معرفی وبلاگ
فعالییت سازمان زنان انقلاب اسلامی در پی انسجام و هماهنگی و شناسایی زنان فعال منطقه بسته به مهارت و توانمندیی انها در جهت رفع نیازمندرهای زنان ان منطقه . خواهرم بسته به نیاز فکری و روحی و مادی خود با ما هم سخن شو بهترین خوبی ها نزد زنان است امام صادق(ع) باهم شویم ،یکی شویم درمانی برای دردی شویم ............ آن لحظه اي كه زن در خانه خود مي ماند و (به امورزندگي و تربيت فرزند مي پردازد)به خدا نزديكتر است.حضرت زهرا (س)
صفحه ها
دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 2080122
تعداد نوشته ها : 1572
تعداد نظرات : 178
Rss
طراح قالب
موسسه تبیان
 

به گزارش جهان به نقل از فارس، عبدالرحيم سعيدي راد از شاعران كشورمان براي درگذشت و رحلت امام خميني (ره) شعري سروده است. اين مثنوي كه «شب‌ زخم‌ خورده‌» نام دارد به شرح زير است:

اي‌ شب‌ كه‌ دلي‌ چو ماه‌ داري

در سينه‌ هزار آه‌ داري‌



اي‌ محرم‌ راز هر چه‌ عاشق‌

همپاي‌ نياز هر چه‌ عاشق‌



همراه‌ علي‌(ع‌) و خيل‌ اصحاب‌

بيدار تويي‌ و ما همه‌ خواب‌



اي‌ شب‌ كه‌ رفيق‌ راه‌ بودي‌

با يوسف‌ ما به‌ چاه‌ بودي‌



با نوح‌ به‌ درد دل‌ نشستي‌

با كشتي‌ او به‌ گل‌ نشستي‌



برخيز و بيا وضو كن‌ امشب‌

با آينه‌ گفت‌وگو كن‌ امشب‌



اي‌ شب‌ كه‌ دلي‌ بزرگ‌ داري‌

در سينه‌ غمي‌ سترگ‌ داري‌



من‌ نيز شكسته‌بالم‌ امشب‌

مجهول‌ترين‌ سؤالم‌ امشب‌



با باد و تگرگ‌ آشنايم‌

ابري‌ست‌ هواي‌ چشمهايم‌



بغضي‌ كه‌ نشسته‌ در صدايم‌

ره‌ بسته‌ به‌ روري‌ واژه‌هايم‌



امشب‌ كه‌ ز بوي‌ عشق‌ مستم‌

از سكر «سبوي‌ عشق‌» مستم‌

*

اي‌ شب‌ كه‌ دلي‌ چو ماه‌ داري‌

در سينه‌ هزار آه‌ داري



آرام‌ ز جاي‌ خويش‌ برخيز!

در ساغر تشنه‌ام‌ عطش‌ ريز !



آرام‌ به‌ من‌ بگو چه‌ ديدي‌

آن‌ دم‌ كه‌ به‌ اوج‌ غم‌ رسيدي‌



آن‌ دم‌ كه‌ يگانه‌ يارمان‌ رفت‌!

آيينة‌ روزگارمان‌ رفت‌!



رفت‌ آنكه‌ حقيقتي‌ست‌ زنده‌

در سينه‌ روايتي‌ست‌ زنده‌



رفت‌ آنكه‌ چو نوح‌ ناخدا بود

از هر چه‌ به‌ جز خدا، جدا بود



رفت‌ آنكه‌ ز نسل‌ آسمان‌ بود

آرام‌ و متين‌ و مهربان‌ بود



مقصود تمام‌ عارفان‌، او!

سر حلقة‌ خيل‌ عاشقان‌، او!



ميراث‌ تمام‌ انبيا، او!

از حيلة‌ «ما» و «من‌» جدا، او!



با آل‌ رسول‌، همسخن‌ او

مانند خليل‌ بت‌ شكن‌، او



او زادة‌ ذولفقار حيدر

فرزند عزيزي‌ از پيمبر



او «نقطة‌ عطف‌» عشق‌ و مستي‌

آيينه‌اي‌ از خدا پرستي‌



او «بادة‌ عشق‌» خيل‌ مستان‌

او خال‌ لب‌ خدا پرستان‌



او از «ره‌ عشق‌» تا خدا رفت‌

آسوده‌ به‌ سوي‌ آشنا رفت‌

*

اي‌ شب‌، شب‌ زخم‌ خورده‌ برخيز

در ساغر تشنه‌ام‌ عطش‌ ريز!

*

...آيينه عشق‌ واژگون‌ شد

دامان‌ سپيده‌ لاله‌گون‌ شد


دسته ها :
دوشنبه سیزدهم 3 1392 23:56
X