توجه به پدر و مادر
در احوالات يكي از محبان و شيعيان آمده كه پدر پيري داشت و بسيار به او خدمت مي كرد. ايشان شب هاي چهارشنبه به مسجد سهله مي رفت اما پس از مدتي اين كار را ترك نمود. دليل آن را پرسيدند، گفت چهل شب چهارشنبه به مسجد سهله رفتم در شب آخر نزديك مغرب تنها به مسجد سهله مي رفتم عرب بياباني را ديدم سوار بر اسب كه سه بار به من فرمود: «از پدرت مراقبت كن.» من فهمديم كه امام زمان (ع) راضي نيستند من پدرم را بگذرام و به مسجد سهله بروم.(