در زمان رسول خدا(ص) در مدينه طيبه روزي اصحاب آن حضرت ديدند آفتاب عالم تاب از كوه بالانيامد متحيرانه خدمت پيامبر رسيدند و علت بر نيامدن آفتاب را سئوال كردند
حضرت فرمود به حجره مطهره نور ديده ام فاطمه(س) برويد و بگوييد پدرت مي گويد سر زينب(س) را بپوشان تا آفتاب از كوه بر آورد.
پيام رسول خدا (ص) را به فاطمه اطعر (س) رساندند و همينكهآن حضرت سر زينب (س) را پوشاند آفتاب از پشت كوه بيرون آمد(1)
حرفم اينه با شما كجا بودي رسول الله (ص) در جايي كه زينب (س) روي ناقه عريان و بدون پوشش نشسته بود نا نجيب ها آمدند بالاي پشت بام با سنگ به سر مبارك ميزدند سر را كنار محمل زينب آوردند
بقيه حرفم رو با يان شعر ميگويم: