...
حكومت بنياميه از سال 40 هجري توسط معاويه بن ابيسفيان در شام آغاز گرديد.اين حكومت تا سال 132 هجري ادامه يافت. معاويه پساز خود پسرش يزيد را به وليعهدي گماشت. پس از يزيد معاويه دوم مدت كوتاهيحكومت كرد. و با مرگ او خلافت اموي پايان يافت. سپس مردم شام با مروان بنحكم ابن ابي العاص بيعت كردند و مروانيان تا سال 132 هجري خلافت راعهدهدار بودند. آخرين خليفه اموي «مروان بن محمد» معروف به مروان حمارميباشد. بيعت با ابوالعباس عبدالله بن محمد بن علي بن عبدالله بن عباس درحقيقت، انقراض حكومت امويان و برپايي حكومت عباسيان است.مورخان، زمان بيعتبا ابوالعباس سفاح را روز جمعه سيزدهم ماه ربيع الاخر سال 132 هجرينوشتهاند. همان گونه كه بيان شد، مروان بن محمد آخرين خليفه اموي بود. ويدر سال 127 هجري به حكومت رسيد.[1] در اين زمان، دعوت عباسيان به اوج خودرسيده بود. داعيان عباسي در مناطق مختلف، مردم را به «الرضا من آل محمد»شخصيت مورد رضايت از خاندان رسول الله(ص) دعوت ميكردند. اين دعوت خصوصاًدر خراسان با پيشرفت قابل ملاحضهاي همراه بود. ابومسلم خراساني موفق شداز جانب عباسيان بر خراسان غلبه كند. سپس افرادي را به جنگ با مروان حمارفرستاد.[2] مروان در جنگ شكست خورد و از سوي ديگرف در كوفه، مردم باعبدالله بن محمد (سفاح) بيعت كردند .... و او سپاهي را به فرماندهي عمويشعبدالله بن عباس به جنگ مروان فرستاد كه موجب شكست مجدداً مروان شد. پس ازآن مروان به مصر، فرار كرد و در همانجا مُرد و خلافت اموي با مرگ او بهپايان رسيد.[3] علل انقراض حكومت بنياميه: به نظر ميرسد نارضايتي مردماز حكومت اموي، قيامهاي مردمي، نزاعهاي قبيلهاي، درگيريهاي داخلي و درنتيجه ضعف داخلي، از عوامل اصلي سقوط بنياميه ميباشند.[4] محمد سهيلطقوش در علل سقوط امويان به عوامل ذيل به¬طور مفصل اشاره دارد:1- درگيري خاندان اموي؛2- ولايتعهدي دو نفره؛3- درگيريهاي قبايلي؛4- عرب گرايي امويان؛5- اختلافات مذهبي.[5] تحليلي از حكومت امويان: هر چند در دوره بنياميهاين خاندان موفق شدند از حيث كشور گشايي و گسترش قدرت سياسي به پيشرفتهايقابل ملاحضهاي دست يابند، اما در مجموع، اين حكومت به واسطه جنايات واقدامات خلافي كه مرتكب شده است، چهرهاي منفي از خود به جاي گذاشته استبرخي از اقدامات منفي اين حكومت عبارتند از:1- سخت گيري نسبت به شيعيان: سياست معاويه و اكثر خلفاي اموي نسبت بهشيعيان بسيار سخت گيرانه بود. شيعيان در اين دوره عموماً در نهايت سختيروزگار ميگذراندند. امنيت آنها همه جا مورد تهديد بود. قتل عام و غارتاموال شيعيان در اين دوره امري رايج بود.[6] ائمه شيعه در اين دوره درفشار و سختي بيشتري بودند. شهادت امام حسن، امام حسين، امام سجاد و امامباقر(ع) در اين دوره و توسط حاكمان سفاك اموي صورت گرفت. بدون شك شهادتاين ائمه بزرگوار، خصوصاً به شهادت رساندن امام حسين(ع)، به همراه 72 تناز ياران باوفايش در صحراي كربلا سال 61 هجري كه به دستور يزيد به شهادترسيدند، از بزرگترين جنايات بشري در طول تاريخ است. در اين دوره، لعن امامعلي(ع) خصوصاً تا زمان به حكومت رسيدن «عمر بن عبدالعزيز» به شدت رواجداشت و به صورت يك سنت درآمده بود.2- موروثي كردن خلافت: يكي ديگر از اقدامات امويان استبدادي و موروثي كردنخلافت است. موروثي كردن خلافت به اين معناست كه تعين جانشين، توسط سلطانپيشين صورت ميگيرد. و علاوه بر اين يكي از فرزندان يا اعضاي خاندانپادشاه به عنوان جانشين تعين ميشوند. معاويه همانگونه كه ذكر شد، فرزندشيزيد را به عنوان جانشين خويش معرفي كرد و با اين كار خلافت را موروثيكرد.[7] اين روند تا پايان دوره حكومت بنياميه ادامه داشت.[8]3- گسترش انديشه جبرگرايي: از ديگر جنايات امويان ميتوان به گسترشجبرگرايي اشاره كرد. اين انديشه كه در حقيقت در راستاي تثبيت خلافت امويانصورت ميگرفت، اين عقيده را در مردم القا ميكرد كه خواست الهي اين است كهبنياميه به عنوان خليفه در جامعه اسلامي حكومت كنند و كسي حق مخالفت واعتراض بر اين خواست الهي را ندارد.4- رفتار ناشايست با موالي (غير عربها): در اين دوره مساوات كه يكي ازاركان مهم نظام اسلامي بود از ميان رفت. امويان نژاد عرب را نژاد برتر ووالاتر شمردند و گفتند؛ چون پيامبر اسلام از عرب برخاسته است پس عرب برديگران برتري دارد. 5- تاويل قرآن و جعل حديث؛ 6- صرف درآمدهاي دولت درمسائل تجملاتي و خوشگذراني؛7- ميگساري و زنبارگي؛ رواج موسيقي و غنا از ديگر اقدامات غير قانوني وعموماً خلاف شرع امويان ميباشد بدون شك همين عوامل موجبات نارضايتي مردمرا از حاكمان اموي فراهم ميساخت. سرانجام، نارضايتي مردم از اين حكومت دركنار عوامل ديگر موجبات سقوط حكومت اموي و روي كارآمدن حكومت عباسي رافراهم ساخت.
________________________________________
[1]- مقدسي، مطهر بن طاهر؛ البدء و التاريخ، ترجمه محمدرضا شفيعي كدكني،تهران، آگه، 1374، ج2، ص 934.[2]- دينوري، ابن قتيبه؛ الامامه و السياسه، ترجمه سيد ناصر طباطبايي،تهران، ققنوس، 1380، ص 347-345.[3]- طقوش، محمدسهيل؛ دولت امويان، ترجمه حجت الله جودكي، قم، پژوهشكدهحوزه و دانشگاه، 1380، ص 188.[4]- مسعودي، علي بن حسين؛ پيشين، ج2، ص 23.[5]- طقوش، محمد سهيل؛ پيشين، ص 209-192.[6]- ابن ابي الحديد، شرح نهج البلاغه، تحقيق محمد ابوالفضل ابراهيم،قاهره، 1382، ج4، ص 57.[7]- كوفي، احمد بن اعثم؛ الفتوح، ترجمه محمد بن احمد مستوفي هروي، تهران،آموزش و انقلاب اسلامي، 1372، ص 813. منبع : پژوهشكده باقر العلوم (ع)
....