معرفی وبلاگ
فعالییت سازمان زنان انقلاب اسلامی در پی انسجام و هماهنگی و شناسایی زنان فعال منطقه بسته به مهارت و توانمندیی انها در جهت رفع نیازمندرهای زنان ان منطقه . خواهرم بسته به نیاز فکری و روحی و مادی خود با ما هم سخن شو بهترین خوبی ها نزد زنان است امام صادق(ع) باهم شویم ،یکی شویم درمانی برای دردی شویم ............ آن لحظه اي كه زن در خانه خود مي ماند و (به امورزندگي و تربيت فرزند مي پردازد)به خدا نزديكتر است.حضرت زهرا (س)
صفحه ها
دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 2156503
تعداد نوشته ها : 1572
تعداد نظرات : 178
Rss
طراح قالب
موسسه تبیان






پيامبر مي‌فرمايد: هر كس من و اهل بيتم را دوست داشته باشد، 10 خصلت در دنيا و 10 خصلت در آخرت به او داده مي‌شود؛ يكي اين است كه وقتي من و اهل بيتم را دوست داشت و اطاعت كرد، در دنيا به او ورع و بصيرت مي‌دهم.





آيت‌الله روح‌الله قرهي مدير حوزه علميه امام مهدي(عج) به مناسبت ميلاد حضرت ختمي مرتبت، محمّد مصطفي(ص) به ايراد سخنراني پرداخت كه مشروح آن در ادامه مي‌آيد:





مَثَل‌هاي هدايتي!

وجود مقدّس انبيا عظام و حضرات معصومين(ع)، براي هدايت بشر، مطالبي را تبيين كردند كه راهي براي رسيدن به خداست.

پروردگار عالم مثل‌هايي را در قرآن زده كه از آن‌ها بهره‌هاي هدايتي برده است، انبيا عظام هم گاهي حسب راه پروردگار عالم، مثل‌هايي را براي هدايت بشر تبيين كردند.

به هوش باشيد، احتمال گرفتن پيش قراول توسط دشمن وجود دارد!

پيامبر اكرم(ص) فرمودند: «إنّما مَثَلي ومَثَلُكُم مَثَلُ قَومٍ خافُوا عَدُوّا يأتيهِم فبَعَثوا رجُلاً يَتراءى لَهُم، فبَينَما هُم كذلكَ أبصَرَ العَدُوَّ فأقبَلَ لِيُنذِرَهُم وخَشِيَ لِيُدرِكَهُم العَدُوُّ قَبلَ أن يُنذِرَ قَومَهُ فأهوى بثَوبِهِ، أيُّها النّاسُ، اُتِيتُم ـ ثلاثَ مرّاتٍ ـ».

حكايت من و شما، مثل آن قومي است كه از هجوم دشمنى به خود مى‌ترسند و از اين رو، مردى را جلوتر مى‌فرستند كه برايشان خبري بياورد (مثل پيش قراول‌هايي كه در كاروان‌هاي قديم بودند) و در همين حال، او دشمن را مى‌بيند (يعني بصير است و حالت ديده‌بان دارد) و از بيم آنكه مبادا پيش از اين كه نزد افرادش برود و به آنان هشدار دهد، دشمن به آنان دست يابد، با لباس خود، سه بار علامت مى‌دهد [يعنى]: اى مردم! به شما حمله شده است.

يعني حضرت مي‌خواهند بفرمايند: اي مردم! مواظب باشيد، همان طور كه احتمال دارد دشمن، پيش قراول را بگيرد؛ اگر شما هم من را نداشته باشيد، در حقيقت به شما حمله شده است.

پس نكته‌اي كه از اين فرمايش حضرت برداشت مي‌شود، پشت سر پيامبر(ص) حركت كردن براي نجات است.

آنجا كه مي‌فرمايند: «كذلكَ أبصَرَ العَدُوَّ»، يعني دشمن بيدار است و دارد پيامبر را مي‌بيند، وقتي هم مي‌بيند از بيم اينكه اين پيش قراول به مردم هشدار دهد و آن‌ها را از خطر دشمن بيدار كند، او را مي‌گيرد.

