....
.
ايوان نجف عجب صفائي دارد حيدر بنگر چه بارگاهي دارد
اي كعبه به خود مناز از روي شرف جايت بنشين كه هر كه جائي دارد
هرگز نكند واهمه از روز جزا هر كس چو علي پشت وپناهي دارد
ريزد گنهش به مثل برگ پائيز گر زائر دلخسته گناهي دارد
هرگز نشود ديده او نابينا هر كس كه بر اين بقعه نگاهي دارد
خوشبخت كسيكه اندراين وادي عشق با راز و نياز اشك و آهي دارد
بي حب علي عبادت نامقبول است با مهر علي قدر و بهائي دارد
هر كس كه نگشت پيرو مكتب او قطعا تو بدان راه خطايي دارد
حاجت بطلب هميشه از شاه نجف زيرا كه يد گره گشائي دارد
بروادي رحمتش دو صدبار سلام مدفون دو سه صد مرد الهي دارد
از كوفه رسد ناله حيدر بر گوش زان خانه پر نور كه چاهي دارد
نوميد نگردد ز سراي علوي هر كس به درش دست گدائي دارد
يزدي به يقين ز تربت پاك نجف بر باغ بهشت طرفه راهي دارد
رحمت به روان آنكه گفت اين مصرع ايوان نجف عجب صفائي دارد
...
...
منابع خبري از تخريب مقام ابراهيم(ع) در روستاي عين العروس واقع در شهر الرقه سوريه به دست تروريستها خبر دادند.
به گزارش سرويس بين الملل باشگاه خبرنگاران،الخبرپرس:منابع خبري با اعلام اين خبر افزودند تروريستهاي تكفيري امروز با حمله به روستاي "عين العروس" واقع در شهر الرقه مقام "ابراهيم نبي(ع) را تخريب كردند.
براساس گفته هاي يكي ازساكنان شهر الرقه گروه تروريستي موسوم به گردان دولت عراق الشام الاسلاميه مقام "ابراهيم خليل" در روستاي عين العروس الرقه را تخريب كردند.
...
...
![]() | This image has been resized. Click this bar to view the full image. The original image is sized 1083x302 and weights 52KB. |
....
...
سخنچيني نوعي سخن بياساس يا شايعهاي است كه دربارهٔ مسائل شخصي يا خصوصي ديگران گفته ميشود.
از گناهاني كه كبيره بودنش، به واسطه وعده عذاب در قرآن و اخبار مسلم شده، سخن چيني(نميمه) است. خداوند در سوره مباركه رعد ميفرمايد: "و كساني كه قطع ميكنند آنچه را خداوند امر به وصل آن فرموده و در زمين فساد ميكنند، براي ايشان است دوري از رحمت خداوند و برايشان بدي سراي آخرت است يعني عذاب اخروي".
امام صادق(ع) سخن چيني را نوعي جادوگري ميدانند و ميفرمايند: "سخن چيني از بزرگترين جادوهاست، (زيرا) با سخنچيني ميان دوستان جدايي افكنده ميشود، ياران يكدل را با هم دشمن ميكند، به واسطه آن خونها ريخته ميشود، خانهها ويران ميگردد و پردهها دريده ميشود.
آدمِ سخنچين، بدترين كسي است كه روي زمين گام برميدارد1".
امام علي(ع) درباره اينكه سخن چيني چه جايگاهي دارد؟ ميفرمايند: "بدترين راست، سخنچيني است2".
آنحضرت همچنين پيامد سخنچيني را اينگونه معرفي ميكنند: "بپرهيز از سخنچيني كه آن تخم كينه ميافشاند و از خدا و مردم دور ميگرداند3".
رسول خدا(ص) نيز دراين باره در حديثي فرمودند: "كسي از شما حق ندارد از هيچ يك از يارانم چيزي به من بگويد؛ زيرا دوست دارم در حالي كه چيزي از شما در دلم نيست به سويتان بيايم4".
پي نوشت:
1- بحارالأنوار: 63 / 21 / 14 منتخب ميزانالحكمة: 570
2- غررالحكم: 2939 منتخب ميزانالحكمة: 570
3- غررالحكم: 2663 منتخب ميزانالحكمة: 570
4- مكارمالاخلاق، ص 17
منبع: خبرگزاري ايسنا
..
//.
../
مسئول گنجينه تاريخ مشهد موزه آستان قدس رضوي با اعلام اين مطلب اظهارداشت: بمنظور جلوه و چشم انداز بهتر و نيز سهولت و وضوح بيشتر در رويت سنگاب نفيس و زيباي خوارزمشاهي توسط بازديدكنندگان و علاقمندان به آثار نفيس تاريخي ، اين اثر۸۰۰ ساله فرهنگي و هنري از محل خود دريكي از ويترين هاي موزه تاريخ مشهد خارج و به تالار ورودي موزه مركزي حرم مطهررضوي انتقال يافت .
مجيد مهردوست خاطرنشان كرد: با جابجايي اين اثر فوق العاده نفيس، استقبال علاقمندان و ازدحام بازديدكنندگان در اطراف اين اثر چشم نواز روبرو شده است. وي با بيان اينكه سنگاب خوارزمشاهي يكي ازنفيس ترين و قديمي ترين اشياي فرهنگي وهنري درموزه آستان قدس رضوي است وقدمت آن به قرن ششم هجري قمري بازمي گردد افزود: واژه ي« سنگاب» اسم مركب و به معني ظرف و دوستكامي بزرگ است كه از سنگ يكپارچه تراشيده شده وبا ظرفيت مقدارزيادي آب در زمان هاي قديم براي وضو يا آشاميدن در مكان هاي عمومي همچون مساجد ، تكايا وبازارها كه دسترسي به آب شرب نبوده مورد استفاده قرار مي گرفته است. مهردوست با ذكر اين كه سنگاب در زمان هاي قديم به عنوان آبخوري كام تشنه زائران حرم ملكوتي حضرت رضا(ع) را سيراب مي ساخته افزود: اين سنگاب ۱۱۰ سانتي مترارتفاع و بيش از ۱۷۰۰ كيلوگرم وزن دارد.
مجيد مهردوست با اعلام اين كه وضعيت ظاهري اين سنگ نشان مي دهد كه هنرمند سنگ تراش، آن را از يك قطعه سنگ يكپارچه و سياهرنگ (هركاره) ساخته افزود: بدنة اين سنگاب، كروي و قطر دهانة داخلي آن ۵/۱۰۶ سانتيمتر مي باشد.
وي تصريح كرد: ضخامت بدنه سنگاب خوارزمشاهي در ناحية لبه ۵/۱۴ سانتيمتر و روي آن ۱۶ نيم دايره براي قرار دادن ظرفهاي آب خوري تراشيده شده و سوراخهايي روي بدنه وجود دارد كه نشانگر برداشت آب در ارتفاع هاي متفاوت بوده و سوراخي در كف آن جهت خروج باقي ماندة آب تعبيه شده و روي بدنه آن نيز با كتيبه ها و نقوش گياهي و هندسي زيبا حجاري و تزيين شده است.
مجيد مهردوست اضافه كرد: اين ظرف داراي تاريخهاي ۵۹۷ و ۶۱۰ هجري مي باشد كه با بررسي نوع خط و متن كتيبه ها و وقايع تاريخي اين دوره مشخص مي شود كه كار ساخت سنگاب در اين سال به سفارش محمد بن حيدر موسوي شروع شده و رديف اوّل كتيبه هاي فوقاني شامل احاديث و ماده تاريخ آن (۵۹۷ ق.) در رديف دوّم، نيز در همين زمان توسط محمد واحمد سنگتراش حجاري شده است، اما پس از آن در حد فاصل سالهاي پس از ۶۰۰ هجري توسط محمد بن احمد دو باره بر روي آن كار شده و در تاريخ ۶۱۰ هجري اتمام يافته است و در اين زمان به منظور تعظيم و تكريم سلطان محمد خوارزمشاه و وزيرش محمد بن مسعود از اين دو نيز با احترام خاص و القاب متعدد دركتيبه هاي اين اثرفرهنگي وهنري نام برده شده است.
گفتني است موزه آستان قدس رضوي با برخورداري از گنجينه هاي نفايس قرآني، هداياي مقام معظم رهبري، فرش ومنسوجات، تاريخ مشهد، مردم شناسي، تمبر،سكه واسكناس، ظروف، سلاح ،نجوم وساعت ،آبزيان وگنجينه هنرهاي تجسمي ازغني ترين وديدني ترين موزه هاي كشور، منطقه و جهان اسلام بشمار مي آيد.
منبع: روابط عمومي واموربين الملل سازمان كتابخانه ها، موزه ها و مركز اسناد آستان قدس رضوي
..
.../
/
.../
///.
...
علماي ديني بر اين عقيده اند كه هر گناهي ( كبيره ، صغيره) از انجايي كه مخالف با فرمان خداوند است به خودي خود گناهي بزرگ محسوب مي شوند و مقياس كوچك و بزرگ بودن گناه اين نيست كه آن را نسبت به ساحت مقدّس خداوند بسنجيم، زيرا براساس اين سنجش، همه گناهان كبيره هستند.
تقسيم گناهان بر اساس سنجش يك دسته از گناهان نسبت به دسته ديگر است. شاخص ترين راه شناسايي گناه در ميان دانشمندان اسلامي اين است كه هر گناهي كه در برابر ارتكاب آن وعده عذاب در قرآن داده شده باشد، گناه كبيره است.
از جمله گناهان كبيره اي كه در جامعه ما ديده مي شود و در دين اسلام بر مرتكبين آنها وعده آتش دوزخ داده شده مي توان به: شرك به خدا ، نا اميدي از رحمت خدا ، قتل مومن ، تهمت ، خوردن مال يتيم ، فرار از جنگ ، خوردن ربا ، زنا ، قسم ناحق ، خيانت ، شهادت دروغ و كتمانش ، شراب خواري و ترك نماز ، نقض عهد و قطع رحم اشاره كرد.
قرآن مجيد نيز به عنوان سرچشمه تقسيم گناهان كبيره و صغيره مي فرمايد: اگر از گناهان كبيره بپرهيزيد، از گناهان كوچك شما در ميگذريم.
اكنون مي خواهيم بدانيم؛ فردي كه درعمل گناه كبيره انجام مي دهد مورد شفاعت قرار خواهد گرفت!؟
حجت الاسلام والمسلمين عالي در يكي از سخنراني هاي خود در رابطه با شفاعت فرد عمل كننده به گناهان كبيره گفت:
" يه روز يكي از ياران امام كاظم (ع) سوالي در مورد شفاعت گناهكار پرسيد و امام فرمود: گناهكار دو جور است: گناهكاري كه از گناه خوشش نمي آيد و گناه با ذات او همجنسي ندارد،اين نشانه ي اين است كه ذات او پاك است و از طينت اهل بيت است .يعني گناهان آنها از عمق ذات نيست.
مومن كسي است كه از گناه اجتناب مي كند و از گناه خوشش نمي آيد. اين فرد مثل الماسي است كه در لجن افتاده است .
وي در ادامه سخنانش گفت: در روايتي آمده است كه محبت اميرالمومنين نوري در ذات انسان است كه گناه را پس مي زند و نمي گذارد گناه وارد عمق جان او بشود. اين فرد با شستشويي در دنيا پاك مي شود. اين فرد مي تواند مورد رضايت خدا باشد.
يك روز از امام علي (ع) پرسيدند كه آيا شيعه ي شما گناه هم مي كند ؟ امام فرمود : بله، پرسيدند كه مي توان به آنها فاسق گفت ؟ امام فرمود: مي توان به آنها فاسق العمل و طيب الروح گفت.
امام سجاد (ع) در دعاي ابوحمزه مي فرمايد : خدايا من گناه تو را كردم و تو جبران كننده هستي ، من كسي هستم كه بر آقاي خودش جرات ورزيدم و گناه كردم ، خدايا اگر گناه كردم نخواستم با تو دشمني كنم و هواي نفس بر من غالب شد و مي دانم اشتباه كردم.
رسول تُرك در عيد نوروز به كربلا مي رفت . او مي گفت كه من در طول سال روسياه هستم و آخر سال به كربلا مي آيم تا بشفاعت امام حسين (ع) رو سفيد بشوم و برگردم. در ادامه امام فرمود: عده اي هستند كه از گناه كردن خوششان مي آيد و آنها مورد رضايت خدا نيستند.
