فردا در (( حظير القدس )) (بهشت) با ما است هركه منتظر فرج ما باشد مثل كسي است كه در راه خدا در خون خود بغلطد.
نام متهم:شهيد زنده؛جرم:جانباز!
زماني كه پاي صحبت هاي خانواده هاي شهدا و جانبازان مي نشينيد ، خاطرات تلخ برخي از ناله هايي كه به حق است از آنها مي شنويد.در حال حاضر در كشور آنها متهم هستند! متهم به چه چيزي؟متهم به شهيد زنده ! مجرم بر چه چيزي ؟ مجرم بر جانبازي!
براى جانبازان هر نفسى كه مىرود راستش نه ممد حيات است و نه مرفه ذات.اين را مىتوان از خس خس سينههاى خالى از كينهشان فهميد.چه داغى از اين بالاتر كه براى نفس كشيدن هم بايد زجر كشيد و براى زنده ماندن، هزينهاى سختتر از مرگ پرداخت و در اين روز ها حتي به آنها بي احترامي مي شود .
زماني كه پاي صحبت هاي خانواده هاي شهدا و جانبازان مي نشينيد ، خاطرات تلخ برخي از ناله هايي كه به حق است از آنها مي شنويد.در حال حاضر در كشور آنها متهم هستند! متهم به چه چيزي ؟ متهم به شهيد زنده ! مجرم بر چه چيزي ؟ مجرم بر جانبازي!
اين روزها براي اينكه ثابت كنند درد و تركش دارد وجودشان را مي خورد بايد قسم بخورند ، كميسيون هاي مختلفي بروند ... كه خدايي نكرده دروغي نگفته باشند!.
جرم جانبازان چه بود است! ، انها چه گناهي كرده اند كه براي كشور جنگيده اند ؟ چرا بنياد شهيد با اين سرمايه و بودچه به جانبازان رسيدگي كمي مي كند!
جالب اين است از خدمت هاي بزرگ بنياد شهيد بخواهيم بگوييم!گدايي برخي از جانبازان در خيابان ها است و از دست دادن چشم برخي از جانبازها به علت دير اقدام كردن امكانات رفاهي بر آنها بوده است و اين مجرم ها براي پرداخت هزينه هاي قرص و دارو هايشان به مسئولين بنياد شهيد التماس مي كنند! ايا اين درست است ؟