لذا حضرت مي‌خواهند بفرمايند: اگر شما راه من را نرويد، آن‌ها زرنگند و اين راه را زودتر مي‌گيرند و با بعضي از مطالب قاطي مي‌كنند و بدين ترتيب شما را از حق دور مي كنند.

آيت الله شاه آبادي مي‌فرمايند: منظور از اين مثال پيامبر اين است: همانطور كه بني اسرائيل، انبيا را از مسلمين گرفتند، امكان دارد گروهي با عنوان مسلمين هم پيامبر را بگيرند، هشيار باشيد!

به عنوان مثال وقتي ما اجازه مي‌دهيم رژيم صهيونيستي اعلان كند: ما اسرائيل هستيم؛ يعني اجازه داديم انبيا را منحصر به خود كنند، فلذا اسمايي كه آن‌ها مي‌گذارند، همه اسماء انبيا است: يعقوب، ادريس، يونس و ...

مراقب باشيد دشمن، هاديان الهي‌تان را ندزدد!

لذا حضرت مي‌فرمايند: مراقب باشيد كه دشمن دزد است و رسولان را از شما مي‌گيرد.

در حاشيه عرض كنم كه ما وقتي جشن‌هاي مهدويت را سنگين مي‌گيريم، اجازه نمي‌دهيم دشمن امام زمانمان را بدزدد، بهائيّت، قصد دزدي مهدويت را دارد كه بگويد: امام زماني آمده و رفته و ديگر نداريم امّا جشن‌هاي انتظار اجازه نداده امام زمان را بدزدند.

بحث وحدت هم بحث مهم و اساسي‌اي است و نبايد در آن، بدعت ايجاد كرد، امّا بايد اين را هم بدانيم كه وهابيّت مي‌خواهد پيامبر را بدزدد، آن هم به خاطر اين است كه ما رها كرديم و آن‌ها دزديدند!

راه دين، راه تحليلي يا اطاعتي؟!

پيامبر اكرم(ص) فرمودند: «مَثَلي و مَثَلُ ما بَعَثَني اللّه ُ بهِ كمَثَلِ رجُلٍ أتى قَوما فقالَ: يا قَومُ، إنّي رأيتُ الجَيشَ بعَيني، وإنّي أنا النَّذيرُ العُريانُ، فالنَّجاءَ النَّجاءَ! فأطاعَتهُ طائفَةٌ مِن قَومٍ، فأدلَجوا وانطَلَقوا على مَهلِهِم فنَجَوا، وكَذّبَتهُ طائفَةٌ مِنهُم فأصبَحوا مكانَهُم، فصَبَّحَهُمُ الجَيشُ فأهلَكَهُم واجتاحَهُم، فذلكَ مَثَلُ مَن أطاعَني واتَّبَعَ ما جِئتُ بهِ، ومَثَلُ مَن عَصاني وكَذّبَ بما جِئتُ بهِ مِن الحقِّ».

حكايت من و آنچه خداوند مرا به آن مبعوث كرده، حكايت مردى است كه نزد مردمى مى‌رود و مى‌گويد: اى مردم! من با چشم خود سپاه دشمن را ديدم و جدّي به شما هشدار مي‌دهم كه خود را برهانيد! خود را برهانيد! (يعني نجات دهيد).

پس، گروهى از آن مردم اطاعتش مى‌كنند و شب هنگام رهسپار مى‌شوند و به آرامى پيش مى‌روند و نجات مى‌يابند.

اين گروه اصلاً تأمّل نمي‌كنند، ولي بعضي مي‌خواهند در همه مطالب، تأمّل و دو دو تا چهار تا كنند. در حالي كه حرف انبيا و اوليا بايد بلافاصله اطاعت شود، اصلاً در باب اطاعت از معصومين، نشستن و تحليل كردن غلط است تا بيايي تحليل كني، دشمن برده و رفته و برنده است.

حضرت در ادامه مي‌فرمايد: امّا گروه ديگر مي‌خواهند تحليل كنند و سخن او را دروغ مى‌شمارند و شب را در جاى خود مى‌گذرانند و آن لشكر سپيده دم بر ايشان مى‌تازد و همه را قلع و قمع مى‌كند، اين است حكايت كسى كه از من اطاعت كند و از آنچه آورده‌ام پيروى كند و حكايت كسى كه از من نافرمانى كند و آنچه را از حق آورده‌ام دروغ شمارد.

