رباب همسر گرانقدر امام حسين عليه السلام، مادر عبدالله و سكينه و از زنان شايسته و نامدار تاريخ اسلام است. وي بانويي فاضله و محدّثه بود كه همراه امام حسين عليه السلام و فرزندانش در كربلا حضور داشت. وي شاهد شهادت همسر و طفل شيرخواره اش بوده و رنج و مشقّات سفر كربلا را تحمّل نموده است. او وظيفه سنگين خويش را آن طور كه مورد رضايت خدا و فرزند پيامبر بود، انجام داد. وي پس از آن به عنوان اسير همراه ديگر زنان و دختران كاروان حسيني به كوفه و شام برده شد و در نهايت، به مدينه آمد و در آنجا اقامت گزيد. رباب كه از بهترين زنان عصر خويش بود، نزد امام حسين عليه السلام منزلتي عظيم داشت و شدّت علاقه امام به وي، به قدري بود كه حضرت فرمود:
«من خانه اي را كه سكينه و رباب در آن ساكنند، دوست دارم. علاقه مند به ايشان هستم و مال خود را برايشان خرج مي كنم.»(3)
در مقابل، رباب هم كه افتخار همسري امام حسين عليه السلام را داشت، اين ارزش را حفظ نمود و بعد از واقعه عاشورا و شهادت همسرش با اينكه خواستگاران فراواني داشت همه را رد كرد و گفت:
«پس از فرزند رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم همسري بر نمي گزينم.»(4)
او به تحقيق دريافته بود كه هيچ كس نمي تواند همانند امامباشد و درس هايي را كه او از مكتب انسان ساز حسيني فرا گرفته بود، دوباره برايش زمزمه كند. رباب به امام حسين عليه السلام بسيار وفادار بود و در حمايت و تبعيت از آن حضرت، زندگي كرد و پس از شهادت جانگدازش همراه دخترش سكينه، خيمه عزا برپا نمود و به اقامه عزاي آن امام همام پرداخت. امام صادق عليه السلام در اين باره مي فرمايد:
«هنگامي كه امام حسين عليه السلام شهيد شد، همسر آن حضرت، رباب، برايش مجلس سوگواري برپا نمود و همراه زنان و خدمتگزارانش چنان گريه كرد كه اشك چشمانش خشك گرديد.»(5)
غم و اندوه فقدان امام سبب شده تا رباب يك سال پس از واقعه عاشورا از دنيا برود.
علاّمه مامقاني، رباب را در زمره زنان راوي حديث نام برده و مي نويسد: «نسبت به روايت وي، نهايت اعتماد است.»
يكي از مورّخان معاصر مي گويد: او يكي از شاعران عرب و از برترين و برگزيده ترين زنان عصر خويش بود.(6)
رباب وقتي سر امام را در مجلس ابن زياد مشاهده كرد، به شدّت منقلب شد و بنابر درخواستش هنگامي كه سر را به او دادند، در آغوش گرفت و بوسيد، از داغ امام گريست و اشعاري را زمزمه كرد كه ترجمه اش چنين است:
آه! حسين من كه از دستم رفت و داغش تا ابد بر دلم ماند. در كربلا نيزه ها به او هجوم آورده و تنش را به خاك و خون كشيد. خداوند، جنايتكاران كربلا را سيراب نگرداند!(7)
مرثيه ديگر رباب در غم از دست دادن همسرش اين گونه است:
آنكه را كه فروغ بخش عالَمي بود، به خاك و خون افكندند و تنِ بي سر او را دفن كردند. خداوند، پاداش بسيار به تو عطا كند اي نواده رسول خدا! كه با عزّت و شرف، سالار شهيدان گشتي و از خسران دور بودي! تو براي من كوهي بلند افراشتي كه در پناهت آرام بودم و الطافت نسبت به ما قطع نمي شد. اكنون كه تو رفتي، پدر يتيمان چه كسي باشد؟ و دستگير محرومان كه خواهد بود...؟(8)