نوزده رمضان، از منظري ديگر
فاجعه نوزده رمضان سال چهلم هجري را از زبان ابن ملجم مرادي مي توان اين گونه بيان كرد: علي عليه السلام وارد مسجد شد و پس از آنكه با خداي خويش راز و نياز كرد، راه پشت بام مسجد را در پيش گرفت و با نداي بلند، آواز اذان سر داد. آن گاه با صداي محبت آميزش مرا براي نماز بيدار كرد. سپس در محراب به نماز ايستاد. لحظات سخت و سنگيني بود. همين كه علي عليه السلام سر از سجده برداشت، بلافاصله شمشيرم را بالاي سر بردم و با تمام قوا آن را فرود آوردم و درست بر جايي زدم كه عمر و بن عبدود در جنگ خندق بر سر علي عليه السلام ضربه زده بود. اين ضربت تا سجده گاهش را شكافت و خون فواره زد، ولي علي عليه السلام فقط ندا در داد: «به خداي كعبه رستگار شدم».