وي در پايان سخنانش با اشاره به سوره مدثر گفت: در قيامت بهشتيان از جهنميان مي پرسند كه چه چيزي باعث شد كه به جهنم برويد ؟ آنها گفتند : ما جزو نمازگران نبوديم ،به مساكين كاري نداشتيم ، غرق در دنيا بوديم و تكذيب قيامت را مي كرديم. شفاعت شامل اين افراد نمي شود.
كساني هستند كه نماز را كوچك مي شمارند و نماز نمي خوانند. عده اي نيز هستند كه نماز نمي خوانند ولي اگر در جايي بفهمند كه آنها نماز نمي خوانند، خجالت مي كشند. ممكن است شفاعت به اين افراد دير برسد. پس بين كسي كه نماز نمي خواند و شرمنده است با كسي كه نماز نمي خواند و به آن اهميت نمي دهد فرق مي كند."
در آخر به ذكر حديثي از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله در اين رابطه مي پردازيم. ايشان مي فرمايند :هر پيامبرى ، شفاعتى مى كند و من شفاعت خود را براى اهل گناهان كبيره امّت خود در روز قيامت ، نگه داشته ام .
باشگاه خبرنگاران جوان
...
..
در پاسخ به شبهه ي اينكه " شيعيان، رواياتى درباره على بن ابى طالب نقل مى كنند كه همگى غلوّ است، مانند «على هو الصراط المستقيم» و «على بن أبى طالب حجّتى على خلقى»
در پاسخ به اين پرسش در پايگاه اطلاع رساني حضرت آيت الله سبحاني آمده است: .
پاسخ
درگذشته يادآور شديم، غلوّ تجاوز از حدّ و اندازه است. شيعيان، درباره اميرمؤمنان على بن ابى طالب(عليه السلام) ، جز آنچه كه در قرآن درباره او آمده و يا روايات متواتر يا متضافر، آن را تأييد كرده، چيزى نمى گويند.
كافى است كه بدانيم احمد بن حنبل مى گويد: روايات صحيحى كه در حق على(عليه السلام) وارد شده در حق هيچ يك از صحابه نيامده است. [243]
على(عليه السلام) نخستين كسى است كه به پيامبر (صلى الله عليه وآله) ايمان آورد و نخستين كسى است كه در تمام غزوات، جز غزوه تبوك در ركاب پيامبر(صلى الله عليه وآله) جانفشانى كرد. على(عليه السلام) آن انسانى است كه پيامبر او را دروازه دانش خود خواند و گفت: «أنا مدينة العلم وعلىٌّ بابها» ، على(عليه السلام) نخستين و آخرين فردى است كه نسل رسول خدا از طريق او و همسرش فاطمه(عليها السلام) ادامه يافته است. على(عليه السلام) تنها انسانى است كه همه صحابه به او رجوع كرده و از او علم مى آموختند و او به احدى مراجعه نكرده است.
اين رشته از فضايل چيزى نيست كه كسى آنها را منكر شود. لجوج ترين افراد مانند ابن تيميه نيز كه دشمنى على(عليه السلام) را در دل دارد، نسبت به برخى از فضائل اذعان كرده اند.
و امّا اينك دو مطلبى كه دستاويز طراح شبهه شده، درباره آنها سخن بگوييم:
1. در تفسير( اهدنا الصراط المستقيم ) آمده است كه مقصود از صراط مستقيم اميرمؤمنان على بن ابى طالب(عليه السلام) است. [244]
مسلّماً اين از قبيل تطبيق يك مفهوم كلى بر مصداق است. على مظهر صراط مستقيم و قبل از او پيامبر گرامى مظهر آشكار «صراط مستقيم» است. در حقيقت، پيامبر و على(عليهما السلام) و ديگر اوصيا و اوليا، اسوه ها و الگوهايى براى صراط مستقيم هستند. مردم براى شناسايى راه درست از غير آن، بايد به زندگانى اين انسان هاى وارسته بنگرند كه راه و روش آنها تجلى گاه صراط مستقيم است. امروز يكى از راه هاى اصلاح جامعه، ارائه اسوه ها و نمونه هاست تا مردم، از نزديك ببينند و مثل آنان عمل كنند. با توجه به اين حقايق، كجاى اين، غلوّ است؟
قرآن در آيه اى ديگر نمونه هاى بيشترى را براى صراط مستقيم معرفى مى كند و مى فرمايد:
( من يطع الله والرسول فأُولئك مع الذين أنعم الله عليهم من النبييين والصديقين والشهداء والصالحين وحسن أولئك رفيقاً ). [245]
«هر كس از خدا و پيامبر فرمان برد، با كسانى خواهد بود كه خداوند بر آنان نعمت بخشيده از جمله پيامبران و پذيرندگان آنها و شهيدان و شايستگان، آنان دوستان خوبى هستند».
بنابراين، اين نوع تفسير كه در روايات فريقين فراوان است، از قبيل «جرى» و تطبيق كلى بر فرد است.
و امّا فقره دوم كه «على بن ابى طالب حجّتى على خلقى و ديّان دينى» [246] اين روايت كه در مصادر متعدد شيعه نقل شده است، كوچك ترين غلو در آن نيست. على(عليه السلام) به حكم حديث غدير، و ثقلين، خليفه رسول خدا و جانشين بر حق اوست.
[244] . مجمع البيان، ج1، ص 31.
[245] . نساء/ 69.
[246] . امالى صدوق، ج1، ص 637; عيون اخبار الرضا، ج1، ص 61.
منبع: شفقنا و عقيق
تو به سوي ما مي آيي!
عصر روز تاسوعا عمر سعد لشگر خود را فراخواند و پيش از غروب آفتاب به خيام امام حسين(ع) حمله نمود. امام كه در جلوي خيمهشان نشسته و دو زانو را دربند شمشير قرار داده بودند و در اثر خستگي خوابشان برده بود، ولي خواهرشان حضرت زينب(س) بيدار بودند، از اين ماجرا آگاه گشتند، به نحوي كه در كتاب چهره درخشان حسين بن علي(ع) نقل است: حضرت زينب صداي حمله سپاه را از نزديك ميشنود و با ملايمت به برادر نزديك شده و ميگويد: برادر بانگ و فرياد نزديك ميشود آيا نمي شنويد؟ امام سر برمي دارند و ميگويند: جدم رسول خدا (ص) را در خواب ديدم، به فرمود: تو نزد ما ميآيي!