لذا راه دين، راه تحليلي نيست، بلكه راه اطاعت است، براي همين حضرت مي‌فرمايند اگر دقّت كنيد كه من چه مي‌گويم، برنده هستيد و إلّا اگر اطاعت نكنيد، دشمن از شما مي‌برد!

بارها و بارها به اين قاعده امام و امّت اشاره كرديم و عرض كرديم: ما يك امّت داريم و يك امام؛ يعني چند امام نداريم، اين مطلب را خود وجود مقدّس حضرات معصومين هم به ما ياد دادند، مثلاً آن جا كه فردي در زمان امامت امام حسن، به امام حسين مراجعه كرده و سؤال شرعي مي‌پرسد، حضرت براي تبيين اين نكته، جواب او را نمي‌دهند و به او مي‌فرمايند: «ارجع الي امامي الحسن»؛ چون مي خواستند بيان كنند كه امام، يكي است.

گرفتار شدن در بيابان و تحليل كردن!

پيامبر اكرم(ص) فرمودند: «إنّما مَثَلي ومَثَلُكُم ومَثَلُ الأنبياءِ كمَثَلِ قَومٍ سَلَكوا مَفازَةً غَبَراءَ، لا يَدرونَ: ما قَطَعوا مِنها أكثَرُ أم ما بَقِيَ، فحَسَرَ ظُهورُهُم ونَفِدَ زادُهُم وسَقَطوا بَينَ ظَهْرانَيِ المَفازَةِ فأيقَنوا بالهَلَكَةِ، فبَينَما هُم كذلكَ إذ خَرَجَ علَيهِم رجُلٌ في حُلّةٍ يَقطُرُ رأسُهُ، فقالوا : إنّ هذا لَحَديثُ عَهدٍ بالرِّيفِ، فانتَهى إلَيهِم فقالَ : مالَكُم يا هؤلاءِ؟ قالوا: ما تَرى؟! حَسَرَ ظَهرُنا ونَفِدَ زادُنا وسَقَطنا بَينَ ظَهرانَيِ المَفازَةِ ، و لا نَدري ما قَطَعنا مِنهُ أكثَرُ أم ما بَقِيَ علَينا؟ قالَ: ما تَجعَلونَ لِي إنْ أورَدتُكُم ماءً رِوَىً و رياضا خُضرا؟ قالوا: نَجعَلُ لَك حُكمَكَ ... فأورَدَهُم رياضا خُضرا و ماءً رِوَىً، فمَكَثَ يَسيرا فقالَ : هَلِمُّوا إلى رياضٍ أعشَبَ مِن رياضِكُم ، و ماءٍ أروى مِن مائكُم ، فقالَ جُلُّ القَومِ : ما قَدَرنا على هذا حتّى كِدْنا ألاّ نَقدِرَ علَيهِ ! و قالَت طائفَةٌ مِنهُم : أ لَستُم قَد جَعَلتُم لهذا الرّجُلِ عُهودَكُم و مَواثيقَكُم أن لا تَعصُوهُ و قَد صَدَقَكُم في أوَّلِ حَديثِهِ ، و آخِرُ حَديثِهِ مِثلُ أوَّلِهِ ؟! فَراحَ و راحُوا مَعهُ، فأورَدَهُم رياضا خُضرا و ماءً رِوىً ، و أتى الآخَرينَ العَدُوُّ مِن تَحتِ لَيلَتِهِم، فأصبَحوا ما بينَ قَتيلٍ و أسيرٍ».

حضرت در اين روايت مثل خودشان و ما و پيامبران را بيان مي‌كنند كه ملّا محسن فيض كاشاني مي‌فرمايد: آنجا كه پيامبر مي‌گويد من و انبيا، يعني همه هاديان الهي كه اعم از اوليا، حصّيصين حضرت حقّ و ... مي‌شوند.

مثل و حكايت من و شما و پيامبران، حكايت گروهى است كه بيابانى خشك و سوزان را مى‌پيمايند و نمى‌دانند مسافتى را كه پيموده‌اند، بيشتر است يا آنچه مانده؟ يعني وقتي دارند مي‌روند نمي‌فهمند چه خبر است و فقط به دنبال آب هستند. خسته و كوفته مى‌شوند و توشه‌شان به پايان مى‌رسد و در وسط بيابان مى‌افتند و يقين مى‌كنند كه از بين مى‌روند.

