خواهر
برادر
فرزند
پسر
مهر
محبت
عقل
جنون
عشق
حسين......
و
حسين
يعني همه چيز
خواهري كه به خاطر عشق به برادر
اورا تنها نمي گذترد
برادري كه در ميدان تنهاست
خواهر دوپسر دارد
پسرهايم فداي تو و پسرانت
برادر
نه
انها امانت هستند
خواهر
مهرم را بخشيدم تا ازاد باشند
برادر
نه
انها نور ديده اند براي دايي
خواهر
نمي خواهم اسارت مرا ببينند
نمي خواهم ضرب شمشير و كعت ني را به من ببينند
برادر نه
خواهر
تورا قسم به مادرم
برادر
........
ديگر هيچ نگفت
و ان دو گل عزيز چند دقيقه بعد اماده رزم بودند
در حالي كه شمشير هاشان به زمين كشيده مي شد
كفن پوش بودند
چون زره به تن انها نمي شد
و ان دو به ميدان جنگ
رفتند
و ديگر خواهر از خيمه بيرون نيامد
حتي به دار الحرب نرفت
و هيچ گاه نگفت پسرانم