خواهر بزرگوارشان سيلي به صورت خود نواختند و فرمودند: اي واي! اي واي! و امام فرمودند: خواهر بزرگوارم واي بر تو نباشد و آرام باشد، زيرا اين حق است.
....چشمهاي كه بدست امام حسين (ع) نمايان شد
در روضة الشهدا اين گونه نقل شده است كه در روز هشتم محرم بود كه در لشگرگاه امام حسين (ع) آبي پيدا نميشد و تمامي لشگر و اطفال به تشنگي مبتلا شده بودند و فرياد العطش العطش سر ميدادند. امام حسين(ع) پس از ديدن اين وضعيت برخاستند و به موضعي تشريف بردند و فرمودند: اين موضع را بكنيد.
زماني كه كندند، چشمه آبي زلال و شيرين پديدار گشت و همه لشگر از آب خوردند و اسبان خود را نيز سيراب كردند و پس از آن فوراً آن چشمه ناپديد شد و هر چه جستجو كردند از آن اثري نديدند!
...
..
يكي از مسائل بسيار خواندني كه در كشمكش حركت و قيام امام حسين عليه السلام به وقوع پيوسته معجزاتي است كه از حضرت سيدالشهدا عليه السلام بسيار ديده شده ، خواه زمان حركت از مدينه خواه حتي پس از شهادت!
حضرت سيدالشهدا عليه السلام كه از هر نظر به شهادت خود آگاه بودند و هنگامي كه ميخواستند از مدينه حركت كنند، ام سلمه همسر پيامبر(ص) به خدمت ايشان رسيد و عرض كرد: اي نور ديده من، مرا اندوهناك مكن در بيرون رفتن از مدينه بسوي عراق، چون من از جدت رسول خدا(ص) شنيدم كه ميفرمودند: فرزند دلبند من حسين، در عراق، در زميني كه آنرا كربلا ميگويند به تيغ ظلم و جفا كشته ميشود.
سپس آن حضرت فرمودند: اي مادر، ميدانم كه شهيد خواهم شد و چارهاي جز رفتن ندارم و به فرموده خدا عمل ميكنم.
و چنانچه كه در كتب مدينه المعاجز و ملحقات احقاق الحق نقل است، ايشان ميفرمايند: به خدا سوگند؛ ميدانم در چه روزي كشته ميشوم، و چه كسي مرا خواهد كشت، و در كدام بقعه مدفون خواهم شد و ميدانم چه كسي با من از اهل بيت من و خويشان من كشته خواهد شد، و ميخواهي اي مادر نشان بدهم جاي شهادت خود را؟
و سپس آن حضرت با دست مبارك خود به سوي كربلا اشاره نمودند و به اعجاز آن حضرت زمينها فرو رفت و زمين كربلا بالا قرار گرفت...
به احتمال قوي اين نخستين معجزهاي بوده كه از حضرت سيدالشهدا(ع) در راه رسيدن به شهادت و تقرب به خدا، از ايشان سرزده و جالب است بدانيد كه پس از آن نيز معجزاتي بسيار عجيب تر از اين حضرت نمايان گرديده به نحوي كه اكثر راويان و منابع آنها را نقل كردهاند. متوسل در باب اين معجزات مينويسد:
امام حسين(ع) پس از طي مراحل و رسيدن به خاك كربلا، ديگر اسبشان قدم از قدم برنميداشت تا آن اسب را عوض كردند، سپس اسبي ديگر براي حضرت آوردند و آن هم گامي برنداشت تا آن كه پنج اسب را به همين منوال عوض كردند و هيچكدام راه نرفتند و حضرت پس از ديدن اين صحنهها از نام آن سرزمين جويا شدند و پي به ماجرا بردند
آدمي وقتي عاشق مي شود كه قلبش در شعله هاي محبت تفتيده شود و آتش اشتياق از وجودش زبانه كشد؛ همان كه مولي الموحدين، علي بن ابيطالب (عليه السلام) فرمود:«دوستي خدا آتشي است كه از هر چه عبور مي كند، آن را مي سوزاند و نور الهي نمي تابد بر چيزي، مگر آنكه آن را روشن مي كند»(١) ...
... و اين فقط عشق خداست كه اين گونه مي سوزاند و روشن مي كند ... هيچ عشق ديگري را نمي تواني بيابي كه اين گونه باشد ... بسوزاند و روشن كند ... خالص كند و صادق، كه«دوست خدا خالص ترين مردمان است به خدا در سرّ ضميرش و صادق ترين است در قولش»(٢)؛ همان كه بارها و بارها شنيده اي كه گفته اند ...
محب صادق آن است كه پاكباز باشد
كه«مشتاق خدا، نه خانه اي دارد و نه شهري، نه نرم مي پوشد و نه بر جاي قرار دارد»(٣) ...احوالش، احوال اسپند روي آتش است ... سوخته و بي قرار ...
خـــانه خود را همي ســـــوزي بســـــوز .. كيســـت آن كس كه گـــــويد لا يجــــوز
خوش بسوز اين خانه را اي شير مست .. خانه عاشـــــق چنين اولي تر اســــت
بعد از اين مــــــن ســــوز را قبله كـــــنم .. زان كه من شمعم به سوزش روشـنم
آنگاه وقتي عاشق مي شوي، عاشق خدا، تازه در مي يابي كه گناه و معصيت قشر سياهي است كه وقتي قلب را فرا بگيرد، نوري به آن نفوذ نمي كند و گناه، يعني خدا فروشي و تو حاضري خدايت را بفروشي به فريب شيطان؟ ... و اين چه بد معامله اي است، وقتي خداي كمال ها و زيبايي ها را مي فروشي و با شيطان از در آشتي در مي آيي ... آنگاه است كه عهدت را با خدا از ياد برده اي ...
«أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَا بَنِي آدَمَ أَن لَّا تَعْبُدُوا الشَّيْطَانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ»(۴) ...
نمي خواهي چشم دلت خيره در تماشاي عظمت و جلال الهي شود؟... «هنگامي كه مرا دوست داشت، من هم او را دوست دارم و هم محبوب ديگرانش مي كنم و چشم دل او را براي تماشاي عظمت و جلالم باز مي كنم»(۵) ... و مگر مي تواني عاشق شوي تا وقتي كه از هواي نفست پيروي مي كني؟ ...