در همين حال ناگاه مردى حُلّه بر تن در حالى كه از سرش آب مى‌چكد، نمايان مى‌شود، آن عدّه مى‌گويند: اين مرد، تازه از آبادى مى‌آيد. پس، چون به آن‌ها مى‌رسد، مى‌گويد: شما را چه شده است؟ آن عده مى‌گويند: مى‌بينى كه از نفس افتاده‌ايم و توشه‌مان تمام شده و در وسط اين بيابان از پا در آمده‌ايم و نمى‌دانيم بيشتر راه را پيموده‌ايم يا كمترش را؟ آن مرد مى‌گويد: اگر شما را به آبى گوارا و باغ و بستان‌هاى سرسبزم برسانم، به من چه مى‌دهيد؟

آيا كسي در اين حالت مي‌آيد، بگويد: حالا بگذار دو دو تا چهار تا كنيم و ببينيم راست مي‌گويي يا دروغ؟! لذا آن‌ها مى‌گويند: هر چه تو بگويى فرمان خواهيم برد...

آن مرد آن‌ها را به باغ‌هايى سرسبز و خرم و آبى گوارا مى‌رساند و پس از درنگى كوتاه به آن‌ها مى‌گويد: برخيزيد تا شما را به باغ و بستان‌هاى سرسبزتر از اين جا و آبى گواراتر از اين آب ببرم. اما بيشتر آن عدّه مى‌گويند: چيزى نمانده بود كه به همين مقدار هم دست نيابيم، ليكن گروهى از ايشان مى‌گويند: مگر با اين مرد عهد و پيمان نبستيد كه نا فرمانيش نكنيد! او در آغاز به شما راست گفت و اين حرفش هم مانند حرف اوّلش راست است،. پس اين گروه با او به راه مى‌افتند و او آن‌ها را به باغ‌هايى خرّم و آبى گوارا مى‌رساند، اما ديگران [همان جا مى‌مانند و] شب هنگام گرفتار شبيخون دشمن مى‌شوند و صبحگاه از آنان چيزى جز كشته و اسير باقى نمى‌ماند.

لذا حضرت با بيان اين مثال، باز هم مي‌خواهند بفرمايند: مثل شما، مثل آن كسي است كه در بيابان گير كرده، در آن حال، اگر كسي به او مژده‌اي دهد، آيا مي‌آيد تحليل كند؟!

مرحوم سلطان آبادي مي‌فرمودند: لعنت بر اين تحليل‌ها كه گاهي تمام مطالب انسان را از بين مي‌برد!

دستوري از پيامبر(ص) به مؤمنين

پيامبر گرامي اسلامي يك دستوري هم به ما داده‌اند و آن اين است: «لا يُؤمنُ أحدُكُم حتّى أكونَ أحَبَّ إلَيهِ مِن نَفْسِهِ، وأهْلي أحَبَّ إلَيهِ مِن أهْلِهِ، وعِتْرَتي أحَبَّ إلَيهِ مِن عِتْرَتِهِ، وذُرِّيَّتي أحَبَّ إلَيهِ مِن ذُرِّيَّتِهِ».

هيچ يك از شما ايمان ندارد، مگر آن گاه كه مرا از خودش بيشتر دوست داشته باشد و نيز خانواده مرا از خانواده خودش و خاندان مرا از خاندان خودش و نسل مرا از نسل خودش.

حضرت در روايت ديگري مي‌فرمايند: هر كس من و اهل بيتم را دوست داشته باشد، 10 خصلت در دنيا و 10 خصلت در آخرت به او داده مي‌شود، يكي از اين مطالب اين است كه وقتي من و اهل بيتم را دوست داشت و اطاعت كرد، در دنيا به او ورع و بصيرت مي‌دهم، پس بايد دقّت كرد كه دوست داشتن خالي به درد نمي‌خورد و بايد با اطاعت همراه باشد


دسته ها :
پنج شنبه شانزدهم 3 1392 10:35
X