١. مصباح الشريعه، ج٢، ص ٢٣٩.
٢. همان، ص ٢٣٧.
٣. همان، ص ٢۴۵.
۴. يس: ۶٠.
۵. رساله لقاءالله، ص ۴١.
عقيق
زهرا رضاييان
عبدالله حيدري از كارشناسان شبكه هاي وهابي نور و كلمه طي يك كنفرانسي گفت كه شيعه معتقد است منظور از صراط مستقيم در قرآن و روايات حضرت علي(ع) است ، اين در حالي است كه هيچ روايتي از منابع شيعه و سني درباره اين كه منظور ازصراط مستقيم علي(ع) باشد وجود ندارد.
مقصود از راه راست يا همان«صراط مستقيم» كه بارها در قرآن كريم به آن اشاره شده است، چيست؟ كدام راه و مسير است كه ميتواند انسان را به خوشبختي و سعادت و قرب الهي و كمال وجودياش رهنمون سازد و اين صراط چيست كه يك مسلمان حداقل در هر روز ۱۷ بار از پروردگارش تمنا ميكند كه او را به آن سو و جهت هدايت كند؟
قرآن كريم در مواضع متعددي، بحث صراط مستقيم را پيش كشيده است و براي آن كه با حقيقت اين موضوع آشنا شويم، چارهاي جز تمسك به قرآن و تفاسير اين كتاب الهي نداريم.
علاوه بر آيه ششم سوره حمد كه در آن ميخوانيم«ما را به راه راست هدايت فرما»، در چندين جاي ديگر نيز قرآن كريم به عبارت صراط مستقيم اشاره دارد كه برخي از آنها عبارتند از:
در«آيه ۵۲ سوره شوري» داريم: «براستي كه تو بخوبي به راه راست هدايت ميكني»، همچنين در«آيه ۱۲۶ سوره انعام» آمده است«و راه راست پروردگارت همين است»، و در آيه شريفه«۵۱ سوره آلعمران» مي خوانيم«در حقيقت خداوند پروردگار من و پروردگار شماست، پس او را بپرستيد [كه] راه راست اين است».
قطعا با تدبر در ظاهر آيات قرآن نيز ميتوان به وجوهي از حقايق صراط مستقيم پي برد، چه آن كه به نظر ميرسد يكي از مهمترين مسائلي كه در اين باره وجود دارد، اين است كه صراط مستقيم الهي با هدايت خاص الهي محقق ميشود و خداوند، كساني كه زمينه مناسب را در خود داشته باشند، به اين مسير هدايت ميكند.
به گفته علامه طباطبايي(ره)،
اصحاب صراط مستقيم در صورت عبوديت خدا داراي ثبات قدم به تمام معنا هستند، هم در فعل و هم در قول و هم در ظاهر و هم در باطن و ممكن نيست آنان بر غير اين صفت ديده شوند و در همه احوال از خدا و رسول خدا اطاعت ميكنند و نكته مهم اينكه اصحاب صراط مستقيم، قدر و منزلت و درجه بالاتري از درجه مؤمنين خالص دارند.
به نظر علامه، صراط مستقيم راهي است به سوي خدا كه هر راه ديگري كه خلايق به سوي خدا دارند، شعبهاي از آن است و هر طريقي كه آدمي را سوي خدا راهنمايي ميكند، بهرهاي از صراط مستقيم دارد، قرآن صراط انبيا و صديقين و شهدا و صالحان را ،صراط مستقيم دانسته و با در نظر گرفتن روايات متواتره، آن را صراط اميرمؤمنان عليبن ابي طالب(ع) شمرده و آن جناب را اولين فاتح اين صراط دانسته است.
بحراني در كتاب نفيس»غايه المرام» روايت هايي از خاصه و عامه نقل مي كند كه مراد از صراط مستقيم در آيه شريفه« ۱۵۳ سوره انعام» علي بن أبي طالب(ع) است: »و همانا راه راست من همين است، پس از آن پيروي كنيد و به راه هاي(متفرقه) نرويد كه موجب تفرقه و جدايي از راه او شود، اين است آن چه خدا شما را به آن سفارش كرد، باشد كه شما پرهيزگار شويد».
اما آن روايتي كه از عامه نقل مي كند حديثي است از شيرازي كه از اعيان علماء عامه است و كتابي در مناقب دارد، از قتاده از حسن بصري در مورد آيه شريفه در«غاية المرام ص ۴۳۴» آورده است: گفت«مراد از صراط مستقيم كه واجب الاتباع است طريق علي بن أبيطالب و ذريه اوست كه راه راست و منهاج مستقيم است؛ پس بايد از آن پيروي كنيد و بدان چنگ زنيد! چون آن صراط و منهاج بسيار روشن و واضح است و هيچ گونه انحراف و كج روي در آن نيست!».
روايت دوم را راوي از عبدالله بن عُمر روايت كرده است كه:
عبدالله بن عُمر به من گفت« من از اين مرد أصلع پيروي مي كنم، (مراد از اصلع حضرت أميرمؤمنان(ع) است، چون اصلع به كسي گويند كه جلوي سرش مو نداشته باشد و حضرت أمير اين گونه بودند) چون او اولين كسي است كه ايمان آورده است، و پيوسته حق با اوست، و من از رسول خدا(ص) شنيدم كه در تفسير اين آيه»أَفَمَنْ يَمْشِي مُكِبا عَلَي' وَجْهِهِ» مي گفت«مردم همگي به روي خود به زمين افتادهاند غير از علي بن أبيطالب(ع)».
و همچنين بحراني در«غايه المرام» از طريق عامه آورده است كه مراد از صراط دربارۀ آيه مباركه ذيل ولايت اهل البيت است.
آيه شريفه «۷۴ سوره مؤمنون»:
«و آن كساني كه به آخرت ايمان نميآورند از جاده و صراط كنار ميافتند و خارج مي شوند»
و در «غايه المرام» از طريق عامه آورده است كه مراد از صراط، ولايت اهل البيت است.
إبراهيم بن محمد حمويني از أميرمؤمنان(ع) در گفتار خداي تعالي:
وَ أَن الذِينَ لاَيُؤْمِنُونَ بِالاْخِرَةِ عَنِ الصرَ'طِ لَنَـ'كِبُونَ
روايت كرده است كه آن حضرت فرمودند
«عَنْ وَلاَيَتِنَا؛ مراد از پرت شدن و خارج شدن از صراط، خارج شدن از ولايت ما اهل بيت است».
علاوه بر اين در معانيالاخبار از امام صادق(ع) روايت شده است:
«صراط عبارت از أميرمؤمنان علي(ع) است» يا اينكه«عبارت از شناخت و معرفت علي(ع) است» و در روايت ديگري«صراط مستقيم عبارت از شناخت مطلق امام معصوم(ع) است» و همچنين در حديث ديگري آمده كه«ماييم صراط مستقيم(منظور اهل بيت است»).
فيض كاشاني در كنار روايتهايي كه نقل ميكند، درباره حقيقت صراط مستقيم اظهار ميكند كه امام معصوم(ع)، همان صراط مستقيم است و او همواره بدون انحراف به سوي صراط مستقيم گام برميدارد و معرفت و شناخت او، معرفت صراط مستقيم است و معرفت مشي و رهسپاري امام(ع)، همان مشي بر صراط مستقيم است و هر آن كه امام(ع) را بشناسد و براساس راه او، سير كند، به فيض دخول در بهشت ميرسد و از آتش نجات مييابد و هر آن كه امام خود را نشناسد و نداند كه چه ميكند، پس قدم او لغزش پيدا كرده و در آتش فروميافتد.
همچنين در«ترجمه الميزان، ج يك، ص ۷۸» علامه طباطبايي نيز ضمن يك بحث روايي به احاديثي مهم اشاره ميكند كه بيان آن ها ميتواند بسيار راهگشا باشد.
امام صادق(ع) فرمودند:
صراط مستقيم، طريق به سوي معرفت خداست و اين دو صراط است؛ يكي در دنيا و يكي در آخرت، اما صراط در دنيا عبارت است از امامي كه اطاعتش بر خلق واجب شده و اما صراط در آخرت، پلي است كه روي جهنم زده شده، هركس در دنيا از صراط دنيا به درستي رد شود، يعني امام خود را بشناسد و او را اطاعت كند در آخرت نيز از پل آخرت به آساني ميگذرد و كسي كه در دنيا، امام خود را نشناسد، در آخرت نيز قدمش بر پل آخرت ميلرزد و به درون جهنم سقوط ميكند
پاسخ اجمالي
در مفاتيح الجنان اذكار و اعمالي براي ديدن اولياي الهي در خواب بيان شده است اما بايد توجه داشت كه اين راه ها به تنهايي علت كافي براي موفقيت در ديدن خواب اشخاص مورد نظر نيست، يعني؛ اين گونه نيست كه تا هر كس به آنها عمل كرد حتما پيامبر اكرم(ص) را در خواب ببيند. چون اين مهم به شرايط ديگري نظير ترك گناهان ، انجام واجبات و صفاي باطن هم نيازمند است و با جمع شدن همه شرايط است كه ديدن پيامبر اكرم(ص) در خواب ميسر مي شود.
پاسخ تفصيلي
قبل از پاسخ، لازم است به چيستي خواب و انواع آن اشاره كوتاهي كنيم.
دانشمندان بحث هاي مفصل و طولاني در باره ي چيستي حقيقت خواب داشته اند. بعضى آن را نتيجه انتقال قسمت عمده خون از مغز به ساير قسمتهاى بدن مىدانند، و به اين ترتيب براى آن" عامل فيزيكى" قائلند.
بعضى ديگر عقيده دارند كه فعاليتهاى زياد جسمانى سبب جمع شدن مواد سمى مخصوصى در بدن مىشود، و همين امر روى سيستم سلسله اعصاب اثر مىگذارد و حالت خواب به انسان دست مىدهد، و اين حال ادامه دارد تا اين سموم تجزيه و جذب بدن گردد، به اين ترتيب"عامل شيميايى" براى آن قائل شدهاند.
جمعى ديگر يك نوع "عامل عصبى" براى خواب قائلند و مىگويند: دستگاه فعال عصبى مخصوصى كه در درون مغز انسان است و مبدء حركات مستمر اعضا مىباشد بر اثر خستگى زياد از كار مىافتد و خاموش مىشود.
هر چند تاثير اين عوامل را بطور اجمال نمىتوان انكار كرد ولى هيچ يك از اين نظرات نتوانسته است پاسخ قانعكنندهاى به مساله خواب بدهد.
آنچه سبب شده تا دانشمندان امروز از بيان و تفسير روشنى براى مساله خواب عاجز بمانند همان تفكر مادى آنها است، آنها مىخواهند بدون قبول اصالت و استقلال روح اين مساله را تفسير كنند، در حالى كه خواب قبل از آن كه يك پديده جسمانى باشد يك پديده روحانى است كه بدون شناخت صحيح روح، تفسير آن غير ممكن است.
قرآن مجيد دقيق ترين تفسير را براى مساله خواب بيان كرده، زيرا مىگويد خواب يك نوع "قبض روح" و جدايى روح از جسم است اما نه جدايى كامل.
به اين ترتيب هنگامى كه به فرمان خدا پرتو روح از بدن برچيده مىشود و جز شعاع كم رنگى از آن بر اين جسم نمىتابد، دستگاه درك و شعور از كار مىافتد، و انسان از حس و حركت باز مىماند، هر چند قسمتى از فعاليتهايى كه براى ادامه حيات او ضرورت دارد، مانند ضربان قلب و گردش خون و فعاليت دستگاه تنفس و تغذيه ادامه مىيابد.[1]
پس در خواب تعطيل شدن قسمتي از فعاليتهاي مغزي انسان[2]، اتفاق مي افتد نه تعطيل شدن كل فعاليتهاي انسان، و لذا در روايات از خواب به برادر مرگ تعبير شده است[3].
در حديثي وجود مقدس امام علي عليه السلام مي فرمايد: خواب مايه آسودن از درد و رنج و هم سنخمرگ است. [4]
خواب ها انواعي دارند كه بطور كلى مي توان آن ها را در سه قسم كلى، آورد: الف. خوابهاى صريحى كه احتياجى به تعبير ندارد، ب. اضغاث احلام كه از جهت دشوارى و يا تعذر، تعبير ندارد ، ج. خوابهايى كه نفس در آن با حكايت و تمثيل تصرف كرده، اين قسم از خوابها است كه تعبير مىشود. [5]
پس از ذكر اين مقدمه بايد بگوئيم كه اين امكان وجود دارد كه انسان در خواب، با سير در عالم مثال و عقل، خدمت اين عزيزان تشرف يابد يعني وقتى انسان به خواب رفت به عالم مثال و عقل كه خود، هم سنخ آنها است متوجه شود، و در نتيجه پارهاى از حقايق آن عوالم را به مقدار استعداد و امكان مشاهده نمايد.[6] و از اين جهت؛ اگر در حالات بزرگاني هم چون استاد مطهري مي خوانيم كه ايشان به اين شرافت نائل شده اند[7]، جاي تعجبي ندارد.
اما؛ اولا: همه انسان ها در امور مربوط به خواب از اختيار برخوردار نيستند كه بتوانند هدف مورد نظر خود را در عالم خواب ببينند.
ثانيا: اگر چه دستور العملي[8] در مفاتيح الجنان[9] براي ديدن پيامبر(ص) در خواب، ذكر شده است و اين خود مي تواند تاثيراتي داشته باشد ولي علت تامه براي ديدن پيامبر اكرم(ص) در خواب نيست تا هر كس به آنها عمل كرد حتما پيامبر اكرم(ص) را در خواب ببيند. چون اين مهم به شرايط ديگري نظير ترك گناهان ، انجام واجبات و صفاي باطن هم نيازمند است و با جمع شدن همه شرايط است كه ديدن پيامبر اكرم(ص) در خواب ميسر مي شود.يعني؛ افرادي كه روح تصفيه شده و جان و روان پاك دارند مي توانند به مقصود مورد نظر برسند.
بله اگر شما اين اعمال را انجام داديد و به مقصود نرسيديد، خداوند اجر ديگري به شما مي دهد، چون هم آرزوي ديدن پيامبر اكرم(ص) و هم انجام آن اعمال كه اكثراً اذكار مستحبي هستند در نزد خداوند اجر دارد.
نكته پاياني اين كه ديدن پيامبر اكرم(ص) در خواب منحصر به انجام اين اذكار و اعمال نيست و از راههاي ديگري مثل توسل جستن به اولياء الهي، نيز امكان پذير است. در حالات آيت الله العظمي مرعشي نجفي مي نويسند كه ايشان فرمودند: شبي قبل از خواب توسلي پيدا كردم تا يكي از اولياء الله را در خواب ببينم، ايشان وجود مقدس امير المؤمنين را در خواب مي بيند كه داستان معروف شعر شهريار (علي اي هماي رحمت) در آن شب اتفاق افتاده است.[10]
[1] نك: تفسير نمونه، ج19، ص: 482و 483.
[2] مكارم شيرازي ، ناصر ، معاد و جهان پس از مرگ ص 385.
[3] "النوم اخو الموت" عوالي الآلي، ح 4، ص 73.
[4] "النوم راحة من الم و ملائمة الموت" غرر الحكم، 1461.
[5] ترجمه الميزان، ج11، ص 372.
در حديثي از پيامبر (ص) آمده است: رويا سه نوع است. 1.نويدي از جانب خداوند 2.حديث نفس (ذهنيات انسان) و ترس كه شيطان پديد مي آورد؛"الرويا الثلاثه: فبشري من الله و حديث النفس و تخويف الشيطان" ، كنر العمال 41385.
در روايت ديگري امام صادق (ع) مي فرمايد: هر گاه بنده اي آهنگ معصيت خداوند كند و خداوند خير او را بخواهد، خواب وحشتناك به او نشان مي دهد كه بدان سبب از گناه باز ايستد. "اذ كان العبد علي معصيه الله عز و جل و اراد الله به خيرا اراه في منامه رويا تروعه و فينزجرها عن تلك المعصيه"، اختصاص، ص24.
[6] براي آگاهي بيشتر، نك: ترجمه الميزان، ج11، ص 366- 373.
[7] خانم ايشان نقل مي كند: "شبي استاد يك مرتبه از خواب پريدند و تند تند نفس مي زدند گفتم چه شده است، فرمود: خواب ديدم كه با حضرت امام خميني نزد رسول الله صلي الله عليه و آله مي رويم، من به آقا عرض مي كنم كه ايشان فرزند شما هستند يا رسول الله، بعد پيامبر با امام معانقه كردند و سپس رو به من كرد و مرا در آغوش گرفتند و لبانش را روي لبانم گذاشتند كه هنوز گرمي آن را بر لبانم احساس مي كنم به گمانم اتفاق بزرگي در زندگيم مي خواهد رخ بدهد. و سه روز بعد ايشان شهيد شدند."
[8] خواندن سوره شمس، ليل، قدر، كافرون، توحيد،معوذتين (ناس و فلق) سپس توحيد 100 مرتبه و صلوات 100 مرتبه و خوابيدن با وضو بهجانب راست.
[9]حاشيه ي مفاتيح، باقيات الصالحات.
[10] صبوري، حسين، شهريار ما، چاپ 1381.
islamquest.net
...
...
قرآن مجيد دقيق ترين تفسير را براي مساله خواب بيان كرده، زيرا ميگويد خواب يك نوع "قبض روح" و جدايي روح از جسم است اما نه جدايي كامل.
به اين ترتيب هنگامي كه به فرمان خدا پرتو روح از بدن برچيده ميشود و جز شعاع كم رنگي از آن بر اين جسم نميتابد، دستگاه درك و شعور از كار ميافتد، و انسان از حس و حركت باز ميماند، هر چند قسمتي از فعاليتهايي كه براي ادامه حيات او ضرورت دارد، مانند ضربان قلب و گردش خون و فعاليت دستگاه تنفس و تغذيه ادامه مييابد.[1]
پس در خواب تعطيل شدن قسمتي از فعاليتهاي مغزي انسان[2]، اتفاق مي افتد نه تعطيل شدن كل فعاليتهاي انسان، و لذا در روايات از خواب به برادر مرگ تعبير شده است[3].
در حديثي وجود مقدس امام علي عليه السلام مي فرمايد: خواب مايه آسودن از درد و رنج و هم سنخ مرگ است. [4]
خواب ها انواعي دارند كه بطور كلي مي توان آن ها را در سه قسم كلي، آورد: الف. خوابهاي صريحي كه احتياجي به تعبير ندارد، ب. اضغاث احلام كه از جهت دشواري و يا تعذر، تعبير ندارد ، ج. خوابهايي كه نفس در آن با حكايت و تمثيل تصرف كرده، اين قسم از خوابها است كه تعبير ميشود. [5]
پس از ذكر اين مقدمه بايد بگوئيم كه اين امكان وجود دارد كه انسان در خواب، با سير در عالم مثال و عقل، خدمت اين عزيزان تشرف يابد يعني وقتي انسان به خواب رفت به عالم مثال و عقل كه خود، هم سنخ آنها است متوجه شود، و در نتيجه پارهاي از حقايق آن عوالم را به مقدار استعداد و امكان مشاهده نمايد.[6] و از اين جهت؛ اگر در حالات بزرگاني هم چون استاد مطهري مي خوانيم كه ايشان به اين شرافت نائل شده اند[7]، جاي تعجبي ندارد.
اما؛ اولا: همه انسان ها در امور مربوط به خواب از اختيار برخوردار نيستند كه بتوانند هدف مورد نظر خود را در عالم خواب ببينند.
ثانيا: اگر چه دستور العملي[8] در مفاتيح الجنان[9] براي ديدن پيامبر(ص) در خواب، ذكر شده است و اين خود مي تواند تاثيراتي داشته باشد ولي علت تامه براي ديدن پيامبر اكرم(ص) در خواب نيست تا هر كس به آنها عمل كرد حتما پيامبر اكرم(ص) را در خواب ببيند. چون اين مهم به شرايط ديگري نظير ترك گناهان ، انجام واجبات و صفاي باطن هم نيازمند است و با جمع شدن همه شرايط است كه ديدن پيامبر اكرم(ص) در خواب ميسر مي شود. يعني؛ افرادي كه روح تصفيه شده و جان و روان پاك دارند مي توانند به مقصود مورد نظر برسند.
بله اگر شما اين اعمال را انجام داديد و به مقصود نرسيديد، خداوند اجر ديگري به شما مي دهد، چون هم آرزوي ديدن پيامبر اكرم(ص) و هم انجام آن اعمال كه اكثراً اذكار مستحبي هستند در نزد خداوند اجر دارد.
نكته پاياني اين كه ديدن پيامبر اكرم(ص) در خواب منحصر به انجام اين اذكار و اعمال نيست و از راههاي ديگري مثل توسل جستن به اولياء الهي، نيز امكان پذير است. در حالات آيت الله العظمي مرعشي نجفي مي نويسند كه ايشان فرمودند: شبي قبل از خواب توسلي پيدا كردم تا يكي از اولياء الله را در خواب ببينم، ايشان وجود مقدس امير المؤمنين را در خواب مي بيند كه داستان معروف شعر شهريار (علي اي هماي رحمت) در آن شب اتفاق افتاده است.[10]
====================
ابولهب عموى پيغمبر اسلام(ص) و يكى از ده پسر عبدالمطلب بود. ابولهب يكي از سرسخت ترين دشمنان پيغمبر و مسلمانان بود.
امّ جميل همسر ابولهب و خواهر ابوسفيان بود.
ابولهب با اينكه از خاندان نجيب بني هاشم بود، ولي بر اثر همنشينى با افراد فاسد قريش و سران مشرك مكه، رنگ جماعت به خود گرفته بود. اين مرد بددهن، هتّاك و جسور، در ميان مشركان مكه بيش از همه نسبت به برادرزاده اش پيغمبر اسلام خصومت مى ورزيد و او را آزار مي داد.
زن او امّ جميل هم زنى بدسرشت و كينه توز بود. خانه آنان در همسايگى پيغمبر قرار داشت. هر خبرى كه از پيغمبر اسلام مى شنيد، آن را به اطلاع مشركان مى رسانيد.
ام جميل، علاوه بر اين، شوهرش او را وا مى داشت تا به پيغمبر آزار بيشتر برساند. او حتّى نام پيغمبر را عوض كرده بود و مى گفت: به او نگوييد محمّد، بلكه بگوييد مُذَمّم!!!
وقتى اين خبر را به پيغمبر دادند،فرمود:خداخواسته است نام مرا ازدهان اين زن بيندازد تا هر ناسزايى كه مى گويد،به مُذَمّم بگويد،من كه مُذَمّم نيستم!
ام جميل، شبها خار و خاشاك و هيزم مى آورد و در نقطه اى كه محل عبور پيغمبر بود مى ريخت تا از اين راه به حضرت صدمه بزند.
شوهر او ابولهب هم داوطلب شده بود كه مال و ثروت خود را در راه مبارزه با پيغمبر صرف كند و اين كار را هم مى كرد.
ام جميل از هر گونه شرارت و سخن چينى و جسارت نسبت به پيغمبر خوددارى نداشت. اين زن همين كه پيغمبر را مى ديد، از گفتن هر سخن زننده و هر گونه فحاشى به حضرت خوددارى نمى كرد.
ابولهب نيز بارها همين كه نگاهش به پيغمبر مى افتاد، او را دنبال مى نمود و خاك و سنگريزه به طرف آن برگزيده خدا پرتاب مى كرد.
داستان اين مرد و زن بى ادب و بدزبان در قرآن مجيد، سوره لهب(مسد) آمده است.
اين سوره اگرچه بسيار كوتاه و آنچه درباره ابولهب و زنش مى گويد مختصر است، ولى همين سوره كوتاه بيان كننده اعمال ناهنجار و رفتار زشت اين دو عنصر پليد و رسواست.
برگرفته از كتاب زن در قرآن، علي دواني
در خصوص صلوات، ذكر مخصوصي وجود دارد كه اگر كسي آن را بفرستد، ديگر كسي قادر نخواهد بود كه ثواب آن را به حساب آورد:
« اللّهم صلّ علي محمّد و آل محمّد عدد ما احاط به علمك و عجّل فرجهم»
يعني خدايا! بر محمد و آل او صلوات (درود) بفرست به اندازه اي كه علم تو به آن احاطه دارد
(چرا كه من، هر درودي بفرستم كم و محدود است؛ پس خدايا، به عدد و ارقامي كه تو بر آن احاطه داري بر پيامبر و آل او درود بفرست).
شايسته است كه انسان با تمركز و حضور قلب لازم، صلوات هايش را به اين صورت بفرستد.
كتاب صلوات ذكر اعظم
تاليف استاد محمد شجاعي